شنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۳ - ۱۸ دسامبر ۲۰۰۴

 

مجيد حاجي بابايي:

سكولاريسم اداره عقلاني جامعه است

 

  • در عرصه سياست، سكولاريسم به معناي ابتناي حكومت بر راي مردم و اداره عقلاني جامعه بدون در نظر گرفتن پيش فرض‌هاي مرسوم عقيدتي، نژادي، مذهبي و ... است. در اين نگرش سكولاريسم به يك معنا به معناي جدايي دين از حكومت است . حكومت مي‌بايست نسبت به جريان‌هاي فكري و عقيدتي لا اقتضا باشد و قضاوت را به مردم بسپارد در اين صورت اگر حكومتي فرضا بر اساس نژاد آدم‌ها سفيد يا سياه بودن، اجازه دخالت در امور سياسي را صادر كرد، مي‌تواند مورد عتاب و خطاب قرار گيرد. و اين مساله‌اي است كه در دنياي جديد پذيرفته شده است . فعالان سياسي و روشنفكران سياسي ايران بايد سكولاريسم سياسي، را در دستور كار خود قرار داده و در قالب پروژه به آن بپردازند مساله‌اي كه تا حدودي در دنياي جديد به طور كامل پذيرفته شده است. در اين صورت از آفت‌ها و تهديدهاي اين حركت نيز كه بعضا حساسيت‌هايي را ايجاد مي‌كند كاسته مي‌گردد».
  • شايد اولين و مهمترين دست آورد دولت خاتمي اين بود كه نشان داد اصلاح طلبي در ساختار سياسي فعلي يك مغالطه است و من معتقد به مغالطه اصلاح طلبي هستم
  • اگر به تعبير هگل سرنوشت محتوم تاريخ بشر را آزادي بگيريم رسيدن به آن يا از طريق نقش قابلگي كنشگران و كارگزاران تاريخ محقق مي‌شود كه انقلاب است يا از طريق اصلاح گري كه شركت در فرآيند مبارزه پارلمانتا ريستي است

 

گزارشي از سخنراني هاي مجيد حاجي بابايي در دانشگاه بيرجند

بنقل از سايت دفتر تحکيم وحدت

http://www.dtnews.org/

 

  

  پذيرش مغاطله اصلاح طلبي در 7 سال گذشته پيش شرط گفتگوي نيروهاي سياسي و اجتماعي است

مجيد حاجي بابايي رئیس مركز مطالعات و تحقيقات استراتژيك دفتر تحكيم وحدت به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه بيرجند جهت ايراد چهار سخنراني در روزهاي يكشنبه و دوشنبه 22 و 23 آذرماه به اين شهر سفر نمود به گزارش خبرنگار «پايگاه خبري دانشجويان ايران» روز يكشنبه، ساعت 12 اولين جلسه با حضور اعضاي شوراي عمومي انجمن اسلامي و دانشجويان عضو هسته مطالعاتي دانشگاه با عنوان «سكولاريسم و سنت» برگزار گرديد. در اين جلسه آقاي حاجي بابايي با ارائه تعريفي از سكولاريسم مبني بر اينكه تدبير امور فردي و اجتماعي بر اساس عقل و علم است، به شرح عمل سكولار در دنياي جديد پرداخت و با ارائه شواهد و قرايني از تكثر در مصداق عمل سكولار در جوامع و فرهنگ هاي مختلف سخن گفت. «در اين ديدگاه سكولاريسم در بعد فرهنگي با تفاوت‌ها و اختلاف هاي جدي مواجه مي‌شود به گونه‌اي كه در كشور آمريكا عملي مانند دعا كردن در مدارس يا مجلسي سنا به عنوان امري عرفي تلقي مي‌شود و حساسيتي روي آن ايجاد نمي‌شود اما در كشوري مانند فرانسه كه مردم سابقه تاريخي بدي از عملكرد مذهب دارند، با هر نوع مظاهر مذهب برخورد منفي صورت مي‌گيرد. به اين ترتيب ما بايد بين مفهوم سكولاريسم و مصداق هاي آن به خصوص در عرصه‌هاي فرهنگي توجه كنيم .

