زنان و رفراندم !
- در مورد رفراندوم بحث هاي فراواني شده است تنها
بحثي که، کمتر به آن پرداخته شده است، نقش زنان در اين وانفساست! گويي اين
فراخوان و بحث هاي مربوط به آن ربطي به زنان ندارد و بحث هاي زنان مي بايست
در حوزه هاي ديگر دنبال شود. گويي بايد به مسئله زنان و حقوق آنان در جاي ديگري
پرداخته شود و طرح فراخوان به مسائل "جدي"تري مي پردازد، به مسائل
سياسي و حکومتي!و زنان مي توانند هم چنان به مسائل اختصاصي خود، به کودکان،
مسائل فرهنگي، ادبي و رمانتيک بپردازند
لاله حسين پور
بحث
بر سر فراخوان رفراندم که در دو ماهه گذشته صفحه هاي اينترنت را تسخير کرده است،
هم چنان مي جوشد. مخالفين و موافقين قلم ها را تيز مي کنند و استدلال هاي يکديگر
را بر زمين مي کوبند. انتقادهاي مطرح شده نسبت به طرح فراخوان، تأثيرات مثبت خود
را بر جاي گذاشته است. برخي بر مرزبندي خود با هرگونه حکومت اسلامي يا موروثي تأکيد
مي ورزند، برخي دخالت خارجي را محکوم مي کنند، برخي بر حق مليت ها و اقوام مختلف ايراني
پاي مي فشارند و برخي جدايي دين از حکومت را برجسته مي کنند. اما طرح اوليه
فراخوان دست نخورده برجاي باقي مانده است و جاپاي سلطنت طلب ها، عوامل خارجي و بند
و بست هاي پشت پرده ، در آن هم چنان به چشم مي خورد.
بحث
هاي فراواني شده است و هم چنان ادامه دارد، هنوز تا روشنايي، فاصله زيادي داريم. تنها
بحثي که، اما کمتر به آن پرداخته شده است، نقش زنان در اين وانفساست! گويي اين
فراخوان و بحث هاي مربوط به آن ربطي به زنان ندارد و بحث هاي زنان مي بايست در
حوزه هاي ديگر دنبال شود. گويي بايد به مسئله زنان و حقوق آنان در جاي ديگري
پرداخته شود و طرح فراخوان به مسائل "جدي"تري مي پردازد، به مسائل سياسي
و حکومتي!و زنان مي توانند هم چنان به مسائل اختصاصي خود، به کودکان، مسائل فرهنگي،
ادبي و رمانتيک بپردازند! البته اينکه زنان بسيار همه جانبه به مسائل درون جامعه مي
پردازند و تنها مسائل را از زاويه دست يابي به حکومت و قدرت نمي بينند، و با تمام
ابزارهاي حسي خود به دنيا مي نگرند، جاي بسي احترام و افتخار است، اما بحث بر سر اين
است که چرا جاي زنان در بسياري بحث هاي مربوط به حکومت از جمله همين طرح رفراندم
خالي است.
در
هرحال بعد از قريب دو ماه جلسه اينترنتي زنان درباره رفراندم برگزار شد. گذشته از
بررسي جنبه هاي مثبت و منفي اين جلسه، مي بايست از برگزاري چنين جلساتي از جانب
زنان حمايت به عمل آورد. اما نگاهي کلي به شرکت و برخورد زنان نسبت به طرح
رفراندم، سئوالات زيادي را مطرح مي سازد. نقش زنان در ارائه طرح رفراندم چه بود؟ ميزان
شرکت زنان در آن چقدر است؟ حمايت و مخالفت زنان از آن تا چه حد است؟ آيا وقت آن
نرسيده که بدون حضور فعال زنان، به خود اجازه حتي طرح يک اقدام بزرگ را ندهيم؟ آيا
اصلا بدون حضور فعال زنان، اقدام بزرگي صورت خواهد گرفت؟ آيا زمان آن نگذشته که ديگر
با گنجاندن يکي دو زن بطور سمبليک در طرح هاي خود، ژست حمايت از حقوق زنان نگيريم؟
در
اين جلسه عنوان شد که 90درصد واکنش هاي اندک زناني که نسبت به طرح رفراندم برخورد
کرده اند، مثبت بوده و اظهار اميدواري شد که آن بخش بزرگ از زنان خاموش نيز همراه
اين طرح باشند.
مشکل
اصلي اين است که زنان نه تنها در تدوين و ارائه اين طرح، نه تنها در امضاء و حمايت
از اين طرح ، بلکه در ابراز مخالفت خود با اين طرح نيز فعال نبوده اند. آقاياني که
به دنبال تدوين اين طرح بودند، همانا حضور يک زن را براي آرايش امضاهاي خود کافي
دانستند. شايد هم امضاي خانم کار اصلا ربطي به زن بودن ايشان نداشت، چون به هر حال
اسم ايشان کافي است تا عده اي را به دنبال طرح بکشاند!
