چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۸۲ - ۲۳ آوريل ۲۰۰۳
آتش بس ميان ارتش آمريکا و مجاهدين خلق

آتش بس ميان ارتش آمريکا و مجاهدين خلق

ارتش آمريکا در عراق با سران سازمان مجاهدين خلق پيمان آتش بس امضا کرد

قدردانی مسعود رجوی طی پيامی از حمايتهای بيدريع هموطنان داخل و خارج کشور

 

 

ارتش آمريکا چندين بار به نيروهای سازمان مجاهدين که از سلاح های سنگين برخوردار بودند حمله کرد

ارتش آمريکا در عراق با سران سازمان مجاهدين خلق، گروه مسلح مخالف حکومت جمهوری اسلامی ايران که در عراق مستقر است، پيمان آتش بس امضا کرد.

ژنرال وينسنت بروکس، سخنگوی مرکز فرماندهی ارتش آمريکا در جنگ عراق، روز سه شنبه ۲۲ آوريل، در قطر به خبرنگاران گفت: "ما در چند مورد با نيروهای سازمان مجاهدين خلق درگير شديم و تبادل آتش بين دو طرف صورت گرفت."

وی گفت: برخی عمليات ارتش آمريکا عليه مجاهدين با استفاده از سلاح های مرگبار صورت گرفته است.

ژنرال بروکس گفت که اکنون آتش بس بين دو طرف برقرار شده و گروه هايی از نيروهای سازمان مجاهدين با بر زمين گذاشتن سلاح ها، به محل هايی که برای تجمع آنها تعيين شده مراجعه کرده اند.

نيروهای تحت رهبری آمريکا، سازمان مجاهدين خلق و مقرهای آنان را به خاطر همکاری طولانی مدت آنها با حکومت صدام حسين، يک هدف موجه برای حمله معرفی کرده بودند.

چندين سال قبل پس از اينکه نيروهای اين سازمان که ايدئولوژی آن ترکيبی از مارکسيسم و اسلام است، به خاطر تحت تعقيب بودن در ايران، از اين کشور خارج شدند، صدام حسين به آنها پناه داد.

شاخه نظامی سازمان مجاهدين به سلاح های سنگين و خودروهای زرهی مجهز بود و متهم است که با حکومت صدام حسين و ارتش اين کشور در ماموريت های نظامی عليه گروه های مخالف حکومت صدام حسين همکاری کرده اند.

اين سازمان تا کنون مسئوليت برخی حملات به هدف هايی در شهرهای ايران که به گفته مقام های ايرانی اهداف غير نظامی و به گفته مقام های سازمان های مجاهدين، اهداف نظامی بوده است را بر عهده گرفته است.

ايالات متحده آمريکا، اتحاديه اروپا و ايران اين سازمان را تروريست معرفی کرده اند.

ژنرال بروکس توضيحی در مورد سرنوشت اعضای اين سازمان و اينکه آيا به آنها اجازه باقی ماندن در عراق داده می شود يا اخراج خواهند شد، نداد.

از توصيف های اين مقام نظامی آمريکا بر می آيد که شاخه نظامی سازمان مجاهدين خود را به ارتش آمريکا تسليم کرده است و اکنون تصميم گيری در مورد سرنوشت اين نيروها در اختيار آمريکاست.

در روزهای اخير برخی مقام های ايرانی، از جمله رحيم صفوی، فرمانده سپاه پاسداران خواستار استرداد اعضای سازمان مجاهدين به ايران شده بودند.

 

قدردانی مسعود رجوی طی پيامی از حمايتهای بيدريع هموطنان داخل و خارج کشور

هموطنان عزيز,

با درود به شهيدان آزادی ايران, بويژه مجاهدان قهرمانی که در اين ايام در جريان حملات گسترده تروريستی رژيم آخوندی و مزدورانش به قرارگاهها و مواضع مجاهدين در منطقه مرزی جان باختند, عميق ترين مراتب قدردانی و سپاس از يکايک شما را تقديم ميکنم.

