يکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۳ - ۱۳ مارس ۲۰۰۵

بهارازراه می رسد

محمد مسعود سلامتی

 

 

بهار از راه می رسد

 اما عطر شکوفه های نارنج به مشام نمی آيد.

تا دوردستها سياهی شب سايه افکنده

ستاره چشم نگران،

 مهتاب درمحاق

آوای جغد تنهاصدايی که بگوش می آيد

 اما... بهارازراه  می رسد

  راه برپرستوهای مهاجربسته اند.

و... بازهياهوست که می پيچد درفضا

بياييد شاديهايمان را تقسيم کنيم

اما... سهم من جراحت های ناسور

قناری های درقفس

شمارش شبهای زمستان با اجساد کارتن خواب ها دربرودت پايتخت

و... سهم او تصرف  صندلی ها که اما نام خلق بر آن هک شده

رانت های بی صدا ، پورسانت ...، بورس لندن  ، شهرک سازی درونک هوور

خريد زمين درکاليفرنيا

بهاراز راه می رسد

اما ا ين سيلاب نه جاری باران

بل ريزش سرشک ساقه هاست که سوگوارسربريدن غنچه ها ی ناشکفته اند

وبازهم  ...  بياييد شاديهايمان را قسمت کنيم

سهم من سرکردن درزير سقفی به نام خط فقر

به صف کشيدن انسانها ی درمانده به شماره ميليونها بيکار

نظرکردن به چشمان جوجه های  گرسنه آشيان

که بازگشت عقاب مانده دردام صياد را انتظار می کشند

اما... سهم او حفظ آمار برجهای دوبی

نگرانی ازپهلو گرفتن کشتی ها در اسکله ای بی نام  

دغدغه رزرو هتلهای برن وزوريخ

به تسبيح کشيدن نام روزنامه هايی که ديگرروز، نامه ای به ارمغان نخواهند داشت

بهارازراه می رسد

 اما اين صدا نه ازوزش بادهای پيام آورباران

که نفير تازيانه ها و چکاچک چکمه هاست

سروهای سربلند درحسرت جوشش چشمه ها سوخته اند

گرگ ها ، لباس ميش برتن بارديگردررويای فريب  گله به کمين نشسته اند

بنفشه هالايه های نه توی زمستان را نمی شکافند

 و هياهو، باز...بياييد شاديهايمان را تقسيم کنيم

سهم من ازکف رفتن عزيزان درسنگرهايی که اکنون جزغبارفراموشی ايام ندارند

بيرون آوردن دستهای بی جان يک هم وطن اززيرآوارخانه های گلی دربم ، گلبافت يامنجيل ورودبار

جمع آوری تکه های اجساد سوخته ،  روزی دررکس وروزی درارک

سهم او ... اما شغل پرمرارت!! نصيحت به من وما

نشستن بربرج عاج و پرهيزدادن خلق ...وچشم بستن بررنج توده ها

 موزه ساختن ازنشان ها و هدايا

بهارازراه می رسد

عمو نوروز خانه به خانه شادی را درجستجوست

 ژرفنای نگا هها اما حکايتی ديگرازلبخند های چهره ها ترسيم می کنند

جوانان با گذرازفرازآتش سرخی وزردی را معاوضه می کنند

رقص شعله ها  پايکوبی برمرگ زمستان ست

وسروشی که گويی ازناپيدايمان نويد ی نا باورانه سرمی دهد واينکه...

 بهار ازراه می رسد

 

 

22اسفند 83