گفت و گو با ابراهيم يزدی
پيرامون تهديدات نظامی آمريكا عليه ايران
·
بهبود روابط
ايران و آمريکا و عادی کردن روابط در چارچوب منافع و مصالح ملی ايران هست.
بنابراين در چارچوب اين منافع دولت ايران نيز بايد بپذيرد که مستقيما با آمريكايیها
به مذاکره بنشيند، مذاکرهای که علنی و در جهت عادی ساختن روابط باشد. برقراری
روابط عادی به معنای صميمانه بودن روابط نيست، بلکه بهبود روابط ايران و آمريکا
کمک میکند به اينکه روابط ايران با کشورهای ديگر مثل ژاپن، اتحاديهی اروپا گسترش
پيدا کرده و معنايی بيابد و به نفع ايران باشد.
مصاحبهگر: مريم انصاری
تهديدات نظامی
آمريكا عليه ايران واكنش سياستمداران اروپايی را سخت برانگيخته است. دكتر ابراهيم
يزدی، دبيركل نهضت آزادی ايران و وزير امور خارجه ايران در دولت موقت مهندس مهدی
بازرگان معتقد است كه آمريكا دچار تناقض و بحران شده و ايران را همانند عراق مانعی
بر سر راه پروژهی كلان خاورميانهی بزرگ خود میبيند. از سوی ديگر مذاكرات مستقيم
و علنی ايران با آمريكا و بهبود مناسبات دو كشور بسود منافع ايران خواهد بود.
دويچه وله: آقای يزدی، آيا هدف تهديدات آمريکا عليه ايران، در شرايطی
که چند ماهی بيشتر به انتخابات رياست جمهوری در ايران نمانده، گرفتن امتيازاتی از
حکومت ايران است يا واقعا ادامهی همان روشیست که در قبال عراق در پيش گرفته بود؟
ابراهيم
يزدی: اهدافی که دولت آمريکا از فشار بر ايران در نظر دارد، در راستای آن برنامهی
کلانی است که در خاورميانه منظور میدارد و به صور گوناگون دربارهی خاورميانهی
بزرگ بحث شده است. اما، لزوما اين مسئله به معنای همان برنامهای که در مورد عراق
اعمال گرديد و با حملهی نظامی همراه بود، نمیباشد. بنابراين، متفاوت است، ولی
اهدافش کاملا همسوست. برنامههای کلان آمريکا در خاورميانهی بزرگ بدون همکاری و
همياری کشورهای خاورميانه امکانپذير نيست. عراق در خاورميانه هماهنگی نداشت، و به
اين سرنوشت دچار شد. ايران آمادگی برای همکاری و يا همراهی با آمريکا در خاورميانه
ندارد، بنابراين آمريکا با يک پارادوکس و با يک بحران روبروست. آمريکا چگونه می
تواند بدون همآهنگی و همراهی ايران برنامههای کلان خود را در خاورميانهی بزرگ به
اجرا درآورد. چون هيچ برنامه ای در خاورميانه بدون حضور کشوری مثل ايران امکانپذير
نيست. اين موارد اهداف کلانیست که آمريکايیها از جمله در رابطه با ايران در
منطقه پيگيری میکنند. اما اين امر لزوما به معنای حملهی نظامی به ايران نيست.
دويچه وله: با توجه به اينکه اروپا بيشتر بر مذاکره و برقراری مناسبات
با ايران تاکيد دارد و دولت آمريکا نيز قادر نيست بدون در نظر گرفتن تمايلات اروپا
در قبال ايران هرگونه سياستی را اعمال کند، شما فکر میکنيد برقراری مناسبات
ديپلماتيک با آمريکا چه تاثيری خواهد داشت؟ آيا عملا چنين امری امکانپذير هست يا
نه؟ و اگر امکانپذير باشد، آيا به نفع ايران است يا خير؟
ابراهيم
يزدی: همانطور که بارها گفتهايم، به نظر میرسد که بهبود روابط ايران و آمريکا و
عادی کردن روابط در چارچوب منافع و مصالح ملی ايران هست. بنابراين در چارچوب اين
منافع دولت ايران نيز بايد بپذيرد که مستقيما با آمريكايیها به مذاکره بنشيند،
مذاکرهای که علنی و در جهت عادی ساختن روابط باشد. برقراری روابط عادی به معنای
صميمانه بودن روابط نيست، بلکه بهبود روابط ايران و آمريکا کمک میکند به اينکه
روابط ايران با کشورهای ديگر مثل ژاپن، اتحاديهی اروپا گسترش پيدا کرده و معنايی
بيابد و به نفع ايران باشد.
