پنجشنبه ۲۸ ۱۳۸۳ - ۱۸ نوامبر ۲۰۰۴

پنجاهمين سالگرد اعدام دكتر حسين فاطمی

دكتر فاطمی با توده ای ها ائتلاف نكرد

(بخش دوم وپايانی )
گفت وگو باعبدالرضا هوشنگ مهدوی ، محقق ونويسنده

 

 

190119.jpg

 

 

يوسف ناصری
روزنامه ايران

 

<دكتر فاطمی در روزنامه اش گفته بود: «ما هتاكی نمی كنيم و از جاده عفاف و نزاكت قدم بيرون نمی گذاريم». اما در مقاطع بعدی چنان عليه جمال امامی، پيراسته و سيدمحمدشوشتری مطالب تند وتيز می نويسد كه در ۳۱شهريورماه ،۱۳۳۰ شوشتری در مجلس متحصن می شود و در مصاحبه ای اعلام كرد: «چون در خارج از مجلس تأمين جانی ندارم، لذا در خانه ملت تحصن اختيار نمودم. امامی هم به دكتر مصدق می گويد جلوی روزنامه باختر امروز كه ارگان جبهه ملی است را بگيريد و بازمی گويد اين روزنامه مرا مهدورالدم اعلام می كند. شما كه نخست وزير مملكت هستيد، مسؤول حفظ جان همه افراد هستيد.
| البته منكر نمی شوم كه دكتر فاطمی و روزنامه باختر امروز تندروترين و چپگراترين طيف جبهه ملی بودند. ولی دكتر مصدق اينگونه نبود و در جريان راهپيمايی اعتراض كنندگان به جريانات دوره شانزدهم، دكتر مصدق خطاب به راهپيمايی كنندگان گفت:« خواهش می كنم هيچ شعاری ندهيد و تظاهرات نكنيد. سكوت كامل را مراعات كنيد تا بهانه به دست مأموران شهربانی نيفتد ».
<اما بی احترامی نسبت به آنها در روزنامه باختر امروز حالت مشمئزكننده ای پيدا كرده بود...
|مخالفان دكتر مصدق به او می گفتند چرا نفت را ملی كرده ای. جمال امامی با پرخاشگری به دكتر مصدق می گفت نفت را در زير خاك مدفون كرده ای. امامی اساس ملی شدن صنعت نفت را زير سؤال می برد.
< امامی اولين نماينده ای بود كه در ارديبهشت ۱۳۳۰ پيشنهاد نخست وزيری را به دكتر مصدق داد. اما پس از چندين ماه ناكامی كابينه دكتر مصدق در به سرانجام رساندن قضيه ملی شدن صنعت نفت و قطع صادرات نفت ايران، امامی به دكتر مصدق گفته بود شما بعداز گذشت چندماه چه كار مثبتی انجام داده ايد. آ قای د كتر مهدوی، درآمد حاصله از صادرات نفت عمده ترين پشتوانه مالی برنامه عمرانی اول ( ۳۴ - ۱۳۲۷) بود.
|اما مخالفان كابينه دكتر مصدق نبايد آب به آسياب دشمن می ريختند. تحصن، اعتصاب غذا و مخالفت با دولت باعث خشنودی دشمنان می شد.
< دكتر فاطمی در باختر امروز مخالفان خودش را متهم به برقراری ارتباط با دربار می كرد. اما او خودش گفته در زمان نخست وزيری رزم آرا چندين بار برای كوبيدن او نزد شاه رفته است. آيا در اينجا دكتر فاطمی دچار تناقض در گفتار وعمل نشده؟
| دكتر فاطمی به عنوان نماينده جبهه با شاه ملاقات كرده و چنين ملاقات هايی تفاوت دارد با ديدار فلان وكيل مجلس كه به دربار رفته و كرسی نمايندگی مجلس دوره آتی را با دروغ و تملق تأمين می كرد. در آن ايام مرسوم بودكه احزاب سياسی نمايندگانی را برای مذاكره با شاه به دربار بفرستند.
