پنجشنبه ۲۸ ۱۳۸۳ - ۱۸ نوامبر ۲۰۰۴

آنچه خصوصي ست، سياسي ست!

لاله حسين پور

 

 

سمينار سالانه تشکل هاي زنان ايراني  در آلمان برگزار شد. هيجدهمين بود يا بيستمين، کسي نمي داند . اوايل شايد  همه چيز با نظمي که  اکنون برقرار است، به ثبت نمي رسيد. به هر حال مهم تعداد دقيق آن نيست، مهم دستاوردهاي آن است که اين آخري شايد پربارتر از هر بار بود.

 

هم جنس گرايي  و دگر جنس گرايي اجباري تم آن بود. تمي که از سويي آنچنان دير به آن پرداخته مي شود که ديگر نقش پيش رو را از دوش خود مي اندازد و  از سوي ديگر با بحث هاي مدون خود گوشه هاي نهفته در آن را باز کرده و انقلابي در اذهان ايجاد مي کند و به اين ترتيب پيشرو بودن خود را به اثبات مي رساند. سال هاي گذشته را با بي اعتنايي به مسائل عديده زنان هم جنس گرا گذرانديم و آنها را امري خصوصي و متعلق به خودشان تلقي کرديم و حال که قرار است موشکافانه به آن بنگريم با بايکوت بخشي از زنان مواجه مي شويم. چرا که برخي، مسائل زنان را نيز دسته بندي کرده و دسته اي را اصلا قابل توجه و مربوط به همه زنان  نمي دانند. نتيجه اين مي شود که اگر راجع به مسائل من حرف مي زني، هستم. وگرنه، نيستم! به اين ترتيب است که تعداد اعضاي شرکت کننده در سمينار افت پيدا مي کند. اما، هراسي نيست. اين سال ها نيز مي گذرد و آگاهي  خواهي نخواهي نشت مي کند.

 

شب اول با دو کار خوب سيمين نصيري و سعيده سعادت در رابطه با اينکه چرا بايد اسم زنان همجنس گرا نيز به اسم سمينار اضافه شود، مواجه شديم که متأسفانه  نظرِ مقابل، خود را فرموله نکرده بود و در نتيجه دو تن از شرکت کنندگان، شادي و فرزانه نظر مخالف خود را استدلال کردند.

 

سيمين چه زيبا سمينار را به شهر سايه يا همان جهان سايه  تشبيه کرد و گفت، ما زنان در اين سه روز، به دور از نظام حاکم و البته هر يک با برداشت هايي از اين نظام در آن شرکت مي کنيم و سه روز با مسائل مختلف دست و پنجه نرم مي کنيم و مجددا هريک به جهان خود بازمي گرديم. سيمين تأکيد کرد که نظم پدر- مرد سالارانه جا و مکان نمي شناسد و ما آنرا حتي در اين شهر سايه نيز با خود حمل مي کنيم. اما تلاش آگاهانه ما اين است که وجوهات اين نظم را هر چه کمتر منعکس کنيم. او از شرکت مداوم و فعالانه زنان هم جنس گرا در اين سمينارها گفت و خواست که اين حضور در نام سمينار ناديده گرفته نشود.

 

شادي گفت، تشکلي نام هم جنس گرايان را با خود حمل مي کند که واقعا از اين گرايش حمايت کند. تا زماني که مسئله هم جنس گرايي براي بسياري از زنان، بويژه آنهايي که در سمينار شرکت مي کنند، حل نشده است و هنوز نمي توانند مدافع حقوق آنان باشند، نيازي به آوردن اين گرايش در نام سمينار نيست. هدف آرام کردن بچه با دادن يک آب نبات به دست او نيست. ديگر دوره مخفي بودن زنان هم جنس گرا طي شده است. اکنون بايد به بحث هاي عمقي حول و حوش آن دامن زد. اگر غرض، حمايت از زنان هم جنس گرا است، بهتر است تشکل زنان هم جنس گرا پي ريزي شود.

 

سعيده ابتدا با اعلام اينکه نه مخالف آوردن اسم است و نه موافق، بررسي خود را از دلايل و نتايج آوردن اسم زنان هم جنس گرا در نام سمينار ارائه داد. سعيده گفت که زنان هم جنس گرا طي سال هاي گذشته همواره در تشکل هاي زنان و همچنين در سمينار حضور داشته و فعال بودند و بايد در جايي نام آنان ملاحظه شود و آوردن نام همراه با شکستن يکي از تابوهاي مهم و عدم سکوت در اين  رابطه ، اين شهامت را به برخي ديگر مي دهد که جايي براي  اعلام هويت خود داشته باشند. او در ادامه استدلال کرد که برخي هنوز به آن ارتقاء فکري نرسيده اند که حضور هم جنس گرايان را در کنار خود تحمل کنند و پذيرش اين امر به کار روزمره و مداوم نياز دارد. هنوز ما بحث دگرجنس گرايي اجباري را آغاز نکرده ايم و در حوزه بررسي اين مفاهيم بسيار عقب هستيم. مسئله تنها يک گرايش جنسي نيست، بلکه بحث بر سر نظام جنسي حاکم  را مي بايست شروع کرد.

