زندگي نامهء ياسر عرفات
نوشتهء آمنون کاپليوک
از بهروز عارفي
بدنبال وخامت وضع سلامتي
ياسر عرفات، رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين ، او با هواپيمايي که رئيس جمهوري
فرانسه براي انتقال وي فرستاده بود عازم پاريس شد و بعدازظهر جمعه ۲۹ اکتبر ۲۰۰۴
در بيمارستان نظامي پرسي واقع در حومهء جنوب غربي پاريس بستري گشت.
ياسر عرفات، از روز ۳
دسامبر ۲۰۰۱ در مقر فرماندهي خود در ساختمان مقاطعه (رام الله) عملاً زنداني بوده و
دولت اسرائيل، برخلاف کليه ي قوانين بين المللي و قراردادهاي بين اسرائيل و فلسطين،
از خروج وي جلوگيري ميکرد.
مطبوعات فرانسه، به رغم
انتقاداتي که بر وي وارد مي کنند، در اين نکته با هم، هم زبانند که «عرفات مظهر
مبارزهء خلق فلسطين» است. آنان اعتراف مي کنند که هر زمان که گمان مي رود که «وي
در بدترين شرايط به سر مي برد، او باز هم اهميت بيشتري مي يابد».
عرفات در ۴ اوت ۱۹۲۹ در
بيت المقدس بدنيا آمد. در ۱۹۴۸ در پي ايجاد دولت اسرائيل، ابتدا به غزه و سپس مصر
پناهنده شد. او در آن کشور به تحصيل رشتهء مهندسي پرداخت و سپس براي کار روانهء کويت
گرديد. در اين امير نشين بود که در سال 1959سازمان الفتح را بنياد نهاد و از آن پس
به ابوعمار مشهور شد. سازمان وي در اول ژانويه 1965مبارزهء مسلحانه را با اسرائيل
آغاز کرد. عرفات در فوريه۱۹۶۹ به رياست هيئت اجرائي سازمان آزادي بخش فلسطين
انتخاب شد. در سال ۱۹۷۴، در کنفرانس سران عرب در تونس، ساف به عنوان تنها نمايندهء
مشروع خلق فلسطين شناخته شد و در نوامبر همان سال، عرفات به عنوان نماينده ي خلق
فلسطين در مجمع عمومي سازمان ملل متحد سخنراني کرد و گفت که در يک دست شاخه ي زيتون
و در دست ديگر سلاح دارد. حمله ي اسرائيل
به لبنان در سال 1982 باعث خروج عمده ي نيروهاي
فلسطيني از اين کشور شد.
تا زماني که مذاکرات
مخفي با اسرائيلي ها در اسلو صورت گرفت، جنبش مقاومت فلسطين روزهاي سختي را پشت سر
گذاشته بود (سپتامبر سياه در اردن در 1970،حملهء ارتش اسرائيل به لبنان و فاجعهء
کشتار صبرا و شتيلا در 1982 در اين ميان جاي ويژه اي دارد).
در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳،
دست دادن تاريخي عرفات- رابين در کاخ سفيد واشينگتن دورهء جديدي از روند مذاکرات ميان
اسرائيل - فلسطين را گشود. عرفات در ژوئيهء ۱۹۹۴ به خاک فلسطين بازگشت و دولت
خودمختار فلسطين را تشکيل داد. اما با قتل
رابين توسط يک يهودي وابسته به گروه هاي دست راستي، و خودداري اسرائيل از تخليه ي
سرزمينهاي اشغالي، آنچه به نام روند صلح خوانده ميشد سير نزولي پيدا نمود. در
سپتامبر ۲۰۰۰، پس از شکست مذاکرات کمپ ديويد، و بدنبال بازديد تحريک آميز آريل شارون
از صحن مسجد اقصي در بيت المقدس، انتفاضهء دوم آغاز گشت.