<دكتر فاطمی كه از بنيانگذاران و اعضای كم سن و سال تر جبهه ملی بود، توسط دكتر مصدق ابتدا به عنوان معاون پارلمانی و سياسی نخست وزيری و سپس وزير خارجه معرفی می شود. دكتر مصدق بدون مشورت با اعضای جبهه، اعضای كابينه و دكتر فاطمی را به پارلمان و مجلس سنا معرفی كرد. انتخاب دكتر فاطمی مورد مخالفت احزاب عضو جبهه همچون حزب مردم ايران، مجمع مسلمانان مجاهد، حزب زحمتكشان و حزب ايران قرار گرفت. چرا دكتر مصدق با اعضای جبهه مشورت نكرد؟
| دكتر مصدق طرفدار سياست گام به گام بود و اصلاً با كارهای تندوتيز انقلابی مخالفت داشت. پس از نخست وزيرشدن هم اعلام كرد ديگر رهبر جبهه نيست. البته او دكتر سنجابی و دكتر فاطمی را به عنوان وزير فرهنگ و معاون پارلمانی انتخاب كرد چون اگر در همان گام اول می خواست هيأت وزيران جبهه ملی را تشكيل دهد، نمی توانست رأی اعتماد از مجلسين بگيرد. تعداد نمايندگان جبهه در مجلس پانزدهم و شانزدهم به ترتيب ۸ و ۲۸ نفر بود و دكتر مصدق نمی خواست هيأت حاكمه را عليه خود بشوراند. او می گفت ما هدف والاتری داريم و با ملی شدن صنعت نفت، آزادی مملكت هم تأمين می شود و اين هدف فراتر از اهداف شخصی بايد موردتوجه واقع شود.
< هركسی كه به يك گروه و تشكل می پيوندد، منافع شخصی را نيز لحاظ می كند. چرا دكتر مصدق نخواست افراد ديگری راكه همچون دكتر فاطمی تجربه اجرايی نداشتند، وارد كابينه كند؟ چون اعضای همين جبهه بودند كه در نهايت به اكثريت مخالف كابينه دكتر مصدق ملحق شدند.
| واقعيت اين است كه دكتر مصدق اولين كابينه اش را با عناصر محافظه كار تشكيل داد و دراين موضوع ترديدی نيست . اين سؤالی كه شما مطرح می كنيد ، برای افراد ديگری هم مطرح شده و بدون پاسخ باقی مانده است و در مجموع از آن جمع ۲۰نفری متحصنين مهرماه سال ۱۳۲۸ فقط چندنفری به دكتر مصدق وفادار ماندند واغلب آنها همچون احمد ملكی ، عميدی نوری و عبدالقدير آزاد به مخالفان دكتر مصدق پيوستند.
< دكتر مصدق در ۱۵ ارديبهشت ۱۳۳۰ بود كه دكتر فاطمی را به عنوان معاون پارلمانی و سياسی خود برگزيد. چرا دكتر فاطمی اجازه نداد خبر اعطای« نشان همايون »توسط شاه به خودش در رسانه ها اعلام شود؟
| دكتر مصدق به علت ضعف جسمانی و كسالت نمی توانست مانند ديگر نخست وزيران، هر هفته خبرهای جاری كشور و تصميمات دولت را به اطلاع شاه برساند. بنا بر موافقت دوجانبه بين شاه و دكتر مصدق قرار شد دكتر فاطمی گزارشهای مملكتی و تصميمات دولت راهفته ای يك بار به شاه اطلاع دهد. در نخستين ملاقات با شاه، دكتر فاطمی خواهش كرد نظر به اينكه تعارفات درباری و اصطلاحات تشريفاتی را نمی داند، شاه به وی اجازه دهد گزارشها را با كلمات و تعارفات معمولی ارائه بدهد واين طرز صحبت كردن حمل بر عدم نزاكت و ادب نشود كه شاه با اين درخواست موافقت كرد.