 

فرزانه نيز بر تناقض ميان نام و هويت تأکيد کرد و گفت تا  زماني که ما هم جنس گرايي را در درون خود حل نکرده ايم و آن را فقط براي "مرغ همسايه" مي پذيريم، تغيير نام به صورت فرماليته هيچ فايده اي ندارد . بايد ديد آيا عنوان با ظرف آن خوانايي دارد؟

 

روز دوم سمينار، سعيده سعادت سخنراني خود را با عنوان "نگرشي بر نظرات تئوريک و جنبش عملي زنان غرب اروپا و آسيا در يک سده ي اخير" ارائه داد. او تاريخ را به دوره هاي مختلف تقسيم کرد.

 دوره اول به زنان هم جنس گرا به مثابه جادوگر مي نگريست و آنها را مي سوزاند و بعدها مجازات هم جنس گرايي قانوني شده و حکم مرگ و نابودي آنان به صورت قانوني به اجراء گذارده مي شد. هرچند  اين امر در مورد هم جنس گرايان مرد با قاطعيت پيش برده مي شد و در مورد هم جنس گرايان زن، به شيوه و عمل کرد آنان توجه مي شد. اگر نام اين دوره را دوره قانون بگذاريم، دوره دوم را مي توان به نام دوره علم مشخص کرد.

 در اين دوره پزشکان با بررسي علمي هم جنس گرايي، شروع به معاينه جسمي زنان کردند تا به دلايل هم جنس گرايي دست يابند. در اين دوره، زنان هم جنس گرا به عنوان بيمار شناخته مي شدند و در واقع قرباني به شمار مي آمدند و سزاوار ترحم. درمان به جاي مجازات. در حاليکه در دوره اول زن هم جنس گرا "قوي" و در مقابل قانون ايستاده بود و مي بايست نابود مي گرديد.

در دوره سوم اما، مبارزات فمينيستي آغاز مي گردد و زنان هم جنس گرا در اين دوران پا به پاي ساير زنان براي احقاق حقوق زنان مبارزه مي کردند. آنها تلاش مي کردند که مسائل هم جنس گرايان نيز به عنوان يکي از مشکلات زنان به شمار آيد و براي آن مبارزه شود. با آنکه شعار "حمله به زنان هم جنس گرا، حمله به تمام زنان است"، مطرح شد، اما همه گير نشد. يخ سرسختي جنبش زنان در اين دوران به راحتي آب نمي شد. آنها اساسا آزادي زن را از زاويه حقوق بشر بررسي مي کردند. هم جنس گرايان با نا اميدي از جنبش فمينيستي، راه خود را جدا کرده و فعاليت مستقل خود را آغاز کردند.

سعيده بحث خود را با ارائه چند سئوال به ا تمام رساند. چرا جنبش زنان در برخورد با مسئله هم جنس گرايي چنين سرسختي از خود نشان داده و مي دهد؟ چرا رفتار "زنانه" و "مردانه" تبديل به دگم و ارزش هاي جان سخت مي شود؟ تأثيرات نظام مرد سالارانه چه نقشي در بحث و بررسي مسائل زنان و در جنبش فمينيستي داشته و دارد؟

سعيده با سخنراني خود، مقدمه اي را بر بحث خود گشود و نشان داد که براي خود بحث هنوز کار زيادي بايد کرد.

 

 

در ادامه هما مرادي به بحث خود حول پروسه اجتماعي شدن در مناسبات جنسيتي پرداخت.  هما سه رکن اصلي ارکان سيستم و قدرت مردسالاري در جامعه را تعريف کرد و آن ها را در يک جمع بندي نموداري و با مثال هاي زنده و ملموس، به اثبات رساند. او اين سه رکن را در حوزه هاي 1- قدرت اقتصادي و تقسيم کار، 2- نظام جنسي و دگر جنس گرايي اجباري و 3- اعمال قدرت و خشونت برشمرد.

سيستم مردسالاري از طريق بدست گرفتن شريان قدرت در زمينه هاي مختلف زنان را تحت کنترل و حکومت خود در مي آورد. سيستم تلاش دارد که زنان در تمامي جنبه هاي زندگي، به مردان و سيستم مردسالاري وابسته بمانند، چرا که بر انسان محتاج و وابسته بهتر مي توان حکومت کرد و او را غارت نمود. سيستم از طريق انحصار قدرت به قصد کنترل و هدايت پروسه اجتماعي شدن افراد سعي دارد، ارزش، نرم، هنجار، الگو، زن و کليشه هاي مرد محورانه و سالارانه را از طريق فلسفه، مذهب، اخلاق، علم، فرهنگ، هنر، تربيت در نهادهاي اجتماعي، توليد و بازتوليد کند.

