پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۳ - ۳ مارس ۲۰۰۵

 

*روز بيست و يکم فوريه، روز جهاني زبان مادري است. در اين روز سميناري به نام( آموزش و پرورش کودکان در سده بيست و يکم) با شرکت هشتاد و شش کانون آموزشي، از سراسر جهان، در لندن برگزار شد. در پايان اين برنامه، سه متن از بين صد و بيست متن، براي خواندن در سمينار برگزيده شد. متن زير( نوشته محمود کوير) يکي از اين سه متن است.

 

 

محمود کوير

 

فرزندان فردا

 

 

 

 

کودکان، مانند فرشتگان؛ زيبا و زلال، به دنيا مي آيند.

آموزش و پرورش، در جهان و روزگار ما، از هدف هاي والا و انساني خويش به دور افتاده است.

آن چه آموخته مي شود، از جان و زندگي تهي بوده و نيروي آزمايش و تجربه در آن بسيار کم است.

روش هاي آموزش و پرورش کهنه شده و به خدمت قدرت درآمده است.

ميليون ها کودک در اردو گاه هاي آوارگي؛ در سرزمين هاي جنگ، گرسنگي، غارت، ستم، ناداني .... گرسنه و از هرگونه امکان آموزشي بي بهره اند.

امروزه در مدارس، از کودکان ما، برده هايي آرام براي چرخاندن دستگاه هاي کهنه قدرت و يا ياغياني درمانده تربيت مي کنند. ما کودکان مهربان و شاد خود را، به نهادهاي آموزشي مي سپاريم تا از آن ها کارمنداني برده، سربازاني خشمگين و بازنشستگاني دلمرده و افسرده بار آورند.

وازدگي، دور شدن از ارزش هاي اخلاقي، زندگي کردن براي کار کردن، کارهاي سودآور و خالي ار آفريينندگي و زيبايي، بي اعتمادي، جنگ، تعصب و دروغ را با تمامي ابزارهاي تبليغاتي و آموزشي، در پناه علم و فن، چونان زهر به کام کودکان مي ريزند: کودکان جنگ! کودکان گرسنگي! کودکان خياباني!

زيبايي، شادابي، زندگي، آزادي، مهرباني از گوهر آموزش به دور افتاده است. فناوري جديد نيز تهي از تراوت و بي ژرفا بوده و در دسترس همگان نيست.

هر روز ديوارهاي ديگري از قدرت، پول، نابرابري، ستم، جهل در گوشه و کنار جهان برپا نموده و دستاوردهاي انديشه و فرهنگ بشري را تهديد مي کنند.

***

 

بياييم و ...

 

کودکانمان را خرد و عشق بياموزيم، تا دشمني و تهيدستي و ناداني و جنگ از ميانه برخيزد!

کودکان بايد خودشان باشند. سرشار از پاکي و زلالي، بهت و پرسش، چونان عارفان!

 

بگذاريم:

بازي باشد. خنده باشد. خورشيد باشد. آسمان باشد. مادر باشد. من باشم. تو باشي!

کودکان را از خيال ها، روياها، بازي ها دور نکنيم!

کودکان را از افسانه هاي زيبا، قصه هاي پريان، داستان هايي که بخنداند و بگرياند، بياموزيم. خيال ورزي و پندرابافي، بذر همه ي زيبايي ها و نيکويي ها را در جهان مي کارد!

بگذاريم:

کودکان بخندند. بگريند. در شادي و سرور شناور شوند!

پريان دريايي و فرشتگان بي ترديد وجو دارند، آن ها در کاخ هاي بلورين خيال و پندار کودکان، ساده و زيبا زندگي مي کنند.

نترسيم! بگذاريم کودکان، فردوسي، همر، سروانتس، ژول ورن، حافظ بخوانند.

 

بگذاريم:

کودکان بازيگوش، شيطان و سرکش باشند. به آن ها نگوييم از درخت بالا نرو! با آن ها از درخت بالا برويم و به آن ها ياد بدهيم که چطور بايد از درخت بالا رفت.

خانه را با نور و شور و موسيقي، چون قصر پريان دريايي براي کودکان بياراييم.

برخيزيم و با آن ها زير باران برويم. و بدويم در خيابان هاي خيس و خوش حال.

کودکان را از ناشناخته ها مترسانيم. براي سفر به ناشناخته ها به همه عشقمان آن ها را پشتيباني کنيم.

به کودکان احترام بگذاريم، احترام يعني:آفرين گفتن! نيايش کردن! ستايش کردن! رها کردن!

بگذاريم کودکان اشتباه کنند! اما آزاد باشند و خود را بيازمايند.

کودکان ما آبستن خقيفت هستند. مانند سقراط، قابله و ماماي خقيقت باشيم.

 

باشد که:

 

آسمان آموزشگاه ها را موسيقي، شعر، رقص و بازي پر کند!

آزمايش و خودآزمايي را گسترش دهيم!

به کودکانمان در آموزشگاه ها، عشق، مهرباني، صلح، آرامش، مکاشفه بياموزيم!

آموزشگاه را به ميان جنگل ها، کشتزارها، برفراز کوهساران و دامن آبشاران ببريم.

آموزگاران به کودکان، اسب سواري، شطرنج، شنا، درو، نشا، ساختن، پرواز و سکوت بياموزند.

به کودکان بياموزيم که:

برقصند! بخوانند!

گندم بکارند! ابريشم ببافند!

پروانه ها را دوست بدارند.

بتهوون بنوازند. هايکو بسرايند. غزل بخوانند!

سياه برقصند. سپيد بکارند. سبز بينديشند!

با کودکانمان به ژرفاي زندگي، تجربه و طبيعت سفر کنيم!

 

باشد که:

 

آموزشگاه هايمان را آواي خرد، عطر آزادي، رنگ شادي لبريز کند!

کودکان ما مي رويند! مي بالند! خود را مي افشانند! چونان گياه! رود! کوه! پرنده و آدمي!

لبريز از دانايي و عشق!

ما نيز. باداباد!

 

اين آواز سبز کودکان ما در آستان سده بيست و يکم است:

 

آزادي! عشق! دوستي! خرد!

اين پيام را کودکان ما، با رايانه هاي خويش و از گوشه ي اتاق هاي کوچک خود، به گوشه گوشه ي اين دهکده، که زمينش مي خوانيم، خواهند رسانيد.

آن ها در کار آفريدن شکل هاي نويني از عشق، خانواده، آزادي، خرد، بازي و شادماني هستند.

 

زمين دارد گرده مي گرداند! فردا در دستان مهربان و پر تلاش کودکان ماست! آن ها را با عشق ستايش کنيم:

 

خرد و عشق چراغ راهتان باد!

 

محمود کوير