پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۳ - ۱۶ دسامبر ۲۰۰۴

 

۱۶ آذر، نهضت مقاومت ملي و بازار؛

 گفت و گو با حسين شاه حسيني*‏

نامه

http://www.nashrieh-nameh.com/

سرويس دانشجويان

نامه: در مقطع زماني 16 آذر 1332، نهضت مقاومت ملي به عنوان يکي از معدود گروه هاي سياسي ‏فعال شناخته مي شد. لطفاً به عنوان يکي از اعضاي نهضت مقاومت ملي، آن چه از واقعه 16 آذر مي ‏دانيد بيان بفرماييد.‏

شاه حسيني: همان طور که مي دانيد، ما از ابتداي تشکيل نهضت مقاومت ملي، پس از کودتاي 28 ‏مرداد چند حرکت سياسي انجام داده بوديم. پس از آن از طريق آقاي ناصر صدرالحفاظي، آقاي رحيم ‏عطايي که مدير روزنامه اي بود که در راه آهن تهران منتشر مي شد، براي همکاري معرفي شد و با ‏ارتباطي که ايشان با آقاي مهندس بازرگان داشت، آقاي مهندس بازرگان هم به تدريج تشريف آوردند و ‏در اين جريان قرار گرفتند که منجر به اعلاميه اي شد که آقايان استادان دانشگاه در آن اعلاميه، ‏انتخابات دوره هجدهم تهران را تحريم و علاوه بر آن با قرار داد نفت مخالفت کردند. پس از آن بود که ‏آقاي مهندس بازرگان را باز نشسته کردند.‏

 

نامه: ارتباط نهضت مقاومت ملي با دانشجويان چگونه بود؟

شاه حسيني: هم فکران آقاي مهندس بازرگان در زماني که در دانشگاه حرکت هاي چپ جريان ‏داشت، سازماني به نام انجمن اسلامي داشتند. البته سازمان رسمي و وسيعي نبود؛ ولي عده اي امثال ‏مهندس کتيرايي، طاهري، مهندس شکيبي، مهندس رضوي و ... و همچنين پدرانشان از مبارزات دکتر ‏مصدق در بازار تهران و در دانشگاه حمايت مي کردند و تحت تأثير اين فضا بودند. علاوه بر اين، گرايش ‏هاي مذهبي آن ها نيز موجب شده بود که در اين حرکت با هم همکاري داشته باشند و بنابراين در ‏دانشگاه فعاليت هايي را شروع کردند. در ضمن نيروهاي احزاب مانند حزب زحمتکشان، حزب ايران، ‏حزب ملت ايران و حزب مردم ايران، تعدادي دانشجو در دانشگاه حضور داشتند. به تدريج يک نيروي ‏مرکزي در دانشگاه ايجاد شد که اين نيروي مرکزي از طريق برادران رضوي و دکتر سحابي، همچنين ‏در ارتباط با مهندس بازرگان شروع به همکاري کردند.‏

اين دانشجويان از يک طرف در ارتباط با احزاب بودند و از طرفي با نهضت مقاومت ملي همکاري مي ‏کردند.‏

 

نامه: مسايل دانشگاه در نهضت مقاومت ملي چگونه دنبال مي شد؟‏

شاه حسيني: کميته اي به نام کميته دانشگاه تشکيل شد که زير نظر مهندس رحيم عطايي از حزب ‏ايران بود.‏

 

نامه: کميته دانشگاه چه زماني تشکيل شد؟

شاه حسيني: همان سه چهار ماه اول پس از کودتاي 28 مرداد.‏

 

نامه: آيا اولين حرکت پس از کودتا، مربوط به 16 آذر مي شد؟‏

شاه حسيني: اولين حرکت وسيع بود، اما آن ها حرکت هاي کوچکي نيز داشتند. مثلاً کاري که ما در ‏بازار انجام داديم و بازار را به مناسبت محاکمه دکتر مصدق تعطيل کرديم. قبل از 16 آذر، بازار تهران ‏دو بار تعطيل شد و در جريان اين دو مرحله تعطيل عمومي، دانشجويان دانشگاه هم به ما کمک مي ‏کردند.‏

 

نامه: اين تعطيلي ها به چه علت بود؟

شاه حسيني: يکي از اين حرکت ها از اين قرار بود که برخي از دانشجويان و دانش آموزان مدرسه ‏دارالفنون و مدرسه مروي را به دليل پخش تراکت هاي نهضت مقاومت ملي دستگير کرده بودند و ما ‏تصميم گرفتيم يک حرکت اعتراضي در دانشگاه به راه بيندازيم. اما فقط توانستيم اعتراض را به جايي ‏برسانيم که پليس به آقاي دکتر سياسي، رييس دانشگاه تهران تذکر داد و در حدي نبود که بتوانيم ‏دانشگاه را تعطيل کنيم.‏