حاجي بابايي در ادامه با ذكر مغالطه‌اي كه امروز در جامعه ايران در خصوص عمل سكولار صورت مي‌گيرد گفت : «سكولاريسم امر وحشتناك و پيچيده‌اي نيست، به يك معنا دنياي جديد دنيايي سكولار است . وقتي ما دستان خود را مي‌شوييم تا از شر وجود مزاحمي چون ميكروب رهايي يابيم عملي سكولار انجام داده‌ايم، به همين سادگي، ولي متاسفانه در جامعه ما از هر پديده‌اي به عنوان چماق براي برخورد با رقيب استفاده مي‌شود و همين امر آفت فعاليت انديشه‌اي و عمل سياسي است . سكولاريسم يعني تدبير امور با تكيه بر عقل و علم. حال هر چه ميزان عقلانيت و علمانيت گسترش يابد حوزه سكولاريسم نيز گسترده‌تر مي‌شود».

به گزارش خبرنگار ما حاجي بابايي با تفكيك بين سكولاريسم سياسي و سكولاريسم فرهنگي، اولويت سكولاريسم سياسي را مورد بررسي قرار داده و گفت : «سكولاريسم در عرصه فرهنگي امري فرآيندي است و نه پروژه‌اي به اين معنا كه در عرصه جامعه مدني و فرهنگ به مرور زمان تغيير و تحولاتي صورت مي‌گيرد و آنچه سخت و استوار بوده است در گذر زمان دود مي‌شود و به هوا مي‌رود، براي سكولاريسم فرهنگي تحولات اجتماعي و ميزان ارتباطات و گسترش دانش و آگاهي مردم نقش آفريني مي‌كند و روشنفكران مي‌توانند با نقد مداوم فرهنگ، اين مساله را تسهيل كنند، به همين دليل سكولاريسم فرهنگي بايد كمتر در قالب پروژه مورد پي گيري قرار گيرد . زيرا حساسيت هاي بي‌موردي ايجاد مي‌كند كه مانع تحقق دست آوردهاي دموكراسي خواهانه مي‌گردد. اما در عرصه سياست، سكولاريسم به معناي ابتناي حكومت بر راي مردم و اداره عقلاني جامعه بدون در نظر گرفتن پيش فرض‌هاي مرسوم عقيدتي، نژادي، مذهبي و ... است. در اين نگرش سكولاريسم به يك معنا به معناي جدايي دين از حكومت است . حكومت مي‌بايست نسبت به جريان‌هاي فكري و عقيدتي لا اقتضا باشد و قضاوت را به مردم بسپارد در اين صورت اگر حكومتي فرضا بر اساس نژاد آدم‌ها سفيد يا سياه بودن، اجازه دخالت در امور سياسي را صادر كرد، مي‌تواند مورد عتاب و خطاب قرار گيرد. و اين مساله‌اي است كه در دنياي جديد پذيرفته شده است . فعالان سياسي و روشنفكران سياسي ايران بايد سكولاريسم سياسي، را در دستور كار خود قرار داده و در قالب پروژه به آن بپردازند مساله‌اي كه تا حدودي در دنياي جديد به طور كامل پذيرفته شده است. در اين صورت از آفت‌ها و تهديدهاي اين حركت نيز كه بعضا حساسيت‌هايي را ايجاد مي‌كند كاسته مي‌گردد».