در يكی از اين ملاقاتها، شاه از دكترفاطمی گله كرد كه چرا در روزنامه خود، تا به اين حد به پدرم... به بدی ياد می كنيد؟» . دكترفاطمی هم پاسخ داده بود: «پدر شما بيست سال ديكتاتوری كرد... امكان ندارد بتوان فرض كرد او با هوشياری خاصی كه داشت از اين ماجراها آگاه نبوده است. بنابراين بهتر است شماخرج خود را از پدرتان جدا سازيد، زيرا شما در سوئيس تحصيل كرده ايد و با دموكراسی آشنا هستيد. انتظار مردم از شما اين است كه روح دموكراسی را در كار خود كاملاً رعايت كنيد.»
شاه بعد از مدتی به فاطمی گفته بود: «اعتراف بايد كرد كه دكتر مصدق به خاطر آن همه زحمت و فداكاری و جانفشانی و كارهای سنگين، به لحاظ كهولت، سخت خسته و فرسوده شده ونياز به استراحت دارد. به نظر من جا دارد ضمن تجليل فراوان از وی، شخص فعال ديگری از همكارانش، مانند شما، جای او را بگيرد تا بتوانيد دنباله اين نهضت را ادامه دهيد.» شاه با چنين وعده ای قصد داشت در دل فاطمی وسوسه ايجاد كند و او را به سوی خود بكشاند.
به همين مناسبت در يكی از ملاقاتها، ضمن قدردانی از خدمات دكترفاطمی، يك قطعه نشان همايون درجه يك با حمايل به او اعطا كرد. دكتر فاطمی باهوش و استعداد خاصی كه داشت بيدرنگ دريافت كه شاه با اين مانورها قصد دارد تمهيدی به كار ببرد تا او را از كنار رهبر ملی دور سازد و جبهه ملی را بيش از پيش تضعيف كند. از اين رو به شدت از اين ماجرا نگران و ناراحت شد تاجايی كه حتی اجازه نداد خبر اعطای نشان همايون در مطبوعات انعكاس يابد و جريان را تمام و كمال به اطلاع دكتر مصدق رساند.
شاه همين جملات را به سيد باقر كاظمی وزير خارجه و نايب نخست وزير در كابينه اول دكتر مصدق وهمچنين حسين مكی عضوجبهه ملی و نماينده مجلس گفته بود.
البته مكی در اين دام افتاد، فريب خورد و به دشمنی با مصدق و جبهه ملی كمر بست و از «سربازفداكار وطن» به «سرباز خطاكار وطن» تبديل شد.
<فداييان اسلام به رهبری نواب صفوی توانستند سرلشكر حاج علی رزم آرا نخست وزير وقت ايران را در ۱۶اسفند ۱۳۲۹ (۱۹۵۱) ترور كنند. البته در ۱۶مرداد۱۳۳۱ ماده واحده مفسد بودن رزم آرا و بی گناهی قاتل او خليل طهماسبی به تصويب مجلس رسيد. اما چرا ترور دكتر فاطمی توسط فداييان اسلام؟
| فداييان اسلام خواهان اجرای قوانين اسلامی بودند. در زمان زندانی شدن نواب صفوی، به دستور عبدالحسين واحدی نفر دوم اين جمعيت سوءقصد به جان دكتر فاطمی انجام شد. فاطمی در مراسم سالگرد ترور محمد مسعود در بهمن۱۳۳۰ بر سر مزار او در گورستان ظهيرالدوله شميران مشغول سخنرانی بود كه او هم ترور شد. فداييان معتقد بودند: «حالا كه به دكتر مصدق دسترسی نداريم معاونش را می كشيم» . فاطمی به رغم معالجاتی كه در ايران و آلمان كرد تا آخر عمر كوتاهش از اثرات اين سوءقصد رنج می برد.
در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی، دكترفاطمی از تهران به نمايندگی برگزيده شد ولی به خاطر وضع نامساعد مزاجی كمتر در جلسات مجلس حاضر می شد. تا اينكه دكترمصدق در مهرماه۱۳۳۱ او را به سمت وزيرخارجه تعيين كرد. نخستين اقدام دكتر فاطمی در اين سمت، قطع روابط با انگلستان بود.