ده ماه بعد، مقر عرفات
در رام الله تحت محاصرهء نيروهاي اسرائيلي قرار گرفت. او عملا در اين ساختمان
زنداني بود. با اينکه عرفات در ۱۹۹۶، در يک انتخابات عمومي آزاد از سوي مردم فلسطين به رهبري برگزيده شده بود،
دولت جورج دبليو بوش از ژوئن ۲۰۰۲ عرفات را بايکوت کرده، از ارتباط با وي خودداري نمود.
در اين مدت، تنها معدودي از مقامات کشورهاي غربي از او ديدار کردند. در تابستان
گذشته، شارون از پذيرفتن وزير خارجهء فرانسه، بدليل ديدار عرفات خودداري کرد. آنچه
در کليهء اين مراحل متوقف نشده مبارزهء حق طلبانهء ملت فلسطين واز يکسو و سرکوبهاي
مستمر اسرائيل و اشغال و تخريب فلسطين از سوي ديگر است.
به مناسبت بيماري پرزيدنت
عرفات، رئيس هيئت اجرائي سازمان آزاديبخش فلسطين و رئيس تشکيلات خودمختار فلسطين و
لحظات سختي که به همين دليل مردم فلسطين و دوستان و همراهان اين ملت مي گذرانند به
معرفي کتابي مي پردازيم که آمنون کاپليوک
Kapeliouk Amnon روزنامه نگار اسرائيلي و همکار لوموند ديپلوماتيک در بارهء
زندگي ياسر عرفات نوشته است:
پاريس
۲۹ اکتبر ۲۰۰4
عرفات،
سازش ناپذير
ياسر عرفات از نادر مردان سياسي
معاصر است که کمتر کسي ميتواند در مورد او بي تفاوت بماند. بي دليل نيست که تعداد
کتاب ها و زندگي نامه هائي که دربارهء وي و مبارزهء طولاني اش نگارش يافته، از
همان اهميتي بر خوردار است که زندگي نامه ء شخصيتهاي بزرگ قرن بيستم نظير دوگل، لنين،
چرچيل و ...
کتاب جديدي که نويسنده و روزنامه
نگار اسرائيلي-فرانسوي، آمنون کاپليوک به زندگي نامه عرفات اخنصاص داده، يک زندگي
نامهء ساده نيست. او بيش از تاريخ فلسطين و اشغال آن، مبارزه و مقاومت ملتي را از
لابلاي مراحل زندگي عرفات به نگارش درآورده است که درميان سختي ها پيکار کرده ولي
تسليم نشده است. کتاب کاپليوک به زبان فرانسه نوشته شده و ترجمهء آن به زبان هاي
انگليسي – عربي در دست تهيه است.
اين کتاب در رسانه هاي گروهي،
انعکاسي در خور يافته و در اينجا گوشه هائي از آن را مي آوريم:
لوموند (ويژه کتاب ) ( جمعه ۲۰ فوريه
۲۰۰۴) در معرفي کتاب مي نويسد: « موضوع به وسعت يک اقيانوس» است و کتاب ثمرهء «۴
سال کار که به قول نويسنده مي توانست حتا
خيلي بيشتر طول بکشد». اين کتاب که
در اکتبر ۲۰۰۳ پايان يافته، توسط نويسنده اي نگارش يافته است که «شايد تنها زندگي نامه نويس عرفات باشد که از سال ها
پيش، روز به روز، مسائل مربوط به کشمکش اسرائيل – فلسطين را دنبال کرده است.»
نويسنده از وراي زندگي نامه عرفات،
نيم قرن تاريخ مقاومت فلسطين را ورق زده است. منتقد ادبي لوموند معتقد است :« کتاب
جزئيات زيادي را نقل ميکند که تا کنون
ناگفته مانده بود» (...) ، و از خلال زندگي عرفات ، تاريخ جنبش ملي فلسطين، کشمکش
اسرائيل – فلسطين و بازتاب هاي آن را موشکافي کرده است».