اما فرد در اين جريان نقش اساسي دارد. او با عمل آگاهانه خود مي تواند بر اين پروسه اثرگذارده و آن را در جهت خواسته هاي خود تغيير دهد.  انسان بايد به قدرت خود پي ببرد و به نقش مؤثر خود ايمان داشته باشد.

هما چه زيبا گفت، اگر ثابت شده است که پرواز پروانه اي در اين سر دنيا بر گردبادي در آن سر دنيا تأثير مي گذارد، بياييد آن پروانه باشيم تا با اميد به دست يابي  جهاني دگر، آنچنان که مي خواهيم، پرواز کنيم!

 

سخنران سوم سمينار کريستينا تومررور بود که درباره دگرجنس گرايي اجباري و هم جنس گرايي در گفتمان فمينيستي صحبت کرد. او گفت، ويژگي مهم جنبش فمينيستي در آلمان رابطه تنگاتنگ آن با جنبش هم جنس گرايان زن بود. هدف مشترک هردوي آنها دگرگون ساختن پايه اي روابط و مناسبات جنسي، آزاد ساختن همه زنان از هر نظر، از جمله از نظر جنسي و انتخاب جنسي آن ها بود.

اين زنان هم جنس گرا نيستند که مسئله اند. مسئله آن جامعه اي ست که دگر جنس گرايي را به مرکز و قانون طبيعي، به يک هنجار مطلق و غيرقابل پرسش تبديل کرده است.  اعتقاد راسخ فمينيست ها بر اين است که زنان زماني واقعا مي توانند خود را آزاد کنند، تغيير دهند و به خود بيايند که از پذيرش دگر جنس خواهي و تن دادن به اجبار دگر جنس گرايي سرباز بزنند. اعتراض به نظم جنسي  پايه رابطه فمينيسم با  هم جنس گرايي را تشکيل مي دهد.

او تأکيد کرد که امروزه ديگر شکل زندگي هم جنس گرايانه در افکار عمومي رسوايي محسوب نمي شود و خواست حق انتخاب آزاد شريک جنسي و هويت جنسي به عنوان يکي ازموازين حقوق بشر به رسميت شناخته شده است.

 

بعد از اتمام سخنراني هاي ، گروه هاي کار در سه بخش شروع به کار کرده و نتايج بحث هاي خود را به سمينار ارائه دادند. به قول يکي از شرکت کنندگان هنوز مضمون و هدف اين گروه هاي کار شفاف نيست و ارائه گزارشات آن ها به جمع، گاهي بي فايده جلوه مي کند و گاهي اعتراض برخي را بر مي انگيزاند. مثل گزارش گروه کارِ تغيير نام سمينار، که با رأي گيري در گروه کار، گوئي براي جمع تصميم گيري کرده اند. گروه مجبور به توضيحات مکرر شد که چنين قصدي نداشته و صرفا خواسته است تصويري از گرايشات درون گروه بدهد.

در نهايت سمينار تصميم به رأي گيري حول تغيير نام خود گرفت که خود بحث هاي زيادي را قبل از رأي گيري و بعد از رأي گيري برانگيخت. بسياري بر اين عقيده بودند که بحث ها به صورت ناکافي انجام شده و بهتر است که اين تصميم گيري بعد از بحث مجدد در تشکل هاي شهري و در سمينار آينده به سال بعد موکول شود. اما طرف داران اين نظر رأي کافي نداشتند. سرانجام سمينار با کسب اکثريت نسبي حاضرين در جلسه، تصميم به آوردن اسم زنان هم جنس گرا در نام سمينار گرفت.

 

نمايش تئاتر "رابطه" با نوشته و کارگرداني ناهيد سنجري و بازي خوب آذر سليمي، ساحل بدرود و مرجان با موفقيت به اجراء درآمد. در اين ميان ساحل که نقش يک مرد را بازي مي کرد، بسيار درخشيد. کار ناهيد، مشکلات يک زن را در يک زندگي مثلا روشنفکري با همسر خود در خارج از کشور نشان مي داد و با اينکه اصلا قصد طنزگويي نداشت، اما حرکات و ادعاهاي مرد، حضار را به خنده واداشت.

 

در قسمت هنري، بعد از تئاتر ، از نواختن پيانو و رقص باله توسط آيداي 12 ساله و رقص بهار نادري لذت برديم و بعد خورشيد، شقايق و آژين با صداي زيباي خود برايمان خواندند.

  

 

 

در پايان  از همه سخنرانان که صحبت هايشان را به طور ناقص و از يادداشت هايي که طي جلسه برداشته بودم، گزارش کردم، پوزش مي طلبم . با اميد،  که ميزان برداشت هاي اشتباه و سوءتفاهم برانگيز در اين گزارش بسيار اندک باشد.

 

 

                                                                                            لاله حسين پور