پنجشنبه ۲۸ ۱۳۸۳ - ۱۸ نوامبر ۲۰۰۴

اين آثار مينياتور جهان هستند

گفت وگوي روزنامه شرق با خليل رستم خانی مترجم رمان اوا لونا

 

 

 

«شروع  ترجمه: اوين – شهريور 1379؛ پايان ترجمه: ساوه – مرداد 1381.» اين عبارتي است که بر صفحه­ي پاياني اوا لونا نقش بسته است. خليل رستم­خاني ترجمه را به ياد روشنک داريوش "همسر، دوست و رفيق" درگذشته­ي خود تقديم کرده است. کتاب را انتشارات بازتاب نگار در سال 1383 منتشر کرده است.

ترجمه­هاي ديگر خليل رستم­خاني:

ماشنکا (ولاديمير نابوکف)، ترجمه 1370 در اوين – انتشار 1378

سرمايه­داري در پايان هزاره (مانتلي ريويو)، پايان ترجمه و نگارش مقدمه تفصيلي زمستان 1381 در اوين – انتشار 1381

در دست انتشار: «کتاب بررسي­هاي اجتماعي» مجموعه­ي مقالات (دفتر اول ويژه­ي «پل سويزي»)

 ------------------

درزيرگفت وگوي روزنامه شرق با خليل رستم خانی مترجم رمان الوا لونا در باره اين کتاب را مي خوانيد.

 

 

اين آثار مينياتور جهان هستند

 

چطور شد كه رمان اوا لونا را برای ترجمه انتخاب كرديد؟

اين كتاب را در تابستان ۱۳۷۷ زير آفتاب درخشان در كنار دريای آبی يكی از سواحل زيبای پرتغال خوانده بودم. داستان و طرح آن را كه محيطی آشنا و مبارزه ای ملموس را در برمی گرفت و نيز روش قصه گويی آلنده كه زندگی آدم های مختلف را در وجه های متفاوت به آن زيبايی تصوير كرده بود دوست داشتم. سال ها پيش از آن كتاب های خانه اشباح و از عشق و سايه ها و بعد قصه های اوا لونا را از او خوانده بودم . اوا لونا با نقلی از «هزار و يك شب» شروع می شود كه بلافاصله با من ايرانی ارتباط برقرار می كند. در سال ۱۳۷۹ كه ناگزير از سكونی اجباری شدم آن را به ياد آوردم. در حقيقت، انتخاب آن به حال و وضع من ربط پيدا می كرد. با ترجمه آن روزگار خوش گذشته را باز می زيستم.

آن چنان كه در پايان كتاب نوشته ايد، ترجمه اين رمان نزديك دو سال طول كشيده است. آيا كار دشواری بود؟

خود ترجمه دو سال طول نكشيد. شهريور ۱۳۷۹ آن را شروع كردم، اما روند وقايع در زندگی من و گرفتاری های مختلف ناشی از آن ناگزير چندی بعد به متوقف شدن آن انجاميد. پس از چند ماه كه باز در شرايط مشابه پيش قرار گرفتم به تكميل ترجمه كتاب ديگری مشغول شدم. نهايتاً در اواخر تابستان ۱۳۸۱ بود كه توانستم در مكانی تازه دوباره به اوا لونا بپردازم. راه هايی برای مقابله با شلوغی كه به خصوص در آنجا آزار دهنده بود به كار گرفتم. نداشتن منابع و فرهنگ نيز مشكلی بود. اشكالات و به ويژه واژه های اسپانيايی را يادداشت و با كمك دوستان مشكلات را حل كردم. حتی يكی از دوستان معنی تعدادی از واژه های اسپانيايی متن را از يك نفر اسپانيايی پرسيد.

به قصه های اوا لونا اشاره كرديد كه آقای علی رضا جباری (آذرنگ) ترجمه كرده است. آيا ارتباطی بين اين دو كتاب وجود دارد؟

قصه های اوا لونا پس از اوا لونا منتشر شده است. اوا لونا يك رمان بلند است، در حالی كه قصه های اوا لونا مجموعه ای از داستان های كوتاه است كه در بخشی از همان منطقه جغرافيايی اوا لونا رخ می دهد. برخی از شخصيت ها هم در هر دو كتاب حضور دارند. در حقيقت قصه های اوا لونا قصه هايی هستند كه اوا به درخواست معشوق خود، قهرمان ديگر اوا لونا يعنی رولف كارله، برای او می گويد. اما اين دو كتاب كاملاً از يك ديگر مستقل هستند.