انبوه پيامها و توجهات و اظهار نگرانی و حمايت های بيدريغ شما در هفته های اخير که با عنايت و ملاطفت بسيار نسبت به مجاهدين و رزم آوران ارتش آزادی در منطقه مرزی بلاوقفه جريان داشت, مضافا برهمبستگی و برانگيختگی شورانگيز هموطنانمان و شخصيت ها و نيروهای سياسی در تظاهرات جهانی امروز, براستی که آدمی را شرمنده و غرق محبت و منت ميکند. محبت خلقی اسير در چنگال آخوندهای خون آشام که برای سرکوب خلق و ذبح فرزندان رشيد ايران و ابقای حاکميت پليدشان از هيچ توطئه و جنايتی فروگذار نميکنند. راستی که تا کجا از جايگزين دمکراتيک و ميهنی, از مقاومت رهاييبخش و از مجاهدين و ارتش آزادی واين که اوضاع عليه ديکتاتوری مذهبی و تروريستی بچرخد, هراسانند...

آخوندهای خونريز و مزدوران آنها در سلسله حملات وحشيانه تروريستی دهها مجاهد خلق را به شهادت رساندند و بيش از ۵۰ تن را مجروح کردند.

در نهايت شقاوت سر مجاهد خلق جاويد حسينی را بريدند. دستهای مجاهدان خلق فرهاد مستوفی و ايرج کريم(پدر کريم) را از آرنج قطع کردند و سپس بر پيکر آنها در حوالی قرارگاه انزلی در شهرجلولا با لودر خاک ريختند. پيکرهای مجاهدان شهيد احمد فلاحتگر, بيژن محيطی, عمر دهانی, محمد علی مولائی و مهدی خراشادی را هم در نزديکی کانی ماسی و سيدنارين (در شرق شهر سعديه عراق) رها کردند که توسط همرزمانشان و اهالی شريف محل, در همانجا تدفين شد و سپس به قرارگاه اشرف منتقل گرديد.

سلام بر روانهای پاک و پاکيزه اعضای شهيد شورای رهبری سازمان مجاهدين خلق ايران, خواهران مجاهد معصومه پوراشراق, مرضيه علی احمدی, شهين حاتمی, نزهت ارزبيگی و محبوبه سوفاف(عضو شورای ملی مقاومت) که سه تن از آنان در جريان بمبارانها جان باختند.

درود بر قهرمانان شهيد حسين مشارزاده و صادق سيدی(کاک اسد)از مسئولان قديمی سازمان مجاهدين خلق ايران و اعضای شورای ملی مقاومت, زندانيان سياسی محکوم به اعدام و حبس ابد در زمان شاه که به ترتيب ۳۲ سال و ۳۰ سال سابقه مبارزه حرفه ای عليه نظامهای استبدادی شاه وشيخ داشتند و در جريان درگيری و مقابله با مزدوران رژيم آخوندی جان فدا کردند.

در يک کلام به آخوندها ميگويم که از جنايتها و توطئه ها و پشت هم اندازيهای خود و مزدورانتان برای نابودی مجاهدين طرفی نمی بنديد. خاطرآسوده بداريد که ديگر روزگار شما و ولايت پر شقاوت شما به پايان رسيده و درهرحال محکوم به فنا هستيد. پيروزی از آن مردم ايران ومقاومت رهائيبخش آنان وجايگزين دمکراتيک است.

درباره وقايع و حوادث پر التهاب و پرمخاطره يک ماه گذشته, باشد که در آينده فرصت گزارش و تشريح حماسه ی بزرگ اما خاموش مجاهدين و ارتش آزادی بدست آيد تا مردم ايران بدانند که با چه مرارتها و رنجها و فديه هايی، چه برگهای زرينی بر دفتر افتخارات اين مقاومت و بر تاريخ غرور و سربلندی ايرانيان در ايستادگی برسر اصول و عدم انحراف از مبارزه پرشکيب و يکسويه, درقبال آخوندهای غاصب، افزوده شده است. آنهم در سخت ترين شرايط و در بحبوحه بمبارانهای مستمر ( گاه۹۰ و حتی ۱۲۰ بار در يک شب) در جنگی که فرزندان ايران هيچ نقشی حتی به اندازه شليک يک تير در آن نداشته اند.

هموطنان ارجمند

اجازه ميخواهم درهمين فرصت بااختصار تمام چند نکته ضروری را هم به استحضار برسانم:

۱-خامنه ای گفته است که بايد بر روی شيعيان عراق سرمايه گذاری کرد و حرف آخر مخصوصا در جنوب عراق از ماست. در اين ايام ولی فقيه و همه باندهای رژيم آخوندی با تمام قوا بسيج شدند تا با سوء استفاده از احساسات مذهبی و اوضاع کنونی عراق, با همان الگوی « انقلاب اسلامی» و حکومت آخوندی « قيام اربعين» براه بيندازند. به گفته رفسنجانی و کارگزاران اصلاح طلب نظام «حداقلش اين است که مجاهدين ريشه کن شوند».

