امپرياليسم جهاني، در تدارک حملهً
نظامي،و اشغال ايران !؟
کاظم- رنجبر.
دکتر در جامعه شناسي سياسي . پاريس 9-فوريهً 2005
kazem.randjbar@wanadoo.fr
در مقابل جناح جنگ طلب دولت امريکا وصيهونيزم بين الملي ، عليه ملت،
استقلال ، و تما ميت ارضي ايران ، وظيفهً آزاديخوا هان وروشنفکران ، کشور چيست؟.
_تاريخ قدرتهاي
امپراطوري، تاريخ، تجاوزات اين قدرتها ، عليه ملتهاي ظعيف، جهت غارت ثروتهاي ، قتل
نابودي مردما ن بيد فاع اين کشورها، تبد
يل آنان به برده و اشغال سرزمين هاي ديگران است. اغلب، نيز،اين سياست سلطه گري را،
زير پوشش« بردن تمدن و آزادي » به اهالي بومي »
، مشروعيت، وجنبهًً قانوني ميدهند. امٌا در واقعيت امربزرگترين عمل نا
امني، جنگ و غارت در جها ن، همين قدرتهاي امپراطوري هستند. از اگوستين مقدٌس نقل
است، که اسکندر کبير يک دزد دريا ئي را دستگير کرد، وخوست اور را به اشد
مجازات برساند. اسکندر دزد را متهم کرد، که امنيت دريا ها را بهم زده است. مردم از
دست او آرامش و آسايش ندارند. دزد دريائي در جواب اسکندر چنين گفت: امپراطور بزرگ،
آن کاري که من مي کنم، شما هم مي کنيد، فقط من با شما اين فرق را دارم ، که من با
يک کشتي امنيت بسيار محدود دريا ها را بهم ميزنم، امٌا شما با صدها کشتي امنيت
تمام در ياها را بهم می زنيد، و ثروتهاي بيکراني را به غارت ميبريد. امروز بخش
بسيار مهم اين جهان ، توسط قدرتهاي استعماري علنأ يا بوسيلهً دست نشاندگان آنهاا
شغال شده است، و اين قدرتها ثروتهاي اين ملتها را بغارت ميبرند، و مرمان اين کشور
را به برده و نوکر خود تبديل کرده اند.
- امروز کشور ما علنأ بوسيلهً
اين قدرتهاي متجاوز گر جهاني مورد تهديد قرار گرفته است، و يک عده « ايراني» هم به هواي رسيدن بقدرت زير پوشش قدرتهاي
اشغالگر، شب و روز بر طبل جنگ طلبي ميزنند. در مقابل چنين سياستهاي ايران بر باد
ده وظيفهً ما ايرانيان ، خصوصأ آزاديخواهان، روشنفکران، دانشگاهيان، روزنامه
نگاران، هنرمندان داخل و خارج کشور چيست؟
- نسل ما، اين مبارزان، روشنفکران ، استادان دانشگاهها ،
روزنامه نگاران، هنرمندان خصوصا داشجويان، پراکنده ، آميخته به زندگي خود تبعيدي،
در امريکا و سراسر دنيا ، خاطرات نهضت
مبارزات روشنفکران، هنرمندان، روزنامه نگاران، دانشگاهيان سراسر دنيا عليه جنگ
ويرانگر ويتنام در سالهاي 1960_1970 فراموش نکرده است. اين نهضت به دنبال مبارزات
سياهان امريکا براي برابري حقوق شهروندي با ساير هموطنان خود تحت رهبري زنده ياد مارتن لوترکينگ به راه افتاد. زنده
ياد مارتن لوترکينگ در اوج جنگها ي و يتنام، و مبارزات سياه پوستان آمريکائي، در
يک سخنراني بسيار معروف خود، که بقيمت جانش تمام شد، به دولتمردان امريکا چنين
گفت:« شما هزاران جوان سياه پوست امريکائي ر ، به عنوان و شعار دفاع از آزادي و
دمکراسي ، به 17 هزار کيلومتر دور تر از وطنشان،به باطلاقهاي ويتنام فرستاده ايد،
وهروز، ده ها و ده ها نفر از آنان، براي اين ايده ال مردم فريبانه شما کشته
ميشوند، در حاليکه همين جوانان در وطن خود از چنين دموکراسي، و آزادي، و برابري برخوردار
نيستند!». شرايط اجتماعي امريکا، امروزبا شرايط آنروز ها، در رابطه با نابرابري
و بيعدالتي چندان عوض نشده است. دو رقم فقط بعنوان نمونه ياد آورميشويم. %۱1 درصد
جمعيت امريکا، %۴۰ درصد ثروتهاي اين کشور، در اختيار دارند.در مقابل، ۴۰ مليون
آمريکائي، شهروند ثروتمند ترين کشور جهان، از پوشش بيمه هاي درماني، محروم هستند!
