تاثيرات
متفاوت سهميه
بندی
مريم سطوت
من قبلا
در مقاله ای
نظرات خود را
در باره
طرح سهيمه
بندی زنان
بعنوان يک راه
حل مطرح کرده
بودم. به درستی
از من پرسيده
می شود که راه
حل تو برای
مشارکت بيشتر
زنان کدام
است و
من در اين
مقاله می کوشم
تا راه حل خود
را در اين
رابطه ارائه
دهم.
با مساله
مشارکت زنان
از دو زاويه
مختلف برخورد
مي شود.
تعدادی از
فعالين زن ما
با انگيزه
صحيح برابری
زنان و مردان
بر اين نظرند
که با
وادارکردن
مردان به
پذيرش زنان در
مسئوليت های
سازمانی راه
برای مشارکت
بيشتر زنان فراهم
مي شود. در اين
ديدگاه سهميه
بندی اولين و
مهم ترين حلقه
برای مشارکت
زنان است.
من بر
اين نظرم که
سهميه بندی مي
تواند تاثيرات
متفاوتی
برجای گذارد و
اگر تأکيد بر
راه حل های
سازمانی به
موازات ديگر
تدابير به کار
گرفته نشود
تأثير منفی در
مشارکت زنان
بر جای گذارده
و مقاومت های
مستقيم و
غيرمستقيم در
اين زمينه را
افزايش مي دهد.
نگاه های
مردان
بر روی
طرح سهميه
بندی زنان:
مردان در
اين رابطه به
سه گروه تقسيم
مي گردند:
1- يک نگاه
اصولا به قدرت
و توانایی های
زنان باور
ندارد و آنرا
صريحاً مطرح
می کند. با اين
نگاه تکليف
روشن است و
برخورد با آن
چندان پيچيده
نيست. اين
نگاه در دوران
اخير در کشور
های اروپایی و
پيشرفته به
حداقل خود
رسيده و هر
روز نيز ضعيف
تر می شود و جمع
بيشتری از
مردان از اين
نگاه فاصله می
گيرند. جز در
خانواده های
سنتی و مذهبی
اين نگاه
را در جای
ديگری نمی
توان ديد. در
جريان های
سياسی که ما
با آن ها
سروکار داريم
اين نگاه کمتر
صريح مطرح مي
شود و عمدتاً
زير پوشش برخورد
دوم عمل مي
کند.
2- گروهی
که در تفکر
خود و در
برخورد مشخص
به توانايی
های زنان باور
ندارند و لی
يا به دليل همراه
شدن با مد روز
و به خاطر
چهره سازی
مثبت تر از
خود و يا به
دليل اينکه در
بحث مجرد و
نظری متقاعد شده
اند که مشارکت
زنان مثبت است
ولی در درون خود
با اين ايده
فاصله دارند.
متأسفانه اين
گروه اکثر
فعالين سياسی
را تشکيل مي
دهند و هر راه
حلی بايد با
توجه به اين
نيروی مقاومت
مطرح شود.
3- تفکری
که به ضرورت مشارکت
هرچه بيشتر
زنان باور
کرده و به اين
باور خود هم عمل
مي کند. اين
گروه از مردان
ياور زنان در
مشارکت وسيع
تر می باشند.
اين باور
تنها از زاويه
پذيرش آن که
مشارکت دادن
بيشتر زنان در
ارگان های
مديريتی و
تصميم گيری،
يک ضرورت
اجتماعی و
اقتصادی است
مي توانست شکل
گيرد. کساني
که تصور مي
کنند بايد از
زنان به خاطرعدالت
جويی و کمک و
ياری دادن به
يک نيروی ضعيف
دفاع کرد در
عمل حتی اگر
حسن نيت هم
داشته باشند
به گروه دوم
تعلق دارند و
نه گروه سوم.
از صد
سال قبل کسانی
از مديران
جامعه بتدريج
به اين نظر
رسيدند که
مشارکت بيشتر
زنان در توليد
و در تداوم آن
در مديريت به
آنان بيشتر
کمک مي کند.
اين نيروها در
گسترش مشارکت
زنان در غرب
در گذشته و هم
امروز نقشی
پراهميت داشته
اند. ما امروز
در موسساتی که
کار مي کنيم با
مديران مردی
مواجهيم که از
مديريت زنان
دفاع مي کنند
و بر اين
نظرند که اين
امر مديريت را
تقويت مي
کنند. کساني
که قبل از آن که
به مرد و يا زن
بودن توجه
کنند به گسترش
توليد و
توانايی های
عملی و سود
بيشتر مي
انديشند و از
همين زاويه به
نقش زنان پی
برده اند.
