ما بالاخره
[آموزش
لازم] را
گرفتيم و
حالاکارناوال
[جنبش
زنان]۸ مارس
را برگزار مي [کند]؟!
آيا فعاليتهاي
كنوني
زنان در راه
كسب مطالباتشان
در حد يك «جنبش
اجتماعي» بروز
كرده است.و يا
تنها يک پويش
زنان است

عفت
ماهباز
efatmahbas@hotmail
com
امسال 26 سال از
8 مارسي که در
اعتراضي نه
چندان يک
پارچه، به اولين
نقض حقوق
اجتماعي زنان ، به خيابان
آمديم، مي
گذرد. آيا آن
لحظه در اين 8
مارس، فرا رسيده
که ادعا کنيم
که پس از اينهمه
سال و اينهمه
رنج،[آموزش
لازم] را فرا
گرفتيم و جنبش
ما به ان حد از
حودآگاهي و
خودباوري رسيده
که بگوييم
کارناوال [جنبش
زنان] 8
مارس را
برگزار مي [کند]؟!
آيا بعد از 26
سال با گامهاي
گاه با شتاب ،
و گاه کند و
آهسته مان،
توانستيم به
فراز هاي از
اين جنبش دست
يازيم، که
امروز بتوان
گفت:اين جنبش
زنان است که
به پيش مي رود.
آيا
فعاليتهاي
كنوني زنان در
راه كسب
مطالباتشان
در حد يك «جنبش
اجتماعي» بروز
كرده است.و يا
تنها يک پويش
زنان است
جنبش زنان
چگونه جنبشي
است؟
جنبش زنان
جنبشي است که
زنان حول
تبعيض و ستم و
مناسبات
نابرابر جنسي
به مبارزه ميپردازند
و آگاهي در آن
نقش تعيين
کننده دارد. اهداف
بنيادي جنبش
زنان بررسي و
تحليل چگونگي
روابط جنسيت
است. در اين
مبارزه زنان به
تجربه آموخته
اند، که ايجاد
تغيير
سرنوشتشان،
از طريق خود
آنان بوجود
خواهد آمد1.
اگر بخواهيم
جنبش زنان را
به عنوان يك
جنبش اجتماعى
با تعريفي كه
جامعه شناسان
کلاسيک، در گذشته
ارايه
ميدادند
وامروز هنوز
برخي بر اين
تعريف تکيه
دارند، توضيح
دهيم :يعني
جنبش زنان
مجموعه
فعاليتهاى
زنان به صورت
فردى يا جمعى
با سازماندهى
معين براى كسب
حقوق اجتماعى
اقتصادى
سياسى وفرهنگى
و. جنسي در
حيطه
ايدئولوژىهاى
مختلف است. بر
اساس اين
نظريه جنش
زنان ايرانى
بايد داراى
رهبرى معين با
پايگاههاى
اجتماعى مشخص
ايدئولوژى
مستقل وسازماندهى
و فعالان
معتقد و آماده
براى برپايي
كارزاري بزرگ
و. . . . باشند.؛ بر
اساس اين
تعريف، در
ايران امروز
از جنبش زنان
اثر ونشانى
وجود ندارد. سئوال
در پى سئوال
خواهد آمد. با
كدام رهبرى با
كدام
سازماندهى - كدام
ايدئولوژى و
يا حتى پرچم
ويا حرکت
مستقل، که طبيعتا
سئوالها
پاسخهاى در
خور خود را مى
طلبند.
آيا جنبش
زنان درشرايط
فعلي ايران،
وجود دارد؟
از اغاز دهه
نود جنبشهاى
اجتماعى نوين
به نوعي ديگر
تعريف مي گردند.
بر اساس ،
ديدگاههاى
كسانى چون
تورين وآلبرتو
ملوچي2، جنبشهاى
نوين از خواصى
بعضا متفاوت
با جنبشهاى
قديم
برخوردار
هستند:.
جنبشهاى
اجتماعى جديد
فاقد
سازماندهى
فاقد ايدئولوژى
خاص يك طبقه
است و بسيارى
از اما و اگرهاى
جنبشهاى
قديمى را
ندارد اما گاه
پاره اى از آن
را با خود
همراه مى كند
اين جنبش بر
هويت فردى اعضاء
خود تاكيد
ويژه ايي دارد.
