اشغال "
تجاوز " نظامي
جز نکبت و
ادبار ، حاصلي
ندارد! *۱
بابک يحيوي
خوش
باورانه و
ساده دلانه
است که تصور کنيم
آمريکابا
اشغال نظامي
افغانستان و
عراق ، واقعا
قصد داشته يا
دارد که به ميل
و اراده خود ،
در اين کشورها
حکومت هاي
دموکراتيک
مستقر نمايد ،
چرا که " شاه بيت
" دخالت نظامي
، تنها کسب
منابع بيشتر و
بي رقيب بودن
در غارت
ثروتهاي ملي
کشور تحت اشغال
است ، تا با ايجاد
بازارهاي
اقتصادي نو در
ين کشورها ، سيستم
منحط سرمايه
داري و منافع
کارتلهاوتراست
هاي بين المللي
وابسته به خود
را رونق بخشد
وزالووار خون
مردم ناتوان و
عقب مانده
کشور هائي چون
عراق و
افغانستان را
بمکد ....
در شرايطي
که رژيم حاکم
بر ايران با
اعمال سياست
هاي
نابخردانه و
ارتجاعي در
مدت 26سال ،
مردم ميهن ما
را از رمق
انداخته و
چنان عرصه را
بر آنان تنگ
کرده است که
براي رهائي از
شر اين رژيم
حاضر شده اند
به هر"
تخته پاره اي
" چنگ بزنند ،
اين روزها رژيم
حاکم بر آمريکا
با زبان بوش ، حرف
از حمله نظامي
به خاک ايران
مي زند ، گوئي
که بوش دلش به
حال مردم ما"
سوخته " و قصد
دارد آنان را
از آفت ملايان
برهاند!!
از مردم
کوچه وبازار
که فاقد آگاهي
لازم براي درک
مسائل اجتماعي
هستند که بگذريم
به برخي افراد
تحصيلکرده و "
قلم به دست "
بر مي خوريم
که بدون وقوف
به اينکه در
چه " چاله اي"
افتاده اند ،
از حمله نظامي
آمريکا دفاع مي
کنند و اعتقاد
دارند که
اشغال نظامي ايران
، رژيم فعلي
را سرنگون
کرده و رژيم ديگري
سرکار خواهد
آورد و
استدلال مي
کنند که هر رژيمي
بيايد ، بهتر
از رژيم فعلي
است ، و
درمرحله کنوني
بايد از قصد "
بوش " مبني بر
حمله نظامي
حمايت کرد تا
با اشغال نظامي
" تحولات
دموکراتيک "
در کشور ما ايجاد
شده ، استقرار
يابد و نهادينه
شود . بنظر من
چنين نيست و
بايدکوشش کرد
به اين مساله
عميق تر نگريست
و با توضيح
ابهاماتي که
موجب بروز چنين
توهماتي مي
شود به آن عده
از هموطناني
که بدون سوء نيت
مرتکب چنين
اشتباهاتي مي
شوند هشدار
داد .
جاي بسي
تاسف است که هنوز
هم کساني پيدا
مي شوند که
بدون آنکه سر
سپرده اجانب
باشندودر
تدارک اشغال
نظامي ميهنمان
، به
قدرتمداران و
زورگويان آمريکائي
چشمک بزنند و يا
براي خيانت
مجدد به مردم
و منافع ملي ،
با آنان همدستي
کنند ، با
ساده نگري و
خوش باوري ،
به تجاوز نظامي
اين يا آن
زورگوي جهاني
چشم اميدي
دارند و
ساده دلانه
ابراز مي کنند
که ".... اشغال
نظامي مي
تواند باعث
تحول مثبت در
جامعه وکشور
اشغال شده شود
و آنرا به سوي
دموکراسي و آينده
بهتر پيش برد ...