<دكتر فاطمی در ۱۹مهرماه ۱۳۳۱ وزيرخارجه شد ودر ۳۰مهرماه همان سال سفارت بريتانيا را در ايران تعطيل كرد. آيا تعطيلی سفارت انگليس، قدرت ديپلماسی را ناديده نمی گرفت؟
| بستن سفارت هيچ دردی را دوا نمی كند چون اگر سفارتی باشد شما سياست تان را با احضار سفير و كاردار به آنها ابلاغ می كنيد ولی اگر سفارت بسته باشد، پيغام خود را بايد به وسيله واسطه ها به مقامات آن كشور انتقال دهيد.
< نصرالله شيفته سردبير باختر امروز و دوست صميمی دكتر فاطمی راجع به خلقيات دكترفاطمی گفته است: «در سياست آشتی ناپذير بود.» آيا واقعاً سياست عرصه آشتی ناپذيری است؟
| خير؛ من چون خودم قبلاً ديپلمات بوده ام معتقدم كه در سياست در آشتی را حتی با بزرگترين دشمنان بايد بازگذاشت . چون آشتی ناپذير بودن سرانجام به شكست می انجامد. حقيقتاً اظهارنظر نصرالله شيفته صحت دارد.
< آيا آشتی ناپذيری او در جريان حوادث بعدی و در نهايت انجام كودتا نقش منفی بازی نكرد؟
| هيچ كس اشتباه خودش را معترف نيست.
< دكتر فاطمی در ديماه ۱۳۳۰ گفته بود: «ديگر در سرزمين ما نمی شود بساط كودتا راه انداخت و داستان سقاخانه را زنده كرد» . آيا چنين اظهارنظری ناشی از حالت ايده آليستی او نبود؟
| دكتر فاطمی آدمی بسيار ايده آليست بود و چنين مطلبی هم حالت شعارگونه داشته. هر چند كه او يك هفته قبل از كودتای ۲۵مرداد، احتمال وقوع كودتا را نفی نكرد.
< دكتر فاطمی در دوره اقامتش در پاريس در نامه ای برای شيفته می نويسد: «زمامداران ما اصلاً دنيا را نمی بينند و حتی اخبار يوميه را هم نمی خوانند، حساب اينها صددرصد غلط است و اطمينان قطعی دارم كه تمام اعمال و حركاتشان به ضرر ملت و مملكت و بالاخره به فنا و نابودی آنها تمام می شود.»آيا فاطمی از جو رقابت آميز احزاب اروپا و ائتلاف و انشعاب و بده و بستانهای احزابی و الزامات حضور در عرصه سياست تأثير نپذيرفته بود؟
| به نظر می رسد كه تأثير نپذيرفته بود.
< شما می پذيريد كه در سياست، انعطاف پذيری می تواند مضر باشد؟
| من شايد اشتباه كنم ولی اگر همه درهای آشتی را ببنديد، خودتان در تله می افتيد.
< اصلاحات و اقدامات دكترفاطمی در ۹ماه دوره وزارتش شامل چه مواردی است؟
| دكتر فاطمی علاوه بر قطع روابط با انگلستان، قصد داشت دست به اصلاحات اساسی زند وتعداد ۸۵نفر از كارمندان وزارت خارجه را كه متعلق به خانواده های اشراف قديمی بودند اخراج و به جای آنان جوانان تحصيلكرده و ميهن پرست و استخدام كند كه فرصت نيافت. اساسنامه جديد وزارت امورخارجه مديون زحمات دكتر فاطمی و همكاران نزديك او بودكه در صورتی به مرحله اجرا درمی آمد محيط اين وزارتخانه را به كلی عوض می كرد و برای كارمندان فعال وخدمتگزار امنيت شغلی به وجود می آورد.
از آنجايی كه دكترفاطمی خودش روزنامه نگار بود، دائماً با روزنامه ها تماس داشت و در ضمن مصاحبه های مطبوعاتی، مديران و خبرنگاران جرايد را در جريان تحولات روز قرار می داد واز آنان نظر مشورتی می خواست.
