چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۲ - ۳۰ آوريل ۲۰۰۳
خانم اوريانا فالاچی چرا جنگ؟

خانم اوريانا فالاچی چرا جنگ؟

عفت ماهباز

efatmahbas@hotmail.com

ايران امروز

 

در ميان انبوه مقالاتی که در دفاع و يا عليه جنگ نگاشته شد ، مقاله، شما خانم فالاچی، «خشم، غرور و ترديد»۱ که به نظرم در دفاع از مواضع جنگ طلبانه آقايان بوش و بلر است، ذهن مرا بيش از هر چيز به خود مشغول نمود. واقعيت را بگويم مرا خشمگين نمود!. شايد از اينرو که شما در نوجوانی الگوی من بوديد. به عنوان يک زن روزنامه نگار قوی مدافع حقوق بشر، که با قلمش هر جادويی ميتواند انجام دهد و با کلامش هر شاه و رييس جمهور و آيت الهی را ميخکوب ميکند. و بیپروا به همه آن روی سکه بازی را نشان می دهد و از هيچ چيز و هيچکس هراسی ندارد، را يکباره مقابل خود ديدم ميليونها تن از طريق شما با جنگ ويتنام آشنا شدند. و مخالف جنگ گشتند شما با کتاب زندگی جنگ و ديگر هيچ! با زيباترين واژه ها عمق فاجعه جنگ را به دنيا نمايانديد و امروز شما را ميبينند که آنسوی خط ايستاده ايد و از آقايان بوش و بلر دفاع ميکنيد!! از اين رو می توان درک نمود که چرا مردم ايتاليا شعار مرگ بر اوريانا را ميدهند. گر چه اين شعار بسيار ناعادلانه است.

امروز ظاهرا امريکاييان بر عراق تسلط يافته اند! و پرچم پيروزيشان را بر نخل های اعدام شده و سوخته، و بر ويرانههای مدارس و خانههای به ماتم نشسته عراق و موزه های به غارت رفته، نشانده اند. اما در ضمن همه مردم دنيا به چشم ديدند چگونه در ارمغان آزادی و دموکراسی آقای بوش ، بيمارستانها با بيمارانش بمباران ميگردند، آثار تاريخی به غارت ميروند، ولی چاه های نفتی حفظ ميگردند.

خانم فالاچی شما را آنسوی خط صلح، ديدم آنهم در زمانی که اکثر روشنفکران دنيا بويزه زنان و نوجوانان يک صدا شعار ضد جنگ می دهند. شما خوب می دانيد که اين عده از مردم دنيا در دد منشی و خون آشامی صدام و ديکتاتورهايی چون او در منطقه شکی ندارند. اما آيا می توان بنام دشمنی با صدام ، با بمب خوشه ايی به سراغ مردم بی گناه و بی دفاع رفت مردمی که در طول حکومت سی ساله صدام رنج بی شماری را تحمل نمودند. حق شان است باز چنين روزهايی را ببينند؟

شما چرا در آنسوی خط مرگ و نه زندگی، ايستاده ايد! شما که سرباز بوديد و سال ها پرچم صلح را در جنگ های مختلف بر دوش کشيديد و ميدانيد جنگ يعنی چه و دفاع از وطن حتی با حضور ديکتاتورها يعنی چه ، يک سرباز می داند مردن از گرسنگی و تشنگی يعنی چه و صدای و غرش بمب افکن ها چگونه انسان را به مرز ديوانگی می کشاند. آخر شما چرا از جنگ دفاع می کنيد؟ شما که معنای بمباران سنگدلانه انسان ها که همچون پشه ای کشته می شوند را از نزديک لمس نموديد! و معنای در وحشت و ترديد زندگی کردن را خوب می دانيد چگونه امروز مقابل من و هزاران زن در سراسر جهان که برعليه جنگ شعار می دهند ايستاده ايد؟!