" * 2 شکي نيست
که هر آدم
خردمند و پاک
دلي ، آرزو
دارد که بدون
صرف زمان درازي
، بذر دموکراسي
و پيشرفت در ميهن
ما ايران
جوانه زند ،
تناور گردد و
به بار بنشيند
، تا نه تنها
نسل آينده ،
بلکه ما نيز
که خود با اميد
و تلاش بسيار
جهت استقرار
نظامي مردمي و
دموکراتيک ،
گام بر مي داريم
و در اين راه
هر يک به نوبه
خود فداکاري
کرده و خون دل
خورده ايم ،
از اين ميوه شيرين
بچشيم ، اما
بدون ترديد اين
آرزو نبايد
چشم و گوش ما
را " کور و کر "
کند و ندانسته
، جاده صاف کن
زورمداران بي
خرد باشيم ،
چرا که طرح
شعارهائي اين چنيني
به توهمات خوش
باورانه مردم
دامن مي زند
وچه بسا به
عنوان ابزاري
، محمل دست
متجاوزان و
معرکه
گردانان " وطني
" آنان خواهد
شد زيرا :
اشغال نظامي
هيچ تحول مثبتي
ندارد!
اصولا
اعمال زور و
زورمداري ،
خلاف مقتضاي
عقل و منطق ،
فرهنگ ، دوستي
و تحول مثبت و
دموکراسي است
، زيرا اگرچنين
بود مي بايست
در ميهن ما ايران
، سالها پيش
دموکراسي ريشه
مي گرفت و جايگزين
نظامهاي ديکتاتوري
مي شد. براي
مثال از ياد
نبرده ايم که
پس از استقرار
مشروطيت نو پاي
ايران ، اين
رضا شاه بود
که با زورمداري
وقلدري ، درهاي
کشور را بر هر
تحول مثبتي
بست و دموکراسي
نو پاي ايران
را که مي رفت
تا منطق مدارا
و دموکراتيکي
بر جامعه حاکم
کند ، در نطفه
خفه کرد و
اتفاقا خود
نوکر اجانب
بود و براي به
قدرت رسيدنش
نه تنهااز
رهبران مذهبي
شناخته شده آن
عصر که براي
خالي نبودن "
عريضه " و به
منظور " انگشت
نما "نشدن با
سران مشروطه
خواه همراه
شده بودند ،
استفاده
مطلوب کرد ،
بلکه به کمک
انگليس به
قدرت رسيد و اين
" پير "
استعمارگر ،
با به قدرت رساندن
وي ، در واقع
کشور را به
اشغال نظامي –
سياسي خويش در
آوردو به کمک
اين نوکر
سرسپرده و
بازورگوئي ديکتاتورمابانه
وي ، روزن هر
گونه فکر مترقي
و دموکراتيک
را به روي
مردم بست و با
استقرار "
منطق "زور و
زندان و به
بهانه "
برقراري نظم "
و " براندازي "
ملوک الطوايفي
، کشور ما را
در دوران "
قرون وسطائي "
نگهداشت !
اشغالگر
نظامي "
متجاوز " نيت
تحول مثبت
ندارد !
اشغالگرنظامي
نمي تواند
تحول مثبتي ايجاد
کند ، چرا که
چنين نيتي
ندارد ، نيت
آن تنها به
خون کشيدن
منطقه اشغالي
، کشتن مردم ،
نابود کردن
تاسيسات
اقتصادي ،
آلودگي محيط زيست
، خفه کردن
دموکراسي ،
حذف نيروهاي
دموکرات و
آزادي خواه و...