دولت مردان جنگ افروز چنين کشوري، ميخواهند، با توپ و تانک وهواپيما هاي جنگي ، به
ساير کشورها منجمله ايران آزادي و دمو کراسي ارمغان ببرند! جهان
امروز بار ديگر شاهد جنگهاي خونين ، خصوصأ در خاورميانه هميشه در حال بحران، است.
شعله هاي جنگ ،امروز به مرزهاي ايران نيز رسده است.در چنين لحظات حساس و خطرناک ،
لازم است يک انعکاس مسالمت آميز از طرف روشنفکران ، دانش پژوهان ، استادان
دانشگاها، هنرمندان کشور ، در مقابل سياست جنگ طلبانه جناح افراطي و محفظه کار
دولت جورج دبليو بوش جنح جنگ طلب اسرائيل سازمان داده شود ، تا ملتهاي دنيا
بفهمند ، نه تنها ملت ايران خصوصا قشر روشنفکران ايراني مخالف جنگ هستند، در عين
حال هر نوع دخات نظامي را از طرف قدرتهاي
خارجي در امور کشور هاي دنيا را محکوم ميکنند.سازمان دهي چنين عمليات آگاه گرانه و
تبليغاتي چه انعکاسي ميتواند داشته باشد؟
۱ - از منظر کلٌ
جامعهً ايران:
ورود
روشنفکران ، صاحبان قلم ، دانشگاهيان، هنرمندان ، در اين مبارزهً فکري ، و رودروئي
آنها با محافل جنگ طلب امريکا، و اسرائيل
چهرهً ديگري به روشنفکران ايراني ، چه در داخل ، و چه در خارج ، در افکار عمومي جهان خواهد داد. . مردم مشاهده
ميکند، که ايرانيان خارج کشور، نه تنها ساحل نشينان در دامن امن نيستند، بلکه ، با
تمام وجود سرنوشتشان با سر نوشت ملت کاملأ
عحين شده، و پيوند خورده است. نبايد ملٌت
ايران، اين نکته را فرامش بکند، که در طول تاريخ، در تمام کشور هاي دنيا ،
بزرگترين صدمات از قدرتهاي کور استبداد ، استعمار را هميشه، در مبارزات آزادي و
عدالتخواهي را روشنفکران ، و صاحبان قلم
متحمل شده اند. با به صحنه آمدن اين نيرو هاي آزاديخواه و ضد استبداد ، ضد استعمار
يک نيروي محرکه ، ويک ديناميزم طيف دار حرکت سياسي، در جامعه ظاهر ميشود، که در
بطن خود نه تنها قدرت ضد استعمار را دارد، بلکه حرکت ضد استبداد را نيزرهبري
ميکند. اين نيرو در تحليل جامعه شناختي ، همان نيروي ضد قدرت يا به زبان فرانسه ( le contre pouvoire)،
است. نمونهً تاريخي آن تشکيل سنديکاي مستقل کارگري لهستان بنام solidarnoche ، که
يک سنديکاي کارگري بود ، که در نهايت به يک سازمان سياسي تبديل شد، و نه تنها قشر
هاي روشنفکران، و دانشگاهيان لهستان را در بطن خود جاي داد، و آنها را به نيروي
محرکه اين سنديکا تبديل کرد، بعلاوه پيوند گسسته شده ناشي از حکميت استبداد کمو
نيستي را که مانع انسجام روشنفکران با توده ملت شده بود، دوباره پيوند داد. از
پيوند دو نيروي عيني و ذهني جامعه چنان قدرتي حاصل شد، که اتحاد جماهير شوروي
نتوانست بمانند بهار پراگ، در سال 1968
بها ر لهستان را به خا ک و خون بکشد، و در فرايند تکاملي خود ، اين بار سنديکاي solidarnoche بود، که تومار نظام کمونيستي را حد اقل در لهستان درنورديد.
