سخنی با فعالين حزب دمكرات كردستان ايران!
مسير رهايی مردمان ما ، از سازمانيابی مبارزه با
كليت نظام ميگذرد ،
دخيل بستن به بوش ، راه به ناكجا آباد است !!
امير جواهری لنگرودی
به فاصله يك روز دو ايميل خبری دريافت داشتم ،
اولی از جانب سلطنت طلبان كه با درشترين
حروف تسليت به رای دهندگان جان كری « در
آمريكا را ياد آور شدند و دومی » پيام شاد باش « دبير كل حزب دمكرات كردستان
ايران آقای مصطفی هجری به » رئيس جمهور گرامی بوش « و ابراز خوشحالی نسبت به
پيروزی بوش در انتخابات اخير ايالات متحده آمريكا !
همين جا ياد آور گردم : من نه به شخص " جان گری " دلبستگی دارم و نه به
" بوش "
. اساسا در سياست جهان گسترانه ايالات
متحده آمريكا ، به انتخاب بد و بدتر در شرايط امروز و دكترين كشور گشايی آنان ،
سخت بی باورم !
************************
در اين ميان نامه اولی سلطنت طلبان از پيروزی
بوش در مقابل رقيب و ابراز تاسف نسبت به رای دهندگان " جان كری" هيچ تعجبی برايم
بدنبال نداشت . اما آنچه دبير كل
حزب دمكرات كردستان مصطفی هجری براي پيروزی بوش نوشت ، پرسش های چندی برايم برانگيخت و تاثرم
را از اين همه گسست از منافع محرومين كرد،
بطرف سراشيبی حمايت و پشتيبانی از سركرده
تروريسم دولتي و به نابودی كشاننده ملت های زير ستم در بخش وسيعی از كره خاكی و
جهان پيرامونی ، برانگيخت .
تاريخ مبارزات ملل
جهان و كارنامه سياه امپرياليسم آمريكا از جمله : كودتا در شيلی بر
عليه آلنده و در ايران بر عليه دكتر مصدق ، همراهی با اسرائيل و سياستهای ضد
انسانی شارون در مقابل ملت فلسطين ، حمايت از ژنرال مشرف در پاكستان و نظاميان
تركيه ، بايكوت اقتصادی كوبا ، فشار بر دولت
منتخب مردم ونزوئلا و تهاجم افسار گسيخته به افغانستان و عراق به بهانه
مبارزه با " تروريسم اسلامی " ، تاراج ثروت و منابع ملل محروم در جای جای
دنيا ، بروشني هر انسان آزاد انديشی را به تفکر وا ميدارد تا
در باتلاق چنين موضعکيريهايي فرو نرود !
پرسشم اينستكه : اين شادمانی آقای مصطفی هجری
در ابراز " خوشحالی مردم ايران علي العموم " و " مردم كرد بالاخص " از بوش آنهم برای " مردم جان به لب رسيده ايران «" چه جای خوش خيالی و خوش باوری را باقی می گذارد كه به اين
همه توحش و بربريت بوش و نئو محافظه كاران ايالات متحده اعتماد كنند و برايش هورا كشند ؟
نيك بر آنم كه مردمان جامعه ما تا به امروز به
هيچ بخش از اپوزيسيون ماموريت تشكر از كاخ سفيد ، اتحاديه اروپا و دول سرمايه داری
دنيا را نداده اند . آقای دبير كل مصطفی
هجری در پيامش از بوش تقاضا می نمايند كه " در دوره دوم رياست جمهوری" اش ، برای تعيين سرنوشت مردم كشورمان از " كمك جدی به مردم جان
به لب رسيده ايران " برای
" سرنگونی رژيم تروريست و ضد آزادی و
دمكراسی جمهوری اسلامی " و " سركار آوردن حكومتی دمكراتيك به جای آن " در يغ نکنند !!