مردان
گروه دوم
آماده اند که
در مجامع زنان
را همراه خود
ببرند و
دمکرات بودن
خود را نمايش
دهند. آماده
اند به طرح 30
درصدی و 50 درصدی
رای دهند. از
هر چهره سازی
در اين زمينه
ابايی
ندارند
ولی آنجا که
پذيرش زنان به
عنوان همکار و
يا مسئول است
با صدها وسيله
از پذيرش آن
سر باز مي
زنند. من در
گذشته در
سازمانی که
عضو بودم سال
ها در شرايطی
که ده ها کادر
ورزيده ی زن
در اين سازمان
وجود داشت
برای اکثر
مسئولين
سازمان پذيرش
زنان به کميته
های سازمانی
تنها برای
تقبل مسئوليت
شعبه زنان بود
و زنان به
ندرت برای
ديگر مسئوليت
های سازمان
صاحب صلاحيت
تشحيص داده مي
شدند.
شرکت
زنان در ارگان
های سازمانی
تنها در صورتی
به مشارکت
بيشتر زنان
خدمت مي کند
که آنها در
موقعيت واقعی
خويش قرار
گيرند. من
مخالف نظر
کسانی هستم که
تصور مي کنند
مهم نيست که زن
انتخاب شده
امکان همپايی
با ديگر اعضا
ارگان ها را
داشته باشد.
آن ها معتقدند
زنان با
ورود به
ارگانها و
پذيرش
مسئوليت
آموزش ديده و
مي توانند
کمبود ها را
جبران کنند.
ما در جريان
های سياسی
زنانی داريم
که در زندگی
سياسی خود
تجربيات و
آگاهی لازم
برای حضور در
ارگان های
رهبری جريان
های سياسی
دارند ولی آن
گاه که در هر
ارگانی کسانی
انتخاب شوند
که در جای
واقعی خود
قرار نگرفته
باشند نه تنها
آموزش
نخواهند ديد
بلکه دچار
مشکلات زير
ميشوند:
به دليل
عدم توانايی
در برخورد به
نظرات ديگران
و يا پيشبرد
کار در برخی
موارد فرد مي
کوشد تا ضعف
خود را مخفی
کند و اين از
راه های گوناگون
عملی است. در
برخی موارد،
فرد از ديگران
رونويسی مي
کند و حرفهای
ديگران را
تکرار مي کند
و در مواردی
با پرخاشگری و
بحث های
انحرافی ضعف
خويش را مي
پوشاند.
فرد
ضعيف می کوشد
پشت نيروی قوی
تر سنگر
گرفته
و حمايت قوی تر
ها و در اين
مورد مردان
قوی را در
کنار خود
داشته باشد. متأسفانه
مردان از چنين
شرايطی بهره
مي گيرند و با
تأييد ظاهری
فرد ضعيف از
وی برای
پيروزی بر
ديگر رقيبان
استفاده می
کنند. اين
مردان خطرناک
ترين موانع
برای مشارکت
بيشتر زنان می
باشند. چنين
مردانی با
زنان توانا
مخالفت کرده و
يا بی توجهی
مي نمايند و
با دفاع از
زنانی که در
مقابل آنان
موضع نگيرند،
زنان را با
يکديگر درگيرکرده
و با پذيرش
نقش نمايشی
زنان بزرگترين
مانع مشارکت و
نقش واقعی
زنانند.
راه حل
من
برای
مشارکت بيشتر
زنان کدام
است؟
1- دعوت از
زنان فعال به
مشارکت در
کارهای سياسی
وقتی به
دور و بر خود
نگاه کنيم،
خواهيم ديد که به
تعداد بسياری
زنان توانمند
و متخصص وجود
دارد که در
عرصه های
گوناگون از
جمله زنان،
مسائل
فرهنگی،
اجتماعی،
کارهای
تحقيقاتی و ...
مشغول می
باشند
و در عين حال
حاضر نيستند
در اين يا آن
سازمان سياسی
فعال باشند. اکثر
اين زنان در
گذشته زندگی
خود، با يک
سازمان سياسی
آغاز به
فعاليت سياسی
و يا اجتماعی کرده
اند و زمانی
رسيده که از
آن دوری گرفته
اند. علت اين
دوری نه
اختلاف نظر
سياسی با اين
سازمان بلکه
مشکل آنها
اساساً در
رابطه با
روابط
سازمانی،
باندبازی ها،
ارزش گذاری های
نادرست
منجمله به کار
و فعاليت زنان
بوده. زنان در
مقايسه با
مردان در
مقابل چنين
نقطه ضعف هایی
حساس ترند و
تحمل فعاليت
در شرايط بی
اعتمادی برای
آنان دشوارتر
است. بسياری
از آنان در
سازمان های
سياسی خود را
تحت فشار احساس
کرده و بسياری
از آنان پس از
جداشدن از اين
سازمان ها و
با کار در
محيط های
اجتماعی،
اعتماد به
نفسِ از دست
داده را
دوباره بدست
آورده و در
عرصه کاری و
اجتماعی موفق
بوده اند.
