شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۲ - ۱۰ مه ۲۰۰۳
آثار تحولات منطقه

آثار تحولات منطقه

تشکيل جبهه های جديد در ايران

در سطوح مختلف اجتماع احساس تحقق آمالها و آرزوها تقويت گرديده و در اثر کارکرد عوامل درونی و اثر بخشی عوامل بيرونی شوق ايجاد تحول و شکل گيری نظام سياسی جديد مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر موضوع بحث و گفتگوی عمومی شده است

 

دريادل توانا

 

بر اساس اظهارات مقامات رسمی امريکا جمهوری اسلامی ايران علاوه بر آنکه به موازين بين المللی پای بند نيست با نقص مستمر حقوق شهروندان اعلاميه جهانی حقوق بشر را ناديده ميگيرد و ضمن تلاش بی وقفه به منظور دستيابی به سلاحهای کشتار جمعی و هسته ای از تروريسم و گروههای تروريستی بطور همه جانبه حمايت و پشتيبانی می کند .پس از سرنگونی صدام دخالت ايران در عراق به قصد نفوذ در ميان شيعيان به فهرست انتقادات امريکا افزوده شد " چراکه جمهوری اسلامی ايران به دليل بهره مندی از مذهب شيعه می تواند در اين منطقه تاثير گذار باشد" ( ۱) بر اين اساس امريکا از هيچ کوششی در جهت اعمال فشار و انزوای ايران برای قطع حمايت جمهوری اسلامی از حزب الله لبنان و جنبش حماس و........ و عدم دخالت و اعمال نفوذ در روندهای عراق دريغ ندارد . اين سياست در پيشبرد طرح صلح فی مابين فلسطين و اسرائيل حائز اهميت است همچنين امريکا با حضور نظامی در افغانستان و عراق آبهای خليج فارس و پايگاههای خود در جمهوريهای آسيای ميانه و قفقاز ايران را در احاطه کامل قرار داده است اگر قدرت بی بديل اقتصادی و تکنولوژی بلامنازع امريکا در کنار تحريم اقتصادی و به خدمت گرفتن سازمان مجاهدين خلق را به محاصره نظامی اضافه کنيم مشاهده خواهيم کرد که سناريوی دلسرد کننده ای را برای حکام اسلامی ايران خلق کرده است از سوی ديگر بروز ياس و سرخوردگی وسيع مردم از عدم تحقق تغييراتی که برای انجام آن به اصلاح طلبان و شخص خاتمی رای داده بودند با تاثير پذيری از اوضاع سياسی منطقه و شرايط ايجاد شده فرياد اعتراض خود را هر روز رساتر می نمايند واز بی ثباتی اقتصادی و تورم و بيکاری فزاينده و حتی شرايط بسته سياسی شکايت می کنند گويا اين وضعيت اميد به تحول و دموکراسی را در ميان انبوه مردم بوجود آورده است و حتی بخش مهمی از مردم برای رهائی از وضع موجود ضرورت مداخلات بيگانه را عليرغم تبعات زيانبار آن مطرح می نمايند

آيا اگر بر مبنای اصول دموکراتيک اپوزيسيون قانونی و سازمان يافته وجود می داشت اين تمايل با اين وسعت نگران کننده پديدار می شد؟؟

متاسفانه دستگاه سياسی و نهادهای قدرت عليرغم احساس درماندگی و سردرگمی در مواجهه با مشکلات و بحرانهای اجتماعی و قرار گرفتن در مسير فروپاشی حاضر به پذيرش اين واقعيت عريان نيستند و در شرايطی که جناح اقتدار گرا به لحاظ نظری و عملی قاطعانه با دموکراسی و ليبرال دموکراسی خصومت می ورزد مطبوعات را توقيف می کند و با تحديد آزادی های سياسی فعالين اين عرصه را محاکمه و زندانی می نمايد جناح اصلاح طلب حکومتی با اظهار تمايل به دموکراسی و قبول اين حقيقت که دوران اقتدار بسر آمده و راهی جز تمکين به رای و نظر مردم وجود ندارد در رويای برقراری دموکراسی دينی چشمان خويش را به روی تجارب فراوان سالهای اخير و واقعيات می بندند با آنکه می دانند دموکراسی متکی به نيروی عظيم انسانهاست از هرگونه تلاش در راه برقراری ارتباط با شخصيت هاو احزاب مدافع دموکراسی به منظور آموزش و سازماندهی وسيع مردم برای مقابله با اقتدار و خودکامگی خودداری می نمايند و به بازيهای سياسی مرسوم در بالا ادامه می دهند گويا ملزم به حفظ نظام و ساختارهای منسوخ آن هستند . در حاليکه بدون اعمال فشار وسيع مردم نبايد انتظار داشت که حکام مقتتر و مستبد دموکراسی را بپذيرند و در راه نوسازی جامعه بر محور خرد جمعی گام بردارند

اما در سطوح مختلف اجتماع احساس تحقق آمال و آرزوها تقويت گرديده و در اثر کارکرد عوامل درونی و اثربخشی عامل بيرونی شوق ايجاد تحول و شکل گيری نظام سياسی جديد مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر موضوع بحث و گفتگوی عمومی شده است وهر چه زمان می گذرد تقسيم جامعه به دو جبهه کاملا متمايز آشکار ميگردد

جبهه هواخواهان و مدافعان نظام سياسی موجود وساختارهای آن در مقابل جبهه مدافعان دموکراسی صف بندی می نمايند مسلما جناحهای حکومتی که در نزاع و کشمکش با يکديگر بسر می برند در مقابل جنبش رو به رشد دموکراسی و تحولات منطقه به مرز انتخاب می رسند که آيا در مقابل جنبش قرار گيرند و با يکديگر همکاری کنند تا نظام را حفظ نمايند يا به مردم و جنبش وسيع دموکراتيک بپيوندند

با شتاب تحولات چهره و نقش نيروهای سازنده مشخص خواهد شد .افق از طلوع آفتاب خبر دارد.۱۷/۲/۱۳۸۲

۱- کالين پاول وزير امور خارجه امريکا ياس نو ۱۶/۲/۱۳۸۲