همچنين در. اين
جنبش به حال و
آينده نزديك
توجه نشان
داده مي شود. و
استراتژى به
آن گونه كه در
تفكر ما
درگذشته شكل
گرفته كمتر به
چشم مى خورد. نمونه
اين نوع جنبشها
در جهان مى
توان از جنبشهاى
ضد جنگ يا
جنبشهاى
طرفداران
صلح، جنبش
محيط زيست و
از جمله جنبش
زنان را نام
برد.
جنبش
فمينيستى يا
جنبش زنان را،
کانزنشيسن و مولر
در سال 1992 - طبق
تعريف جنبشهاى
اجتماعى نوين-
چنين توضيف
ميکنند.3
جنبش
فمينيستى يا
جنبش زنان به
دنبال تعيير تحول
كلى نهادهاى
جنسيتي خصوصى
و عمومى جوامع
است. بنابراين
تعريف، جنبش
زنان در سراسر
جهان وجود
دارد و داراى
برنامههاى
خاص خويش است. زنان
با تفکرات و
اهداف متفاوت
آن را هدايت
مى كنند. زنان
در پى دگرگونى
و بازسازى زندگى
عمومى فضاى
آموزشى محيط
كار و خانه
خود هستند.
اگر حق خواهى
را مبناى نهضت
فمينيستى در
دنيا بدانيم و
اينكه فرد
متوجه شود كه
حقى را ندارد
و حقوقي را
بايد بدست
بياورد
ودنبال راه حلهاى
آن باشد،
طبعتا متوجه
جريانات
فمينيستى اطراف
خويش مى گردد. اين
عمل چندى است
كه در ايران
توسط زنان
اغاز گشته است.
با اين توصيف
و با تعريفي
که از جنبشهاى
نوين اجتماعى
وجود دارد،.جنبش
زنان ايران كه
به صورت حركتهاى
فردى و گاها
جمعي وجود
داشته و اهداف
آن در مرحله
كنونى نيز
تقريبا معين
است وچندى است
که فعاليتهايش
بارزتر گشته
است جنبش زنان
ايران مي رود که
جايگاه خود را
در جامعه پيدا
کند.
اما جنبش
زنان، يک
انجمن زنان
غير دولتي
نيست که
دولتها
بتواند
براحتي در
آنرا تخته
کنند.؟ و يا
جنبش زنان يک
سازمان زنان
نيست که در ايران،
بعد از ممنوع
شدن آزادي
فعالييت،
براحتي بعد از
انقلاب،
کارهايشان را
به تعطيلي کشانده
شد.؟ جنبش
زنان جنبشي
است که در
ايران ريشه صد
ساله دارد و
با ويژگيهاي
هر جنبشي و بستگي
به شرايط
اجتماعي بالا
و پايين ميرود
و تابع فضاي
سياسي
کشوراست. زماني
اصلا وجود
ندارد و
ناگهان
دوباره ظاهر ميشود.گاه
ميگويندمرده
است!. اما جنبش
زنان تا زماني
که من و ما
هستم. تا
زماني که زينب
احمدي در بوشهر
است تا زماني
زنان
سرزمينمان
هستند و سخن
ميگويند و در
عمل حاضر نبودهاند
زير سلطه مرد
سالاري زندگي
کنند و خشونت
را بر نميتابند
و با تبعيض و
استثمار به
ستيز بر ميخيزند
جنبش زنان
وجود خواهد
داشت. ممکن
است در جايي
ضعيف تر و در
جاي ديگري قوي
تر عمل کند
ولي آنرا نميشود
از بين برد.
اشتباهي که
برخي
آکادميسينها
يا متفکرين اجتماعي
دچار ميشوند،
اين است که بر
تعاريف گذشته
پاي ميفشارند
و با تعريفي
که از جنبش
اجتماعي
ارايه ميدهند
.گويي از جنبش
زنان انتظار
انقلاب کبير
فرانسه، را
دارند. بايد
ذکر نمود که
جنبش جهاني
زنان، هيچگاه
در پي انقلابيگري
نبوده است
جنبش زنان
جنبشي نيست که
با پرچمي سرخ،
به سنگربندي
در خيابان و
در کوچه پس
کوچههاي شهر
بپردازد. ويا
همچون ديگر
جنبشها، در
خيابانها
براه افتند و
شيشه بانکها و
ماشينها را
بشکنند. زنان
به شيوه و
روشهاي خاص
خود مبارزه ميکنندو
به خواستههاي
خود دست مييازند.
