سه شنبه ۱ دی ۱۳۸۳ - ۲۱ دسامبر ۲۰۰۴

فراخوان مجازي و فرهنگ سياسي تفرقه

 

فرهنگ اعتمادي

farhang_etemadi@yahoo.co.uk

 

اتحاد نيروهاي دموکراسي خواه ايران

نکته اصلي "فراخوان ملي برگزاري رفراندوم" *، از يک ديد کلي، تفسيرهاي سياسي مستتر در آن نيست بلکه تلاش براي توافق بر اصل سپردن  سرنوشت حکومت  ايران به مردم ايران از طريق همه پرسي براي تغيير قانون اساسي است. اين اصل، از ديد نظري، وسعت و گنجايش آن را دارد که مبناي توافق گسترده بين  افراد و گروه هاي ملتزم به دموکراسي در ايران از اصلاح طلب تا مشزوطه خواه قرار بگيرد. نتايج "آزمايش" فراخوان اينترنتي رفراندوم و اعلام حضور نيروهايي که از انواع مختلف حکومتهاي مبتني بر راي مردم دفاع مي کنند و بعضا در گذشته حتي سابقه خصومت داشته اند، نشان مي دهد که امروز راه براي پل زدن بر اختلافات سياسي و تاريخي وتلاش براي اتحاد عمل در مقابله با ائتلاف  نيروهاي مستبد حاکم از هميشه بازتر است. چالش اصلي، فعليت بخشيدن به اتحاد نيروهاي دموکراسي خواه ايران است که در گامهاي بعد به تدوين روش و تلاش عملي  براي فراهم آوردن زمينه اجرايي "مراجعه به راي مردم" دست بزند. طرح ضرورت اتحاد براي ايجاد تغيييرات دموکراتيک اساسي در حکومت ، توانايي بسيج فکري نيروهاي سياسي دموکراسي خواه را دارد زيرا انتظارات بخش ناراضي جامعه ايران، امروز بيش از آن است که هدفهاي "فرعي و جزئي" که شامل تغييرات جدي در شيوه حکومت و تقسيم قدرت در جامعه نشود، توانايي ايجاد انگيزه حرکت سياسي را داشته باشد.

 

شکستن الگوي ذهني خودي- غيرخودي

حضور نيروهاي چپ و راست، مذهبي و غيرمذهبي، جمهوريخواه و سلطنت طلب در يک فراخوان سياسي که براي اولين بار در طول تاريخ معاصرايران اتفاق مي افتد تصادفي نيست. اين هم تصادفي نيست که مطرح شدن اين فراخوان، ظرف مدت کوتاهي اکثريت نيروها را به اتخاذ و اعلام موضع و بحث علني کشانده است. طرح رفراندوم البته طرح جديدي نيست و قبلا توسط افراد و گروههاي مختلف مطرح شده، اما حضور "عجيب" نيروهاي ناهمگوني که  سنخيت چنداني با هم ندارند و اعلام آمادگي آنها براي اقدامات آتي در جهت هدف مشترک يعني سپردن سرنوشت مردم به مردم، پديده "نوظهور"ي است که مي تواند حاکي از شکستن مرزهاي عدم تحمل و نفي و تحقير و توهين و خصومت و تکفير و حذف، و نشانه شکل گيري ابتدايي فضاي همکاري بين گروههاي سياسي طرفدار دموکراسي باشد. در صورت درست بودن اين تفسير،  فراخوان رفراندوم به عنوان يک "آزمايش" سياسي مجازي، حداقل نشان داد پتانسيل هماهنگي و همکاري در بين بخشي از نيروهاي سياسي مخالف وجود دارد. طبعا در يک چهارچوب دموکراتيک، همه افراد و گروههايي که قوائد بازي را رعايت کنند حق شرکت دارند و همکاري با آنها در مورد منافع مشترک جامعه، نه تنها مجاز بلکه لازم است و هيچ جامعه اي نمي تواند با نفي و غير خودي دانستن و از ميدان به در کردن و زير پا گذاشتن حقوق شهروندي بخشهايي از گرايشات جامعه راه به دموکراسي ببرد.  به نظر مي رسد ربع قرن تجربه نا هماهنگي و پراکندگي نيروها، ضرورت تحمل يکديگر و هماهنگي و همکاري براي دموکراسي و منافع ملي را روشنتر ساخته است. از فعالين سياسي معتقد به دموکراسي که در دوران گذار، همکاري و حتي گفتگو با بعضي نيروهاي سياسي را به طور مطلق "بد" مي دانند و محکوم و تحريم مي کنند بايد پرسيد که آيا مي توانند اطميان دهند در ايران آينده،  بخشهايي از جامعه غير خودي و درجه دو محسوب نشده  و از حقوق شهروندي محروم نخواهند شد؟  آيا شعروندان ايراني که طرفدار نوعي از حکومت مشروطه سلطنتي هستند حق فعاليت آزادانه، اجتماع ، تشکيل حزب و حضور در مجلس را دارند؟ ملي گراها؟ مارکسيستها؟ ملي مذهبي ها؟ طرفداران جمهوري اسلامي؟  آيا همه گرايشهاي مختلف فرهنگي، سياسي، قومي، صنفي، ديني و ... در ايران آينده بر اساس قوائد بازي دموکراتيک، در قدرت سهم خواهند داشت؟  اگر از هم اکنون قوائد بازي دموکراتيک را در روابط  سياسي رعايت نکنيم، در آينده هم با تقسيم جامعه به خودي و غير خودي، و شهروندان درجه يک و دو و سه روبرو خواهيم شد.  براي ايجاد وفاق و همکاري اجتماعي بين نيروهاي سياسي جامعه ايران، نمي توان تا برقراري دمکراسي صبر کرد زيرا وجود حدي از وفاق اجتماعي و همکاري در جهت منافع مشترک (در عين رقابت در چهارچوب قوائد بازي)،  پيش زمينه دموکراسي است. تا زماني که شوراهاي نگهبان ذهن و عمل گروههاي سياسي  جامعه ايران صلاحيت گروههاي ديگر جامعه را رد مي کنند، نه تغيير قانون اساسي و نه جايگزيني حکومتي ديگر، هيچکدام، مشکل دموکراسي را حل نمي کند.

