سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ - ۸ مارس ۲۰۰۵

 

مخالفت يا همدستي

گفت و گوي فلورانس پولي و لوران ژنو با کاترين تروتمن

 

 

در باب مشارکت زنان مي خواندم که به مصاحبه کاترين تروتمن ( وزيرفرهنگ و ارتباطات) برخوردم. گفتم بد نيست ترجمه ي اين مصاحبه هم جزيي از پرونده ي ما باشد، چرا که بيانگر نکته اي بسيار ظريف است.

آن چه در اين مصاحبه قابل توجه مي باشد اين است که در کشور فرانسه که عصر روشنگري را قرن هاست پشت سر گذاشته است، در جايي که مذهب به ظاهر نقش تعيين کننده‌ي خود را در روابط اجتماعي از دست داده، در کشوري که قوانين سال هاست بنا را بر برابري ميان حقوق زنان و مردان نهاده است، در چنين کشوري هنوز زنان از وجود نابرابري ها بسيار رنج مي کشند و براي به دست آوردن جايگاهي مشابه مردان با مشکلات بسياري مواجه‌اند. حال با خواندن اين مصاحبه مي توان به دشواري کار زنان در جوامعي که دين و شريعت - علاوه بر رسوم و فرهنگ مردسالار- آن ها را از راه جويي به سمت جايگاه واقعي خود به عنوان شهروند برابر با مردان ممانعت مي کند، درک کرد. 

اکنون سال 2005 است. در اروپا هستيم. در فرانسه، کشور انقلاب هاي بزرگ. کشوري که در آن رنسانس شده. اما با تمام اين احوال وقتي پاي صحبت وزير منتخبش مي نشينيم همان دردي را دارد که زن نماينده ي زابل در مقابل همشهري ها و همسرش دارد.

در نمايشگاه « مسلمان، مسلمان» که در شهر علوم پاريس برگزار شده بود، در غرفه‌ي ايران، زندگي زني را در فيلم  نمايش مي دادند که خود را براي شرکت در انتخابات منطقه اي کانديد کرده بود. و بزرگِ قبيله آمده بود تا او را قانع کند از تصميمش بگذرد و بگذارد شوهرش اين کارِ کارستان را پيش ببرد. چرا که جاي زن در خانه است و مهم ترين وظيفه اش مادرِ خوب بودن است و همسر وفادار ماندن. و اين زن با شجاعت تمام گفت: با تمام احترامي که براي شوهرم قائل هستم، اطمينان دارم کاري که من مي کنم شوهرم هم نمي تواند بکند. او در انتخابات شرکت کرد و رأي اول را هم آورد. حال مي ديدم که کاترين تروتمن هم با اين مشکلات روبرو بوده و تازه بعد از انتخابات با نيش زدن ها و مبارزه هاي منفي مقابله کرده و پاسخگوي اندام ناظريف خود هم شده. اما آيا تا به حال کسي شنيده است که مردي را به خاطر زشتي صورت و يا داشتن شکم بزرگ از شرکت در مسائل اجتماعي منع کنند؟ آيا کسي از قد ناپلئون ايراد گرفت و يا از نداشتن ريش رفسنجاني؟ اگرچه مورد طنز قرار گرفتند آن هم وقتي در سياستي که پيش مي بردند ناموفق بودند و نه براي ظاهرشان و نه در موقع ورودشان به صحنه ي فعاليت. اما همان طور که بزرگ قوم در آن فيلم توضيح مي دهد در جايي زنان را به خاطر زن بودنشان و به خاطر اين که مردان را برمي انگيزند از شرکت در امور اجتماعي پرهيز مي دهند و در جايي ديگر با حربه ي نداشتن اندام مشابه مانکن ها آن ها را مي خواهند از صحنه دور کنند. در فرانسه هم يک زن وقتي مي خواهد در امور جامعه اش مانند يک شهروند شرکت فعال داشته باشد بايد هم مادر خوبي بماند و هم همسري آراسته به تمام خصوصيات سنتي يک زن. کاترين تروتمن هم از اين که همسري داشته که مسئوليت فرزندانشان را به عهده گرفته قدرداني مي کند، چرا که اين را کار زن مي داند و حالا او شانس آورده و همسرش در اين کار به او کمک مي کند ولي آيا تا به حال از نقش زن شيراک در پيشبرد فعاليت هاي سياسي رييس جمهور فعلي فرانسه کسي شنيده است؟ آيا تا به حال کسي شنيده که آقاي نخست وزير فعلي و يا فلان شهردار از کمک هاي زنش در به عهده داشتن مسئوليت بچه ها تشکر کند که به او اجازه داده تمام وقت به فعاليت هاي سياسي و اجتماعي خود بپردازد؟ ديگر از ميزان قدرداني زنِ نماينده ي زابل از شوهرش نمي گويم که بايد او را بگذارد جلوي خودش و حلوا حلوايش بکند. از اين نمي گويم که بعد از برگشتن از يک روز جلسه ي مجلس و يا شوراي شهر و سر و کله زدن با انواع و اقسام مرداني که جاي خود را غصب شده مي بينند،-  پس با سمبه‌هايي پرزور مي آيند تا هر چه نيش و کنايه مي توانند به زني که بر جايگاه مردي شان نشسته بپرانند،-  به خانه برمي گردد بايد مادرِ خانوداه، همسرِ شوهر، عروسِ حرف شنوي مادر شوهر هم باشد. در سوال آخر در مورد اين که چه اقداماتي صورت گرفته تا زنان بتوانند در فعاليت هاي سياسي شرکت متعهدانه تري داشته باشند، کاترين تروتمن مي گويد که تعداد مدارسي که ناهار خوري دارند افزايش يافته اند، که مهد کودک هايي تأسيس شده اند، حتا در پارلمان اروپا براي فرزندانِ نمايندگان زن مهد کودک ساخته اند. و انجام اين اقدامات اگرچه مثبت است و با نيت خير صورت گرفته و خانم تروتمن هم بي شک از اين اقدامات سربلند مي باشد اما نکته اي را در خود پنهان دارد و آن اين که زنان مي توانند وزير شوند، وکيل شوند، معلم و نخست وزير شوند. زنان مي توانند از مرزهاي ملي خود فراتر روند و در پارلمان اروپا خود را کانديد کنند و رأي بياورند اما اين شتر هم چنان درِ خانه شان خوابيده است که کار خانه، کارِ آن هاست و مسئوليت فرزندان با آن هاست. حال بگو هرجا مي خواهند بروند. چون خود مي داني که تا اين بار را از دوششان برنداري با اين همه سنگيني جاي دوري نمي توانند بروند.  