شعار جنبشهاي
زنان دنيا اين
است آموزش،
آموزش و باز
هم آموزش است
و بدنبال
آگاهي
تغييرات لازم
را نيز ايجاد
خواهيم نمود. ما
بجاي انقلاب
معتقديم که
بايد
بياموزيم. و
انچه را که
آموخته ايم
بياموزانيم. و
در مسير حرکت
خويش آنچه که
متعلق به ماست
دست يازيم که
همانا حقوق
شهروندي به
عنوان يک انسان
برابر با مرد
است زنان
ايراني يا در
واقع فمنيستهاي
ايراني با
ويژگيهاي
منحصر بفردي تا
امروز در اين
زمينه عمل
نمودهاند. و
تا رسيدن به
هدف نهايي،
راهي طولاني و
دشوار در پيش
رو دارند.
جنبش زنان طي 26
سال اخير به
سه صورت
عملکرد داشته
است:
قعاليت هاي
هدايت شده،(اسلامي،
ملي
گرا،سوسياليست)،
سرنگوني شاه
قعاليت
سازماني( شاخه
هاي زنان
احزاب چب و
اسلامي، ملي
گرا......)
قعاليت هاي
مستقل: گروهاي
مستقل
زنان،زنان
فمنيست،مسلمان
و سکولار
ويژگيهاي
جنبش فمنيستي
ايران
اگر براي رشد
هر پديده ايي
لازم باشد که
زمينه وظرف
فضا و مکان
مناسب وجود
داشته باشد. زنان
ايراني در
فضايي به رشد
خويش
پرداختند که
عملا و قانونا
از داشتن آن
فضا محروم
بودند اماآنهاعليرغم
نداشتن فضاي
لازم. قبل از
هر چيز موفق
گشتهاند خود
را در زمينههاي
فرهنگي و
آموزشي
ارتقاء دهند و
در اين زمينه
هيچ چيز
جلودارشان
نشد. نه آن
قوانين نوشته
شده و نه
قوانين
نانوشته حاکم
بر سنت و
فرهنگ
ايراني، . و
اين يکي از
ويژگيهاي
جنبش فمنيستي
ايران است.
براي ما، . چگونگي
راهي که طي ميکنيم
تا به هدف
برسيم به
اندازه همان
هدف مهم و پر
اهميت است. از
اينرو جنبش
زنان، ضمن
اعتقاد به دگرگوني
بنيادي در
زمينه قوانين
و سنن اجتماعي
در پي انقلاب
نيست تلاش
زنان بر اين
است با آموزش
خويش به کمک
هم با همبستگي
و اتحاد خواهرانه
به جنگ قوانين
و روابط مرد
سالار حاکم بر
جامعه روند.
امروز
جهانيان،
جايگاه ويژه
ايي براي
فمنيستهاي
ايراني قائل
هستند. آخرين
نمونه اهداي
جايزه صلح
نوبل به شيرين
عبادي است.
آيا جنبش
زنان از افراد
و سازمانها ي
مختلف تشکيل
ميگردد؟
اين به
موقعيت و
شرايط هر
کشوري بستگي
دارد. جنبش
زنان کشورها
اروپايي
همچون، آلمان
يا فرانسه در
زمانهاي
لازم، همچون
جنبش صلح گسترده
شدند. بطور
نمونه در جنبش
"آزادي سقط
جنين"، زنان
اروپايي براي
رسيدن به
خواسته شان ،
با اتحاد و
همبستگي در
اين زمينه،
مشترک عمل نمودند.
عليرغم اينکه
هر کشور
سازماندهي و
مبارزه خاص
خود را داشت. اين
تشکلها، پس از
رسيدن به
خواستههايشان
، از بين
رفتند و يا به
شکل ديگري به
سازماندهي و
کار پرداختند.
ويژگيهاي
هويتي
تبعيض و
ستمي که از
طريق قوانين و
سنن حاکم بر جامعه،
عليه زنان
اعمال ميگردد.
درد مشترک همه
زنان جامعه
است و اين
موضوع سبب
همبستگي در
بين زنان
طبقات مختلف
جامعه ميگردد.
قبل از هر چيز
ارتقا هويت
فردي و "زن
بودن و باور به
خود و توانايي
خويش" هويت
مشترکي است که
زنان آگاه از
آن
برخوردارند
وولي بايد تلاش
نمايند که اين
آگاهي همگاني
تر گردد و
چندي است که
آن را شروع
کردهاند. زنان
ايرانى در طول
صد سال حرکت
خويش بويزه در
26 سال اخير،
كوشيدند هويت
فردى خويش را
با خود آگاهى
و خودجويى و
آموختن مهارتهاى
مختلف و تخصص
يابى در زمينه
علمى و فرهنگى
ارتقاء دهند
آنها با
مشاركت در
زمينههاى
مختلف علمى و
فرهنگى عملا" به
مبارزه با
فرهنگ قوانين
مرد سالار در
جامعه
برخاستند. و
حضور خود را
عملابه جامعه
تحميل نمودند.