۲ - از منظر افکار
محافل بين المللي:
وارد
شدن روشنفکران ، دادشگاهيان ، هنرمندان ،
روزنامه نگاران ، در صحنهً سياسي سازمان داد ه شده، با عنوان نهضت مبارزات ضد جنگ، نه تنها در افکار عمومي دا خل
کشور، بلکه در محفل خارجي هم چهرهً دلالان
ساسي را که با قدرتهاي جنگ طلب امريکا و اسرائيل
در حال لاس زدن، جهت رسيدن به قدرتهاي
از دست رفته هستند افشا ميکند. نبايد
فراموش بکنيم که نيرو هاي سياسي و شبه نظامي بظاهر ايراني که در طول اين سالها
علنأ با قدرتهاي خارجي عليه استقلال و تماميت ارضي ايران مبارزه مسلحانه کرده اند،
اين نوع سازمانها و احزاب هم افشاً ميشوند.
بخش ساختاري و سازماندهي نهضت و حرکت ضد جنگ.
بخشهاي
ذکر شده در بالا، بخش فکري، پيش طرحي برنامه است ، براي اجرا و عمل برنامه احتياج
به يک ساختار سازماني است که بتوان اين فکر و انديشه را اجرا و به عمل در آورد ،و به آن طيف سياسي
مستقل همراه با مطالعهً واقعيتهاي در حين مبارزه را داد. اگر اين بخش تشکيل و سازمان داده نشود،
فرستادن ا علاميه ها و اعتراضهاي
فردي و منزوي ، هيچ کاري را از پيش نخواهد
برد. لذا لازم است، که اين حرکت اعتراضي داراي سازمان و برنامه باشد. مسلمأ هر
موقع که صحبت از بر نامه ميشود، در خاطرهً مردم ايران آنأ سوابق احزاب و محافل
سياسي ناکام، سالهاي بعد از جنگ دوم جهاني تداعي ميشود. ما بايد از اين مرحله
بگذريم. جامعهً ايران امروز، جامعهً سالهاي 1320-1330 نيست، و جهان امروز هم با آن
جهان آن سالها گذشته بسيار فرق کرده است. بعلاوه ، تکنولوژي انترنتي، اين امکا نا
ت را به ما ميدهند، که بتوانيم از طريق انترنت، در چهار، پنج نقطهً دنيا صداي ملت
ايران، و مبارزات نهضت ضد جنگ را به گوش مردم دنيا برسانيم.
اين
حرکت و نهضت ضد جنگ و مبارزه براي استقرار صلح در خاورميانه ، عليه جناح جنگ
طلب دولت امريکا به سرکرده گي
رئيس جمهري امريکا، و لابي هاي طرفدار اسرائيل، بايد يک عنوان، با بار
سياسي و ائدولوژيک داشته باشد. در اين انتحاب اين عنوان بايد کمال دقت بکار برده
شود . ما در اينجا بعنوان نمونه يک نمونه از آن را ، اينجا پيشنهاد ميکنيم.
« کميتهً
همبستگي ملي، روشنفکران،دانشگا هيان ، روزنامه نگاران، هنرمندان ايراني ضد جنگ،و
خواستاران دموکراسي –صلح و دوستي ملتها»
-اين عنوان در درجهً
اوٌل ، همبستگي ملًي را به عنوان پيام، بدون کوچکترين تبعيض نژادي، قومي عقيدتي
،فرهنگي به درون جامعه روشنفکران ،
دانشگاهيان، روزنامه نگاران ، و هنرمندان
ايراني ، ميبرد مسلم است که روي اين بخش و چگو نگي آن بايد بحث کرد. در در
جه دوم اين پيام ضد جنگ را، ما بايد بتوانيم تا حد اکثر اماکانات، از طريق رسانه
هاي گروهي ، انجمنها و وسازمانها ي سيا سي
واحزاب ، خطرات انساني و معنوي و
مالي دخا لت نظامي آمريکا و اسرائيل
را به دنيا اعلام بکنيم. در درجه سوم ما
بايد نشان بدهيم ، که قشر فرهيخته جامعه ايران، هيچگونه پيوست سازماني و همبستگي و
همکاري با دستگاه استبدادي نظام «جمهوري اسلامي» ندارد. درست برعکس، در جنگ افروزي،
روحانيون حکومتي در ايران، با محا فل جنگ طلب جناح افراطي محفظه کاران حکومتي دولت
امريکا، و صيهونيستهاي اسرائيل و پشتيبانان آنها در امريکا همفکري و هم خواني
دارند.