از ديد کاپليوک، عرفات «داراي نوعي
حس ششم در برابر خطر است» و شايد به همين جهت توانسته از سوءقصدهاي بيشماري جان سالم بدربرد. وي «مردي
رزمجو، پراگماتيک، تعادل گرا، و عموماً دورانديش» بوده «توازن قوا در سطح منطقه اي
و جهاني»را در نظر دارد. «ايمان او به آرمانش و نيز قابليت هاي وي بارها به ياري
او شتافته» و شخصيت او به «جنبش ملي فلسطين دوام بخشيده»، تلاش هاي او «موجب
شناسائي اين جنبش و حقوق خلق فلسطين در سطح جهاني شده است.» . کاپليوک مي نويسد «
بندبازي و شم سياسي وي هميشه به سود او تمام نشده است و به ويژه از زماني که در فلسطين
و در رأس تشکيلات خودمختار» مستقر شده است. از دو سال پيش که دولت اسرائيل او را
در رام الله عملا «زنداني»کرده، «اجحاف ها و رفتارهاي تحقيرآميز اسرائيل، چون پتک
بر سر او و خلق اش فرود آمده است. نااميدي ها، ممنوعيت ها و رنج هاي پس از شکست نويدهاي
صلح (پس از ۱۹۹۳)،بر نارضايتي و سرخوردگي ها افزوده است.
گروهي از ناظرين سياسي، تقصير اين
وضع را متوجه «بيکفايتي و فساد» تشکيلات ميدانند،اما فراموش مي کنند که سياست هاي
تجاوز کارانهء دولت اسرائيل عملا او و تشکيلات خودگردان را فلج کرده است. «رقيبان
وي به ويژه اسلام گرايان، نهايت استفاده را از نارضايتي هاي مردم کرده اند.» اما
کنار گذاشته شدن عرفات از سوي اسرائيل و آمريکا، همبستگي مردم را با او خلل ناپذير
کرده است.»
او در باد و طوفان همچنان ايستاده
است و اين امر «عنوان کتاب را موجه مي سازد». نويسنده براي رفتار عرفات توضيحاتي و
دست کم توجيهاتي مي يابد.
کاپليوک «جنگ رواني»، عليه عرفات
را افشا مي کند. او اخيرا در يک کنفرانس مطبوعاتي گفت: « تنها، اسرائيل، ايالات
متحده و چند محفل اروپائي عليه عرفات يک جنگ رواني در پيش گرفته اند (...) باقي
جهان، برعکس، روش برخورد آمريکا و اسرائيل را با او محکوم مي نمايند.»
مجلهء اکسپرس (۱۶ فوريه ۲۰۰۴) در
مصاحبه اي با کاپليوک، از او مي پرسد « آيا اين زندگي نامهء تحسين آميز از عرفات،
چون کتاب پيشين تان: «گزارش يک کشتار» که
پس از تراژدي صبرا و شتيلا منتشر ساختيد، اسرائيل را تکان نخواهد داد؟» نويسنده
پاسخ ميدهد: «من آنچه را که باور دارم ميگويم، و وظيفهء مطبوعاتي ام را انجام ميدهم.
تنها خطاي من شايد، گفتن حقيقت پيش از ديگران است و اضافه کنم که من عرفات را ستايش
نمي کنم. من اين مرد را بسيار خوب مي شناسم و به او توجه دارم. زيرا او در سختي ها
و خوشي ها، مظهر خلق فلسطين است . نه ميشود قابليت هايش را منکر شد و نه پراگماتيسم
استثنائي اش را.»
مورخ معاصر فرانسوي، ژان لاکوتور
(زندگي نامه نويس شارل دوگل) در مجلهء
نوول اوبسرواتور ( ۴ مارس ۲۰۰۴) در نقد کتاب زندگينامه ي عرفات مي نويسد :
«کتاب در مورد تجربه ها و مصائبي که عرفات از آنها سربلند بيرو ن آمده، عالي است.»