آنان در اين
چند سال
كوشيدند از
طريق مبارزه
اى صلح آميز و
آرام به حقوقشان
دست يازند و
ناممكنها را
بر اى خويش
ممكن و هموار
سازند.(انتشار
روزنامه هاو
نشريات
زنان،تلاش
براي تعيير
قوانين
نابرابر) آنان
در مسير حركت
خويش. منتظر
يافته
روشنفكران
مرد،
اعم از سكولار
يا ديني،
نشدند و
نخواهند شد. زنان
در روند عملى
روزانه
مدرنيزاسيون و
خواستههاى
خود را به
جامعه تحميل
مى كنند
در زنان
آگاهي، شور
اميد براي
مبارزه و براي
رسيدن به هدف
مشترک وجود
دارد و در
روند خود تعميق
مييابد در
اين 26 سال زنان
با شيوه و رسم
مخصوص به خود
با سماجتي
غريب وباور
نکردني سعي
نمودند درهاي
بسته را به
سوي خويش
بگشايند و پي
گيري و تداوم
کار آنان در
شرايط صفرو
هيچ، امروز
موجب اعجاب
جهانيان شده
است. اما اين
کار بي هزينه
نبوده است
هزينه خشونت زاينده
اجتماعي و
تحمل تحقير و
ستم رفته بر
زنان بسيار
بالاست
متاسفانه دست
ما از آمار و
بيان واقعييت
از طريق آن
دور است. بسياري
از زنان بخاط
شرايط دشوار
غير انساني دست
به خودسوزي و
يا خودکشي زدهاند
و بعضي از
زنان و دختران
جوان با عصيان
گري در مقابل
آداب و سنن
دست و پاگير
از خانه گريخته
و گاه سر از
ناکجاآبادها
درسرزمينهاي
بيگانه در
آوردهاند بخشي
زندگي تحميلي
زناشويي را
تاب نياورده و
از آن گسستهاند.به
عنوان مثال به
دو نمونه آمار
در اين زمينه
در سال 1383توجه
کنيد:(بنا بر
گزارش
خبرگزاري
سينا 25/01/2005 ):1/فرمانده
نيروي
انتظامي
سردار
زارعي،اعلام کرد:از
ميان59121 مجرم
بازداشت شددر
ده ماه گذشته،3969
نفرآنان زنان
بوده،که649
دختر زير 14 سال
در اين ليست
قرار دارند .2/مشاور
استاندار
ايلام ،اعلام
کرد که در سال 1383 220
زن در شهر
ايلام
خودسوزي کرده
اند
آيا زنان
"همچنان بدون
سرو صدا تبعيض
را تحمل ميکنند؟!
چرا زنان به "عدم
تصويب منع
تبعيض عليه
زنان " يا "دوباره
سهميه بندي
شدن" رشتههاي
دانشگاهي از
جمله پزشکي،
معترض نشده
اند.طبيعي است
که خوب ميبود،اعتراض
جمعي و موثر
زنان گوش
جامعه را کر ميکرد".
اما زنان
جامعه ما با
حکومتي روبرو
بودند که حداقلي
براي زنان و
حقوق انان
قايل نشد ما
در جايي از
جنبش زنان سخن
ميگوييم که
در اين 26 سال
زنان فقط به
فقط پاسخ "نه" شنيدهاندو
يا گاها حرکت
هاي مسالمت
آميز آنها با
سرکوب مواجه
شده استو در
نتيجه امروز
آنها به حکومت
بي اعتنا شدهاند
اينها همان
زناني هستند
که آگاهانه و
با اميدواري و
شور فراوان در
ايجاد دوم
خرداد نقش و
تاثير داشتند.
و همين زنان
پاسخي جز بي
اعتنايي و از
حکومت در همين
دوران دريافت
ننمودهاند. و
همين موضوع
سبب بي
اعتمادي
بيشترشان از
حاکميت گرديد
و امروز
ميتوان گفت
اگر بدترين
قوانين هم
حاکم گردد
آنان به ناچار
به مراکز ديگر
مراجعه ميکنند.