به ولی فقيه ارتجاع و ديگر باندهای تحت امر بايد گفت که لقمه عراق از گلويتان پايين نخواهد رفت همچنانکه از گلوی خمينی هم پايين نرفت. ۱۲سال پيش در مرواريد سرانجام به اين نتيجه رسيديد که از ديوار بلندتر از قدتان بالا رفتيد اين بار هم به اين نتيجه خواهيد رسيد که لقمه بزرگتر از دهانتان برداشته ايد!

۲-شورايعالی امنيت نظام آخوندی برای سر من هم جايزه تعيين کرده و تجهيزات و نيروهای ويژه به داخل خاک عراق فرستاده است.

۳۱ سال پيش در چنين روزی( ۳۰ فروردين ۱۳۵۱) فوز عظيم شهادت در کنار مجاهدان خلق علی باکری, ناصر صادق, علی ميهندوست و محمدبازرگانی که با يکديگر در دادگاه های نظامی شاه به اعدام محکوم شده بوديم, از من دريغ شد. در ۳۰ فروردين ۱۳۵۴ نيز برادران و رفيقان هم بندم, بيژن جزنی و ۶ يار فدايی او و کاظم ذوالانوار و مصطفی خوشدل پيشی گرفتند. و پس از آن نيز بارها و بارها در زمان شاه و در زمان شيخ, اين مثنوی تاخير شد...

راستی سر چه باشد که فدای قدم دوست يعنی خاکپای ملت ايران و درخت تناور آزادی و استقلال آن گردد که در حاکميت آخوندها با خون يکصد و بيست هزار شهيد آزادی آبياری شده است.

۳-آخوندها می گويند که مجاهدين دسته دسته تسليم آنها شده اند. کذب محض است. اينچنين ميخواهند به خودشان روحيه بدهند! تا امروز حتی يک مورد و يک نمونه از اين اراجيف صحت ندارد مگر اينکه رژيم بخواهد مجروحان حملات تروريستی را که آدم ربائی نموده و هم اکنون در ديزل آباد کرمانشاه تحت شکنجه هستند تسليم شده بخودش جا بزند.

۴-آخوندها ميگويند و می نويسند که مستقيم يا مع الواسطه به مجاهدين و رزم آوران ارتش آزادی پيشنهاد عفو و توبه و مصونيت از مجازات داده اند. اين هم يک غلط اضافی ديگر است که جواب آن با در هم کوبيدن حملات رژيم و پس راندن مزدوران و نيروهای متجاوز سپاه و اطلاعات داده شد.

۵-همگان به چشم ديدند که در جنگی که در عراق جريان داشت مجاهدين و مقاومت ايران با بالاترين بهای ممکن و با بالاترين خطرپذيری, از آزمايش استقلال و اصالت و از آزمايش پايبندی به تنها هدف خود که آزادی ايران است, سرفراز بيرون آمدند و سياوش گونه از آتشها گذشتند.

پس اين مقاومتی است بر حق و مشروع که در اعماق تاريخ و جامعه ايران ريشه دارد. شرايط سياسی البته بسيار بغرنج است اما هر کس که در برابر دجاليت و سرکوب و قتل عام خمينی و شرايط طاقت فرسای پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ دوام آورده باشد, باز هم به قطع و يقين راه خود را به پيش باز ميگشايد. پس از ۳۰ خرداد, ميليشيا و خواهرانمان شبها در تهران در زير پلها و در جويهای دور افتاده آب و در بهشت زهرا و قبرهای خالی می خوابيدند.

حالا هم صبر کنيد تا ببينيم که مردم و مقاومت ايران دربن بست استراتژيکی هستند يا رژيم آخوندی؟

۶-گفته ايم و تکرار ميکنيم که مبارزه و جنگ ما از آغاز فقط به فقط با رژيم نامشروع و آزادی کش آخوندی بوده و می باشد. رژيمی که مقاومت را به ما و مردم ما تحميل کرده است. اگر آخوندها منکر حقانيت اين مقاومت و حمايت گسترده مردم ايران از آن هستند, بلادرنگ ميتوانند با قبول انتخابات آزاد مؤسسان و رياست جمهوری بر اساس اصل حاکميت مردم (و نه ولايت فقيه) تحت نظر ملل متحد بخت خود را دربرابر مردم ايران و مقاومت ايران بيازمايند. راستی چرا از اين نسخه هايی که در اين ايام برای عراق می پيچند, خودشان تبعيت نميکنند؟!

