اين آبهاي مرده به دريا نمي رسد!
هاشمي رفسنجاني وآخرين تلاشهاي فريبکارانه
کوروش گلنام
يکشنبه 25 بهمن
1383 ـ 13 فوريه 2005
اکبر هاشمي رفسنجاني، اين فريبکار و شياد بزرگ، خطر را حس کرده است و فهميده
است که (به زباني عاميانه) اين بارديگر "اين تو بميري از آن تو بميري ها نيست!
" و به همين جهت اين شير وببر کاغذي ديروز، امروز به موشي تبديل شده است که
با عصا راه مي رود! اين متهم به شرکت در طراحي قتل هاي زنجيره اي و صدها آدمکشي و
جنايت ديگر؛ اين متهم به حمايت از تروريسم اسلامي و جهاني و برنامه ريزي و تشويق
به بمب گذاري ها با برباد دادن ارقام نجومي از خزانه ملت ايران (براي نمونه آدمکشي
ها و جنايت ها يي که با هزينه هاي گزاف دزدانه، همکاري و تحريک و تشويق امثال او
هم اکنون در عراق رخ مي دهد که دل گرمي رفسنجاني است وپي در پي مورد تاکيد، تاييد
وتشويق او بي آنکه جز با دلسوزي هاي نمايش گونه و فريبکارانه، ذره اي به قربانيان
بي گناه اين آدمکشي ها انديشيده و يا به آشفتگي بيشتر زندگي مردم عراق و يا خسارت
هاي ديگر ي که بر آن ها وارد شده و مي شود کمترين اهميتي بدهد)؛ اين فريبکارو خيانت کار بزرگ به ملت ايران؛ اين آدمي
که طراح نقشه هاي جنون آميز به فلاکت کشيدن مردم و درگير گردن آنها به تهيه بخورو
نمير روزانه با بدوش کشيدن هزار خفت و خواري است تا آنها مجالي نداشته باشند که به
امور سياسي ـ اجتماعي ـ فرهنگي و ارزيابي وبررسي زندگي پر درد و رنج خود بپردازند؛
اين ياوه گو و گنده گويي که تا ديروز عربده مي کشيد که: ما 10 تا 15 درصد طرفدار (
که شماري از آنها چاقوکشان و اراذل و اوباش واقعي هستند)داشته باشيم، براي ما کافي
است؛ اين ياوه گويي که مرتب نشخوار کرده است که آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند و
مذاکره بااين دولت و حکومت را غير ممکن و ننگ وخيانت به اسلام عزيز مي دانست،
امروز به زانو و به دست وپاي مرگ افتاده است و پي در پي و با سماجت و شتاب به آمريکايي
ها چراغ مي دهد که من همآن هستم که شما مي خواهيد! سماجت مي کند که نشان دهد سخنان
تازه مي گويد و گشاينده درهايي است که آمريکا را به هر چه که مي خواهد مي رساند به
اين شرط که براي نابودي و سقوط او و اين رژيم آدمخوار دست به کاري نزند. به سخنان
او در نماز هاي آدينه و گفتگوهايش با روزنامه هاي دروني وبيروني توجه کنيد که با
جود نماي مردم فريب ضد امريکايي، در لابلايش اما تلاش مي کند پيام هاي تسليمش را بدهدو
فکر مي کند کسي متوجه نمي شود! سياست فريبکاري او امروز بر دو محور استوار است:
الف: جدا کردن خود از دستگاه خودکامه ولايت فقيه، شوراي نگهبان، ديوان
عدالت گستر اسلامي و بقيه سيستم فاسد و آلوده رژيم و انداختن بار همه جنايت ها و خيانت
ها به دوش ديگر همکارانش از آن ميان رهبر"عظيم الشأن" علي خامنه اي و
انتقاد از فراقانوني بودن او و از اين طريق به خيال خود فريب مردم براي تصرف سه
باره کرسي رياست "جمهوري" ننگين اسلامي؛
ب: وانمود نمودن خود به عنوان "حلال"
مشکلات و تنها کسي که مي تواند "مستقيمن" با آمريکا مذاکره کند.