اين كار تا آن زمان بی سابقه بود. آخرين اقدام دكترفاطمی در وزارت خارجه، تشكيل كنفرانس های منطقه ای با حضور سفيران ايران در كشورهای ديگر بود.
در ابتدا كنفرانس سفيران خاورميانه را در بيروت و سپس كنفرانس سفيران در كشورهای اروپايی رادر لاهه تشكيل داد تا به ارزيابی سياست خارجی و موقعيت جهانی ايران بپردازند. روزنامه های خارجی نوشتند در صورتی كه اصلاحات دكترفاطمی به مرحله اجرا درآيد، وزارت خارجه ايران به شكل الگو و نمونه ای در خاورميانه درخواهد آمد.
اتفاقاً من به همراه چندتن از دانشجويان ايرانی ديگر كه در اروپا مشغول تحصيل در دانشگاه بوديم موفق شديم در يك ملاقات خصوصی در روز ۱۹مرداد۱۳۳۲ يعنی چندروز قبل از كودتاهای ۲۵ و ۲۸مرداد با او صحبت كنيم. دكتر فاطمی به يكی از سؤالات كه در مورد ميزان احتمال وقوع كودتا در كشور بود، اينگونه جواب داد: «بايد هوشيار بود واجازه نداد عوامل داخلی انگلستان دست به چنين اقدام خائنانه بزنند. چون در اين صورت دستاوردهای نهضت ملی برباد خواهد رفت و اوضاع به شكل سابق برخواهد گشت. اكنون ايران پس از تحمل يكصد و پنجاه سال سلطه استعمار خارجی از استقلال كامل برخوردار شده است و در آينده خواهد توانست از آزادی و حكومت دموكراتيك برخوردار شود و سرمشقی برای ديگر كشورهای خاورميانه گردد.»
< دكتر فاطمی بعد از مراجعت به كشور، يكی از وزرايی بود كه در كودتای اول ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ دستگير و زندانی شد…
| بله؛ در ۲۵مرداد ۱۳۳۲ سربازان گارد شاهنشاهی به خانه دكتر فاطمی ريختند، او را كتك زدند و به بازداشتگاه بردند. ضمناً با همسر وفرزند خردسال او بدرفتاری كردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند ولی چند ساعت بعد كه كودتا شكست خورد، فاطمی، مهندس زيرك زاده و حق شناس را آزاد كردند. دكتر فاطمی يكسره به خانه مصدق رفت و با عصبانيت خواستار تشكيل دادگاه صحرايی و مجازات كودتاچيان شد. در دادگاه صحرايی كه در زمان جنگ برگزار می شود، متهمان يا اعدام می شوند و يا تبرئه و حالت حد وسطی وجود ندارد اما دكتر مصدق زير بار چنين كاری نرفت و به دكتر شايگان، دكتر صديقی وزير كشور و لطفی وزير دادگستری دستور داد بنشينند و قانونی در اين زمينه بيابند كه چنين قانونی وجود نداشت. فاطمی در ميتينگ پنجاه هزارنفری ۲۶ مرداد سخنرانی شديدالحنی عليه شاه ايراد كرد و در سه سر مقاله روزنامه باختر امروز مطالب تندی نوشت و از جمله اظهار داشت: «دربار پهلوی روی دربار ملك فاروق [مصر] را سفيد كرد.»
در روز ۲۸ مرداد، دكتر فاطمی تا ظهر در خانه دكتر مصدق حضور داشت ولی در آن هنگام به صلاحديد نخست وزير و جمعی از حضار، او آنجا را ترك كرد و در خانه ستوان دكتر محسنی در نزديكی ميدان تجريش پنهان شد و تا اسفند ۱۳۳۲ كه توسط سرهنگ مولوی دستگير شد در همان جا به سر برد.