آيا ميتوان به بوش پسر بعنوان ناجی در برابر
مردم به جان آمده " افغانستان و عراق " نگاه كرد تا اين مهلكه را برای مردمان كشور مان نيز ، نظاره
گر باشيم ؟!
تا آنجا كه به حافظه تاريخی مردم كشورمان بر
ميگردد و همگان آنرا به خاطر داريم ، چنين ماموريتی نه به حزب دمكرات كردستان و نه
دبير كل آن نيز داده نشده است كه چنين سياستی را برای حيات تاريخ اين برهه از
مبارزات مردمان جامعه ما رقم زنند ، مردم كردستان كه جای خود دارد!
صد البته اين حق حزب دمكرات كردستان ايران است
كه به نام خود ،اطلاعيه دهد ، همچنان كه در سر آغاز تهاجم امپرياليستی بوش و تونی
بلر و متحدان ريز و درشت آنان به عراق ، حزب بيانيه ای در حمايت از ورود قواي دول متجاوز منتشر كرد
. امروز هم حزب دمكرات و هر جريان كرد ديگری می تواند هر آنگونه كه در
سياستش می گنجد به مانند دهها گروه سلطنت طلب و گرايشات ليبرالی وضد آزاديخواهی
مردم ايران عمل كند ولی همچنان كه پيشتر هم آوردم : نمی تواند به نام " ايرانيان به طور كلی " و " مردم كردستان به طور
اخص " ابراز خوشحالی از " پيروزی " بوش در انتخابات رياست جمهوری آمريكا برای بار
دوم را با " پيام شادباش " و به نام مردمان ايران
ديكته كند !
مردمان ما با هوشياری و درايت تاريخی و با
مقاومت و ايستادگی چندين ساله خود به درستی دريافته اند ، كه جمهوری اسلامی نه
آنزمان كه ادعای مبارزه " ضد امپرياليستی " اش ، گوش فلك را كر
كرده بود و بخشی از "چپ و راست «"را با خود می كشيد و نه امروز كه با شكست اصلاحات و بن بست هر نوع طرح استحاله گرايانه ، محافظه كاران در
تلاشند تا به هر طريقی ، پشتيبانی و حمايت از جناح بنديهای سياستگزار آمريكايی و
دولتهای اروپايی را برای دوام و بقای خود در دستور كارشان جای دهند و برای پيشبرد
اين همراهی از يكديگر سبقت می گيرند ، آزاديخواهان ايرانی هيچ وقعی بر آنان نمی
گذارند وجدی نمی انگارند شان و منافع خود
را با منافع اين چپاولگران غارت ملی در پيوند نمی بينند !
مردم كشورمان
ايران نيك دريافته اند : تنها با اتكاء به قدرت سازمانيابی جنبش های مبارزارتی
خود پويه خويش و با قدرت يابی سازمان يافته توده ميليونی اعماق يعنی جنبش عظيم
زنان _ جوانان _ دانشجويان _ نيروی ميليونی دانش آموزان و معلمان
آزاديخواه و جنبش های مطالباتی پرستاران ، كارمندان ، استادان ، روشنفكران آزاد
انديش و با اعتراضات گسترده تهيدستان ،
زحمتكشان و كارگران و نيروی ميليونی
بيكاران _ بسيج ميليونی اقليهای ملی و زير ستم در راستاي تعيين سرنوشت خود دراتحادی داوطلبانه و برابر، شكل گيری
اعتراضات متشكل اقليتهای مذهبی ، در پويه پايان بخشی
به جدا سری و در اتحادی مداوم و به هم پيوسته در مقابل كل حاكميت ضد مردمي و ضد انسانی جهت خود رهانی كشور بر بستر يك مبارزه استوار و مستمر ، می توانند بر پايه حفظ
استقلال و تعيين سرنوشت خود بدون چشم داشت خدا ، شاه ، رئيس جمهور مصلح و هر نوع
برگزيدگان از ما بهتر به واژگونی اين نظام ضد تاريخی فائق آيند!