۷- از امضاء قرارداد آتش بس با نيروهای آمريکائی که در اين ايام در رسانه ها منعکس گرديده است,استقبال ميکنيم هرچند از جانب ما هيچ آتشی در کار نبوده و اصولا طرف جنگ نبوده ايم. مجاهدين از ۱۲ سال پيش در شمال عراق هيچ حضوری نداشتند و از تابستان گذشته نيز همه قرارگاههای ارتش آزاديبخش در جنوب اين کشور برای برکنار ماندن از جنگ و درگيری, تخليه شده بود.

حضور ما در خاک عراق از ابتدا منوط و مشروط به استقلال کامل بود. از اين پس هم برای تفاهم و توافق بر همين اساس تلاش ميکنيم والا هم که مجاهدين و مقاومت ايران نه در عراق بدنيا آمده اند و نه در عراق پايان می پذيرند.

۸- اکنون از آخوندهايی که تا ديروز مجاهدين و رزم آوران آزادی را به وابستگی و دست نشاندگی دولت عراق متهم ميکردند و عمدتا برهمين اساس خواهان برچسب تروريستی عليه اين مقاومت ميشدند, امروز که عراق درکنترل نيروهای آمريکاست ديگر چه ميگويند؟! لابد از فردا مجددا ما در تبليغات آخوندها « عوامل استکبار جهانی» و «تحت الحمايه آمريکا» خواهيم شد! فقط بايد يادشان باشد که شوروی هم ۱۲ سال پيش فروپاشی شده است و برچسب وابستگی به آن هم موضوعيت ندارد!

راستش را بخواهيد آنچه طی ۲۲ سال گذشته به اثبات رسيده است وابستگی تمام عيار و سرتا به پای اين مقاومت به مردم و تاريخ و فرهنگ ايران است با گوشت و پوست و استخوان.

۹- بر اساس همين اصالت و استقلال و مواضع اصولی که همگان گواه و نظارهگر آن بودند, به اطلاع همه هواداران و پشتيبانان مجاهدين و مقاومت ايران ميرسانم که ديگر جايی برای بهانه ها و دستاويزهای حکومت آخوندی و برای برچسب تروريستی عليه سازمان مجاهدين خلق ايران باقی نمانده است و از اينرو اولين خواسته سياسی که در تمام مجامع و محافل و مناسبات و ارتباطات بين المللی مصرانه بايد بر آن پافشاری نمود, کنارگذاشتن اين برچسب ناچسب و کمک نکردن به ديکتاتوری مذهبی و تروريستی حاکم بر ايران است.

۱۰- گفته ايم و تکرار ميکنيم که در امور عراق مداخله ای نداشته و نداريم و مسإله ما فقط به فقط رژيم سرکوبگر و نامشروع حاکم بر ميهنمان ايران بوده و هست و خواهد بود. از اين رو در خاک عراق با هيچ گروه و جريانی اعم از شيعه و سنی و کرد و عرب سر دعوا و ناسازگاری نداشته و نداريم و تا کنون هم بسياری چيزها را فرو خورده و از هرگونه تلافيجويی احتراز کرده ايم تا از مبارزه اصلی و اصولی خود منحرف نشويم. به همين خاطر از هرگونه تفاهم و دوستی استقبال ميکنيم.

هرچه غير از اين شنيديد و خوانديد, کذب و ساخته و پرداخته آخوندها و اطلاعاتشان برای پيشدستی و سرپوش گذاشتن بر تهاجمها و جنايتهای تروريستی و يا برای زمينه سازی اين جنايتهاست.

***

با قدردانی و سپاس مجدد از همه مشتاقان آزادی و استقلال ميهن که خون فرزندان رشيد ايران را گرامی داشتند و با همبستگی و هوشياری ملی ترفندها و ترهات و توطئه های آخوندها را نقش برآب کردند, به پاس خون شهيدان و با يادآوری درد و رنج بی پايان ملت ايران در زير حاکميت آخوندی, از همه جريانها و گروهها و شخصيتها و فعالان سياسی در داخل و خارج ايران که خواهان سرنگونی استبداد مذهبی و نيل به حاکميت مردم هستند, درخواست می کنم بر ابعاد فعاليت و مبارزه خود برای در هم شکستن ترفندها و نيرنگ های دشمن و حمايت از مقاومت بيفزايند. روزگار حاکميت و ولايت آخوندی شتابان رو به پايان است.

مسعود رجوی

مسئول شورای ملی مقاومت