پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۳ - ۱۶ دسامبر ۲۰۰۴

 

يك فيلسوف ، دو جمله مشهور

ع . سلطاني دشت بزرگ   

     berlen83@web.de                             

 

دريك رودخانه دوبار نمي توان شنا كرد. جنگ، پدر همه چيزها است. اين دو، مشهورترين جملات فيلسوفي بنام هراكليت در بيش از دو هزارسال پيش هستند. جنگ را امروزه به شكلهاي ؛ بحث، جدل، مبارزه و غيره ترجمه ميكنند.براساس روايتي مشكوك، هراكليت،يكي از اولين فيلسوفان يونان باستان،با داريوش پادشاه ايراني رابطه نامه اي و مكاتبه اي داشت.او همچون زردشت احترام خاصي براي عنصر آتش درپروسه تشكيل جهان و طبيعت قايل بود. هراكليت حدود 500 سال پيش ازميلاد زندگي ميكرد. درباره تاريخ تولد و مرگش اختلاف نظروجوددارد. دانشنامه هاي چپ و سوسياليست آنرا بين سالهاي 483-544 پيش از ميلاد و دايرت المعارف هاي ليبرال درغرب،آنرا بين سالهاي 480-550 قبل از ميلاد ميدانند. هراكليت يكي از اولين روشنگران فرهنگ غرب است.باتوجه به آثار محدودي كه ازاو به زمان مارسيده ميتوان گفت كه او فيلسوفي پويا بود و نه ايستا. هراكليت يكي از اولين فيلسوفان خردگراي يونان پيش از سقراط است. چون اوبراي يافتن جواب و حل مسايل جهان به طبيعت توجه ميكرد، اورايكي از فيلسوفان طبيعي ميدانند. منتقدين چپ هراكليت را فيلسوفي ماترياليست ويكي از ديالكتيسين هاي مشهور عصرباستان بشمار مي آورند.به نظر هراكليت،جهان را نه خدايان ونه انسان آفريد،بلكه تضاد و مبارزه اضداد باعث ؛حركت،زندگي،تغيير و تحول آن ميشود. هراكليت بيش از 2000 سال است كه علم و فلسفه غرب را تحت تاثير نظرات خودقرارداده.اوخودزير تاثير فلسفه متحرك و پوياي شرق قرارداشت. ماركس،انگلس و لنين بااحترام ازاهميت اوبراي انديشه بشري يادكردند.سقراط ميگفت،يك غواص دلي لازم است تاانسان كنجكاو بتواند جملات اورا بفهمد. هگل، هراكليت را روشنگري عميق ناميد كه باعث تكامل آغازين و رشدكودكي علم فلسفه شد. نيچه مينويسد كه آثار ونظريات هراكليت هيچگاه كهنه نخواهند شد. به نظر مورخين سير انديشه بشر، افلاتون، هگل، ماركس، نيچه و فيلسوفان كلبي تحت تاثير نظريات هراكليت قرار گرفته اند. گرچه قانون تضاد هراكليت تاثير مهمي روي همعصران خودگذاشت، ولي آن ،بعدها بارها مورد سوء تفاهم نيزقرار گرفت وبه غلط تفسيرشد.داروينيستها سعي نمودند باتكيه برآموزش تئوري مبارزه اضداد، پايه تئوريكي براي نظريات خود،ازجمله تئوري تكامل و تنازع بقا، بيابند. هراكليت خودنيز از موضعي غيردمكراتيك به انتقاد از بعضي از نظريات روشنفكران زمان خود مانند: دمكريت، فيثاغورث، هومر و هزويد پرداخت.

درباره مليت هراكليت ميتوان گفت كه او در شهر افسوس در غرب آسياي صغير،در تركيه امروزي بدنيا آمد. افسوس درآن زمان يكي از شهرهاي مهم عصرباستان با عجايب هفتگانه معماري و ساختماني بود. هراكليت از نظر طبقاتي ،يك اشرافزاده ويا شاهزاده خلع يد شده بود. شهر محل تولد او يكي از مستعمرههاي يونان در غرب آسياي صغير و مدتي پايتخت آسيا ،يكي از ايالتهاي رومي بود.

طبق نظر طبيعي قانون تضاد وحركت هراكليت،عملي كردن دمكراسي وعدالت در درازمدت دريك جامعه غيرممكن است. اوبه دليل اعتراض به هرج و مرجهاي دمكراسي نورس زمان خود،به كوه زد ودر غاري زندگي نمود وبراثر استفاده ناشيانه از گياهان ناشناخته ،درسن 60سالگي درتنهايي وسكوت كوه و دره ،درگذشت. هراكليت دراواخرعمرچنان سرخورده شده بود كه ميگفت بجاي شركت درمسايل اجتمايي ودمكراسي،بهتراست فيلسوفان درجاي خلوتي به قاب بازي بانوجوانان بپردازد.

اوعامل آفرينش دنيارا عقل جهان ناميد. لوگوس (Logos)، واژه مورد استفاده او،هزاران سال است كه به شكلهاي مختلف ترجمه وتفسير ميشود، گرچه درزبان يوناني معني خرد ميدهد. هراكليت بجاي خدا،از عقل مطلق نام ميبرد. خداي او باخدايان اسطوره اي مرسوم آنزمان فرق دارد. به نظر او قانون نظم جهان، همان خرد كل است كه گاهي نيز به معني آتش و انرژي و حركت اوليه معرفي ميگردد. به نظر هراكليت، دنيا ابدي است وبا كمك عقل جهان مي چرخد.غيرمادي دانستن خرد جهاني باعث شد كه افلاتون و فيلسوفان هلني آنرا تصوري از خداي امروزي بدانند كه بعدها درمذهب مسيحيت مورد استفاده يا سوء استفاده روحانيت قرارگرفت . هراكليت روح و پرواز آن، بعدازمرگ رانيز قبول نداشت. به عقيده او با هجوم مرگ، روح تبديل به بخشي از عقل جهان ميگردد.

او ازجمله وظايف فلسفه را، بيداركردن انسانهاي بخواب رفته و افشا نمودن اشتباهات قواي حسي انسان ،در ضمن شناخت ميدانست. اوميگفت براي شناخت ،بايدبجاي استفاده ازتجربيات قواي حسي فيلسوفان طبيعتگرا، تفكر وخرد را بكاربرد. بنظر او چون علوم تجربي قادر به درك راز طبيعت نيستند، فلسفه بايد باكمك عقل و خرد،منطق و ديالكتيك،آن را كشف نمايد.

هراكليت بدليل بكاربردن جملات و كلمات سنبليك و استعاره اي،به فيلسوف مرموز و تاريك مشهورشد. مخالفين اوبه اين دليل، ماترياليست بودن هراكليت رانفي ميكنند.

مشهورترين اثر او درباره طبيعت نام دارد كه شامل جملات قصار، قطعات كوتاه فلسفي، و واژههاي دوپهلو است. اوميگفت، معلومات عمومي داشتن، دليل جكمت و دانايي و فيلسوف بودن نميگردد. هراكليت درآثارش به موضوعات و مقوله هايي مانند؛ اخلاق، سياست، الهيات، عقل، ستاره شناسي، لغت شناسي و غيره نيز پرداخت .