کادر به
سادگی ساخته
نمی شود و
کادرها چه زن
و چه مرد،
محصول يک نسل
کار وفعاليت
است از اين رو
و با توجه به
اين اصل اولين
برنامه
سازمانهای
سياسی آن است
که به جلب
زنان فعال
بپردازند و
برای اين هدف
می بايست تمام
موانع موجود
را که مانع
همکاری اين
زنان می باشد
از جلو راه
بردارند. اين
تنها کافی
نيست که در
سازمان ها 30 و يا 50
درصد رهبران
از زنان در
ارگانهای
رهبری شرکت
داشته باشند.
تا زمانی که
بخش اعظم
نيروهای
ورزيده زن
خارج از سازمانهای
سياسی به سر
می برند
مشارکت زنان
در رهبری
سازمان ها با
دشواری مواجه
است.
بطور
مشخص پيشنهاد
می کنم تا اين
زنان را به
گفتگو دعوت
کنيم. دلايل
آنان را
بشنويم و برای
غلبه بر
مشکلات
موجود حرکت
کنيم .
2- جلب
توده زنان به
کار سياسی و
سازمان های
سياسی
اگر خوب
بنگريم تعداد
اعضا زن
سازمان های
سياسی بسيار
محدود است و
اين نقيصه را
بايد در
برنامه و نوع
فعاليت
سازمان های
سياسی جستجو
کرد. اگر
معتقد هستيم
که شرکت وسيع زنان در
سازمان های
سياسی اهميت
بسيار دارد و
اگر معتقد
هستيم که می
بايست راهی به
ميان جمع زنان
و تشکل های
آنان باز کرد،
و اگر نمی بايست
اين وظيفه را
تنها به عهده
سازمان های
زنان
واگذارکرد،
سازمان های
سياسی می
بايست بيشتر
بيانديشند که
از چه راهی می
خواهند به اين
ضرورت پاسخ
گويند. آنان
که استدلال می
کنند زنان،
غيرفعال و يا
غيرسياسی می
باشند، بايد
يک بار در
جلسات انجمن
های زنان و يا
برخی جلسات
فرهنگی شرکت
کنند تا
ببينند که چه
تعداد زن در
اين نشست ها
شرکت می کنند
وکوشش کنند تا تفاوت
های برنامه اي
و روشی خود را
با برنامه های
اين انجمن ها
دريابند. تنها
کافی نيست
کميسيون زنان
درست کنيم و
اين وظيفه را
به عهده آنها
بگذاريم.
مسئله ذهنی
تمام کادر ها
می بايست پيدا
کردن راه حلی
برای نزديکی
بيشتر به اين
نيرو باشد. تا
زمانی که زنان
تنها 8 يا 10 درصد
اعضا سازمان
های سياسی را
به خود اختصاص
مي دهند، سهميه 30
درصد و 50 در صد
در اين سازمان
ها تنها در حد
يک فرم و در
بسياری موارد
فرم مضر باقی
ميماند. به
سايت های زنان
سری بزنيد
ببينيد کدام
مسائل را آنها
دنبال می
کنند، به
جلسات آنها
برويد ببينيد کدامين
بحث ها ميا ن
آنها درگير
است، به زنانی
که قبلا در
تشکل ها بوده
اند مراجعه
کنيد و بپرسيد
کدام نارسايي
ها آن ها را
برآن داشته که
از سازمان های
سياسی بروند و
کدام موانع
نمی گذارد
امروز
برگردند
وکدامين
برنامه ها
آنها را به
سوی تشکل های
زنان می
کشاند. برای
درک مسائل
زنان بايد به
ميان آن ها
رفت و به آنها
توجه کرد و با
آن ها به
گفتگو نشست.
پيشنهاد
مشخص من آنست
که با مسئولين
سازمانهای
زنان به بحث و
گفتگو بر سر
برنامه های شان
بنشينيم.
برای
پرهيز از
فرماليزم از هر دو
سو هم از جانب
جامعه مردانه
که با قبول 30
درصد و 50 درصد خود
را از بحث
واقعی دور می
کند و
هم در
جامعه زنانه که به
اين درصد ها
خوش باورانه
می نگرد و
آنرا پيروزی
می داند و به
وظيفه اصلی
خود نمی
پردازد، به
دنبال
تغيیرات
بنيادی و
طولانی مدت در
ساختار سازمان
های سياسی
باشيم.
*