مجاهدين خلق خلع سلاح شدند
مهدي خوشحال
ياران،
وقتي صداي غائله خوابيد، بر سنگ گور من بنويسيد، سربازي که نجنگيد، اما شکست
خورد(1)
طبعاً! هيچ شکستي بدتر از آن نيست، سربازي،
درون سنگرهاي سرد و سياه خفته باشد، کينه و انتقام دشمن در دل داشته باشد، موي سر
سپيد کرده باشد، اميد پيروزي در سر پرورانده باشد، بار گران رياضت بر دوش کشيده
باشد، خون دل خورده باشد، عمر تلف کرده و تلفات داده باشد، بدنامي همکاری با دشمن به
جان خريده باشد، سال ها پشت خاکريزهاي انتظار مانده باشد، آن گاه که دشمن از راه
رسيده باشد، بدون شليک گلوله اي، خود را تسليم دشمن کند!
متاسفانه، اين ها شرح حال مجاهدين خلق در عراق
است. سازماني که 17 سال قبل به قصد سرنگوني جمهوري اسلامي، وارد خاک عراق شده و با
ديکتاتور آن کشور "پيمان نخل" بست. عراقي که در حال جنگ با کشور و مردم
ايران بود.
مهمترين خبرگزاري ها و منجمله تلويزيون
مجاهدين، طی چند روز اخير خبر خلع سلاح داوطلبانه شان را منعکس کردند. آنان موافقت
کردند داوطلبانه سلاح هاي خود و از جمله هرگونه سلاح هاي کمري را تحويل دهند، آنها
اجازه يافتند يونيفورم هاي خود را نگه دارند(2)
گوينده تلويزيون مجاهد، اصرار داشت تا بگويد، فرماندهان مجاهدين طي ساعت ها
گفت و گو با نيروهاي ائتلاف، بر سر اين واژه که مجاهدين خلق اسير جنگي عراقي
نيستند، به تبادل نظر پرداختند! گوينده اذعان داشت، تسليم مجاهدين به نيروهاي
آمريکا، داوطبانه و در راستاي خنثي کردن تشبثات و توطئه هاي نظامي جمهوري اسلامي
صورت گرفته و مجاهدين خلق، هنوز هم داراي قدرت نظامي برابر با آمريکا و مستعد
سرنگوني جمهوري اسلامي بوده و در اين راه بسا جدي هستند!
ناگفته پيداست که مجاهدين خلق با همه غلو و
غرور فرقه گرايانه اي که اندوخته اند و در تبليغات و کار سياسی به کار می برند،
قادر به اعتراف اشتباه و پياده شدن حتي در ايستگاه آخر هم نيستند. آنان در هر
بازي، آن چنان شيفته برد به اشکال تقلبي و جرزني اند، به باورشان، حتي اگر داور
بازي سوت پايان را بکشد، زمان بازي از دقيقه 90 بگذرد، بازهم منتظر پنالتي باقي مي
مانيم!(3)
هر آن کس از معکوس انديشي و معکوس گويي هاي
مجاهدين آشنا باشد، نيک مي داند، اکثر پيش بيني ها و تحليل هاي آنان، دقيقاً با
180 درجه عکس، به واقعيت نزديک است. خلع سلاح داوطلبانه نيز چيزي جز تسليم و شکست
در مقابل دشمن، معناي ديگري ندارد. آن هم پس از همکاري با صدام حسين، ديکتاتور
عراق و نيروهاي آمريکا، به قصد ماندن مجدد در عراق، ولي النهايه اين آمريکا بود که
حاضر نشد آنان را در مقابل جمهوري اسلامي به بازي بگيرد يا اين که در هر بازی
مقابل جمهوری اسلامی، از کيسه مجاهدين خلق خرج می کند. ولی مجاهدين، تسليم و خلع
سلاح داوطبانه را آن چنان با آب و تاب و معنی دار، طرح و تبليغ می کنند، که انگار
آنان از اساس مخالف خشونت بوده و قادر خواهند بود با کاربرد حربه جديد از ليست
تروريسم کشورهای غربی خارج شوند، و اين را در صدر برنامه های تبليغاتی خود قرار
داده اند.
گفتني است، مجاهدين خلق بدون صدام حسين، با
وجود داشتن سلاح هاي زرهي و مدرن عراقي طي يک ماه اخير دهها تن تلفات نيرويي متحمل
شده اند.
حال آنان بدون سلاح، آن هم در ميان انبوه دشمناني که از هر سو آنان را احاطه کرده
اند، چه گونه خواهند توانست به زندگي و مبارزات خود ادامه دهند، و چرا نمي خواهند
باور کنند دوران و تاريخ مصرف شان به پايان رسيده است.
به هر رو، مجاهدين خلق نيز مانند بسياري از
گروه هاي افراطي جهان در عصر دوقطبي که بخت و اقبال فراوان همراه شان بود، با وجود
داشتن تمامي ابزارهاي مقاومت و مبارزه مسلحانه هم چون، رهبري کاريزما، نيروي حرفه
اي، ايدئولوژي راديکال و سلاح، پس از اين که طي دهه 80 از ايران خارج شدند، به دو
ستون ديگر نيز تکيه زدند، و آن دو عبارت بودند از کشور همسايه اي که حامي آنان بود
و پشت جبهه اي چون کشورهاي غربي که مي توانست هر گونه راه برون رفت و تنفسگاه شان
را طي دو دهه اخير تضمين کند. با آن چه شمرده شد، تنها طي چند ماه اخير، مجاهدين
خلق از شش ستوني که بر آن تکيه داشتند، سه ستون و تکيه گاه شان را از دست داده اند
و تنها مانده است، رهبري که مخفي شده است، ايدئولوژي که کهنه شده است و نيروهايي
که بيش از 90% به مخالف و دشمن بدل شده اند.
حال بايست طي روزهاي آينده باز هم نگران سرنوشت
شوم مجاهدين خلق در عراق بود که بدون تکيه بر سه ستون اصلي و با تکيه بر سه ستون
پوسيده، چه گونه خواهند توانست به بقاء شان ادامه دهند!
پي نوشت:
1ـ شعر از نصرت رحماني
2ـ راديو فردا،
10/5/2003
3ـ سايت ديدگاه
"پايان"