است . چرا که
تنها با اين
وسيله مي
تواند براي
مدتي کشوري را
اشغال کرده ،
منابع حياتي
آن را چاپيده
و با استقرار"
مترسکي " بر
کشور اشغال
شده وظيفه
خود را به او
بسپارد وبا خيال
راحت به چپاول
منابع مادي
ومعنوي کشور
اشغال شده
ادامه دهد ،
بنابراين خوش
باورانه است
که بپنداريم :
" .... نيروي فاتح (
اشغالگر ) مي
تواند تغييراتي
بنيادي در
ساختار سياسي
، اقتصادي
بوجود آورد که
باعث دموکراسي
، پيشرفت
اقتصادي ويابه
گونه اي
بوجودآمدن
جامعه اي بهتر
شود ... " *3 اما هر
چه در وصف
نکات منفي "
تجاوز نظامي "
داد سخن بدهيم
، هنوز هم حق
مطلب را ادا
نخواهيم کرد
چرا که " اشغال
نظامي " نه
تنها سير
تحولات مثبت
اجتماعي را
متوقف ميکند ،
بلکه براي
استمرار سود
جوئي ، غارتگري
و چپاول هر چه
کاملتر خود ،
چنان نظامي در
کشور اشغال
شده مستقر
خواهد کرد که
بتواند براي
هميشه کشور را
در اشغال نظامي
عريان يا شکلي
ديگر از "
اشغال نظامي "
نگهدارد . براي
اثبات اين
ادعا نمونه هاي
فراواني داريم
: اشغال نظامي
" فرانسه ،
هلند و... به وسيله
( آلمان نازي
که ) مبدل به دست
نشانده هاي رايش
سوم شدند .
مردم اين
کشورها از
دموکراسي
وارد حکومت ديکتاتوري
اي شدند که هيچ
مخالفتي را
تحمل نمي کرد
" * 4 يا " اشغال
" عملي کشورخودمان
ايران بعد
ازکودتاي 28
مرداد ، که
مستشاران نظامي
آمريکائي به
نمايندگي از
طرف ارتش و
حکومت آمريکا
، دستورهاي
خود را به شاه
بي تدبير ديکته
مي کردند و
منابع ملي را
به "
ثمن بخس " به
غارت مي بردند
. و اتفاقا همين
رويداد جنايتکارانه
که تجاوزي
مستقيم به
حقوق دموکراتيک
مردم بود وبه
حذف حکومت
قانوني و ملي
دکتر محمد
مصدق انجاميد
، سير
تحول مثبت و
دموکراتيک در
کشور ما را
مختل نمود و
با اعمال ديکتاتوري
سياسي – نظامي
شاه ، زمينه
فراروئي
انقلابي
شتابزده
فراهم شد و
رهبران مذهبي
که ساليان
دراز در پي
کسب قدرت و بر
قراري حکومت
اسلامي بودند
با استفاده از
" شور انقلابي
" مردم به قدرت
رسيدند و ديکتاتوري
مذهبي خود را
که آن روي ديکتاتوري
شاه بود ، به
مردم تحميل
کردند .
اشغال نظامي
، کاتاليزور
دموکراسي نيز
نيست !
اگر در
ژاپن و آلمان
پس از تجاوز يا
اشغال نظامي
آمريکا ، سيستم
هاي دموکراتيک
، بنيانگزاري
و يا نهادينه
شدند ، دليلي
بر اين نبود
که اشغال نظامي
آمريکا به
عنوان کاتاليزورعمل
کرد ، بلکه به
درستي به اين
دليل بود که
زمينه هاي عيني
وذهني
و تاريخي
تحولات
دموکراتيک در
جامعه فراهم
بود ، يا
فراهم شد و شايد
به راستي ".. اين
دو کشورقبل از
افتادن به دست
حکومتهاي فاشيست
داراي گذشته اي
دمکراتيک ولي
نوپا بودند . و
وضع فجيع
اقتصادي فرصتي
براي نيروهاي
تماميتگرا به
وجود آورد تا
دموکراتها
ودموکراسي را
از صحنه بيرون
کنند ...." * 5
پيدا ست
که فرقي نمي
کند چه کشوري
با چه سيستمي
کشور ديگري را
اشغال کند ،
خواه با نقاب
سرمايه داري
وارد شود يا
با نقاب سوسياليستي
و تظاهر به
انقلابيگري
کند ، يا دم از
محافظه کاري
بزند ، بلکه
صرف اشغال
نظامي با هر نيت
و چهره اي که
باشد ، تالي
فاسد دارد و
موجب تخريب
تحولات
دموکراتيک
خواهد شد .