آن چه در زير مي خوانيد، متن مصاحبه اي است با کاترين تروتمن شهردار سابق استراسبورگ، وزير فرهنگ و ارتباطات دولت ژوسپن و سخنگوي دولت، که در طي آن از فعاليت هاي سياسي خود مي گويد. بنا به گفته ي خانم تروتمن، زن بودنش کار او را بسيار مشکل تر کرده است.

نجمه موسوي

 

سؤال: شما در سال 1986 اولين نماينده زن در شرق فرانسه و در سال 1989 اولين شهردارِ زن در شهري با جمعيت بيش از 200000 نفر بوديد. به عنوان زن با چه مشکلاتي مواجه بوديد؟

 کاترين تروتمن: در ابتدا بين فعاليت هاي فمينيستي در انجمن هاي زنان و فعاليت هاي سياسي مردد بودم. در سال 1977 بالاخره در حزب سوسياليست ثبت نام کردم، در آن زمان توسط زناني چون « ايوت رودي» انديشه هاي تازه اي در زمينه حقوق زنان دنبال مي شد. در مورد جايگاه زنان در تصميمات  عمومي سوال هاي بسياري براي مان مطرح بود. در دوران فعاليت سياسي ام من هر دو روي سکه ي زن بودنم را تجربه کرده ام. روي خوب آن، همبستگي زنانه است. اما آن روي ديگر سکه اين است که بسيار به سختي مي توان جاي يک مرد را گرفت. براي مثال در انتخابات سال 1986، من به يمن « سهميه بندي زنان» توانستم کانديد شوم. دومين نام روي ليست را، يعني به قول حرفي که در آن دوران مي زدم، جاي مرده را به من پيشنهاد کردند. منطق شان چنين بود: از آن جا که نفر دوم ليست هيچ شانسي براي انتخاب شدن ندارد، پس بهتر است يک زن باشد. و در مقابل اين وضعيت ناچار شدم فعاليت انتخاباتي ام را دو برابر کنم: يعني تبليغ براي ليستي که جزء آن بودم و تبليغ براي خودم به عنوان يک زن.  انرژي بسياري صرف کردم و نتيجه اين شد: « يک زن، نماينده ي آلزاس» شد. من انتخاب شدم.