آقاي حاجي بابايي در ادامه حضور خود در بيرجند يكشنبه شب از ساعت 30/19 الي 30/22 در تالار ولايت دانشگاه ، بيرجند پيرامون جنبش دانشجويي و انتخابات رياست جمهوري آينده، سخنراني كرد، اين سخنراني كه با استقبال كم نظير دانشجويان مواجه شده بود به مدت سه ساعت به طول انجاميد و در تمام مدت سالن لبريز از دانشجويان مشتاق بود. حاجي بابايي سخن خود را با تحليلي تاريخي از روند شكل‌گيري و تثبيت جريان‌هاي سياسي درون جمهوري اسلامي ايران بعد از واقعه خرداد 1360 شروع كرد . ايشان با ذكر اينكه واقعه خرداد 1360 خطايي استراتژيك از سوي طيفي از نيروهاي جوان و راديكال بود كه در سر سوداي حاكميت بر جامعه را داشتند به يكدست شدن حاكميت و شرايط جنگي كشور اشاره كرد و گفت : بعد از واقعه خرداد 60 شرايطي به وجود آمد كه كشور هر چه بيشتر رو به سمت بستن فضاي سياسي پيش رفت به گونه‌اي كه براي انتخاب دومين رئيس جمهور و روساي جمهور ديگر تقريبا نتيجه از قبل مشخص بود. چينش كانديداها به گونه‌اي بود كه بعضا رقباي كانديداي اصلي شب انتخابات اعلام مي‌كردند من نيز به فلاني راي مي‌دهم. اما از آنجا كه قدرت همواره با خود نوعي از انحصار گرايي را به همراه دارد، زمينه‌ساز اختلاف بين جريان‌ها مي‌شود. جمهوري اسلامي نيز مثل ساير قدرت‌ها در درون خود واجد تعارض و اختلاف است ، هر چند براي مدتي بنا به شرايط خاص و رهبري كاريزماتيك اين اختلافات به تعويق افتاد اما خيلي زود در عرصه‌هاي كم خطرتر ماهيت مبارزه براي قدرت در درون ساختار را آشكار كرد. ايشان با اشاره به اختلافات جناح‌هاي حاكميت بر سر مساله انتخاب نخست وزير در زمان رياست جمهوري آقاي خامنه‌اي به مباني اقتصادي اين تفكرات پرداخته و گفت: «در ادامه مسير، اختلافات ايدئولوژيك شد و تفسير از دين نيز وارد اين چالش‌ها گرديد به گونه‌اي كه در اواخر حيات آقاي خميني جامعه روحانيت دچار انشعاب شد و مبناي انشعاب نيز طبق نامه‌اي كه محمد علي انصاري به مرحوم امام نوشت تفاوت در تفسير از دين و رويكرد به آزادي بود، در ادامه اين مسير و چالش‌هاي درون حكومت، دوران هاشمي رفسنجاني فوت امام و نهايتا حذف يك جريان از عرصه سياست و تدبير امور جامعه بود. حذف شدگان در كنار حاشيه نشينان اقدام به بازسازي تئوريك خود بدون توجه به تشكيلات نمودند و با خلق مفاهيم نوين بر اساس فلسفه‌هاي سياسي غرب گام‌هاي مهمي براي چالش با ساختار يك دست انجام دادند و در شرايطي كه كسي گمان بوجود آمدن دوم خرداد را نداشت، واقعه انتخاب خاتمي رخ داد. اين واقعه مسير تحولات در جمهوري اسلامي را به گونه‌اي ديگر ترسيم كرد و گمان بر اين بود كه تحولات به سمت و سوي دموكراسي خواهانه هدايت خواهد شد، به همين دليل بسياري از روشنفكران ديني و غير ديني از آن استقبال كردند».

حاجي بابايي با اشاره به انكشاف تاريخي پديده دوم خرداد و شكل‌گيري مفهوم اصلاح طلبي در برابر محافظه كاري به نقد و بررسي كارنامه 7 ساله دولت خاتمي پرداخت و از كاميابي‌ها و ناكامي‌هاي اين دولت سخن گفت . و در خصوص تاثير آن بر انتخابات آينده رياست جمهوري آينده توضيح داد: «شايد اولين و مهمترين دست آورد دولت خاتمي اين بود كه نشان داد اصلاح طلبي در ساختار سياسي فعلي يك مغالطه است و من معتقد به مغالطه اصلاح طلبي هستم». حاجي بابايي سپس در خصوص مغالطه اصلاح طلبي افزود:«اصلاح گري همواره بديل انقلابي‌گري بوده است. اگر به تعبير هگل سرنوشت محتوم تاريخ بشر را آزادي بگيريم رسيدن به آن يا از طريق نقش قابلگي كنشگران و كارگزاران تاريخ محقق مي‌شود كه انقلاب است يا از طريق اصلاح گري كه شركت در فرآيند مبارزه پارلمانتا ريستي است . مبارزه پارلماني نيز معناي مشخصي دارد كه مهمترين آن نافذ بودن راي پارلمان و نبودن هيچ نوع قيد پيشيني يا پسيني بر آن مي‌باشد. براي حركت در مسير اصلاح گري مي‌بايست مقدمات آن فراهم باشد. در غير اين صورت بايد عدم وجود شرايط مناسب را مورد پذيرش قرار داد. آنگاه براي رسيدن به راهبرد مشترك گفتگو كرد».

عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت ادامه داد:«متاسفانه اكنون بسياري به نام اصلاح طلبي خواستار شركت در مبارزات انتخاباتي هستند ، اين يك خطاي استراتژيك است، اين نيروها بايد بپذيرند آن چيزي كه در حال رخ دادن است ، اصلاح گري نيست بلكه بازي‌اي در چارچوب ساختاري متصلب است كه حداكثر نقش براي تغيير آن ازآن خاتمي گرديده است، و همگان دست آورد آن را به راي العين مي‌بينند . پس قبل از انتخابات رياست جمهوري بايد از موثر بودن راي و همچنين جايگاه آن در شكل دادن نيروهاي پراكنده اجتماعي براي رسيدن به روش اصلاح گري پرسيد. به عبارت ديگر تا وقتي كه باب گفتگو بين نيروهاي اجتماعي كشور بسته است و هر كس به دور خود مي‌چرخد كاري به پيش نخواهد رفت. به نظر من پيش شرط اول گفتگو پذيرفتن شرايط تعليق اصلاح‌گري است در اين شرايط نيروها مي‌توانند با يكديگر گفتگو كنند و اصلاح گري را به عنوان روش برگزينند، اما مقدم بر آن تلاش خويش را معطوف به ايجاد شرايط ظهور اصلاح گري كه يكي از تجليات آن انتخابات است، مي‌كنند. در چنين وضعيتي حتي ممكن است توصيه به انتخابات نيز صورت گيرد اما معنا و جهت آن كاملا متفاوت است زيرا هدف در اينجا حركت در چارچوب استراتژي رسيدن به اصلاح گري است نه حركت در درون اصلاح گري در زمان حال. همچنين امكان تحريم انتخابات به عنوان يگ گزينه براي فشار به ساختار جهت پذيرش تغييرات مورد نظر و خواسته‌هاي ملي وجود دارد در اين صورت نيز تحريم معنادار و هدف دار است و به صورت اقدامي كور و بي جهت بروز نمي‌كند».

حاجي بابايي در پايان افزود ، با توجه به جميع جهات شركت يا عدم شركت در انتخابات بعدي چندان مهم نيست، اولويت اول پذيرش مغالطه اطلاح طلبي و ثلاثي براي تدوين استراتژي گذار به شرايط اصلاح گري است .

در روز دوشنبه 23/9/83 نيز مسئول مركز مطالعات و تحقيقات استراتژيك دفتر تحكيم وحدت با دانشجويان و استادان گروه تاريخ دانشگاه بيرجند ديدار و گفتگو نمود و با توجه به سوالات برخي از افراد منتخب به جريان هاي محافظه كار بخشي ديگر ‏قاي حاجي بابايي در خصوص اهميت رشد تاريخ با دانشجويان به گفتگو نشست و نهايتا با ارائه‌ي تجربيات خود در خصوص آزمون كارشناسي ارشد، منابع را براي دانشجويان معرفي نمود و ابراز اميدواري كرد تا در فرصتي ديگر با حضور در بيرجند و در جمع دانشجويان تاريخ برنامه منسجم تري براي ادامه تحصيل اين دانشجويان ارائه كند .

همچنين لازم به ذكر است كه قرار بود ايشان دوشنبه شب نيز سخنراني‌اي با موضوع جنبش دانشجويي و معرفت تاريخي داشته باشد برخي نهادهاي خاص و ايجاد فضاي كاذب متشنج، اين لغو گرديد.