همه پرسي براي رفراندم
سعيد رهنما
كساني كه
طرح" همه پرسي با نظارت نهاد هاي بين المللي و تشكيل مجلس موسسان به منظور
تدوين يك قانون اساسي نوين مبتني بر اعلاميه جهاني حقوق بشر با راي آزاد
مردم" را ارايه داده اند، قطعاً آنقدر خوشبين و ساده
بين نيستند كه تصور كنند كه رژيم خود كامه جمهوري اسلامي به نداي امضا كنندگان
پاسخ داده و به مردم اجازه خواهد داد آزادانه مجلس موسساني را بر گزينند كه قانون
اساسي جديدي را تدوين كرده، "نظام دلخواه" مردم را تعيين كند و به اين
ترتيب بنيان رژيم ولايت فقيه را بر كند. اگر توهمي در كار باشد
در اين انتظار است كه ميليون ها نفر بر اين خواست بر حق صحه بگذارند و طوماري عظيم
به رژيم و جهانيان عرضه كرده و نشان دهند كه جمهوري اسلامي رژيمي نا مشروع است٠
ترديد نيست
كه رفراندم يكي از شيوه هاي "دموكراسي مستقيم" يا مداخله بي واسطه مردم در
يك تصميم گيري مشخص است٠درخواست چنين مداخله اي خواستي است بر حق٠ اما در مورد
مشخص و مورد بحث ما بنظر من مسايل و پيچيدگي هاي بسياري وجود دارد كه طرفداران اين
همه پرسي عمدا يا سهوا به آنها بي توجهي كرده اند٠
تغيير رژيم
ها و حكومت هاي توتاليتر معمولا به شكل هاي قهر آميز از طريق انقلاب، كودتاي
نظامي، يا مداخله نظامي خارجي، و بندرت از طرق مسالمت آميز و تدريجي صورت گرفته و مي
گيرد٠ اما در تاريخ معاصر شاهد بوده ايم كه تغيير چنين رژيم هايي بتدريج سخت تر و
سخت ترشده اند٠ در دهه هاي پنجاه و شصت ميلادي در بسياري از كشور هاي خاور ميانه
رژيم هاي سياسي يكي پس از ديگري از طريق كودتا تغيير مي كردند، اما در دهه هاي بعد
از آن كمتر خبري از كودتا شنيده ايم٠ دليل اين امر آن است كه دولت هاي اقتدار گراي امروزي امكانات و دستگاههاي وسيع تر
و پيچيده تري در اختيار دارند و ديگر به آن راحتي ها سقوط نمي كنند٠ اين واقعيت در
مورد جمهوري اسلامي مصداق به مراتب بيشتري دارد، چرا كه وسيع ترين دستگاههاي
سركوب، ايديولوژيك و اقتصادي را، حتي بيش از رژيم هاي فاشيستي براي خود تدارك ديده
است٠
مي توان
ادعا كرد كه در حال حاضر و در آينده قابل پيش بيني هيچ يك از سه طريق قهر آميز ياد
شده نخواهند توانست رژيم جمهوري اسلامي را بر اندازند٠ علي رغم نا رضايي شديد بخش
وسيعي از مردم، هيچ زمينه انقلابي وجود ندارد و بر خلاف نظر پاره اي كه هر حركت
اعتراضي محلي و يا كارگاهي را شروع يك حركت انقلابي مي بينند، شرايط و گرايشي براي
انقلاب در ايران امروز وجود ندارد٠ براي كودتا نيز، وجود نيروهاي نظامي و امنيتي موازي،
بويژه سپاه پاسداران و ارتش، مانع هرگونه كودتايي خواهد بود٠ هر گاه هم صحبتي از
كودتا بوده، دروني بوده و نه بيرون از رژيم٠
مي ماند مداخله نظامي خارجي كه تنها
كانديدايش امريكا است و در جريان حمله اش به عراق عده اي را در لس آنجلس و داخل
ايران به هيجان آورده بود٠ پس از جنايات ارتش امريكا و درماندنش در باتلاق عراق،
اين طرح نه طرفداراني جدي دارد و نه امريكا در شرايطي است كه بخواهد و بتواند به
ايران حمله كند، و اين را رژيم جمهوري اسلامي هم بخوبي مي داند٠ بطور كل خطا است
كه رژيم جمهوري اسلامي را با رژيم شاه يا صدام حسين مقايسه كنيم٠ اين رژيم به يك
فرد متكي نيست و يك اليگارشي روحاني است كه با تار و پود هاي بسيار پيچيده و از
طريق شبكه وسيع نهاد هاي مذهبي به بخش وسيعي از مردم متصل است٠
اگر اين رژيم
پيچيده را در شرايط موجود نمي توان با توسل به قهر تغيير داد، چگونه مي توان
انتظار داشت كه با شيوه هاي مسالمت آميز تغيير كند؟ واضح است كه اين رژيم جز آنكه درگير
بحراني عظيم گردد تن به تغيير نخواهد داد٠ چنانچه حتي حاضر نشد كه اصلاحاتي از
درون را تحمل كند. قاعدتاً هشت
سال رياست جمهوري خاتمي و اصلاح طلبان بايد هرگونه توهمي را در اين مورد زدوده
باشد٠
در شرايطي كه
امكان واقعي تغيير رژيم وجود ندارد، پيشنهاد همه پرسي براي ايجاد فشار به جمهوري اسلامي
ظاهرا مي تواند منطقي بنظر آيد٠ اما بنظر من چنين نيست.
