پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۸۳ - ۲۵ نوامبر ۲۰۰۴

سقراط ، نامي ادبي- خيالي؟

 

ع.سلطاني دشت بزرگ

    berlen83@web.de                               

 

گزارش وتوصيف ادبي لحظات اعدام سقراط،باكمك نبوغ قلم افلاتون،ازطريق نوشيدن جام زهر شوكران،امروزه مارابه ياد شكنجه واعدام هزاران قرباني ديگرتاريخ مي اندازد كه تاآخرين نفس،صادق وپايدار به اصول عقايد و راه و هدف خود استوارماندند و روسياهي وبدنامي براي جانيان قاتل درتاريخ بجاي گذاشتند.مرگ وزندگي سقراط تاامروز موضوع ادبيات وتاريخ فلسفه گرديده.

تصورماازسقراط،بيوگرافي است كه افلاتون 2400سال پيش درباره او نوشته،چون سقراط ازخود نوشته يا اثري دست اول، بجاي نگذاشته است.گروه كوچكي ازمحققين حتا براين نظراند كه سقراط نامي است خيالي وغيرواقعي كه افلاتون درديالوگهايش بكار برده تاعقايد ونظريات خودرااززبان اومطرح نمايد، ادعايي كه درمورد هومر و عيسي مسيح نيز قبلا شده بود،كه آنها وجودخارجي نداشته بلكه محصول فرهنگ مردم وروشنفكران باسليقه اش بودند.بدون افلاتون،احتمالا سقراط يك يادداشت وزيرنويس ناچيز درتاريخ فلسفه يونان ميشد.اوبرخلاف غالب فيلسوفان ديگر،هيچ سيستم فلسفي نساخت وچهارچوبي تئوريزه نكرد.

سقراط اولين قرباني وشهيد ثبت شده راه حقيقت وروشنگري ومبارزه فرهنگي است كه باكمك پرسشهاي خود،درروي زخم جامعه بحران زده آتن انگشت گذاشت وسرانجام دادگاهي در شهرآتن اورا به جرم انكار خدايان دولتي وآگاه كردن جوانان،به مرگ محكوم كرد.سقراط شاهد فراز و فرود وفساد شهر-جمهوري آتن بود.زمانيكه رژيم حاكم ازاوخواست تاهمفكرانش راافشا كند واعدام افسران نيروي دريايي رابعلت شكست درجنگ، تاييد كند،اوجواب نه داد و دست رد روي سينه قدرت طلبان گذاشت.

سقراط حدود 2000سال قبل از كانت درگردهم آيي هاي فلسفي ميپرسيد : عدالت چيست؟،دانايي كدام است؟،پرهيزكاري يعني چه؟.اورفتار وكردار وگفتارخودرا زيرتاثير خدايي بنام آپولو ميدانست،خدايي كه آنزمان مسئول سازمان جوانان و وزارت فرهنگ وهنر! در عصر اسطورهها بود.

آنچه درباره زندگي خصوصي سقراط به مارسيده،اين است كه اودرسال 470 پيش از ميلاد درآتن بدنيا آمد ودرسال 399،بدليل بي توجهي به خدايان دولتي،مرسوم درآنزمان،محكوم به مرگ شد.پدرش سنگتراش ومادرش قابله زايمان درميان خانوادههاي اشراف شهر بود. نام زنش سن تيپه قيد شده كه به معني ماديان زرد بود و از فعاليتهاي سياسي فرهنگي سقراط بشدت ناراضي بود،چون او وظايف پدري و همسري را قرباني افشاگري جمهوري لرزان آتن نموده بود.

سيسرو مينويسد، سقراط فلسفه هاي طبيعي،اسطوره اي،خرافاتي قبل از خود را از آسمان به ميان خانه هاي مردم و ميدانهاي شهر پايين آورد.درزمان او دانايي و روشنگري ،پردردسرترين و خطرناكترين فعاليت و صفت درميان انسانهاي مسئول بودند.اوميگفت، بايدبه  دمكراتها و جمهوريخواهان كم تجربه شهر-دولت ها نشان دهد كه دانش شان اصولي و بنيادي نيست وبزودي خطري براي حاكميت مردم ببار خواهد آورد.سقراط ميگفت،اغلب اگر ازآنها سئوال شود كه ؛ عدالت،آزادي،جمهوري،تقوا،دانايي چه مقوله هايي هستند،آنها جوابي نخواهند داشت.بنظر سقراط ،فلسفه يعني؛ پرسش،بحث،نقد.وهرچه روشنفكر فلسفي تر باشد،سئوالها وانتقاد هايش راديكالتر وآشتي ناپذيرتر مي باشند.