سؤال: آيا فکر مي کنيد زن بودن تان يک امتياز بوده يا يک مانع؟

کاترين تروتمن: هر دو. از طرفي امتياز بود چرا که از جانب من احساس نگراني نمي کردند. فرداي انتخابات افرادي اين مسئله را برايم توضيح دادند که آن ها به من رأي داده بودند چرا که مطمئن بودند انتخاب نخواهم شد. از طرف ديگر مانع بود چرا که مي دانستم وارد دنيايي مردانه خواهم شد. در آن زمان همه ي موانعي که بر سر راه نماينده انتخابات شهرداري ها مي توانست وجود داشته باشد را در مقابلم داشتم: جوان بودم، زن بودم، سوسياليست هم بودم. دومين سورپريز در سال 1989 پيروزي در انتخابات شهرداري استراسبورگ بود. بعد از انتخاب من نظرپراني ها شروع شد:« اتفاقي شانس آوردي!» تمام مدت نزاعي بود براي اثبات مشروعيت من. از شدت حملات شوکه مي شدم. در يک موردي عکس مرا از پشت سر روي يک هدف تيراندازي درست کرده بودند. فکرش را بکنيد افرادي مي توانستند در گاراژ خانه شان روي من تيراندازي کنند.  شنيدن جملاتي از اين قبيل نادر نبود که بگويند: « فهميديم براي چه يک زن را انتخاب کرده اند براي اين که همه جا را نظافت کند.» تفاوت در اين است وقتي کسي در اول صف است دائم در معرض برخورد مي باشد. اولين مانع زنان در سياست طرز فکر افراد است. مردان نمي توانستند بپذيرند که من در سياست و در زندگي خصوصي ام موفق باشم. مثلا هميشه براي شوهرِ يک زن، که فعاليت عمومي و يا سياسي مي کند، دلسوزي مي کنند. زني که به اين حد از مسئوليت مي رسد را متهم به قدرت طلبي مي کنند. به عنوان وزير، مانند همکاران زن ديگرم از جمله مارتين اوبري( وزير کار) و اليزابت گيگو ( وزير دادگستري) مورد حملاتي در  رابطه با ظاهرم قرار گرفتم. مي گفتند من چاق هستم و اين به خاطر آلزاسي بودنم است. و اما در رابطه با آلزاس، منطقه اي است که واقعا در مورد پذيرش جايگاه و نقش زنان مشکل بسياري دارد. مثلا تفاوتي که بين حقوق زنان و مردان است در آلزاس خيلي بيشتر از معدل تفاوت ملي است.

سؤال: آيا فکر مي کنيد راه را براي زنان در گرفتن مسئوليت هاي سياسي در منطقه انتخاباتي خودتان باز کرده ايد؟

کاترين تروتمن: نبايد گمان کرد که چون يک زن انتخاب شده مشکلات زنان حل شده است. وقتي مي شنيدم که مي گفتند حالا که يک زن شهردار استراسبورگ شده، مشکلات حل مي شود. من پاسخ مي دادم: « آيا يک زن کافي است براي ارزش گذاشتن به تمام زنان؟» من هميشه از اين که مرا به عنوان يک نمونه نشان دهند تا بدين وسيله کمبود حضور زنان در سياست را بپوشانند، سرباز زده ام.

سؤال: زندگي سياسي تان چه تغييراتي در زندگي خصوصي تان ايجاد کرده است؟

کاترين تروتمن: تغييرات کوچکي نبوده بلکه همه ي زندگي ام عوض شده است. من شانس اين را داشتم که همسرم همه ي مسئوليت هاي فرزندان مان را به عهده بگيرد. من با همسرم قراري با هم بستيم: آزاد بودم تا هر قدر مي خواهم فعاليت سياسي بکنم تا جايي که فعاليت هايم مشکلي براي فرزندان مان ايجاد نکند. اگر چنان چه آن ها دچار مشکلاتي مي شدند مي توانستم فعاليتم را قطع کنم. و اين مسئه قدرت تطبيق بسياري مي طلبد.

سوال: چه کارهايي در حد محلي مي توان براي بهبود وضعيت زنان انجام داد تا آن ها بتوانند در زندگي سياسي متعهد شوند؟

کاترين تروتمن: در سال 1970، چون من دانشجو بودم، در مهد کودک براي دخترم نمي توانستم جايي پيدا کنم. در آن زمان بسيار پيش مي آمد که براي شرکت در ميتينگ ها و جلسات بچه هايم را زير بغلم بگيرم و با آن ها به اين برنامه ها بروم. وقتي من شهردار استراسبورگ شدم، فقط دو مدرسه در شهر وجود داشت که ناهار خوري داشتند و بچه ها مي توانستند ظهرها در مدرسه بمانند. همراه انجمن هاي زنان در استراسبورگ، ما روي اين مسائل بسيار کار کرده ايم. ما پروژه اي براي ايجاد مهد کودک بيست و چهار ساعته داشتيم تا بتواند بچه هاي زناني که شب کار هستند را بپذيرد. هم چنين براي زنان نماينده و کارمندان پارلمان اروپا مهد کودکي در پارلمان تأسيس کرديم. در هنگام رسيدن من به پست شهردار، فقط يک زن رييس يک سرويس اداري بود در نتيجه من زناني را در پست هاي مسئوليت منتصب کردم تا آن ها بهتر نمايندگي شوند.

سؤال: به نظر شما نسل جوان مي تواند و يا مي خواهد که دنباله ي کار را بگيرد؟

کاتريت تروتمن: کلمه ي « فمينيسم» امروزه از ارزش افتاده است. من تا اندازه اي براي نسل آينده نگرانم، آن ها مثل ما در سال هاي 1970 افکار مبارزه جويانه ندارند. امروزه همه بيشتر از مشکلات فردي خود حرف مي زنند، امروزه آن بًعد جمعي را از دست داده ايم. و هر آن چه به زنان مربوط مي شود بسيار شکننده است: جلوگيري از بارداري، کار و غيره، و اما در مورد پاريته در سياست، ما در ابتداي راه هستيم. امروزه مشاهده مي شود که نسل جديد خواهان ساختن اجتماعي است به همراه مردان نه عليه آنان.