-چه بسا در ابتدا
بنظر اجرا و عملي کردن انتشار و وبردن آن در ميان افکارعمومي ا يرانيان ، خصوصأ
جهانيان براي جلب پشتيباني از آن، و ممانعت از فاجعهً جنگ و دخالت نظامي امريکا
مشکل بنظر برسد. امًا هميشه، اگر ما دقيق به مسائل توجه وبرخورد بکنيم، يک راه و روشهاي
موفقيت آموز وجود دارد اين جا نه صحبت از
خوشبيني ها ي ناشي از ساده نگري است، و نه ناشي از بد بيني و نا اميدي دلسردکنندگي و ياًس آوري
است. ديناميزم اين حرکت را شخصيت هاي مهم روشنفکري ، صاحبان اهل قلم ، انديشمندان و دانشگاهيان ايکه خرقهً
شان به ريا و سالوس، آغشته نشده است، ميتوانند به حرکت در آورند..اين نکته را نيز
نبايد فراموش بکنيم، از هر کس به اندازهً توان و صداقت اش بايد انتظار داشت، و کمک
گرفت.مسلمأ مسائلي در اين حرکت مهم ملي و ميهني
پيش خواهند آمد ، که آنها را در هنگام ظهور ، با در نظر گرفتن شرايط زماني
و مکاني ميتوان برسي و جستجوي جواب مناسب ، بر رسي کرد.
شرکت
تمام شخصيتهاي ملي و سياسي در اين نهضت، و مبارزات جدي عليه جنگ افروزان و
متجاوزان بيگانه به خانه و کاشانهً ملت
ايران، خود بهترين وسيلهً خواهد بود، که در تحليل نهائي نشان خواهد داد در واقع چه
کساني و و چه گروهائي سياسي به استقلا ل و تماميت ارضي کشور اعتقاد دارند، و علنأ و صادقا نه براي حفظ آن
مبارزه ميکنند. نبايد اين نکته را فراموش بکنيم، يکي از برنامه هاي استعمار گران
نوين، تجزيهً کشور ايران است .در اين مبارزهً سرنوشت ساز، سياست انحصار گران، و
تماميت خواهان حکومتي نيز افشاً خواهد شد و ملًت بچشم خواهد ديد، تا چه اندازه،
اين تشنگان ثروت و قدرت، حاضر خواهند شد، براي حفظ استقلال، تماميت ارضي، شرافت
ملي و ميهني دست از عناد، بر داشته، و صادقانه براي آزادي، استقلا ل و تماميت ارضي
کشوربه ملت روي خواهند آورد؟
.
فراموش
نکنيم که بعضي از شخصيت هاو وگروها ي سياسي، چه بسا براي رسيدن به مقام و قدرت، در
تلاش هستند و روز شماري ميکنند، که امريکا همانطوريکه عراق را اشغال کرد، و يک عده
ازعناصر دست نشانده خود را بر سر قدرت ظاهري نشاند، آنها نيز، با اشغال ايران توسط
امريکا به قدرت، و شاهي خواهند رسيد. تعجب آور نيست،
که تا کنون سلطنت طلبها، و در راًس آنها شاهزاده رضا پهلوي ، و آقاي مسعود رجوي، و
بعضي از احزاب سيا سي، متعلق به گروهاي قومي، به تحريکها و تهديدهاي نظامي امريکا، و اسرائيل علنأ و قاطعانه ا
عتراض نکرده اند، و حتي يکي از اين حزبها براي تجديد انتخاب آقاي جورج دبليو
بوش،به رياست جمهوري امريکا ، تبريک هم فرستادند!؟
-بخش
دوم
پيش طرح نامهً سرگشاده ايکه از طريق کميتيهً همبستگي ملٌي آزاديخواهان ،روشنفکران ، دانشگاهيان رونامه نگاران
ايرني ضد جنگ به رئيس جمهور آمريکا
آقاي جورج دبليو بوش، سناتورها ، نمايندگان کنگره
و ملت امريکا ارسال خواهد شد.
آقاي
رئيس جمهور آمريکا ، جورج دبليو بوش ، خانمهاو آقايان سناتورو نمايندگان گنگره، و
ملًت امريکا
آگر
ما آزاديخواهان ، روشنفکران دانشگاهيان،، روزنامه نگاران ايراني اين نامهً سر
گشاده را مستقيما، به شما ارسال ميداريم، و از طريق آن عقايد و نظريات خود را بطور
روشن و آشکار بيان ميکنيم، در در جهً اول بخاطر مسئوليت انساني و وجداني ما نسبت به آيندهً بشريت است
اين امر ما را بر آن ميدارد، که بهر نحوي از بروز جنگ و تصادمات نظامي بين ملتها
جلوگيري بکنيم.