< دكتر شايگان يكی از سخنرانان ميتينگ بهارستان توصيه كرده بود كه فاطمی به هيچ وجه سخنرانی نكند ولی دكتر فاطمی فرصتی پيدا می كند و با قرارگرفتن در پشت تريبون سخنانی را عليه دربار بيان می كند كه نوار همين سخنرانی يكی از مستندات مجرم بودن او در دادگاه بود.
| دكتر شايگان و ديگر دوستان فاطمی می دانستند كه شب گذشته با زن و بچه او بدرفتاری كرده اند. هيچ مرد غيرتمندی حاضر نيست بدرفتاری با زن و بچه اش را تحمل كند و خودش را هم كتك و دستبند بزنند. البته اگر چند نفر از كودتاچيان اعدام می شدند، محال بود كه كودتای دوم (۲۸ مرداد) اتفاق بيفتد. اين درسی بود كه در انقلاب سال ۱۳۵۷ گرفته شد و از گردش روزگار يكی از نظاميان اعدامی تيمسار نصيری بود كه در ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ رئيس گارد بود و فرمان عزل دكتر مصدق را به وی ابلاغ كرد.
<دكتر فاطمی بعد از شكست كودتای اول به همراه سعيد فاطمی خواهرزاده اش به سرعت در دربار حضور می يابد و دستور مهر و موم كردن كاخهای سلطنتی را صادر می كند. آيا اين عمل در حيطه وظايف وزير خارجه بود؟
| وقتی كه دكتر فاطمی اين كار را انجام داده مشخص می شود كه قضيه جنبه شخصی پيدا كرده و در او كينه ای به وجود آمده است وگرنه وزير خارجه كه نبايد برود و دستور بدهد كه كاخها را مهر و موم كنند. اين كار را بايد وزير كشور انجام می داد. به هر حال وزير خارجه نبايد سرمقاله با اسم و امضا در روزنامه چاپ كند. حتی در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قرار بود هيأت وزيران مصوبه ای را بگذراند كه شورای سلطنتی با انجام يك رفراندوم تشكيل شود. معنای تشكيل اين شورا اين بوده كه رژيم پادشاهی همچنان برقرار است.
< شما لحن تند دكتر فاطمی را در آن سخنرانی نسبت به ديگر سخنرانان، عمدتاً ناشی از آن حادثه حمله به خانه دكتر فاطمی می دانيد؟
| در اينجا به نظر می رسد كه بيشتر، مسأله شخصی مطرح بوده، بعد از شكست كودتای اول، دكتر مصدق می توانست به مردم بگويد كه شاه از كشور رفته و بنابراين از سلطنت خلع شده است ولی چنين تصميمی نگرفت. در مقابل دكتر فاطمی خواهان برچيده  شدن نظام سلطنتی و اعلام حكومت جمهوری بود و در مقابل دكتر مصدق اصولاً نمی خواست نظام سلطنتی مشروطه لغو شود.
<چرا در اين زمينه تا به اين حد بين دكتر مصدق و دكتر فاطمی تفاوت نظر وجود داشت؟
| اصولاً دكتر مصدق يك نوع دموكراسی به سبك بلژيك و انگلستان را می پسنديد كه پادشاه در امور دولتی دخالت نكند. ضمناً دكتر مصدق بعد ازحادثه ۳۰ تير ۱۳۳۱ در مردادماه همان سال اين جملات را پشت يك جلد «قرآن» نوشت و آن را برای اطمينان شاه فرستاد: «دشمن قرآن باشم اگر بخواهم بر خلاف قانون اساسی عمل كنم و همچنين اگر قانون اساسی را نقض كنند و رژيم مملكت را تغيير دهند، من رياست جمهوری را قبول نمايم.»
< آيا دكتر فاطمی خبر داشت دكتر مصدق سوگند ياد كرده كه حكومت جمهوری اعلام نكند؟
| حتماً اطلاع داشته كه دكتر مصدق يك سال قبل از آن نسبت به شاه سوگندياد كرده و گفته عليه رژيم اقدام نخواهد كرد.
اقداماتی كه دكتر فاطمی در روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد انجام داد با سياست كلی دولت تطبيق نمی كرد و بيشتر جنبه شخصی داشت وگرنه دكتر مصدق اصلاً خواهان براندازی نظام نبود.