به زبان امروزي ميتوان گفت كه سقراط باكمك طنز وروش خاص خود به فرد شركت كننده دربحث،اطلاعات سطحي،ظاهري و نشريه اي اش را به او ثابت ميكرد.اوبه شاگردان وجوانان مي آموخت كه مستقل فكركنند وحتا نسبت به خدايان،باديدي انتقادي بنگرند، روشي كه موجب شد تادشمنان به او لقب مگس مزاحم بدهند وباعث شهادت ناخواسته اوگردند.هدف سقراط اين بود كه باكمك پرسشهاي ديالوگي اش،اصول اخلاقي را به شنونده منتقل كند.اوميگفت،هنرقابله گي ديالكتيك ،دربحث باعث تولد و كشف حقيقت ميشود.سقراط ميكوشيدباكمك تمام تكنيك هاي سخنوري و منطق ديالكتيك،شركت كنندگان دربحث رابه تعمق بكشاند.

به نقل از تاريخ فلسفه،سقراط خود درآغاز يكي از سوفيست ها يا به زبان ما سوفسطائيان بود كه بعدها لقب رويزيونيست ومرتد گرفت.اوخلاف سوفسطائيان،خودرا معلم سيار يا معلم خانگي اشرافزادگان بشمار نمي آورد،بلكه عالمي ميدانست كه جويا و دوستدار علم ودانش واخلاق است.سوفسطائيان دررابطه بافيلسوفان قبل از خود ميگفتند،فلسفه بايد نقشي عملي به عهده گيرد ونه اينكه بحث هاي مجرد سماواتي و ماوراطبيعي.

صاحبنظران تاريخ سير انديشه،سقراط را روشنفكري خوشبين ميدانند.به دليل اعتقاد عميق اش به خردانساني،آنها اورا يك راسيوناليست بشمار مي آورند.سقراط ميگفت، دانش تجربي مفيد،واسطه اي است براي طرح فلسفه زندگي.كارل پوپر اورا در خردگرايي انتقادي،يك مبلغ عالي و نمونه ميدانست.برشت به زبان طنز، اورا يك ماركسيست ماقبل تاريخ نام گذاشت. نيچه مي نويسد، سقراط نقطه عطف و گردبادي است درتاريخ جهان.اوپيشنهاد ميكند كه در سردر ورودي تمام دانشكدههاي علوم،پرچم و نشاني بانام او نصب گردد.نيچه ادامه ميدهد كه سقراط نابغه كج انديش ناراضي و سازش ناپذيري بود.به نظر گروهي ديگر، سقراط ماترياليسم و فلسفه طبيعي را رد كرد و اشاعه اخلاق راهدف خودقرار داد.فيلسوفان مسيحي درقرون وسطي او را خويشاوند روحي عيسي مسيح ميدانند كه دانايي اش را درميدان شهر دراختيارمردم كوچه و بازار ميگذاشت وحاضرشد درراه عقيده اش جان دهد،گرچه اوقادربه فرار و مهاجرت نيزبود.نسلي از شاعران دوره باستان سقراط رامعلم خودميدانستند،چون او روشنفكري نستوه،انقلابي و اصلاحگر اجتمايي بود.

سقراط مي گفت،مهمترين صفت آدمي،تقواي اواست ويكي ازشرايط انسان بودن اين است كه انسان خود رابشناسد.تقوا صفتي است كه موجب استقلال وآرامش انسان درزندگي ميگردد.به نظر او تقوا يعني دانايي و شناخت و هردو را ميتوان آموخت. سقراط جستجوي حقيقت رابالاترين نشان تقوا و راه رسيدن به سعادت ميدانست.اووجدان دروني انسان را انگيزه حقيقت جويي او بشمار مي آورد. به نظر سقراط آگاهي و تقوا به تكامل انسان كمك ميكنند،چون كردار و گفتار از پندار نيك ريشه ميگيرند و براي پندار و شناخت و دانايي بايد به ضعفها و نادانيهاي خود واقف بود.