اين حرکت پيش از 16 مهر بود. در 16 آذر دانشجويان آمدند و در بازار تهران با ما همکاري کردند.‏

 

نامه: در زمان محاکمه دکتر مصدق؟

شاه حسيني: بله، در جريان محاکمه دکتر مصدق دانشجويان آمدند و هياهويي به راه انداختند. ‏شعارهاي زيبايي هم آوردند و روزنامه اتحاد ملي عکس هاي آن را منتشر کرد. دستگاه احتمال مي داد ‏که قدرت حرکت به حدي زياد شود که نيروي بازار و نيروي دانشجويان به سمت زندان لشگر ده زرهي ‏بروند، جايي که آقاي دکتر مصدق را در آن محاکمه مي کردند. به همين دليل آن روز همه بازار را ‏محاصره کردند.‏

در زمان قتل کريم پور شيرازي نيز ما و دانشجويان اعتراض شديدي کرديم. شعار "درود بر کريم پور ‏شيرازي" و شعارهاي بسيار ديگري در دانشگاه سر داده شد. البته تبلور انسجام واقعي، در 16 آذر پيدا ‏شد.‏

 

نامه: پس از اين حرکت ها به واقعه 16 آذر مي رسيم. آيا 16 آذر يک برنامه از پيش تعيين شده بود؟

شاه حسيني: کاملاً ! هر کسي هم که غير از اين بگويد، خلط مبحث مي کند. اين يک تصميم قبلي ‏بود و قرار نبود که حرکت در روز 16 آذر باشد. برنامه براي روز هجدهم بود. چون نيکسون رييس ‏جمهور آمريکا روز هجدهم قرار بود به ايران وارد شود.‏

عوامل نفوذي به حاکميت اطلاع دادند و آن ها هم براي پيشگيري از اين کار، واقعه شانزدهم آذر را ‏ايجاد کردند؛ وگرنه قرار بود روز هجدهم آذر را که آقاي نيکسون به دانشگاه بيايد و در دانشگاه تهران به ‏او دکتراي افتخاري بدهند، روز عزاي عمومي اعلام کنيم. تقريباً ما آمادگي پيدا کرده بوديم که حتي ‏هجدهم آذر، بازار تهران را از صبح تا ساعت 12 در اعتراض به ورود نيکسون به ايران و همچنين ‏دانشگاه را نيز به عنوان اين که ايشان قرار است در آن جا دکتراي افتخاري بگيرد، تعطيل کنيم.‏

عظمت اين حرکت، حاکميت را به وحشت انداخت و آن ها پيشدستي کردند. تا آن زمان هر روز در ‏دانشگاه تظاهرات مختصري برگزار مي شد، ولي حاکميت پيشدستي کرد و خودش اين فاجعه را ايجاد ‏کرد تا در روز هجدهم آن حرکت بزرگ انجام نشود.‏

 

نامه: کميته دانشگاه براي هجدهم آذر چه برنامه مشخصي داشت؟‏

شاه حسيني: شايع کرده بودند که اين ها مي خواهند مجسمه شاه را پايين بياورند. ما چنين تصميمي ‏نداشتيم. سه نفر سخنران تعيين شده بود و قرار بود هنگامي که نيکسون براي دريافت دکتراي افتخاري ‏وارد دانشگاه مي شود، يک اعتراض نشسته داشته باشيم و قند چي هم قرار بود يکي از سخنرانان باشد.‏

 

نامه: سخنرانان از خود دانشجويان بودند؟

شاه حسيني: بله؛ قرار بود به هيچ وجه کسي از بيرون نيايد. حتي استادان عضو نهضت مقاومت ملي ‏هم قرار بود در آن روز وارد صحنه دانشگاه نشوند.‏

 

نامه: بين ساير احزاب و نهضت مقاومت ملي درباره حرکت هجدهم آذر توافق وجود داشت؟

شاه حسيني: تقريباً؛ در واقع دانشجويان سياسي يکديگر را مي شناختند و با هم رابطه داشتند. در واقع ‏اين حرکت بيش تر خود جوش بود. اين که شکل تشکيلاتي داشته باشد و حوزه يا کميته اي باشد و ‏تصميم بگيرند و نظر بدهند، اين گونه نبود. ما هنوز به آن جا نرسيده بوديم و حاکميت فرصت چنين ‏کاري را نمي داد. هر جا حاکميت ضربه اي مي زد، ما همه عکس العمل نشان مي داديم، اما در مسأله ‏‏16 آذر، خيلي خوب عکس العمل نشان داده شد. در اصل يک حرکت خود جوش بود. ‏

 