من فكر نمی كنم كه دكتر مصدق با مطالب روزنامه باختر امروز موافق بوده ولی چيزی كه هست آن را تكذيب نمی كرد و شايد مصلحت نبود كه وزير خارجه كابينه اش را توبيخ يا بركنار كند.
< به چه علت يك نوع ائتلاف بين دكتر فاطمی و حزب توده در اعلام حكومت جمهوری به وجود آمد؟
| ائتلافی بين دكتر فاطمی و حزب توده به وجود نيامد. شايد چنين حالتی را بتوان توازی و نزديكی فكری ناميد. توده ای ها از قبل خواهان اعلام جمهوری خلق شدند.
< دكتر فاطمی كه در زمان كانديداتوری برادرش نصرالله (سيف پور فاطمی) در انتخابات دوره چهاردهم مجلس ۲۴ـ۱۳۲۲ از حوزه اصفهان برضد كانديدای حزب توده به شدت مبارزه و فعاليت كرد و در دوره های مختلف به شدت عليه توده ای ها تلاش كرد. با اين سابقه چرا او راضی شد درمنزل دكتر محسنی كه از افسران حزب توده بود، مخفی شود؟
| فاطمی تندروترين و چپگراترين جناح جبهه ملی بود و يك توازی بين نظر او و حزب توده در اعلام حكومت جمهوری به وجود آمد ولی ائتلافی بين آنها شكل نگرفت. دكتر فاطمی چون جانش درخطربود و آنها هم به او پناه داده بودند، مجبور شد كه درمنزل دكتر محسنی مخفی شود.
<به طور مختصر به جريان محاكمه دكترفاطمی هم اشاره می كنيد؟
| دكتر فاطمی را بعد از دستگيری به كاخ شهربانی می برند. درهمان زمان تعدادی چاقوكش به دكتر فاطمی كه بعد ازترور اولش با عصا راه می رفت، حمله كرده و دراين جريان، دكتر فاطمی چندزخم چاقو برداشت و اگر خواهرش خود را روی او نمی افكند، بدون ترديد كشته می شد. درنتيجه او را به بيمارستان ارتش بردند و تحت عمل جراحی قراردادند.
دادگاه نظامی مأمور محاكمه دكتر فاطمی، دكتر شايگان و مهندس رضوی درمهرماه ۱۳۳۳ تشكيل شد. درجلسات دادگاه نظامی دكتر فاطمی را با آمبولانس و برروی برانكارد می آوردند و او قادر نبود بر سرپا بايستد. دادگاه نظامی پس از ده روز حكم اعدام فاطمی را صادركرد. حكم اعدام دكتر فاطمی در ساعت ۶بامداد روز چهارشنبه ۱۹آبان ماه ۱۳۳۳ با شليك ۸تير تفنگ توسط چهارسرباز به اجرا درآمد.
< دكتر فاطمی قبل از اعدام به مدت ۴۰ دقيقه برای افسران و نظاميان حاضر در مراسم اعدام خود سخنرانی كرد. مهمترين بخش سخنان او از نظر شما كدام است؟
| او با صراحت تمام اعلام كرد: «من از مرگ ابايی ندارم. آن هم، چنين مرگ پرافتخاری. من می ميرم كه نسل جوان ايران از مرگ من عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع كرده و نگذارد جاسوسان اجنبی براين كشور حكومت كنند». دكتر فاطمی درآخرين لحظات قبل از اعدام فرياد زد: «زنده باد دكتر مصدق، پاينده باد ايران». من شخصاً علی رغم برخی اشتباهاتی كه هرانسانی ممكن است مرتكب شود و دكتر فاطمی هم از اين حالت مستثنی نيست، برای او احترام خاصی قائل هستم.
چون او تا آخرين لحظه حياتش هم به فكر ايران وپايندگی كشورش بود. دكتر فاطمی سياستمداری مردمی بود و اگر اينگونه نبود با ميانجيگری افراد و وابستگان به هيأت حاكمه وقت از تيرباران شدن نجات پيدامی كرد. درحقيقت دكترفاطمی با نثارخون خودش نشان داد كه به هيأت حاكمه وابستگی ندارد.