بخشي از اينها
همان زناني
هستند که در
روز استقبال
پر شور وپر
شكوه از شيرين
عباد ي سپيد
جامه و سپيد
گل با پرچمي
سپيد باشعاري
چون آگاهي زن،
رهايي است به
ميدان آمدند. و
در اين روز
بيش از بيست
تشكل و مؤسسه
زنان مردم را
دعوت كرده
بودند که به
استقبال خانم
عبادي بخاطر
دريافت جايزه
صلح نوبل
بيايند. اسامي
انجمنها و
شعارهاي زنان
در آن روز را
در اينجا ذکر
ميکنم.
اين انجمنهاي
غير دولتي
عبارت بودند
از:
1) انجمن
حمايت از حقوق
زنان، 2) مركز
فرهنگي زنان، 3)
سايت زنان
ايران، 4) مركز
كارورزي
سازمانهاي
غير دولتي
ايران، 5) مؤسسه
فرهنگي- تحقيقاتي
و آموزشي
رشديه، 6) جمعيت
زنان مبارزه
با آلودگي
محيط زيست، 7) انجمن
تنظيم
خانواده
جمهوري
اسلامي، 8) حاميان
نگاه سبز، 9) فصلنامه
فرزانه، 10) انجمن
روزنامهنگاران
زن، 11) گروه
نوآوران
پارس، 12) كانون
هستي انديش، 13) انجمن
توسعه مشاركت
فرهنگي زنان، 14)
انجمن حمايت و
ياري آسيب
ديدگان
اجتماعي، 15) انجمن
حمايت از
كودكان و
نوجوانان (توانياب)،
16) مؤسسه
مادران
امروز، 17) مركز
آموزش جامعه
مدني، 18) مؤسسه
پژوهشهاي
آموزش پويا، 19) مؤسسه
پژوهشي
كودكان دنيا، 20)
شوراي كتاب
كودك، 21) بنياد
پژوهشي تاريخ
ادبيات كودك و
نوجوان و...
در روز
استقبال از
شيرين عبادى،
شعارها و حركت
متشكل و
هماهنگ زنان
نشان از شور و
اميد آنان به
آينده ميداد.
شعارهاى روى
پلاكاردها:
من ايرانيم،
من يك زنم، من
مهرانگيز كار
هستم.
من ايرانيم،
من يك زنم، من
شيرين عبادى
هستم.
من ايرانيم،
من يك زنم، من
پروانه
اسكندرى هستم.
من ايرانيم،
من يك زنم، من
زيبا كاظمى
هستم.
من ايرانيم،
من يك زنم، من
افسانه
نوروزى هستم.
آنها
همچنين، در
اين مراسم
شعارهايىمي
دادند كه نشان
از تاكتيك و
استراتژيشان
در آينده ميداد.
ـ تصويب
كنوانسيون (رفع
تبعيض عليه
زنان) خواست
زنان ايران
است.
ـ افسانه
نوروزى آزاد
بايد گردد.
ـ قوانين
تبعيض آميز
ملغى بايد
گردد.
آگاهي زنان ،
رهايي زنان
اين اتحاد و
همبستگي، در
واقع گوشه ايي
از جنبشي
استکه راه را
براي آينده
خواهد گشود.
تلاشهاي
ممتد و روزمره
زنان، در
گشودن درهاي
آموزشي به روي
خويش باعث
گرديده که
بسياري از
جهانيان از آن
سخن گويند. امروز
مجموع
دانشجويان
دختر در ايران
بيش از دانشجويان
پسر است. 63 درصد
را آمارها مي¬گويند
و همين نويد
خوش آينده را
ميدهد.
پيروزي
دانشجويان
دختر به "تبعيض
جنسيتي"4*
پيروزي
دانشجويان
دختر به "تبعيض
جنسيتي" در
دانشگاه
علامه
طباطبايي: تهيه
شام
دانشجويان
پسرساکن
خوابگاه به
عهده دانشگاه
بود در حاليکه
دخترها در طي
ده سال، مجبور
بودند خودشان
در آشپزخانه (سي
نفر ساکن
خوابگاه
بودند)،غذا
بپزند. آنها
در حدود يک
سال (از ارديبهشت1383
تا مهر 1383 )، با
جديت
تمام،پيگير
اين قضيه
بودند و به "تبعيض
جنسيتي" در
دانشگاه خود
اعتراض کردند.دختران
معترض مي
گفتند، چه
تفکر و بينشي
در مسولان
وجود دارد که
آشپزي را مختص
دختران و پسران
را و معاف از
آن مي دانند.! آنها
در نهايت، با
آغازسال تحصيلي
جاري به نتيجه
مطلوب رسيدند.