نامه: روز 16 آذر شما کجا بوديد؟‏

شاه حسيني: در منزل آقاي رحيم عطايي جلسه داشتيم. به مدت شش روز، هر روز از صبح در آن جا ‏حرکت هايي را که در دانشگاه و بازار مي شد، بررسي مي کرديم. نهضت مقاومت ملي يک کميته ‏سياسي داشت که رهبري آن با آقاي دکتر عبدالله خان معظمي، رييس مجلس در زمان دکتر مصدق ‏بود. ما به دليل مسايل خاصي که پيش آمده بود، قرار بود کميته اجرايي تشکيل بدهيم و شش روز ‏متوالي مسايل دانشگاه را لحظه به لحظه پي گيري کنيم. در آن جا مسايل پي گيري و گزارش آن به ‏آقاي عبدالله خان معظمي داده مي شد.‏

 

نامه: روز 16 آذر خبر حمله به دانشگاه به چه صورت به گوش شما رسيد؟‏

شاه حسيني: اولين بار از طريق دکتر سياسي مطلع شديم که پليس به دانشگاه هجوم آورده است. ‏پس از آن به سمت دانشگاه تهران پيک فرستاديم تا از نزديک وقايع را مشاهده کنند. بعضي ها هم که ‏توانسته بودند فرار کنند، آمدند و ماوقع را شرح دادند، از آن جمله؛ مهندس چمران، مهندس حاج ‏قاسمعلي و مهندس وفايي گزارش دادند. مهندس وفايي نماينده کميته نهضت مقاومت ملي در برنامه ‏هجدهم آذر بود.‏

حدوداً تا ساعت يک بعد از ظهر، گزارش ها کامل شد و ما در صدد برآمديم که اين مطلب را زنده نگه ‏داريم. اول بايد مي فهميديم که چه کساني کشته شده اند، چند نفرند و حالا کجا هستند؟

پس از آن براي تشييع، تدفين و بزرگداشت اين ها، براي ادامه اين حرکت و براي تعطيل کردن دانشگاه ‏برنامه ريزي کرديم. مثلاً قرار شد فرداي آن روز، همه بازوبند مشکي ببندند و يک همبستگي ايجاد شود ‏و کسي سر کلاس ها نرود. اين امر از طريق بعضي از نيروها به شهرستان ها نيز ابلاغ شد. خبرنگاران ‏خارجي را نيز در جريان امر قرارداديم و خبر واقعه در سانه هاي خارجي منعکس شد. البته آن روزها ‏انتقال پيام به سادگي امروز نبود. ما براي اين که يک خبر روي آنتن جهاني برود، دو روز وقت صرف مي ‏کرديم.‏

 

نامه: براي بزرگداشت واقعه 16 آذر چه برنامه هايي دنبال شد؟‏

شاه حسيني: در بدو امر مراسم تدفين بود. ابتدا زير بار تدفين نمي رفتند، اما از طريق خانواده هاي ‏آقاي بزرگ نيا، آقاي قندچي و اقاي شريعت رضوي اقداماتي شد و قرار شد که خانواده ها جنازه ها را ‏تحويل بگيرند. ما هم تصميم گرفتيم جنازه ها را از دانشگاه تشيع کنيم، ولي موافقت نکردند بالاخره، ‏تمام توان خود را براي اجراي مراسم در امامزاده عبدالله گذاشتيم. نيرويي که بسيج کرديم، نيروي بازار ‏و نيروي دانشگاه بود. جنازه ها در ابن بابويه تهران شسته شد و سپس از ابن باويه تشيع و در امامزاده ‏عبدالله دفن شد.‏

پس از دفن، ما همه تلاش خود را براي بزرگداشت آنان در آرامگاه به کار برديم. در دانشکده ها قرار شد ‏اعلام سکوت کنند و در شب هفت، به هيچ وجه سر کلاس ها نروند. همه نيز تا هفتم بازوبند مشکي ‏داشته باشند. روز هفتم را هم قرار گذاشتيم که در امامزاده عبدالله جمع شويم.‏

 

نامه: از شما به خاطر اختصاص وقت و شرکت در اين گفت و گو سپاس گزاريم.‏

 

‏* حسين شاه حسيني از فعالان سياسي همه ادوار نهضت ملي است. او به همراه آيت الله زنجاني و ‏عباس راد نيا، بنيان گذاران نهضت مقاومت ملي بودند و وي همچنين در جبهه ملي دوم و در کميته ‏بازار فعال بود، پيش از واقعه 15 خرداد 1342 دستگير و زنداني شد و پس از 15 خرداد آزاد شد. ‏حسين شاه حسيني از ياران زنده ياد تختي به شمار مي رفت و خود عضو تيم ملي بسکتبال ايران بود. ‏وي پس از انقلاب به عنوان رييس سازمان تربيت بدني برگزيده شده وي عضو هيأت امناي احمد آباد ‏است.‏