در
درجهً دوم ميخواهيم افکار عمومي ملت بزرگ امريکا را ، آگاه سازيم، که هرگز در طول
تاريخ، جنگهاو تصادمات نظامي در شکل هجوم و اشغال يک کشور، توسط نيرو هاي بيگانه،
هيچ مسئله را تا کنون حلٌ نکرده است.جنگ ويتنام ، در گذشته نه چندان دور، با آن
همه قرباني هاي انساني و مادي، که از خود بجاي گذاشت، هنوز زخمهاي اجتماعي ، روحي
اين جنگ ويرانگر، در بين دو جامعًه امريکاو ويتنام را ميتوان به آساني مشاهده کرد.
اين زخمها ، خود بهترين نمونهً شکست سياست زور ، و قدرت در حل مسائل سياسي است.
خانم
ها و آقايان، ملت بزرگ امريکا، امپراطوري عظيم روم باستان، به تناسب دست آورد هاي
فني، و تجربي، در عمليات رزمي، و فرماندهي موفقيت آميز اين جنگها، وگستردگي و وسعت
سرزمينهاي زير سلطه اين قدرت جهاني عصر خود، بمراتب قوي تراز ايالات متحده امريکاي
امروز بود. امٌا آنچه که از اين امپراطوري
بزرگ در تاريخ باقي مانده است ،
هنر، فلسفه ،ادبيات، قوانين کشور داري، راهها، پلها ي عظيمي است، که انسانها، تمدنها
، و ملتها را بهم پيوند ميدهند. غرورهاي بيجاي قدرت طلبي هاي امپراطوران روم و
سياست سلطه گري آنها را ، امروز فقط در صفحات تاريخ بايد جستجو کرد.
آقاي جورج دبليو بوش، رئيس جمهورايالات متحدهً امريکا،نمايند گان
مجلسين، گنگره، و سنا ، وملت بزرگ امريکا،
شما
متعلق به قشر سياسي و نخبگان ملٌت بزرگ امريکا هستيد، و بهتر ميدانيد، که تا کنون،
در هيچ کشور دنيا دموکراسي ، احترام به حقوق انسانها ، از طريق نيروهاي اشغالگر
خارجي ، ارمغان برده نشده است، پدر بزرگان
شما، بعد از بيرون راندن قدرت استعماري امپرا طوري انگلستان، دمو کراسي را در کشور
بزرگ امريکا مستقر کردند . استقراردموکراسي
در يک جامعه روند طولاني از رشد و آگاهي، توده مردم را لازم دارد ، لازمهً
آن رشد وآگاهي استقرار صلح و عدالت در جامعه، خصوصأ رابطهً عادلانهً قدرتهاي بزرگ،
با کشور هاي ضعيف و فقير اسيت. از روند يک
رابطه عادلانه بين ملتها است ، که اين رشد و آگاهي جامعه در نهايت، احترام به حقوق
شهروندي، و حقوق ملتها نهادينه ميشوند. اين رابطهً عادلانه است که در نهايت صلح
جهاني را تامين و تضمين ميکند.در باروري
اين انديشه و ايده آل فراملي، آزاديخواهان،
روشنفکران ، دانشگاهيان، هنرمندان، روزنامه نگاران ، ايالات متحدهً امريکا،
مسئوليت خطيري را بعهده دارند.
ّ-بيش
از يک قرن است، که ملت ايران، براي استقرار آزادي و دموکراسي ، احترام به حقوق
شهروندي، با حاکمان خود کامه، و متحدان و پشتيبانان بيگانهً آنان مبارزه کردند.
ملت حقشناس ايران، هرگز فداکاري و از جانگذشتگي
شهروند امريکائي باسکرويل که در
سال 1911، اين معلم جوان، مسلحانه در شهر تبريز در کنار مجاهد ين عليه استبداد محمد علي شاه قاجار مي جنگيد، و
در نهايت نيز جان باخت، فراموش نميکنند در طول يک قرن، چه درنظام استبداد پادشاهي،
و چه در نظام استبداد مذهبي ، بخش مهمي از آزاديخواهان، روشنفکران ، استادان
دانشگاه ها، روزنامه نگاران، جان خود را فدا کردند. ايران امروز، بزرگترين زندان
روزنامه نگاران در جهان است.
نظام حاکم در ايران امروز، که دين را آلت دست، و
وسيلهً سرکوب قرار داده است، بخش مهم دانشگاهيان ، روشنفکران ، و هنرمندان مجبور شده اند در سنين بالا، خانه و کاشانهً خود را ترک بکنند .و امروز در
سنين پيري، با مشکلات زندگي در خارج دست به گريبان هستند.