امروزدختران
دانشگاه
علامه
طباطبايي - مثل
پسرها- به جاي
آشپزي درسشان
را مي خوانند.
در اين ميان،
عده ايي جنبش
زنان ايران را
با کشورهاي
اروپايي
مقايسه
ميکنند!:
در کشوريکه
به نام دين
ربعي قرني است
زنان را از
حقوق مدني و
شهروندي
برابر با
مردان محروم
کرده اند. زنان
در هر حوزه
ايي از جمله
در رسانهها
با مشگلات
فراواني دست و
پنجه نرم
ميکنندو براي
چاپ يک نشريه
و يک روزنامه
بايد مدتها در
انتظار پاسخ
وزارت ارشاد
بنشينند؟ در
پنجمين مجلس
شوراي اسلامي
استفاده از
تصاوير زنان
ممنوع گشت. .ومجلس
هفتم به تعيين
قيمت دختران
مي نشينند.در
چنين شرايطي،
عده ايي مي
آيند ايران را
با فرانسه
مقايسه
ميکنند که در
هييت دولتش
فقط هشت وزير
زن وجود دارد
و در قانون
اساسي اش از سال
2000 تصويب شده که
در همه جا
دولت موظف است
سهميه برابر،
در همه امور
براي زنان را به
اجرا گذارد؟. از
شروع کلاسهاي
آموزشي و
ايجاد مدارس
براي زنان در
ايران يعني
همان ابتداي
جنبش زنان، بنيادگرايان
بنام دين بر
سر منبر
واسلامها، وامصيبتها،
سرداده اند .مدارس
را به آتش
کشاندندو هميشه
هم عده ايي
مرتجع به آنها
لبيک گفتهاند
و اگر قرار
بود که همه
زنان به
تهديدها گوش
فرا ميدادندو
به کناري مينشستند،.
بي شک امروز
زنان ايراني
از زنان
عربستان سعودي
هم عقب تر
بودند و حتما
حکومت اسلامي
هم مشکلي
نداشت!. متاسفانه
تاريخ ما پر
است از اين
نمونهها، و
زمان آن رسيده
است که
بنيادگرايان،
شيوه و سيستم
خود را عوض
کنند که به
نام دين در
خصوصيترين
مسايل زندگي
زنان تا امروز
دخالت نمودهاند.
زنان ايراني
در زمانهاي
مختلف، با
شيوههاي خاص
خود راه را
هموار کردند. و
امروز که
بعداز ربع قرن
ناديده
انگاشتن زنان،
موجي در
سرزمينمان
جاري شده که
همان "مسأله
زنان" است و
بقولي پاشنه
آشيل جمهوري
اسلامي محسوب
ميگردد. و بي
هيچ
ترديدي،در دو
دهه گذشته
زنان، از موثرترين
عوامل تعيير و
تحول سياسي
واجتماعي جامعه
ايران، بودند.
از اينرو،
امروز جنبش
زنان، به يکي
از جنبشهاي
محوري ايران
تبديل گشته
است و بدون در
نظر گرفتن اين
نيرو هيچگاه
در کشور ما
آزادي و
دمکراسي شکل
نخواهد گرفت.
عفت
ماهباز
----------------------------
1- طول
عمر مبارزات
زنان ايران از
آعاز مشروطيت تا
به امروز است. در
اين مرحله
زنان براي
دستيابي به
حقوق سهروندي
و برابري
خواهي مبارزه
مي کنند. به
طور نمونه،
تاريخچه جنبش
ميارزات زنان
آلماني به
منظور رسيدن
به برابري
خواهي از سال 1945-1848
است يعني (از
زماني که "لوييزه
اوتو" براي
حقوق سهروندي
زنان شروع به
مبارزه نمود.) و
از 1945 مرحله
بعدي مبارزه،
يعني مبارزات
رهايي بخش زنان
آلماني شروع
ميشود.
2- آلبرتوملوچي
نظريه پرداز
برجسته جنبشهاي
اجتماعي جديد
است. چهار
ويژگي مذكور
توسط او
انتزاع شده
است. نگاه
كنيد به مقاله
او در كتاب:
The New Social
Movements Revisited: reflections on a sociological misunderstanding in Maheu, l (ed) (1995), Social
Movements and Social Classes: The Future of Callective
Action, London,
Sage. Melucci, A. (1995),
3- به
نقل ازمجله
زنان شماره 90
4*- به
نقل ازمجله
زنان شماره:115