شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۳ - ۵ مارس ۲۰۰۵

کانال ۱ تلويزيون سوئد و

گزارشي تکاندهنده و دردانگيز از ايران!

کوروش گلنام

آدينه 14 اسفند 1384 ـ 4 مارس 2005

 

ديشب کانال 1 تلويزيون سوئد، گزارش 1 ساعته بسيار دردانگيز، تکاندهنده و عريان چون شمشيري بران زيرنام"تن فروشي زير حجاب"؛ کار ارزنده ،   شجاعانه، تاريخي و ماندگار خانم ناهيد پرشون، که براي اولين بار و پس از 17 سال زندگي در سوئدبازديدي از  ميهن خود  ايران داشته است را نشان داد که براستي تماشاگر را بر جاي خود خشک مي کرد. اين گزارش يکساعته که بر مبناي نوشته روزنامه هفتگي تلويزيون سوئد(پيوست هفتگي روزنامه اخبار روز سوئد)تنها با شانس بسيار از کنترل و بازبيني مأموران ايراني جان سالم بدربرده است، زندگي دو زن نگون بخت معتاد و مجبور به تن فروشي در ايران را دنبال مي کند که بسيار خوب تهيه شده و حقايق را به سادگي، همانگونه که هست، بي سانسور و از جزئي ترين گوشه هاي زندگي حقارت بار اين دو زن وبخش ديگري اززندگي مردم در ايران بيان و در ميدان ديد بينندگان قرار مي دهد.

اين دو زن جوان که پيش از آن داراي زندگي آبرومندانه تري بوده و بدليل زنداني شدن و يا از دست دادن همسر و نان آورخود وآلودگي به اعتياد، بي پناه و بي کس به درون اجتماع پرتاب شده اند، هريک باکودکان خردسال خود، در اطاقي فکسني با کمترين وسايل زندگي، در خانه اي به سبک خانه هاي"قمر خانم"( سريال معروف تلويزيوني دوران پيش از انقلاب) همراه با ساکناني ديگر( هر يک در اطاقي) با حياط و توالتي مشترک، در جنوب ايران زندگي مي کنند. آنها براي گذران زندگي پر رنج، دردمندانه و سخت خود به تن فروشي روي آورده اند که هر بار نيزجز عذاب وجدان، اندوه، دلزدگي از زندگي و پشيماني و فرسودگي جسمي و روحي از کار خود، چيزي به دنبال ندارد. آنها براي اين تلاش معاش رنج آور، گاهي و بيشتر از سر ناچاري، کودکان بي گناه خود را نيزهمراه دارندو يا گاه کودک در خواب خود را تنها در اطاق رها کرده و به بيرون مي شتابند. دوربين حتا گاه اين زنان رابه همراه مشتري هاي خود دنبال مي کند! در اين فيلم ما شاهد هستيم که جگونه پيرمرد فال فروش 60 سال و اندي که ساکن همآن خانه است، به راحتي دختر بي پناه 17 ساله اي را در خيابان و به هنگام فروش فال به او مي فريبد و با کمک يک ملاي جوان، به عقد موقت (صيغه)خود در مي آورد. پيرمرد با کمال وقاحت ادعا مي کند که مي خواهد کمک کند! ملاي شياد نه تنها کوچکترين اهميتي به درماندگي اين دختر بي پناه و تفاوت سني فراوان او با پيرمرد نمي دهد که از مرد تعريف و تمجيد کرده و همسري با او را بهتر از همسري با جواناني که "همه بيکار و معتاد هستند" مي داند. همين پيرمرد مي گويد :اگر ماشين داشتم مي توانستم روزي ده تا از اين دختر ها را بياورم! و با وجود زندگي 40 ساله با همسرش که اکنون در دهي زندگي مي کند و داشتن فرزند و نوه، پي درپي زنان جوان را صيغه مي کند.در اين گزارش گاه دوربين نگاهي گذرا به ديگر ساکنان اين حياط مشترک دارد که جز درماندگي، اعتياد، رنج وبدبختي، نشان ديگري از زندگي در چهره آنها نيست. در اين گزارش مستند، تکاندهنده و غير قابل انکار از گوشه هايي از زندگي امروزه مردم در ايران، که بي گمان بتدريج در کشورهاي ديگر نيز نشان داده خواهد شد، ما شاهد چهره دردناک ديگري از خشونت و بي رحمي زندگي زير سايه عدل "ج" اسلامي در ايران هستيم! کودک خردسال يکي از اين زنان را در نبود او ربوده(وسيله شوهر سابق؟) و به مبلغ ناچيزي ،کمتر از 3000 کرون (سوئد) مي فروشند. به کي و کجا، تا پايان گزارش نا روشن مي ماند!