آقاي
رئيس جمهور، خانمهاو آقايان سنا تور، نمايندگان گنگره، و ملت امريکا، هنوز زخمهاي اجتماعي، ويرانگري ها، آوره گي ها
ي ناشي از8 سال جنگ صدام حسين، عليه ايران
التيام نيافته اند. اين جنگ که بهمراه خود يک مليون کشته ، و سه مليون
آواره بجاي گذاشت به همراه خود فقر ، بدبختي ،بيکاري ، و زخمهاي چرکين اجتمائي را
بر ملت ايران بجاي گذاشت. شما مسئولين سياسي و اداري ،کشور بزرگ امريکا ، در مقابل جامعه جهاني و افکار مردم دنيا ،
مسئليت خطيري را بهده داريد. اين شما هستيد که همراه ، با رهبران ساير کشورهاي مهم
جهان ، ميتوانستيد، و ميتوانيد ، بشريت را از خطر جنگهاي ويرانگر نجات بدهيد. تا
روزيکه اين نابرابري ها ، بيعدالتي ها بين کشور هاي ثروتمند ،با ملتهاي فقير وجود
دارد ، ديوار اعتماد و حتي در اغلب مواقع ، آتش کينه و نفرت خاموش نخواهد شد . و
همين بيعداليتي ها هستند ، که زمينه رشد تروريسم ، تعصب کورکورانه ، ورشد ايده
اولوژي هاي شيطاني را در جبهه هاي متخاصم فراهم ميسازند.
آقاي
رئيس جمهور ، خانمها و آقايان سناتور و نميندگان کنگره ، و ملت امريکا ، بيش از 50
سال است ، که خاورميانه در شعله هاي اتش جنگهاي متناوب و متعدد ميسوزد.آيا ما
ساکنان ، و قربانيان اين جنگها حق نداريم از خود بپرسيم ، که چرا اغلب کانونهاي جنگ ها در ساير نقاط دنيا خامو ش شده اند، اما در ست
بر عکس جنگهاي خاورميانه هر از چند گاهي شعله ورميشوند.؟ چه دستهائي ، چه سياستها ئي ، مانع از استقرار صلح عادلانه در اين منطقه ً حساس جهاني ميشوند؟
تاروزيکه ، ريشهً بيعدالتي ها، با زمانده از دروران استعمار در قرون گذشته ، بصورت
عادلانه در اين منطقه حل نشود ، استقرار
دموکراسي و نظام مردم سالاري ، يک آرزوي بي پايه است.آقايان و خانمها ، تا روزيکه
بيش از دو مليارد انسان ، يعني يک سوم بشريت با در آمد کمتر از $ 1- در روز زندگي
ميکنند ، چگونه ميتوانيم ، از صلح و آرامش ، دوستي و مودت بين ملتها صحبت بکنيم؟
-آقاي رئيس
جمهور، خانمها و آقايان سناتور ، نمايندگان کنگره و ملٌت بزرگ امريکا،
۱ - ما آزاديخواهان ،
روشنفکران ، دانشگاهيان، روزنامه نگاران ايراني چه در داخل ، و چه در خارج از
ايران،هرنوع دخالت نظامي ، عليه ملت وميهن
خود را از جانب هر کشور بيگانه، و مزدوران شبه نظامي آنان را به هر اسم به هر
عنوان و هر هدف سياسي را، قوياأ محکوم
ميکنيم. ملتٌ ايران بعد از گذشت 53 سال از
کودتاي نظامي عليه دولت ملٌي و دمکراتيک دکتر محمد مصدق را، که توسٌط طٌراحان خارجي به اجراً گذشته شد،
هرگز فرامش نکرده اند.
۲ - ما آزاديخواهان ،
روشنفکران ، دانشگاهيان ، روزنامه نگاران ايراني ، حٌل مسا لمت آميز ، و عدلانهً
مسئلهً ملت فلسطين با اسرائيل را
خواستاريم.و تاًکيد ميکنيم و برآن باور داريم تا روزي که اين مسئله مهم منطقه اي و
بين المللي، بطور عادلانه و مسالمت آميز حٌل نشود، خاورميانه ، هرگز روي آرامش و
ثبات سياسي، و استقرار دموکراسي در منطقه را نخواهد ديد.
۳ - ما آزاديخواهان،
روشنفکران، دانشگاهيان، روزنامه نگاران ايراني، خواهان تضمين و تامين تماميت ارضي،
استقلال تمام کشور هاي خاورميانه ، در مرزهاي شناخته شده،بين المللي هستيم.