خوش
باورانه
وساده دلانه
است که تصور کنيم
آمريکا با
اشغال نظامي
افغانستان و
عراق واقعا
قصد داشته و يادارد
که به ميل خود
، حکومت هاي
دموکراتيک در اين
دو کشورمستقر
نمايد . چرا که
شاه بيت دخالت
نظامي آمريکا
در دو کشور پيش
گفته ، کسب
منافع بيشتر و
بي رقيب بودن
در غارت
ثروتهاي ملي
آنهاست ، تا
باايجاد
بازارهاي
اقتصادي نو در
اين کشورها ،
سيستم منحط
سرمايه داري
ومنافع
کارتلها و
تراست هاي بين
المللي را
رونق بخشد و
زالووار خون
مردم ناتوان
وعقب مانده
کشورهائي چون
عراق و
افغانستان را
بمکد تا
ثروتمندان و
دلالان بين
المللي به
قدرت و ثروت بيشتري
برسند و حتي يک
لحظه هم به
فکر مردم تهيدست
و ماتم زده
کشورهاي
اشغال شده نيست
. اگرمردم
افغانستان يا
عراق و رهبران
فعلي و آينده
شان مدبرانه
عمل کنند
وبتوانند هر
چه زودتر از قيد
اشغال نظامي
آمريکا رها
شوند وبا آگاه
کردن مردم و
اجراي برنامه
هاي عمراني
مترقي ، راه
رشد تفکرات
ارتجاعي را ،
که در کمين
مردم نا آگاه
نشسته اند سد
نمايند ،
آنزمان است که
مي توان اميدوار
بود که
دموکراسي در اين
کشورها ، پابگيرد
و نهادينه شود
اگر در
عراق "....
هشتاد در صد
جميعت شيعه و
کرد براي اولين
بار در حکومت
اين کشور نقشي
فعال داشته
اند ( که به نظر
مي رسد اين
ادعا بي پايه
است ) روزنامه
هاي متعددي چاپ
مي شود ،
احزاب سياسي
مختلف شکل مي گيرند
و.... " * 6 اين
نه خواست واقعي
آمريکائيان
اشغالگر است
ونه رسيدن اين
کشور به
دموکراسي
واقعي . وتازه
اگر چشم را به
ضايعات
خانمان
برانداز
تجاوز نظامي
کاملا بربنديم
و هيچ واقعيتي
را جز از زبان
مبلغان آمريکائي
و متحدان و
دست
نشاندگانشان
نشنويم!!
استقراردموکراسي
در ايران و
نهادينه شدن
آن:
بديهي
است که براي
استقرار
دموکراسي در هيچ
کشوري نمي
توان " نسخه " پيچيد
. چرا که
تحولات
اجتماعي بسيار
پيچيده و
مختلف الشکل
هستند و
فاکتورهاي عيني
– ذهني و تاريخي
گوناگوني در
رابطه با آنها
عملکرد دارند
. اما بدون شک مي
توان بر اين
نکته تاکيد
داشت که
استقرار
دموکراسي در
هر کشوري ،
راهکار ويژه
خود را
داردوکشف اين
راهکارها
بدون آگاهي عميق
بر فرهنگ
جامعه و شناخت
گذشته تاريخي
آن جامعه ،
امکانپذير نيست.
