پنجشنبه ۱ دی ۱۳۸۳ - ۲۰ ژانويه ۲۰۰۵

 

پديده ‌اي به نام سلول انفرادي در زندان‌هاي ايران

 

احمد زيدآبادي

 

اعتراض به وجود سلول‌هاي انفرادي در زندان‌هاي ايران بار ديگر طي روزهاي اخير، اوج گرفته است. دليل اصلي اين اعتراض‌ها که بخصوص از جانب شيرين عبادي رئيس کانون دفاع از حقوق بشر صورت گرفته، گزارش‌هايي است که تعدادي از وبلاگ نويسان و روزنامه‌ نگاران ايراني از شرايط بازداشت خود در سلول‌هاي انفرادي ارائه کرده‌ اند.

در حالي که رئيس قوه قضائيه ايران دستور برچيدن سلول‌هاي انفرادي را از زندان‌ها صادر کرده و مديرکل سازمان امور زندان‌هاي استان تهران وجود هرگونه سلول انفرادي در زندان‌هاي تهران را انکار کرده است، اما تقريبا تمام کساني که به دلايل سياسي يا امنيتي در ماه هاي اخير دستگير شده‌اند، بر نگهداري خود در سلول‌هاي انفرادي تاکيد داشته ‌اند.

انکار مسئولان و اصرار بازداشت شدگان درباره وجود سلول‌هاي انفرادي باعث شده است تا فعالان سياسي در ايران به فرضيه وجود بازداشتگاه هاي مخفي خارج از کنترل سازمان امور زندان‌ها اعتقاد پيدا کنند. از همين رو، اين دسته از فعالان، مبارزه علني و آشکاري را براي منع عملي نگهداري زندانيان در سلول‌هاي انفرادي آغاز کرده اند.

اکثر زندانياني که تجربه حبس طولاني در سلول‌هاي انفرادي را از سر گذرانده‌ اند، اذعان دارند که شرايط اين سلول‌ها طاقت فرساست و فشار زيادي را به زنداني تحميل مي ‌کند. فضاي تنگ سلول، انزواي کامل، فضاي رعب ‌انگيز، چشم‌بند هميشگي، عدم دسترسي به کتاب و دفتر و خودکار، قرنطينه اطلاعاتي، بهداشت نامناسب و تنهايي بي‌پايان به تدريج باعث ياس و نوميدي زنداني و تمکين او در برابر بازجويان و پذيرش اتهام‌ ها، به منظور خلاصي از اين وضع دشوار مي‌شود.

توانايي افراد براي تحمل سلول انفرادي البته يکسان نيست. شخصيت‌هاي برون ‌گرا که به دليل کنجکاوي زياد و عادت به اختلاط و گفتگو با ديگران، تنهايي حوصله آنان را سر مي ‌برد، معمولا طاقت اندکي براي تحمل انفرادي دارند. در مقابل، شخصيت‌هاي درونگرا که به تنهايي خو کرده‌اند و اهل تعمق و تخيل هستند، با شرايط سلول انفرادي راحت ‌تر کنار مي ‌آيند. اين قبيل افراد حتي گاهي سلول انفرادي را مکان مطبوعي براي سير در زواياي پنهان روحي و فکري خود مي‌ يابند و از سکوت و انزوا و بي ‌خبري خسته نمي‌ شوند.

اما اين به شرطي است که شرايط بازجويي "عادي" باشد که معمولا اينگونه نيست. بازجويان اغلب تلاش مي‌کنند تا با استفاده از بي‌خبري مطلق زنداني از محيط خارج از زندان، شرايط بيرون را بسيار هولناک نشان دهند، تا زنداني اميدش را به هرگونه حمايت از سوي دوستانش از دست بدهد. در عين حال با تزريق اطلاعات ناصحيح و هدفدار، کوشش مي‌کنند تا زنداني را به شرکت "ناخواسته" در "توطئه ‌اي خطرناک" عليه امنيت کشور متقاعد کنند.

ايجاد "فضاي رعب و وحشت" به منظور توليد دلشوره و اضطراب دائمي براي زنداني نيز يکي از اهداف اصلي است. دلشوره دائمي از سرنوشت نامعلومي که در انتظار زنداني است، معمولا خواب و خوراک را از زنداني مي‌گيرد و محيط سلول را برايش به "جهنم" تبديل مي‌کند. در چنين شرايطي اگر زنداني مورد ضرب و شتم فيزيکي قرار گيرد، در واقع به او کمک شده است، زيرا براي مدتي از دلهره و آشوب رها مي‌شود و آرامش مي‌يابد. شايد از همين رو، برخي زندانيان از شدت ترس و دلهره اقدام به "خودزني" مي‌کنند تا بلکه آرام و قرار گيرند.

بدين ترتيب، براي افراد درون‌گرا، سلول انفرادي به خودي خود، "شکنجه" به شمار نمي‌رود، بلکه اين شرايط بازجويي است که سلول انفرادي را براي برون‌گرايان و درون‌گرايان، هر دو، به محيطي غير قابل تحمل تبديل مي‌کند. بنابراين، به نظر مي‌رسد که براي دفاع از حقوق زندانيان، تکيه بر بهبود شرايط بازجويي از جمله برسميت شناختن حضور وکيل در همه مراحل تحقيقات قضايي، گامي مؤثرتر از برچيدن سلول‌هاي انفرادي باشد.

اين در حالي است که زندان عمومي گاه مي‌تواند بسيار سخت‌تر از حبس انفرادي باشد. براي برخي از زندانيان عقيدتي، سلول انفرادي بسيار راحت‌ تر و امن ‌تر از بند عمومي است، که انواع "مجرمان" يا متهمان به صورت انبوه در آن حضور دارند و افزون بر تهديد و ارعاب، امکان لحظه‌اي "تفکر" را نيز از فرد سلب مي ‌کنند.

از اين جهت، کوشش براي اجراي طبقه‌بندي زندانيان بر اساس نوع اتهام آنها و تخصيص فضايي دست کم در حد همان دو متر سلول انفرادي براي هر زنداني در بند عمومي، از برچيدن سلول‌هاي انفرادي، مهمتر به نظر مي‌رسد.

 

(بی بی سی )