گروهها ، سازمان ها ، احزابی كه ضرورت
سازمانيابی چنين مبارزه شتابان و هر روزه پر رنج طبقاتی در سراسر جامعه 70 ميليونی
ما را در نيابند ، هر روز از صف اين مبارزه جدا شده و به گونه ای در مقابل آنان
تعريف می گردند!
آقای مصطفی
هجری پرسيدنی است : شما كه در كنار ياران حزب دمكرات بعد از سالها تفنگ
بدوشی و آواره گي ، در طلب وصول شعار : "دمكراسی برای ايران و خود مختاری برای كردستان " می جنگيديد ، می بايد تا به امروز ، نيك دريافته باشيد
كه دمكراسی در هيچ كجای دنيا از طريق موشك های كروز حاصل نيامده و نخواهد آمد ، نه
در افغانستان و نه در عراق ! دمكراسی تنها و تنها محصول بيداری ملت هاست و عامل
افزايش هر چه بيشتر اين بيداری ، مبارزه ، مقاومت و اقتدار مردم بجان آمده ای
ايست كه می خواهند خود بر سرنوشت خويش حاکم گردند.
دمكراسی مدعايی بوش و سرمايه داری هار و
افسار گسيخته ، چيزی جز دروغ و فريب نيست زيرا در جايی كه قدرت اقتصادی نابرابر
حكومت می كند ، حقوق سياسی برابر موجب برابری در قدرت سياسی نخواهد شد .
از اينروست كه دخالت و تهاجم دول امپرياليستی برای مردم عراق هيچ دستآوردی جز
كشتار ، خون ، فقر ، گرسنگی ، خانه خرابی ، بمب گزاری ، قتل عام كودكان و زنان و
مردان بی دفاع ، زندان و مرگ و تجاوز به زندانيان كه افكار عمومی جهان ، تصاويرفضاحت بار شکنجه و آزار جنسي
زندانيان توسط نظاميان تحت فرمان بوش را ديده
اند و همچنين ثمره اي جز به تاراج بردن ثروت ملی كشور عراق نداشته است . برای مردمان كرد عراق نيز اين تجاوز ، موجبات رهايي آنها را فراهم نخواهد کرد و سسب استقرار و تثبيت خود
حکومتي واقعي آنها نخواهد شد .
فعالين و كادرهای حزب دمكرات بايد نيك
دريابند كه دخيل بستن به امامزاده ای چون بوش _ برای دخالتگری يا
تجاوز به ايران ره به جايي نخواهد برد . حزب جمهوريخواه بوش در صدر برنامه اش از سويی موافقت با تداوم حکم اعدام ، ، مخالفت و محدودسازي حق سقط جنين و جلوگيری از
تحقق حق ازدواج همجنس گرايان و در حقيقت وارد
كردن معيارهای مذهبی و بنيادگرايي مسيحي
در قانون اساسی آمريكا نقش بسته است تا خود
را نماينده اخلاقيات جامعه معرفی كنند و از سويي
ديگر در ادامه سياستهای جنگ افروزانه به بهانه مبارزه با " تروريسم " با ادعای تامين
امنيت داخلی ايالات متحده آمريكا ، وسعت بخشيدن به جاری
نمودن قوانينی كه بعد از 11 سپتامبر برای محدوديت آزاديهای فردی و سياسی در داخل
جامعه آمريكا اعمال كرده اند ، را دنبال ميکنند، بطوريكه دست ارگانهای ا§منيتی را در كنترل شهروندان جامعه
آمريكا باز گذاشته و ديگر بار در صدر برنامه های خود دارند . نو محافظه كاران جمهوری خواه و در راس آنان بوش در راستای
افسار گسيختگی غلبه سرمايه و نئوليبراليسم
هار و برای پركردن كسری بودجه ، با كاهش مالياتی برای سرمايه داران بزرگ و
انحصارات چند مليتی ، به حذف پشتوانه هايي چون تامين اجتماعی در عرصه های مختلف زندگی اقشار ميانی و محرومان جامعه آمريكا مبادرت ورزيده اند . بوميان ، سياهان و کارگران مهاجر امريکاي لاتيني ، بيشترين
قربانيان اين سيستم تبعيض آلود خواهند بود .
