سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۳ - ۱۸ ژانويه ۲۰۰۵

مهدي خانبابا تهراني

تهديد نظامي امريكا عليه ايران

·         به نظر من آمريکا از تضادهاي داخلي درون جبهه ي جمهوري اسلامي اطلاعات کافي دارد و واقعيت نيز اين است که بين خود سياستمداران و سياستگذاران جمهوري اسلامي اختلاف نظر هست، بر سر پيشبرد حرکت سياسي جمهوري اسلامي. آنهايي که براي انتخابات آينده دور آقاي رفسنجاني حلقه زده اند، بيشتر به اين امر متعقدند که بايد هرچه زودتر مناسبات با آمريکا را عادي کرد و مناسباتي برقرار نمود. اين خواست در حقيقت در محافل آمريکا در کاخ سفيد نيز موجود بوده است. آنها نيز خواستي بيش از اين ندارند که با عادي سازي مناسباتشان با ايران و گشايش سفارت در ايران بتوانند سياست ديگري را براي پيشبرد استراتژي خاورميانه ي بزرگ از طريق ايران اعمال کنند.

 

مصاحبه گر: کيواندخت قهاري

 

 

 اين نخستين بار نيست كه خبر تهديد نظامي امريكا عليه ايران منتشر ميشود. آيا تهديدي كه هم‌اكنون خبر آن منتشر شده است، جدي است و مي‌‌تواند عملي شود يا دربرگيرنده پيامي است خاص؟ صداي آلمان در اين رابطه مصاحبه‌اي داشته است با مهدي خانبابا تهراني، تحليلگر مسائل سياسي ايران، مقيم آلمان.

 

 

دويچه وله: آقاي مهدي خانبابا تهراني، به نظر شما تهديدهايي که بنابه گفته ي روزنامه نگار آمريکايي «هرش»، عليه ايران وجود دارد، جدي ست؟

 

مهدي خانبابا تهراني: ترديدي نيست که برخي محافل معين در ايالت متحده ي آمريکا حل مشکلات خودشان را با جمهوري اسلامي هنوز از طريق اعمال خشونت و راه حل نظامي جستجو مي کنند. همچنان که نيروهاي آشوب‌زي در جمهوري اسلامي نيز راه مقابله با آمريکا را از طريق خشونت و تروريسم دنبال مي کنند و فکر مي کنند با اين اعمال خود از کشورهاي همسايه ي ايران مي توانند ضربه به آمريکا بزنند و در چالش با آمريکا به مسايل خود دست يابند. اما به باور من وجود چنين نيرويي در جمهوري اسلامي از يکطرف، و در محافل آمريکا از طرف ديگر، بصورتي لازم و ملزوم در سياست درآمده است، و در جريان تبليغ سياست خشونت، دشمني و تيرگي روابط دو کشور و دو ملت ايران و آمريکا واقعا عمل منفي انجام مي دهند. فراموش نکنيد، در گذشته ها در جريان بحران افغانستان نيز همين محافل آمريکايي با حمايت از طالبان و تقويت اين نيرو در جنگ با دولت نجيب که دولت زير نفوذ شوروي بود، زماني به جايي رسيدند که خود طالبان در مقابل نيروي امريکا قرار گرفت و عملا مجبور شدند به جنگ و مقابله ي آن بپردازند. من فکر مي کنم، در شرايط کنوني آنچه بعنوان خبر پخش مي شود، که آمريکايي ها در پاکستان و يا نقاط ديگري پايگاهها و مقرهايي درست کرده اند، جهت تجسس و پيداکردن مراکز اتمي ايران تا به ايران ضربه زنند، و يا خبر ديگري که مثلا چندي پيش کميسيون بحران يا کميسيون خطر امريکا که سخنگوي آن در «راديو واشنگتن» اظهارنظر کرد، که ما به اين نتيجه رسيده ايم که خامنه اي و دولت خامنه اي جرياني غيرقابل قبول و داراي دولتي تروريستي و جنايتکار است و همچون صدام يا ميلوسويچ بايد دادگاهي شود، و از اين جهت است که ما مي خواهيم از جنبش دمکراسي در ايران حمايت کنيم. و به اين جهت ما خواست برقراري مناسبات ايران و آمريکا را طرح کرده ايم و ديگر اين دولت ايران است که بايد تصميم بگيرد. من فکر مي کنم، چنين اخباري به نوعي گلوله هاي فروزاني ست که در سپهر سياسي ايران رها مي شود براي نشان دادن اين يا آن تمايل با اين يا آن جريان در آستانه ي انتخابات رياست جمهوري در ايران. ترديدي نيز نداشته باشيم که اين نبرد در خود جبهه هاي مختلف سياسي ايران شروع شده است. بطوري که حتا شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب که بعد از انتخاب آقاي خاتمي عملا به خرابکاري در جريان اصلاحات پرداختند و توانستند در فاصله ي ۶ سال گذشته بصورت نهادي متشکل درآيند، اکنون در ميانشان درگيري شديدي بوجود آمده، طوري که به انشعاب انجاميده است. آشفتگي در ميان اردوي محافظه کاران ايران در آستانه ي انتخابات رياست جمهوري، به نظر من وضعيتي را بوجود آورده که سياستهاي خارجي در مجمع خودشان حاضرند به نيرويي کمک کنند که خواهان برقراري مناسبات با آمريکا يا مناسبات با غرب و اروپا است. بدين جهت، فکر مي کنم که اين خبرها را بايد در چارچوب چالشي که در انتخابات آينده ي رياست جمهوري در پيش است نگريست و نه به جد به عنوان عمل سريع نظامي تلقي کرد.

