جمعه ۲۹ ۱۳۸۳ - ۱۹ نوامبر ۲۰۰۴

انتظار من و تو

ترانه جوان ‌بخت

 

درد من پنهان

و حرف‌ام به پشتوانه‌ی فكرم

منقوش،

در پيچ و خم راه‌هاي خاطره

با تو ديدار مي‌كنم.

سايه‌ها در اسارت ميل حقيقت‌كشي!

قلب‌ام آزاد،

فكرم راحت،

و تو را منتظر نتيجه مي‌بينم.

بي‌شك فرصت‌ها را يك به يك شمرده‌اي،

راه‌هاي ميان‌بر را به خوبي مي‌شناسي

و نياز قلبي كه تو را سال‌ها

به انتظار نشست.

ساعتي انتظار من و تو را

به يادگار گذاشت.

دستي شعر من و تو را

در لحظه‌ها نوشت.

فصل هنگامه گذشت!

با من دفتر زنده‌گي را بخوان

خاطرات دختري كه تا سپيده ايستاده است.