پنجشنبه ۱ دی ۱۳۸۳ - ۲۰ ژانويه ۲۰۰۵

پاسخ آقاي بني صدر به  پرسشي

در باره مقاله هرش و احتمال حمله نظامي امريکا به ايران

  • آقاي بوش و همکاران او , همان طرز فکر و روش  امثال آقا يان خامنه اي  و هاشمي را دارند .   يعني در همان حال که معامله ميکنند , بحران ميسازند .گروهي  از ضرورت حل و فصل سياسي مسائل سخن ميگويند و گروه ديگري از تهيه نقشه جنگ با ايران خبر ميدهند .

 

 

 مي پرسيد : اطلاعهايي که آقاي هرش در مجله نيويورکر انتشار داده است , حقيقت دارند؟ و ايران هدف حمله نظامي امريکاست ؟ پاسخ عرض ميکنم :

  اطلاع ديگري را مطبوعات امريکا انتشار داده اند  حاکي از اينکه بوش با ايجاد بحران و عبور از بحران , براي بار دوم انتخاب شد و بنا دارد , در دور دوم رياست جمهوري , همين روش را ادامه دهد . و نيز ,

  آقاي بوش و همکاران او , همان طرز فکر و روش  امثال آقا يان خامنه اي  و هاشمي را دارند .

   يعني در همان حال که معامله ميکنند , بحران ميسازند .گروهي  از ضرورت حل و فصل سياسي مسائل سخن ميگويند و گروه ديگري از تهيه نقشه جنگ با ايران خبر ميدهند .

  معامله بر سر چهار موضوع قطعي است و در همان حال " سخت سران " دو رژيم از جنگ سخن ميرانند , با  توجه به معامله انجام گرفته و نيز با توجه به طبيعت اطلاعها يي که آقاي هرش انتشار داده است , قصد حکومت امريکا پوشاندن معامله با  بحران سازان است . اما اين بحران سازيها چون گذشته , ميتوانند خسران عظيم پديد آورند . اين خسران ها , مثل خسرانهاي گروگانگيري و جنگ 8 ساله و محاصره اقتصادي به مردم ايران تحميل ميشوند.

   راست بخواهي سوال اصلي اين است : استبداديان و قدرتهاي خارجي  مردم ايران را به  حساب مي آورند يا نه؟

 در مسائل مهمي که همين روزها , مطرح  هستند  نظير : امضاي تسليم نامه  به اروپا  , " انتخابات رياست جمهوري", معامله با امريکا , تهيه نقشه براي حمله به ايران , تقديم بودجه سال آينده به مجلس , محکوم شدن ايران توسط سازمان مل متحد بابت  تجاوز به حقوق انسان , گرفتن قرضه از خارج و دادن امتياز ها  که تأ مل کنيم , ميبينيم مردم ايران را , همچون افليجي کر و کور و لال ميشمارند که در گوشه اي افتاده است . پنداري نه ايران وطن اين مردم است و نه خود بر خويشتن حقي دارند و نه حتي توان آخ گفتن دارند !

   پس اين مردم هستند که بايد بگويند , تا چه وقت و تا کجا مي خواهند بگذارند مافياهاي حاکم و شرکاي خارجي آنها در بحران تراشي ها , هستي آنها را به بازي بگيرند ؟