شگفت انگيز تر و دردآورتر از هر چيز، سقوط اخلاقي در جامعه است که گويا ديگر اهميتي به اين فجايع اجتماعي، که در گذشته هرگز چنين آشکار به آنها پرداخته نمي شد، نمي دهد! بارها شنيده ايم و خوانده ايم که سردمداران و پشتيبانان اندک رژيم که از اين پشتيباني کيسه اشان پر است، به راحتي مي گويند "خب تن فروشي در همه جا حتا آمريکا نيز هست"! اما نوکيسگان حکومتي که کارشان فريبکاري، هوچي گري ودروغ بافي است و مردم را اين چنين به خاک سياه نشانده اند، آن زمان که مکرر از"ام القراي اسلام"، "عدالت اسلامي"، "جامعه عدل علي" و ديگر ياوه ها دادسخن مي دهند، خود را به فراموشي مي زنند و با فريبکاري ويژه خود بر روي اين فجايع اجتماعي چشم بسته و خود را الگوي بي همتاي جهان اسلام و نجات دهنده بشريت از ظلم و فساد مي دانند! آيا آمريکا، اروپاو ديگر کشور ها چنين ادعاهايي دارند؟  دست کم اين کشورها در همه زمينه ها پيشرفته هستند و هم زمان با ناهنجاري هاي اجتماعي(که به نسبت جمعيت، و ادعا ها، قابل مقايسه با ناهنجاري هاي بسيار گسترده در "ام القراي اسلامي نيست) از علم و دانش و تکنيک بسيار بالا نيزبرخوردارند و همه وسايل زندگي آقايان و همه تحقيقات علمي و پزشکي پيشرفته از آن آنان است وآقايان کساني جز مصرف کنندگاني ميان تهي، بي مايه و پر مدعا نيستند که هنرشان تنها آدمکشي، خشونت، زد وبند و نيرنگ، تبليغ و ترويج نفرت و خرافات مذهبي است و چيزي جز اين به دنيا ارائه نداده اند!

حقيقت تکاندهنده ديگر نشان دادن نمايي ديگر از جامعه مردسالار، سنگدلي و بي مروتي مردهااست.  آنها نه تنها از اين گونه زنان ودختران بي پناه و يا فراري، سوء استفاده جنسي مي برند و آنها را به دام اعتياد سوق مي دهند که گاه حتا پول قرارداديدر ازاي فروش تنشان را هم به آنها نپرداخته، آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و با کمال بي رحمي از ماشين به بيرون پرتاب ميکنند. يکي از زنان به روشني مي گويد که چگونه مأموران دولتي واز جمله فرماندهان سپاه هر بار که آنها را مي گيرند، اول آنها را مورد تجاوز قرار مي دهند.

 اين کار درخشان خانم ناهيد پرشون و همکاران سوئدي ايشان، سند ديگري بر ننگ و رسوايي رژيم "جمهوري" اسلامي است. به اين خانم خوش فکر و دلير ايراني براي تهيه اين سند ماندگاراز جهنم جمهوري اسلامي بايد تيريک گفت.