در ايران، جز آندسته اندک که خواب پست و مقام ها و بخور بخورهاي گذشته دوران
اورا مي بينند، و يا آن دسته که تنها شانس شرکت خود در سهمي از قدرت را (در هر کجا
که باشد) در پناه اين روباه پير وبدنام بر آورد مي کنند و شيريني سهمي از قدرت خيالي،
چشم درک آنها را کور کرده است و به آنچه
در شرف انجام است و دودمان همه آنها را يکباره به باد خواهد داد توجهي ندارند، نه
تنها کسي ناز و کرشمه ي او را براي کانديد شدن جدي نگرفته است بلکه بر عکس اين دست
و پا زدنهاي او براي مطرح کردن خود به عنوان "حلال" همه گرفتاري هاي
دروني و بيروني، سبب بالا آمدن رسوبات گذشته ننگين او شده است که بسيار بويناک و
شامه آزاراست. آقاي ابطحي تا کنون در نوشته و مصاحبه هايي به زباني که زمانه، توان
و ميزان شهامت او اجازه مي دهد، از سابقه بد اين شياد سخن گفته است. آقاي قاسم
شعله سعدي نيز اخيرن در باره او به زباني اما روشن تر چنين گفته است:
"او يكى از مسئولان ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهراست.
او از ابتداى انقلاب يكى از نفرات اول حكومت بوده،
ايشان ۹ سال رئيس مجلس بوده،
۸ سال رئيس جمهور بوده،
فرمانده جنگ بوده و بعد از آنهم كه رئيس قوه چهارم ، يعني مجمع تشخيص مصلحت بوده كه الان اشراف دارد بر سه قوه كشور.
ايشان بيلان شان منفى هست. حتى در زمينه اقتصادى هم من قبول ندارم كه ايشان بيلان مثبت داشته باشند. در امور سياسى و امنيتى كه اصلا بيلان ايشان فاجعه آميز هست و من به نوعى ايشان را مسئول حتى قتلهاى زنجيره اى ميشناسم . چون وزارت اطلاعات و نيروهاى امنيتى ما درزمان صدارت ايشان و زعامت و رياست ايشان بوده كه گرفتار چنان وضعيتى شد و دستهايى كه قرار بود امنيت را براى مردم برقرار كنند، خودشان مرتكب آدم كشى و قتل شدند. دخالت بستگان او در امور تجارى كه زبانزد خاص و عام است. در مجلس چهارم ايشان با هماهنگى شوراى نگهبان همه چپ ها را تقريبا ساقط كرد و حكومت را دربست در اختيار جناح راست قرارداد، جناح راستى كه خود ايشان را هم قبول نداشت. كسى كه ۲۶ سال نتوانسته اين مشكلات را حل كند، حالا ميخواهد بيايد چه كار كند؟ ايشان يك چهره جديد نيست كه حالا بخواهد مشكلات را حل بكند. "(1)
اين تنها بخش اندکي است از آنچه که
مي توان در باره اين شياد بزرگ گفت و به روزگار اين ملت گريست! آن چه که مردم خود شاهد آن بوده اند و امروز به
خوبي بر درستي آن آگاهي مي دهند.
با وجود کاربرد هزينه هاي هنگفت و
اميد و التماس رهبر نامنتخب و زورکي، شکست خفت بار سران رژيم درکشاندن مردم به نمايش
22 بهمن، نشان آشکار ديگري است بر اين که: اين آبهاي مرده به
دريا نمي رسند! دوران رياکاري و فريب ها به پايان رسيده است. رفسنجاني نيز
همچون رفيق قدرت پرستش خامنه اي و شرکا در دولت پنهان، يک مرده سياسي است که فکر مي
کند زنده است!
زير نويس:
1 ـ برگرفته از سايت پيک نت، 24
بهمن ماه 1383 ـ 11 فوريه 2005