دويچه وله: طبق نظرسنجیهايی که تاکنون در ايران صورت گرفته، مردم با
ايجاد مناسباتی برابر با آمريکا موافق هستند. آيا جمهوری اسلامی میتواند بدون
توجه به اين خواست به دشمنی با برقراری چنين مناسباتی ادامه دهد و يا حتا زمينهی
برخوردهای خشونتآميز ايالت متحدهی آمريکا با ايران را فراهم کند؟
ابراهيم
يزدی: بسياری از مردم بر اين باور هستند که سياست خارجی کشوری مثل ايران نمیتواند
براساس خصومت يا دوستی دائم باشد. صحنهی جهانی در حال تغيير و تحول است. دولت
ايران میبايد در چارچوب منافع ملی روابط خود را با کشورهای ديگر تنظيم کند. ادامهی
اين خصومت زيانهای بسياری به ما وارد کرده است. بنابراين افکار عموم مردم ايران،
با توجه به تجربهی گذشته، بر اين باور هستند که به نفع ايران خواهد بود که اين
مسايل را حل و فصل کند.
دويچه وله: سوال آخر من از شما اين است که تهديدهای آمريکا با تکيه بر
اين ادعاست که ايران دارای سلاحهای اتمی و شيميايیست. اين نگرانی تا چه اندازه
بر واقعيت استوار است؟
ابراهيم
يزدی: چنين ادعاهايی را آمريکا و انگلستان عليه دولت صدام در عراق نيز مطرح کرده
بودند. اما پس از سقوط صدام نتوانستند هيچگونه دلايل و شواهدی دال بر صحت ادعای
خود نشان دهند. اما در مورد ايران وضع متفاوت است. ايران برنامه ی هسته ای توسعه
يافته ای دارد. ايران براساس تمام شواهد موجود موفق شده است که چرخهی توليد سوخت
هستهای را برای نيروگاههای اتمی خود توليد کند. بنابراين نگرانیهايی که اروپايیها
و يا آمريکايیها نسبت به فعاليتهای هستهای ايران دارند، با نوع نگرانیها نسبت
به دولت صدام متفاوت است. آژانس بين المللی انرژی هستهای طبق بازرسیهايی که کرده
است و در گزارشاتی که داده است، ايران را دارای فعاليتهای هسته ای پيشرفته دانسته
است، اما اينکه آيا ايران دنبال توليد سلاحهای هستهای هست يا نيست، برمیگردد به
اين جو عدم اعتمادی که بين ايران و کشورهای اروپايی بخصوص با آژانس بوجود آمده است.
البته میدانيد، کشورهايی که به فن آوری توليد سوخت هستهای دست پيدا میکنند، میتوانند
از اين تکنولوژيی استفادهی دوگانهای کنند. چون اين تکنولوژی کارکردی دوگانه
دارد. يعنی هم میتوان برای نيروگاههای اتمی از آن استفاده شود و هم میتوان برای
ساخت بمبهای اتمی سبک بکار گرفته شود، بخصوص آنهايی که قادر به بکارگيری در موشکهای
دور پرواز با کلاهکهای اتمی هستند و قابل نصب میباشند. بنابراين چنين شرايطی
موجب شده است که آژانس بينالمللی انرژی اتمی به ايران فشار بياورد. و عمدتا
همانطور که گفته شده است، میخواهند اعتماد و اطمينان جامعهی بينالمللی را به
فعاليتهای هستهای ايران تحقق ببخشند.
دويچه وله: آقای يزدی، از اينکه به پرسشهای ما پاسخ گفتيد، از شما
متشکرم.