لاکوتور به سطوري از کتاب در مورد خيانت هاي اعراب [نسبت به فلسطين و اعراب] اشاره
کرده مي افزايد: «به رغم شانه خالي کردن هاي « دوستان»اش و قاطعيت سرسختانهء
دشمنان اش، او از همهء تله ها سالم در رفته و از بيست سوءقصد جان سالم بدر برده
است» و پند هاي محتاطانه «عبد الناصر» و
«خيانت»هاي ساداتي و اردني را تجربه کرده و از اين هم بيشتر، او از جنگ لبنان هم که فقط يک در هزار بخت زنده ماندن داشت، سالم
بيرون آمد. او بهتر از «سازش ناپذير» و «تسخيرناپذير» است. او «غرق نشدني » است.
برنامهء معرفي کتاب راديو فرانسه (۶
فوريه ۲۰۰۴) به زواياي ديگري از کتاب مزبور توجه مي کند و آن را پرارزش ارزيابي
کرده ميگويد: « نويسنده بيش از دويست بار
با «رئيس» ديدار کرده و نيز با ده رهبر فلسطيني ديگر. عرفات براي اين کتاب از
«اسرار سياسي پرده برميدارد». نويسنده معتقد است که «عرفات برخلاف ديگر مسئولين
فلسطيني، نسبت به تيره بختي هاي مردم يهودي بسيار حساس است و هميشه علاقمند به کسب
اطلاع است.»
مجري برنامه به دامنهء وسيع تبليغات
ضدعرفات در ماه هاي اخير اشاره کرده و از کاپليوک نقل ميکند «زشت نشان دادن چهرهء
عرفات به ارادهء بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل در ۱۹۹۷ شروع شد. او که نميخواست
قرارداد اسلو را به اجرا گذارد، راه توطئه عليه شخصيت عرفات را در پيش گرفت» ولي
کاپليوک نقش باراک را نيز فراموش نمي کند. : « در کامپ ديويد (سال ۲۰۰۰) باراک
کوچکترين امتيازي در مورد بيت المقدس و پناهندگان نداد و بيل کلينتون به عرفات «خيانت»
کرد».
به عقيدهء کاپليوک «بازديد آريل
شارون از صحن مسجد اقصي موجب آغاز انتفاضه
دوم گرديد و باراک به رغم اخطار عرفات،
کوچکترين اقدامي براي مخالفت با اين کار انجام نداد.».
روزنامهء «اومانيته» در شمارهء ۵
فوريه ۲۰۰۴، در مقاله اي با عنوان « عرفات به روايت آمنون کاپليوک» از کتاب به عنوان
« زندگي نامهء شگفت انگيز رهبر فلسطين» و «کتاب استثنائي» ياد مي کند. اومانيته در
ميان مطالب چشمگير کتاب، مصاحبه کاپليوک با عرفات در روز ۹ اوت ۱۹۸۲، چندي قبل از
کشتار صبرا و شتيلا را انتخاب کرده است. اين مصاحبه در يک پارکينگ زيرزميني، در
حالي که محل ملاقات در نتيجهء بمباران مي لرزيد، انجام شده است.
اومانيته با نگاهي به زندگي خود نويسنده،
از زبان او مي نويسد که «او در فلسطين در محله اي که يهودي ها و عرب ها کنار هم ميزيستند»
بزرگ شده و پدر او از «دوستان فراوان عرب در خانه اش پذيرائي ميکرده». نويسنده، اين
همزيستي را در راستاي زندگي عرفات توصيف مي کند. از کودکي عرفات در بيت المقدس و سفر
مکرر او به قاهره مي نويسد و نيز از تأثير وقايع جنگ جهاني دوم بر روحيهء او و
سپس، مهم تر از همه، از النکبه (يعني فاجعه ي ايجاد دولت اسرائيل بر سرزمين فلسطين)
صحبت ميکند. کاپليوک مي نويسد که زندگي عرفات در مصر، با مبارزهء افسران آزاد و نيز
اخوان المسلمين جهت کسب قدرت هم زمان بود و شايد به خاطر وقايع آن زمان است که
عرفات همواره کوشش کرده، اين دوقطب متضاد يعني اسلام گرائي و ناسيوناليسم عرب را ...