هماطور که با يقين
وپافشاري مي
توان به
عملکرد "
اشغال نظامي "
به عنوان عامل
ترمز کننده
استقرار
دموکراسي تاکيد
ورزيد ، اگر
اعراب اسلام
را در ايران "
نهادينه " * 7 کردند
نه فقط به دليل
" اشغال نظامي
" ايران زمان
ساساني بود ،
بلکه شايدبه اين
دليل بود که بينش
مذهبي از دير
باز در تفکر ايراني
، " نهادينه "
شده بود و فرار
از آن ، بدون
آگاهي عميق ايرانيان
ممکن نبود و
متاسفانه
هنوز که هنوز
است خرافه
پرستي و
زنگارهاي
اعتقادي از
تفکر انسان ايراني
، آنسان که بايد
و شايد زدوده
نشده است و دليل
آشکار بر اين
مدعا ، داستان
" رويت تصوير
خميني درماه"
است! وتازمانيکه
در، بر اين
پاشنه بچرخد و
مردم به آگاهي
نسبي دست نيابند
، اميد تحولي
چشمگير را نمي
توان داشت .
سرعت
وکندي
استقرار
دموکراسي :
روشن
است که ".... وجود
روزنامه
نگاران ، مدافعان
حقوق بشر ،
دانشجويان
وحتي خوديهاي
رژيم که از
جنبش
مردمسالاري
دفاع مي کنند
نماينگر زنده
بودن جنبش
دموکراتيک ايران
است و اين
جنبش روشنفکري
شرطي لازم ولي
کافي براي
دموکراتيک
کردن کشور نيست
و.. " * 8 ويقينا "
دموکراسي فقط
با تعدادي
روشنفکر ايجاد
نمي شود و... " * 9 اما
تمام اينها ،
سير تحول دموکراتيک
در کشور ما را
تسهيل خواهند
نمود ، وجود
روشنفکران
آگاه تفکرات و
ديدگاههاي
مردم را صيقل
مي دهد،
توهمات را مي
زدايد و به
عنوان نيروئي
آگاه که به
ابزاردانش
مجهز است ،
چند گام جلوتر
را مي بيند ،
مردم را از
دنباله روي
کورکورانه و
تکرار
اشتباهات تاريخي
باز مي دارد و
بدون ترس
وتوهم ، واقعيات
جنبش اجتماعي
را به مردم مي
نماياند و.. آري
اين است نقش و
تاثير
روشنفکر در
تحول جامعه .
اما براستي
نبايد فريب ياوه
سرائي هاي
اشغالگران
نظامي را خورد،
همانطور که
نبايد از ترس
حمله نظامي
قدرتمندان ،
به جمهوري
اسلامي اين
امکان را داد
که از موقعيت
استفاده کرده
و بدين وسيله
بر عمر نکبت
بار خود بيافزايد.
·
1- اين
مطلب به ويژه
براي پاسخگوئي
به ديدگاههائي
نوشته شده است
که آقاي فريد
پيروزيان در
مقاله اي با
عنوان " اشغال
نظامي ، سود و
هزينه "
در تاريخ 17
اسفند در
خبرنامه گويا
درج کرده اند .
·
2- "
اشغال نظامي
سود وهزينه " خبرنامه
گويا همان تاريخ
·
3-
همان منبع
تحت عنوان "
اشغال نظامي
وتحول مثبت در
جامعه "
·
4- همان
منبع تحت
عنوان " اشغال
نظامي با نتيجه
منفي "
·
5- ، ، ، ، ، ،
، ، ، ، ،
" اشغال نظامي
، کاتاليزوري
براي دموکراسي
"
·
6- ، ، ، ، ، ،
، ، ، ، ،
" اشغال نظامي
و ايجاد
دموکراسي
نوپا "
·
7- ، ، ، ، ، ،
، ، ، ، ،
" ايران
ونهادينه شدن
اسلام "
·
8- ، ، ، ، ، ،
، ، ، ، ،
"جنبش کند
دموکراسي راهي
به ويران شهر "
·
9- ، ، ، ، ، ،
، ، ، ، ،
" ، ، ، ، "
----------------------------------