۴ - ما آزاديخواهان،
روشنفکران، دانشگاهيان، روزنامه نگاران ايراني، خواهان خلع سلاح هاي کشتارهمگاني،
در سطح جهان، خصوصأ در درجهً اوٌل در منطقه حساس و خطرناک خاورميانه هستيم، اين خلع سلاح بايد تمام کشورهاي خاورميانه
منجمله سرائيل را نيز شامل بايد شود. و سازمانهاي بين المللي دقيقأ، و با قدرت
اجرائي آنرا کنترل بکنند.
۵ - ما آزاديخواهان، روشنفکران
، دانشگاهيان، روزنامه نگاران ايراني، به مسئولين در جه لوٌل ملت مريکا، ياد آور
ميشويم، که ملت ايران، در طول دو قرن گذشته،(آخرين حملهً نظامي ايرانيان به يک
کشور خارجي، حملهً نادرشاه به هندوستان در سال 1739) به هيچ کشوري، در هيچ کجاي
دنيا، تجاوز نکرده، و سرزمين هيچ ملتي را اشغال نکرده است. امٌا در ست برعکس در
طول دو قرن گذشته بکرات وطن ما مورد تجاوز دولتهاي روسيه، انگلستان،
امريکا،امپراطوري عثماني،عراق، قرار گرفته، و بخشهائي بسيار مهٌم از اين کشور از
مام ووطن ما توسط اشغالگران، بزو جدا شده اند. و در دو جنگ جهاني ، دولتهاي
متخاصم، هر گز اعلا م بيطرفي ايران را رعايت نکردند ، و باا شغال نظامي اين کشور،
ايران را ميدان عمليات نظامي خود قرار
دادند.لذا با اين گذشتهٌ تلخ و تجربيات تاسف انگيز، به تمام جهانيان آعلام ميکنيم،
که ملت ايران ، حق مسلٌم خود ميداند،که براي دفاع از وطن خود ، تا روزيکه خلع سلا
ح همگاني زير نظر سازمانهاي بين المللي ، داراي قدرت اجرائي و نظارت نداشته باشد، هر نوع تکنولوژي ، و فٌن
آوري ، بر اي با ز داشتن حملات احتما لي دشمنان بر خوردار باشد.فراموش نکنيد ، که
منطقهٌ خاورميانه، بعد از پايان جنگ دوٌم جهاني ، شاهد بيش از 8 جنگ خونين، و سه
جنگ هنورستان و پاکستان، دو قدرت اتمي در همسايگي ايران ر بوده است. تا کنون ،
کانون اين جنگها خا موش نشده اند.
۶ - ما آزاديخواهان روشنفکران ،
دانشگاهيان، روزنامه نگاران ايراني، خواهان روابط فرهنگي ، دانشگاهي تبادل استاد ،
دانشجو ، روابط تجاري ، ورزشي بين ملتها ، و همسايگان خود هستيم، اين روابط دوستانه و همکاري منطقه اي ، با عث ايجاد اعتماد ،
احترام متقابل ، و شکوفائي اقتصادي و فرهنگي شده، ضامن صلح درمنطقه خواهد بود.
۷- ما آزاديخواهان ، روشنفکران
، دانشگاهيان، روزنامه نگاران ايراني ، خواستار استقرار يک نظام دموکراتيک ،
لائيک، همراه با اجراي عدالت اجتمائي، در چها رچوب اعلاميهً جهاني حقوق بشر هستيم،
و اين وظيفه و حق مسلم خود ملٌت ايران است ، که چنين نظامي را در وطن خود مستقر
بکند.هر نع دخالت بيگانگان را به هر شکل ، به هر اسم را از جانب هر کشور ثالث را
دخالت در امور داخلي ملت و مملکت خود ميدانيم و آنرا قويأ محکوم ميکنيم.سرنوشت و
آينده، سياسي ملت ايران را بايد خود ملٌت ايران تصميم بگيرند،و ما هر گونه رهبر
سازي،« شاه»! سازي ساخت لا براتورهاي بيگانگان را محکوم ميکنيم، و يقين بدانيد، که
ملت ايران اين شخصيتها را از اولين روزمعرفي شان از جانب بيگانگان طرد خواهد کرد.