با هم آشتي دهد.
نويسندهء اومانيته، مانند ديگر
«منتقدان» اين اثر در مطبوعات، از پيشگفتار کتاب به قلم نلسون ماندلا ياد ميکند. ماندلا
در مقدمهء تحسين آميز خود، به نقش عرفات در قرار دادن مسئلهء فلسطين در دستور کار
جامعهء بين المللي و ارتقاء خلق فلسطين از وضعيت پناهنده تا حد يک «ملت کامل»
اشاره کرده مينويسد:
« شرايط سختي را که در دوسال گذشته
در رام الله بر وي تحميل کرده اند، بيش از اين که او را تحقير نمايد، آناني را که
مسبب اين وضع هستند، بي آبرو مي کند... پرزيدنت عرفات براي ابد، نماد قهرماني براي
تمام خلق هاي جهان که در راه عدالت و آزادي مبارزه مي کنند، خواهد بود.»
اريک رولو (نويسنده و سفير سابق
فرانسه) در لوموند ديپلوماتيک آوريل ۲۰۰۴ مي نويسد:
« بزرگداشت نلسون ماندلا، بدون ترديد
خطاب به مردي است که جامعهء بين المللي – به استثناي اسرائيل و ايالات متحده – به
عنوان رهبر قانوني خلق فلسطين مي شناسد، جامعه اي که توجهي به چهرهء منفي اي که ده
ها سال است جناح راست توسعه طلب اسرائيل از عرفات ترسيم و تبليغ مي کند، معطوف نمي
سازد. رهبران ديگري چون اينديرا گاندي، برونوکرايسکي، اولف پالمه، فيدل کاسترو،
لئوپولد سنگور، هواري بومدين که همسان با ماندلا به او ارج مي نهادند، ميدانستند
که منظور از لجن پراکني استعمارگران رد هر گونه مذاکره با جنبش هاي آزادي بخش ملي است.
کاپليوک از اشتباهات عرفات در طول
عمر سياسي دراز او نيز ياد ميکند، اما اهميت بيشتري به توانائي هاي رهبر فلسطيني ميدهد.
اولين تماس هاي عرفات با شخصيت هاي
اسرائيلي به سال ۱۹۷۶ بر ميگردد که با ابتکار پي ير مندس فرانس و هانري کوريل
(متفکر کمونيست) صورت گرفت. در سال ۱۹۸۸، به پيشنهاد عرفات، سازمان آزادي بخش فلسطين
حق موجوديت اسرائيل را به رسميت شناخته قطع نامه ۲۴۲ شوراي امنيت را پذيرفت.
کاپليوک به روشني توضيح مي دهد که
اين رهبر «سازش ناپذير» بر سر آرمان هاي اساسي خلق خود کوتاه نخواهد آمد. آرمان
هائي که در تشکيل دولتي مستقل در سرزمين
هاي کرانهء باختري رود اردن و غزه که پايتختش بيت المقدس باشد و شناسائي اصولي حق
بازگشتٍ پناهندگان خود را نشان ميدهند.»
ماندلا اظهار اميدواري مي کند که
کتاب کاپليوک «به درک احترام و علاقه اي که تمام فرهيختگان براي او قائل اند ياري
رساند.»...
ARAFAT, L’IRREDUCTIBLE
D’ Amnon KAPLEIOUK
Préface :
Nelson Mandela
Edition
Fayard,541 pages