چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۳ - ۱۶ فوريه ۲۰۰۵

 

انفجار بوشهر ، آخوندها و خر « ژان بوريدان »

 همنشين بهار

hamneshine_bahar@hotmail.com

 

اگر بنا را بر اين بگذاريم که انفجار در بوشهر ناشي از عمليات راهسازي نباشد ، بي ترديد دست خود رژيم که به اين سر و صداها نياز دارد ، در کارست که چون « خر ژان بوريدان » ( 1 ) بين « اروپا و آمريکا » از يک سو ، و مردم ايران از سوي ديگر ، گير کرده و سرنوشتي جز سقوط ندارد .

الآن ماه مُحرم و نزديک عاشورا ست . آخوندهاي دين فروش که در قتل عام زندانيان سياسي در سال ۶۷ دست شمر و يزيد را هم از پشت بستند و در گذشته نيز بر اعتقادات مردم سوار شده و ازروزهائي چون عاشورا تخته پَرش ساخته اند تا به نقشه هاي ضد مردمي خود رنگ و لعاب زنند ــ  با ايجاد سر و صدا پيرامون اين انفجارمي خواهند :

 اولا جامعه را تست کنند تا واکنش ها را بسنجند . ثانيا مردم را پشت سر خودشان بيآورند ، بخصوص که از حالا برايشان مشخص است که در انتخابات پيش رو ( رياست جمهوري ) بازارشان کساد است و براي اينکه نان خود را به تنورانتخابات بچسبانند ، بايد آنرا گرم نگاه دارند ! ثالثا براي آمريکا و طرفهاي اروپائي خودشان را لوس کنند که ببينيد در اين گونه شرائط هم ، آب از آب تکان نمي خورد ! و حکومت قادرست از شرائط بحراني عبور کند !

« دولت بوش » اما ، گرچه زيرزيره کارهايش را مي کند ، ( ولي ) به اينگونه تست ها نيازي ندارد . فعلا به  همان « هَخا » و « مَخا » که به ريش و سبيل خلق الله مي خندند ، اکتفا مي کند !

 

آيا در اين شرائط اصلا دولت بوش در فکر حمله نظامي به ايران است ؟ فراموش نکنيم که َسد اصلي در برابر ما جز استبداد ديني و آخوندهاي مکار نيست . اما واقعيت هاي زير را هم نبايد ناديده بگيريم .

ــ گرچه « ُمدعيان صاحب اختياري جهان » براي « جهاني کردن سرمايه » ، جهاني را به جنگ و جنايت مي ِکشند ، و  در انگيزه هاي پليد دولت بوش که مُدام روضه دموکراسي مي خواند و جز به منافع شرکتهاي فرامليتي و انحصارات تسليحاتي و نفتي نمي انديشد هيچ شکي نيست ،

 

ــ گرچه ركود عظيمي كه اقتصاد آمريكا را به‌ شدت تهديد مي‌كند ، ورشکستگي شرکت « انرون » (يکي از بزرگترين سرمايه داران آمريکا که بيش از همه ارتباط سياسي مستقيم با بوش و حزب جمهوريخواه دارد )  و نيز شرکتهائي چون وُرلد کام ، کي ـ مارت، گلوبال کراسينگ، سان بيم  ، و کل صنعت فولاد ،  و ... ، جبراً راه‌هاي نامعقولي را براي مقابله با اين بحران ، به حاكميت نامعقول ‌تر بوش تحميل مي‌ كند و در دو قرن گذشته نيز شاهد بوده‌ايم كه ستمگران براي مقابله با بحران اقتصادي و اجتماعي خود به ايجاد تنش نظامي و سياسي ِ بيروني ، دست مي ‌زنند ،

 

ــ گرچه آمريكا با توجه به بحران عميق اقتصادي اش ( 2 ) ، بدون سلطه بر کشورهاي ديگر نخواهد توانست آقا بالا سر و مُبصر کلاس امپرياليسم باشد و گرچه با حضور نظامي مستقيم در منطقة خاورميانه عملاً هفتاد درصد از نفت و گاز جهان را در كنترل  مستقيم خود خواهد داشت و اين امر ، براي كشوري كه ظهور كانون‌هاي عظيم اقتصادي ( مانند بازار مشترك اروپا و غول‌هاي اقتصادي آسياي جنوب شرقي ) را تهديد عظيمي براي سيادت جهاني خود مي‌ يابد ، حياتي و ضروري ست ،

 

ــ گرجه غول هاي تسليحاتي و شيميايي ايالات متحده ( لاکهيد مارتين و نورتروپ گرومن، الي ليلي، مونسانتو، مرک و دوپونت ) که پيوند عميق شان را با جورج بوش نمي پوشانند و شرکتهائي نظير ِاسو، تکزاکو، هالي برتون (که ديک چيني معاون رئيس جمهور آمريکا  در حدود 600 هزار دلار در سال از آن حقوق مي گيرد) ، و ساير شرکتهاي تسليحاتي و نفتي ، خدا خدا مي کنند که تاقي به توقي بخورد و به کشور ما نيز پس از عراق تهاجم نظامي شود تا « سبوئي بشکند ماستي بريزد ... » ! و درآمد نفتي خود را براي سال هاي سال افزايش دهند و ميخ شان را محکم بکوبند ،