رفراندم موثر ترين شيوه انعكاس نظر آحاد مردم در يك جامعه دموكراتيك با فرهنگ
سياسي پيشرفته است٠ پيش شرط هاي يك رفراندم واقعي يكي وجود فضاي آزاد سياسي است،
ديگري وجود راي دهندگان مطلع و آگاه به مساله مورد طرح، و سر انجام وجود يك سءال
كاملا واضح و غير مبهم كه رفراندم به مردم ارايه مي دهد.
آيا اين سه
شرط در رفراندم پيشنهادي وجود دارند؟ مشكل تنها در نبود شرط اول، يعني وجود فضاي
آزاد سياسي نيست و واضح است كه چنين فضايي براي رفراندم پيشنهادي وجود نخواهد داشت. طنز تلخ در اين است كه شايد مسئله در نبود شرط دوم، يعني وجود رأي دهندگان مطلع و آگاه، نهفته باشد٠
بنظر مي
رسد كه كه اگر نه تمامي اپوزيسيون بلكه بخش اعظم آن بر اين عقيده است كه اگر امروز
در ايران رفراندومي آزاد بر گذار شود، اكثريت مردم به اپوزيسيون راي خواهند داد و
نمايندگان وابسته به رژيم اسلامي كاملا شكست خواهند خورد. هيچ
كس نمي تواند با قاطعيت در اين زمينه نظر دهد، اما بايد در نظر داشت كه جمهوري
اسلامي هنوز توان بسيج وسيعي دارد و با اتكاء به شبكه عظيم مساجد و بيش از دويست
هزار آخوند، مي تواند جمعيت "ميليوني" مذهبي را به ميدان بكشد٠ َبعلاود
بر كنار از اعضاء سپاه پاسداران و ديگر حاميانش در دستگاههاي دولتي و شبه دولتي،در
بنياد هاي طاق و جفتش ميلون ها نان خور و
حقوق و مواجب بگير مستقيم دارد٠ مثلا طبق آمار بنياد امام خميني ، ٢٦٢٨٥٦٤ نفر
مستمري بگير پروژه هاي امدادي اين بنياد، و ١٥٤٤٩٩١ نفر مستمري بگير پروژه شهيد
رجايي هستند٠ به اين ترتيب بيش از چهار ميليون نفر مواجب بگير اين بنياد اند٠ بايد
ميليون ها نفر ديگر را كه به كمك هاي مستمر بنياد مستضعفان و بنياد شهيد وابسته
اند به اين جمع اضافه كنيم٠ منطقاً مي توان تصور كرد كه اين جمع
عظيم در يك انتخابات و يا رفراندم فرضي به رژيم آخوند ها راي خواهند داد.
اپوزيسيون
قطعاً مي تواند روي بخش وسيعي از طبقهي متوسط شهري و بخشي از
كارگران، زنان و جوانان حساب كند و رأي آنها را بدست آورد. اما بايد ديد كه كدام جريان (جمهوري اسلامي يا اپوزيسيون) ممكن است پنجاه و يك در
صد آراء فرضي را بدست آورند. با توجه به آنكه اپوزيسيون
پراكنده است و رهبران سرشناس و نامهاي آشنا براي توده راي دهندگان يا ندارد و يا
كم دارد، شايد بتوان گفت شانس كمتري از
طرفداران رژيم داشته باشد.