 

دويچه وله: ممکن است مشخص تر براي ما بگوييد که آمريکا چه حسابي را باز مي کند؟

 

مهدي خانبابا تهراني: به نظر من آمريکا از تضادهاي داخلي درون جبهه ي جمهوري اسلامي اطلاعات کافي دارد و واقعيت نيز اين است که بين خود سياستمداران و سياستگذاران جمهوري اسلامي اختلاف نظر هست، بر سر پيشبرد حرکت سياسي جمهوري اسلامي. آنهايي که براي انتخابات آينده دور آقاي رفسنجاني حلقه زده اند، بيشتر به اين امر متعقدند که بايد هرچه زودتر مناسبات با آمريکا را عادي کرد و مناسباتي برقرار نمود. اين خواست در حقيقت در محافل آمريکا در کاخ سفيد نيز موجود بوده است. آنها نيز خواستي بيش از اين ندارند که با عادي سازي مناسباتشان با ايران و گشايش سفارت در ايران بتوانند سياست ديگري را براي پيشبرد استراتژي خاورميانه ي بزرگ از طريق ايران اعمال کنند. اين است که اين دو خواست با هم گره خورده است. يکي، خواست برقراري مناسبات از طرف آمريکا با ايران. از طرف ديگر خود محافلي که در انتخابات آينده ي رياست جمهوري بر سر همين سياست با هم به چالش پرداخته اند. من فکر مي کنم، عده اي که از نيروهاي پخته تر جمهوري اسلامي هستند، به اين اجماع رسيده اند که با روي کار آمدن آقاي هاشمي رفسنجاني مي توان اين راه را گشود. و از اين جهت نيروهاي تندروتر و جوانتر محافظه کار نيز با کانديد کردن آقاي احمدي نژاد، شهردار تهران يا آقاي قاليباف، فرمانده ي نظامي و يا ديگران براي رياست جمهوري مخالفند. اين نوع اخباري که منتشر مي شود، مي خواهد حساسيت موقعيت منطقه و بويژه ايران را نشان دهد، به آن محافلي که در ايران سياست گذاري مي کنند.

 

دويچه وله: اگر فرض بگيريم که آمريکا طرح چنين حمله اي را عليه ايران واقعا در دست داشته باشد، به نظر شما رابطه اي كه بين دولت و مردم در ايران وجود دارد تا چه حد مي تواند آمريکا را جري کند، که آمريکا به خود اجازه دهد اصولا چنين طرحهايي را بپروراند؟

 

مهدي خانباباتهراني: من به اين نکته توجه دارم که آمريکا قدرت تخريبي بسيار دارد و اين قدرت تخريبي را نبايد دست کم گرفت. ولي فکر مي کنم شرايط ايران و اصولا نگاه اروپا به ايران و بيشتر محافل تعيين کننده در آمريکا خواستار استفاده از اين قدرت تخريبي بصورت نظامي در ايران نيستند. چرا که مي دانند پس از مشکلات موجود در افغانستان و عراق گشودن جبهه ي جديد نظامي در ايران امري ست که با خطر بزرگ براي جهان غرب و اصولا خود آمريکا روبروست. بدين جهت، فکر نمي کنم که تهديد نظامي به عمل نظامي بي انجامد. هرچند، همانطوري که اشاره کرده ام، من قدرت تخريبي آمريکا را دست کم نمي گيرم و مثل برخي از محافل داخل کشور ايران که اين قدرت را سرسري گرفته اند، به اين ساده انگاري تن نخواهم داد، ولي معتقدم شرايط ايران و شرايط منطقه طوري ست که نيازي نيست در ايران قشون کشي نظامي شود. و اگر چنين امري رخ دهد، چيزي جز خبط سياسي نيست. چون معتقدم ناسيوناليسم ايران پررنگتر از آنست که بخاطر مسئله ي جدال با حکومت شان مداخله ي نظامي را بپذيرند، بلکه برعکس، مي تواند وحدتي صوري ناسيوناليستي در ايران بوجود آورد که پاي آمريکا را در يک باتلاق بزرگتر نظامي بکشاند.

 

دويچه وله: پس حدس مي زنيد، اگر چنين مسئله اي پيش بيايد مردم پشت دولت خواهند ايستاد و نه اينکه راه خودشان را بروند؟

 

مهدي خانبابا تهراني: به باور من، مردم ايران در مجموعه ي خودشان حاضر نيستند براي رفع بلاي داخلي خود که نظام ولايت فقيه باشد، تن به مداخله ي خارجي دهند. عموم روشنفکران ايران بر اين عقيده هستند که دخالت نظامي اتفاقا کمکي ست به حاکميت ارتجاع در ايران. چرا که در جنگ تجاوزگرايانه ي عراقي نيز ديده ايم که از اين جنگ نظام جمهوري اسلامي بعنوان يک برکت الهي نام برد و از آن براي سرکوب نيروهاي آزاديخواه داخل کشور استفاده کرد. من فکر مي کنم چنين خبطي را کليت سياست گذاري آمريکا و اروپا نخواهد پذيرفت و به چنين اشتباهي تن در نخواهد داد.

 

دويچه وله: آقاي مهدي خانباباتهراني، از اين که دعوت ما را به مصاحبه پذيرفتيد از شما بسيار سپاسگزارم.