 

ــ  گرجه افرادي مانند پال والفوويچ  ـ ديک چيني- دونالد رامسفلد- ريچارد پرل- و « کاندوليزا رايس » ... که اينجا و آنجا انتشار داده اند « محافظه کاران جديد ( نئو کنسرواتيو ها ) ، در گذشته تمايلات کمونيستي ! داشته اند و افکار انقلابي دارند ! »  ــ براي مقابله با بحران  اقتصادي عميقي که مثل کنه به ساختار نظام امپرياليستي آمريکا چسبيده ، ( و نيز ، دسترسي به منابع نفتي ) به هر جنايتي دست مي زنند و از دهه پيش هم بر اين باور بودند که براي جلوگيري از بحران هاي اقتصادي نظير ۱۹۳۰ ، آمريکا مي بايستي به شکل يک سويه ( unilateral ) به مسائل جهان برخورد کند ...

 

اما ... ، اما همه به ياد داريم که همين آمريکائي که به « بن لادن » و طالبان و راست ترين جريانات ارتجاعي پر و بال داد ، چگونه رفسنجاني و خاتمي را حلوا حلوا ميکرد و چگونه براي به دست آوردن دل آخوندها فرزندان دلير اين ميهن را که اکنون با دست پيش مي کشند و با پا پس مي زنند ، تروريست لقب داد و بمبارانشان هم کرد ، همه به ياد داريم که روزنامه تايمز مالي « به فرموده » ! به آخوند روحاني لقب « مَشعل دار رفورم » داد ... واقعا اگر امثال ولتر و منتسکيو و کالون و لوتر ، زنده بودند زار زار مي گريستند ...

دولت بوش اهل بخيه است ! وگرچه سربه سر ِ آخوندها ميگذارد و آنها نيز از شعار مرگ بر آمريکا کوتاه نمي آيند ، اما به ويژه پس از قدرت گيري ملا حسني هاي عراق ! و... ، فعلا پايش را روي نون خورده نمي گذارد ! و همچون گذشته به فکر زد و بندهاي آشکار و پنهان با دشمن ترين دشمنان مردم ايران است .

( 1)

Buridan’s ass  ، «  خر ژان بوريدان » مسأ له معروفي ست بين فلاسفه ، که ارسطو ، غزالي و ابن سينا به آن اشاره کرده اند و آن را ( به اشتباه ) به « ژان بوريدان » فيلسوف فرانسوى ِقرن چهاردهم نسبت مي دهند .

 موضوع مسأ له اين است كه الاغي گرسنه را به فاصله مساوي از دو كپه يونجه در نظر مي گيرند ، در قرائتي ديگر الاغي را كه هم گرسنه و هم تشنه است به فاصله مساوي از يونجه و سطل آبي فرض مي كنند . برخي استدلال مي كنند كه الاغ مزبور به سبب ناتوا ني اراده به عمل ، َسقط خواهد شد و« ... » ِ رحمت را سر خواهد کشيد .

 

( 2 )

 يک سال و نيم پيش از  خيمه شب بازي 11 سپتامبر ، اقتصاد آمريکا پس از يک دهه رونق اقتصادي، دچار بيماري و بحران عميقي شد . نشانه اين بحران اقتصادي در سقوط تدريجي بازار بورس «نسدک» (Nasdac )  که شامل سهام بسياري از شرکتهاي توليدي به ويژه  کامپوتري بود، نمايان گشت ،  « داو جونز اينداستريال » Dow Jones Industrial  زير ضرب بحران اقتصادي رفت . بازار بورس نسدک ارزش خود را از دست داد . بسياري از سهام داران، سرمايه هاي کلان خود را از دست دادند . توليد صنايع بزرگ سير نزولي را آغاز کرد و بيکاري بي سابقه اي گريبان کارگران و کارکنان کارخانه ها و شرکت ها را گرفت ... تنها در مدت دو سال رياست جمهوري بوش دو ميليون نفر بيکار شدند ... به همين دليل جنگ و جنايت در دستور روز قرار گرفت و فرياد هاي « وادموکراسي ِ» بوش و بلر ، گوش فلک را کر کرد . 

 سه هفته پيش از ۱۱ سپتامبر ، نيويورك تايمز، در مهمترين مقاله خود كه در صفحه اول چاپ شد ، ابراز نگراني كرد كه سرمايه داري جهاني، در برابر ركودي با دامنه بسيار گسترده قرار گرفته است . در اين مقاله آمده بود : اقتصاد جهاني كه تا سال گذشته همچنان از رشدي توقف ناپذير برخوردار بود ، اكنون تنها به كندي حلزون به حركت خود ادامه ميدهد . ايالات متحده، اروپا، ژاپن و برخي از كشورهاي مهم در حال توسعه، به ندرت چنين ركودي را تجربه كرده اند و اوضاع زار ِ زار است .