 

اصلاح طلبي يا همه پرسي؟  

همه پرسي، اوج اصلاحات است، نفي اصلاحات نيست و نيروهاي ملي-مذهبي و اصلاح طلبان درون و حاشيه حکومت و ... که خود را ملتزم به دموکراسي مي دانند و طبعا با قانون اساسي فعلي و دايره منفي قدرت در آن مشکل دارند، منطقا نمي توانند با مراجعه به راي مردم و تغيير قانون اساسي مخالفت "اصولي" داشته باشند. در واقع هم تلاش براي فراهم آوردن زمينه عملي همه پرسي براي تشکيل مجلس تدوين قانون اساسي با تلاش براي اصلاح امور از راههاي ديگر تضاد ندارد. برگزاري همه پرسي يک هدف ميان مدت و در نهايت وسيله اي است براي اصلاح امور جامعه  بحران زده  ايران و در اين زمينه هر عمل اصلاحي هر چند محدود، در واقع شرايط عملي همه پرسي را فراهم مي کند. الگوي فکري همه يا هيچ (يا اصلاحات يا سرنگوني) الگوي سياسي مناسبي نيست و بايد از همه فرصتهاي ممکن در جهت بازتر شدن فضا، اصلاح امور و محدود کردن دست هيئت حاکمه مستبد فعلي استفاده کرد. حمايت از فراگير شدن بحث همه پرسي به معني اين نيست که به فرض بعيد اگر در انتخابات رياست جمهوري آينده، امکان حضور  کانديدايي که تفاوت فاحشي  با ديگر کانديداهاي حکومتي داشته باشد به وجود آيد، از او حمايت نکنيم و ترجيح بدهيم افراطي ترين و خشن ترين بخش حکومت، ديگر حتي توسط  يک دولت ضعيف اصلاح طلب هم محدود نشود. سياست يعني استفاده مناسب از شرايط موجود براي تغيير شرايط به سمت مطلوب و اين با الگوي ذهني "شبه حجتيه اي" که معتقد است "خرابي چون که از حد بگذرد آباد مي گردد" (و حتي در صورت امکان نبايد به اصلاح تدريجي امور دست زد) سازگار نيست: از همه فرصتها بايد براي گسترش جنبش مدني و سوق دادن شيوه هاي حکومت به دوري از خشونت و جلوگيري از تعميق تضادها و کينه هاي ويران کننده استفاده کرد.

 

 

فرهنگ سياسي تفرقه

 فرهنگ سياسي ايران به "اصلاحات" نيازمند است: جمهوري اسلامي در ربع قرن گذشته، آزاديهاي اساسي مردم ايران را محدود و با اعمال خشونت سازماندهي شده، بقاي خود را حفظ کرده است. نيروهاي سياسي که قصد اصلاح، دگرگوني و يا سرنگوني جمهوري اسلامي را دارند، در صحنه سياسي جامعه، موفقيت زيادي نداشته اند. در يک تحليل "قدرت" مبتني بر داده هاي سياسي، هيچ کدام از نيروهاي سياسي دموکرات ايراني به تنهايي قادر به موفقيت (تسريع فرآيند دموکراتيزه شدن حکومت) نيست و تنها اتحاد دموکراتيک قسمت عمده نيروها، در کنش متقابل مناسب با شرايط بين المللي و در صورت جلب پشتيباني نسبي جامعه، مي تواند سيستم حکومتي ايران را به سمت دموکراسي پيش ببرد. فراخوان رفراندوم و هر اقدام دموکراتيک ديگري که روند رفع موانع ذهني اتحاد نيروهاي دموکراسي خواه را تسريع کند به اصلاحات در فرهنگ سياسي جامعه ايران کمک کرده است.

 

با احترام

فرهنگ اعتمادي

 

 

 

http://60000000.com*  

 

همچنين نگاه کنيد به:

 وحدت در روشرقابت در انديشه،