بر اين مبنا اعمال جنگ افروزی و سياستهای توسعه طلبانه در جهت گسترش
امپراطوری جهان سرمايه در شرايط دكترين " نظم نوين جهانی " ، هر گونه تجاوز گری آمريكا به كشورمان، موجي از مصيبت ، کشتار و غارت به همراه خواهد آورد .
بيشك دبير كل حزب دمكرات كردستان ايران بايد
بدانند كه اين ها ارمغان دمكراسی نيست بلكه تالانگری و فرافكنی توحش و بربريت در
مقابل حق حاكميت مردم ايران است ! همانگونه كه در
28 مرداد 32 دستگيری ، شكنجه واعدام را بر كشورمان حاكم كردند تا برای غارتگری و
چپاول بعدی ، بيش از 60 هزار
مستشار نظامی و غيره را از 1332 تا قبل از انقلاب بهمن 57 در مراكز نظامی ، اقتصادي ،امنيتی و اطلاعاتی بر سر كار بگمارند.
امروز اگر بخشی از
جوانان آسيب ديده و عاصی شده از دست حكومت گران دينی و عوامل اطلاعاتی و ماموران
ريز و درشت آنان ، محروم از شادی و خسته از فشار زندگی برای هر پيروزی آمريكا هورا
می كشند ، نبايد آنرا به حساب توده مردم 70 ميليونی ايران گذاشت و از حزبی با
پيشينه تاريخی چون حزب دمكرات چنين انتظاری نمی رود كه همراه محافظه
كا ران كرد در عراق و
ايران ، به زير پای بوش و تونی بلر-
اين غارتگران نفت و دلار- فرش قرمز پهن نمايند!
مردم ايران در كنار همه مليتهای ساكن ايران در
اتحادی داوطلبانه ، می بايد بر روی پايگان خود جا سفت كنند تا برای واژگونی اين
نظام ضد تاريخی با نقشه مندی هر چه تمامتر ، بستيزند و هر تجاوز مداخله جويانه را
در نطفه خفه سازند. ما و مردم كرد و
ساير مليتهای ساكن ايران به چنين آرايشی نيازمنديم !!
آقای مصطفی هجری دبير كل حزب دمكرات كردستان
ايران ، در برابر پاسخگويی به ملت كرد در اين پيكار و در اين راه پر سنگلاخ ، می
بايست راه خود را معلوم كنند و به سئوالات بيشمار
پاسخ دهند . از جمله به اين پرسش ما که : آيا فکر نميکنند موضع ايشان
در ابراز خوشحالي از پيروزي بوش جنايتکار و آروزي دخالت امريکا در امور ايران ،
بطور آشکار با بند هشتم قرارداد اتحاد عمل سياسي و دمکراتيک سه جريان ( حزب دمکرات
، اتحاد فدائيان خلق و سازمان ما ) در تضاد است . در منشور" کميته اتحاد عمل
براي دمکراسي در ايران " قا
طعانه با هر " گونه مداخله خارجي
" مخالفت شده است محتواي پيام اخير آقاي مصطفي هجري ، نقض آشکار اين پرنسيپ
مترقي قلمداد ميگردد .
باری همانطوريكه در
عنوان مقاله نوشتم : مسير رهايی مردمان ما از سازمانيابی مبارزه با كليت نظام ميگذرد ، دخيل بستن به بوش ، ره به ناكجا آباد ميبرد !
12
نوامبر 2004