۸ - ما آزاديخواهان ، روشنفکران
دانشگاهيان، روزنامه نگاران ايراني ، به ملت بزرگ امريکا اين پيام را ميفرستيم ، و
ياد آورميشويم ،که در بين عاملان فاجعهٌ 11 سپتامبر2002،هيچ فرد ايرا ني ، وجود
نداشته، و با وجود اينکه بيش از يک و نيم مليون ايراني از طبقات مختلف، روشنفکران،
دانشگاهي، دکتر،روزنامه نگار، مهندس،اقتصاد دان، محقق، هنرمند بازرگانان، کسبه و
اصناف، در کشور بزرگ شما ،از سالهاي مديد زندگي ميکنند، و درشکوفائي علمي و
اقتصادي کشور شما، صادقانه، چون وطن دوم شان تلاش ميکنند، اين اقليت فعال، که مايه،
افتخار همهٌ ايرانيان در سطح جهان هستند، در ضمن علاقهٌ مفرط و صادقانهٌ شان ، به
وطن خود ايران، هر گز عملي خلاف امنيت مٌلي امريکا، و آرامش جامعه شهروندان آمريکا
انجام ند ا ده اند و نخواند داد. ما
ايرانيان وارث يکي از درخشان ترين تمدنهاي بشري، به شما ملت امريکا ياد آورميشويم
، که امروز شما شهروند يک کشور بزرگ ، و قويترين دولت ، در جهان ا هستيد. لذا
بتناسب اين قدرت کشورتان ، در ايجاد موٌدت و دوستي بين ملتهاي جهان ، بدون تبيض
نژادي، قومي ، مذهبي، و بعد جغرافيائي،مسئوليت بزرگ، داريد.فراموش نکنيد، که هر
اعمال ، و رفتار دولت امريکا در سطح جهان ، به اسم ملت امريکا قلمداد ميشود. شما
در مقابل افکار بين المللي ، و جدان بشريت مسئوليت بزرگ داريد. در ضمن اين نکته را
نيز بخاطر داشته باشيد، وطن دوستي،دفاع از شرافت، کرامت انساني، و غرور ملي و
ميهني، درا نحصارهيچ ملتي نيست.همانطوريکه شما امريکائيان ، وطن و ملٌت خود را
دوست داريد، ما ايرانيان نيز ، وطن و ملت خود را دوست داريم، و براي حفظ استقلال و
تماميت ارضي آن از هيچ فداکاري دريغ
نخواهيد کرد.
کميتهً همبستگي ملي آزاديخواهان ، روشنفکران،
دانشگاهيان ، روزنامه نگاران ايراني ضد جنگ .
*-
لازم
به ياد آوري است ، که اين مقاله در مجموع
يک پيش طرح است،لذا اين طرح ، همراه با ساير طر حها و پيشنهاد ها ، بايد مورد
مطالعه قرار بگيرند، و در يک تحليل، تفسير نهائي، انتخاب روش، و امکانات فني،
سازماندهي شده،شخصيتها، سازمانها، احزاب، و انجمنهائي ايراني، و غير ايراني بشردوستانه دررابطه
با آن به همکاري دعوت شوند.و در شهرهاي
بزرگ دانشگاهي کنفرانسها ي در اين رابطه بر گزار شود. مسلمأ اين تبليغاتها
سخنرانيها، وکنفرانسها احتياج به هزينه
هاي نسبتأ مهم لازم دارند، که هموطنان بايد ، صميمانه، به تناسب قدرت مالي
شان براي تشکيل صندوق کميتهً مبارزه عليه ، جنگ ، و دخالت نظامي بيگانگان،بايد
صادقانه در اين تلاش ملٌي و ميهني شرکت فعال داشته باشند .هر روز که ميگذرد، محافل
جنگ افذروز تبليغات بسي گسترد ه اي را
براي فراهم آوردن افکار عمومي ملت امريکا براي حملهٌ نضامي به ايران را فراهم
ميسازند.اين بيانيهً بعد از تصمصم و تصويب نهائي، بايد به زبانهاي انگليسي، فرانسه
، آلماني،ترجمه شده، و ز طريق، وزارت خارجهً کشور هاي چين ، روسيه، آ لمان ،
فرانسه،انگلستان، و ايتاليا بايد فرستاده شود. ضمن ارسا ل به پارلمان اروپا ، به
وزارتخانه هاي کشور هاي همجوار ايران ، و سازمان کشور هاي اسلامي نيز بايد فرستاده
شود. وظيفهً ملٌي و ميهني هر فرد ايراني است که با امضاي فراخون مصوبهً نهائي،نه تنها همبستگي ملي و
ميهني خود را بگوش جهانيان ميرساند، در ضمن نفرت خود را نسبت به جنگ افروزان را
اعلام ميدارد
پيش
طرح کميتيهً همبستگي ملي آزاديخواهان، روشنفکران،دانشگاهيان،روزنامه نگاران،
هنرمندان ايراني،
به
قلم : کاظم- رنجبر.
دکتر
در جامعه شناسي سياسي . پاريس ۹-فوريهً ۲۰۰۵
kazem.randjbar@wanadoo.