اوا لونا چگونه رمانی است؟

آلنده اين كتاب را پس از دو كتاب اول و موفقش يعنی خانه اشباح و از عشق و سايه ها نوشته است. هر دو اين كتاب ها در ايران نيز ترجمه و منتشر شده اند. يكی از منتقدان زمانی در روزنامه واشينگتن پست در نقدی بر آثار آلنده نوشت: «آدم ها به قدری حقيقی هستند و موفقيت ها و ناكامی هايشان به حدی به حقيقت وجود انسانی نزديك است كه در اين آثار مينياتور جهان را مشاهده می كنيم. اين دقيقاً همان كاری است كه داستان بايد انجام دهد

در اوا لونا صدای زن قصه گو - همزاد شهرزاد هزار و يك شب را در سراسر داستان می شنويم كه زندگی خودش را از فقر كودكی و بی مادری تا حركت به موقعيتی تاثيرگذار شرح می دهد كه طی آن آدم هايی از تمام سطوح جامعه در گذرند. در اين كتاب با لايه های مختلف جامعه پيچيده ای در آمريكای لاتين كشوری كه نام برده نمی شود اما شيلی است به دقت و ظرافت آشنا می شويم. اوا لونا يك داستان سياسی است كه مسائل كودتا و ديكتاتوری و مبارزان سياسی را به تصوير می كشد و در آن زنان نقش مهمی ايفا می كنند. پس از آن و نيز پس از قصه های اوا لونا، چندين رمان از آلنده منتشر شده كه جنبه تاريخی آنها برجسته تر است تا وجه سياسی و در آنها مبارزه سياسی و رژيم ديكتاتوری كمتر به چشم می خورند يا اصلاً وجود ندارند. اوا لونا يك رمان پيكارسك است؛ يعنی به بيان خيلی خلاصه ژانری كه در آن قهرمان داستانی با طيف گسترده ای از انواع شخصيت ها در دنيايی پرآشوب گرفتار می آيد. سه عنصر اساسی در اين رمان وجود دارد: رئاليسم جادويی، تخيل درهم تنيده با رويدادهای تاريخی و فمينيسم. در عين حال تا حدودی زندگينامه خودنوشت نيز هست.

آثار ديگری هم از اين نويسنده ترجمه كرده ايد يا در دست ترجمه داريد؟

پس از اين كه ترجمه اوا لونا به پايان رسيد، در تابستان ۱۳۸۱ و در همان محل ترجمه كتاب ديگری از ايزابل آلنده را كه تازه به دستم رسيده بود شروع كردم و در پاييز به پايان رساندم. اما بازبينی نهايی آن به علت بيماری طولانی و درگذشت همسرم، روشنك داريوش، برايم ممكن نبود و به تعويق افتاد. در اين ميان ترجمه های ديگری از آن كتاب منتشر شد. حداقل يكی از اين ترجمه ها را ديده ام كه از ايرادات فراوانی برخوردار است و متاسفانه منتقد محترمی نيز از ترجمه آن تمجيد كرده است. با وجود اين بازار نشر براساس كيفيت ترجمه عمل نمی كند و سرمايه گذاری برای انتشار كتابی كه ترجمه يا ترجمه های ديگری از آن منتشر شده، برای بسياری از ناشران مقدور نيست.

كدام كتاب؟

نام كتاب Portrait in Sepia است كه در حقيقت بخش آخر سه گانه ای است كه با خانه اشباح شروع شد و با دختر بخت ادامه پيدا كرد. اگر بنا باشد عنوان آن را واژه به واژه برگردانيم می شود «تصويری به رنگ سپيا». در جايی خواندم كه مترجم محترم ديگری توصيه كرده بود كه سپيا نام يك رنگ است و كتاب را بايد به همين نام برگرداند. البته صرفاً براساس فرهنگ واژگان اين نظر درست است. ولی دو نكته در اين ميان ناديده گرفته می شود. اول اينكه به جز عكاسان حرفه ای كمتر كسی می داند سپيا چه رنگی است. در گذشته عكس های سياه و سفيد به مرور زمان رنگ می باختند و رنگ سياه در آنها به نوعی «قهوه ای» تبديل می شد و نام آن قهوه ای خاص «سپيا» است. اما خود اين موضوع از اهميت چندانی برخوردار نيست. نكته دوم و مهم تر اين است كه اين عنوان برای مقايسه خاطرات قهرمان داستان با عكس ها و رنگ باختن آنها به كار گرفته شده و اين موضوع در پاراگراف پايانی كتاب هم به صراحت بيان شده است. من عنوان «نقش رنگ باخته» را برای ترجمه به كار برده بودم.

* اوا لونا،ايزابل آلنده،خليل رستم خانی، انتشارات بازتاب نگار ،چاپ اول ۱۳۸۳

 

http://sharghnewspaper.com/830820/html/book.htm