اما شرط
سوم، يعني وجود سؤال مشخص، نيز ناروشن است. اين سؤال بايد كوتاه، مشخص، ساده و قابل فهم همگان باشد. حتي
در كشور هاي دموكراتيك پيشرفته كه از رفراندم استفاده مي كنند، مانند فرانسه،
استراليا، و غيره، طرح سؤال هميشه مشكل آفرين بوده، و دست
اندر كاران سعي مي كنند با پيچاندن سؤال آگاهانه به پاسخ مورد نظر جهت دهند٠ پيشنهاد كنندگان طرح همه پرسي به اين مسئله اساسي نپرداخته و شايد من بي اطلاعم. سؤال رفراندم چيست؟ چه مرجعي اين سؤال را طرح و تصويب مي كند، و
بسياري سؤالهاي ديگر٠
نكته َديگر
به مسئلهي امضاي فراخوان مربوط است٠ واضح است كه در داخل ايران بخاطر جو سركوب و سابقه توحش رژيم، بجز تعدادي
افراد و شخصيت هاي با شهامت و از خود گذشته اي كه فراخوان را امضاء كرده و يا
خواهند كرد، تعداد امضاء كنندگان بسيار محدود خواهد بود٠ مي ماند امضاهاي ايرانيان خارج از كشور، كه آنهم بخاطر سياست گريزي بخش عظيم و ميليوني
آنها، محدود خواهد ماند، و متاسفانه اين نيز طوماري ديگر خواهد بود (حال بزرگتر)
كه ما تبعيديان در اين سالها بر عليه رژيم پر كرده ايم٠
مسئلهي ديگر كه واقعاً پيچيده است، به تركيب امضاء كنندگان مربوط
مي شود، و من پاسخ قاطعي براي آن ندارم. از يك طرف در يك حركت
دموكراتيك هر فردي حق دارد نام خودش را به يك ليست اضافه كند، و به محض تعيين خط و
مرز، ديگر ليست همگاني نخواهد بود، و ليست ها گروهي و سازماني خواهند شد. اما پيوستن افرادي از مهره هاي اصلي دستگاههاي
امنيتي و اطلاعاتي رژيم سابق و افرادي كه
با دستگاههاي مشابه رژيم فعلي همكاري داشته
اند، به ليست امضاء كنندگاني كه صادقانه و
صميمانه خواستار ايجاد حكومت قانون مبتني بر اعلاميه جهاني حقوق بشر هستند، مساله ساز است، و بهمان اندازه كه به اين افراد
حقانيت ميبخشد، از حقانيت امضاء كنندگان صادق اين همه پرسي ميكاهد.
منظور من اين نيست كه افراد به صرف سابقه خود بايد از حركت هاي دموكراتيك آينده
جامعه ايراني محروم بمانند. برعكس معتقدم كه اين محدوديت ها (بجز براي رهبران سركوب) بايد بر چيده شود و
وحدتي سراسري در مقابل رژيم جمهوري اسلامي ايجاد گردد. اما
كساني كه سوابقي با رژيم هاي سركوبگر داشته اند بايد با شهامت و به وضوح به گذشته
خود برخورد كنند. واقعيت اين است كه در تاريخ معاصر ايران
تمامي جريانات سياسي، چه آنها كه در قبل و بعد از انقلاب در حكومت بوده اند، و چه
آنها كه در اپوزيسيون بوده اند، اعم از مذهبي، ملي، و چپ، چه راديكال، چه ميانه
رو، و چه سازشكار، البته به درجات مختلف، مسئول
وضع آشفته فعلي ايران هستند ٠ اما تا بحال
تنها معدودي از افراد و جريانات به گذشته خود برخورد كرده اند٠
به باور
من مادام كه جمهوري اسلامي دچار بحراني عميق و سراسري نشده، كوچكترين امكاني به اپوزيسيون
نخواهد داد و كماكان بر اسب قدرت خواهد تاخت٠ و مادام كه اپوزيسيون پراكنده، ضعيف
و چند پارچه و بي ارتباط با حركت هاي داخل ايران باقي بماند، نه مي تواند به بحران
هاي رژيم دامن زند و نه از آنها بر عليه رژيم استفاده كند٠ جمع آوري طومار براي
افشاي رژيم در اساس مثبت است، اما جمهوري اسلامي ديگر احتياجي به افشاگري ندارد٠
يك نكته كم
اهميت تر را نيز مايلم اضافه كنم، و آن اينكه در جمع آوري اسامي بهتر است دوستان
برگذار كننده همه پرسي نام شهر و يا نوع كار امضا كنندگان را نيز اضافه كنند تا از
سر در گمي در تشابه اسمي جلوگيري شود٠ دوستاني به من اطلاع دادند كه گويا نام من هم
در ليست امضاء كنندگان است، كه حتما تشابه اسمي است٠