در
اين نشست اينترنتي تأکيد بسيار زيادي شد که چون زنان حامي حقوق بشرند، چون طرفدار
مسالمت و مخالف خشونت و جنگ اند، چون مخالف تبعيض و موافق برابري اند و...... بنابراين
از اين طرح حمايت مي کنند. اينکه زنان اين خصوصيات و خواسته ها را دارند، شکي در
آن نيست، ولي آيا طرح رفراندم نيز حامل چنين خصوصياتي است؟ طرح رفراندم در
پاراگراف اول آن، خصوصيات حکومتي را که ارائه مي کند، برشمرده است. حکومتي با تکيه
بر اکثريت آراء، حفظ تماميت ارضي و منافع ملي، ايجاد رابطه مسالمت آميز با جامعه
جهاني و تکيه بر ارزش هاي فرهنگي و اقتصادي. همين! اينکه چنين حکومتي مي تواند
حکومت ايده آل سلطنت طلب ها باشد يا نباشد، مورد بحث ما نيست، اينکه رابطه مسالمت
آميز با جامعه جهاني که اکنون به رهبري بوش سرگرم خون ريزي است، چگونه و با چه
شروطي بايد پيش برود، اينکه رابطه اين حکومت با مذهب چيست و دين چه نقشي در آحاد
آن دارد، و غيره، مورد بحث ما در اين نوشته نيست. بحث بر سر اين است که زنان چه
نقشي و رابطه اي با اين حکومت خواهند داشت. آيا اين حکومت مدافع حقوق زنان خواهد
بود؟ آيا با مردسالاري حاکم بر جامعه مبارزه خواهد کرد؟ در مورد رابطه اين حکومت
با زنان سخني ادا نشده است. چگونه مي توان از طرحي حمايت کرد که همه چيز را به آينده
اي نامعلوم حواله مي دهد و بر کلياتي پا مي فشارد که مي تواند در بلند مدت ناقض يکديگر
نيز باشند. اما مهم ترين نقاط اشتراک را همانند مخالفت با دخالت خارجي، حمايت از
حقوق و مبارزات زنان و حمايت از حقوق و مبارزات ملل تحت ستم ايراني، ناگفته
بگذارد؟ تا زماني که زنان خود مستقيما در ارائه طرح هاي حکومتي و در تشکيل آن
حکومت نقش نداشته باشند، آيا سخن از دست رسي به حقوق زنان بيهوده نيست؟
در
نشست اينترنتي سخن بسيار زده شد. درباره دلائل ارائه طرح رفراندم استدلال شد که،
شرايط منطقه، حمله آمريکا به عراق و مسئله مذاکرات هسته اي با ايران از دلايل
ارائه طرح رفراندم است. گويا جنبش واقعا موجود در ايران هيچ ربطي به طرح رفراندم
نداشت و ندارد و تنها پارامتري ست که همواره ناديده گرفته مي شود. باز هم از بالاي
سر مردم، براي آنان تصميمات گرفته مي شود، حکومت تعيين مي شود و ناجياني ظهور مي
کنند. راستي چند درصد مردم ايران از طرح رفراندم با خبرند؟ چند درصد از جوانان ايراني
که دکتر ملکي در مقاله اخير خود از آنان به عنوان شيران پر هيبت نام مي برد و 65درصد
جمعيت کشور را تشکيل مي دهند، از طرح رفراندم با خبرند؟ دکتر ملکي ضمن مرزبندي با
نااميدي آناني که سال ها در خارج از کشور زندگي مي کنند، نسبت به جنبش توده اي در
ايران، بالحق به جوانان اشاره مي کند که هم چون شيرهاي پر هيبت، اگر بجنبند، حتي
پلنگان تيزچنگال نيز بر خود مي لرزند و فرار رابر قرار ترجيح مي دهند. اما از اين
صحبت نمي کند که اين جوانان چگونه و با چه ابزاري بايد بجنبند و آيا آنان براي جنبيدن
به تشکل هاي مستقل خود نياز ندارند؟ آيا ارتباط، همکاري و هماهنگي اين تشکل ها در
سراسر ايران نيست که جنبش را تضمين کرده و حکومت را به فرار وامي دارد؟ اما، ظاهرا
اين طرح رفراندم است که با هماهنگي چند نفر در پشت پرده، قرار است نقش اين شيران
پر هيبت را بازي کند. جنبش زنان نيز که به حق از جمله جنبش هاي درحال رشد و با
حضور مستمر در جامعه است، در اين ميان به هيچ گرفته مي شود.
سخنرانان
جلسه اينترنتي، اما شکايتي در اين موارد ندارند و اميدوار هستند که همه چيز به نفع
زنان پيش برود و ادعا مي کنند که مراجعه به آراي عمومي که در فراخوان مطرح شده،
راهي مناسب براي دست يابي به حقوق زنان است. بايد پرسيد که در کجاي دنيا با مراجعه
به آراي عمومي، حقوق زنان تأمين شده است؟ تنها زنان مي دانند که حتي با تأمين و
تصويب حقوق برابر با مردان، هنوز با برابري واقعي با مردان فاصله بسيار زيادي
دارند. اين برابري تنها با تصويب چند قانون در دفاع از زنان، تضمين نمي شود، و
زنان از طريق رأي گيري و رفراندم به آزادي نخواهند رسيد، بلکه جنگي مداوم و خستگي
ناپذير با تمامي قوانين و مظاهر مردسالارانه در جامعه است که زنان را در نهايت به
آزادي واقعي مي رساند. طرح رفراندم که حتي بطور کلي نيز از آزادي زنان و نقش تعيين
کننده آنان در حکومت آينده صحبت نمي کند، چگونه انتظار حمايت از جانب زنان دارد؟
آن
بخش بزرگي از زنان که نسبت به طرح رفراندم سکوت اختيار کرده اند، جدا از ساير
ابهامات و اشکالات موجود در اين طرح، هيچ گونه جايگاهي نيز براي خود در آن نمي بينند.
زنان بايد يک بار براي هميشه ثابت کنند، تا زماني که ناديده گرفته مي شوند، از نقش
حامي، امضاء کننده و دنباله روي صرفنظر خواهند کرد