جنگ در عراق هنوز به پايان نرسيده فردا نمی دانم کدام کشور به خون کشيده خواهد شد؟ شايد ايران ، شايد سوريه و يا ؟.... فرقی هم نمی کند باز کودک غرقه به خون ميشود. پرنده از پرواز باز ميماند. مادر بر سر جنازه سربازش مويه می کند و پدر برای هميشه سر در خاک می کشد. اين سرشت جنگ لعنتی است. چه اکنون که عراق به ويرانه بدل می شود و چه همان فردای ۱۱ سپتامبر، که شما آرزومندش بوديد!! که جنگ آغاز گردد! به قول شما در آن زمان «هنوز هم از بقايای مخروبه ی برج های دوقلو دود به هوا برمی خاست و تمامی جهان متمدن همچون خود امريکايی ها انباشته از احساس نفرت بودند.» خانم فالاچی می خواهيد از نفرت چه حاصلی جز کشتار و نفرت، نصيب مردم جهان گردد!

شما از بسياری از مسايل و مصايب روزگار ما مطلع هستيد ديگر لزومی ندارد که به شما بگويم که بر سر آلنده در شيلی چه آمد و يا امريکاييان با مصدق در ايران چگونه رفتار نمودند و يا بمب اتمی در هيروشيما چند صد هزار کشته و زخمی بر جا گذاشت. از اينرو مقاله خشم ، عرور و ترديد شما مرا بيشتر به خشم می آورد. شما حتما می دانيد که چه کسی به صدام سلاح داد که به جنگ ايران برود و به دنبال آن ماجرای کويت پيش آمد و اينکه صدام در عراق ۱۹۹۱ ، که همچون بالن سوراخ شده حفظ ميگردد و بوش پدر صدام را همچون غنيمتی به دست پسر می سپارد !

اوريانای عزيز ، از شما به عنوان يک خبرنگار و يک زن ميخواهم چنانچه در بستر بيماری نيستيد و توان داشتيد. سری هم به کاخ سفيد بزنيد و چون هميشه گستاخانه از آقای بوش و همتای انگليسی اش چند سوال تاريخی را که همه علاقمند به شنيدن پاسخش هستند را بپرسيد.

از آقای بوش بپرسيد جنگ عادلانه چگونه جنگی است که کشوری مجهز با ۲۹۰ ميليون جمعييت به کشوری ۲۳ ميليونی بابيش از ده سال تحريم اقتصادی، حمله ميکند، آنهم کشوری از هم پاشيده و با ارتشی که طی جنگ های مختلف ضعيف شده و کشوری که بيش از نيمی از جمعييت آن کودکان و نوجوانان تشکيل ميدهد!

از آقای بوش بپرسيد چنانچه امريکا سرزمين عراق را اشغال کند آيا برای هميشه قادر خواهد مردم عراق را زير کنترل بگيرد؟ آيا تجربه ويتنام کافی نيست؟!

از آقای بوش که برای گسترش دموکراسی در جهان موعظه ميکند بپرسيد آيا اين همان نقش قدرت مستعمراتی نيست که در گذشته ادعا ميکردند که ماموريت دارند که جهان نامتمدن را متمدن کنند!؟

از آقای بوش بپرسيد آن چگونه دموکراسی است که ايشان حاضر است بدون هيچ واهمه ايی منشور سازمان ملل و خواست جامعه جهانی را زير پا نهد؟ و اينکه آيا با رفتار غارتگرانه ميتوان دموکراسی به ارمغان آورد؟

از آقای بوش بپرسيد که چرا آنقدر مهربان است و دلارهايش را خرج ميکند و هی بمب ميخرد و بر سر مردم دنيا می ريزد و با بمب نان و آب تقسيم ميکند و کوه​​های تورا بورا را نابود ميکند.

و از قول ما ايرانيان نيزبه او بگوييد که او خيلی خيلی مهربان است که اتاق گاز ندارد تا عرب ها ، ايرانيها و مردم سرزمينهای محور شرارت را در آن بياندازند و به قولی بشريت را از شر آنها رها سازد!!

در پايان از آقای بوش سوال شخصی مرا که زمانی سوءال شما نيز بود را بپرسيد و اينکه آيا همچنان (چون مقطع انتخابات سناتوری اش در تکزاس) به عدم برابری زن و مرد اعتقاد دارند و به آن فخر می کنند؟

با احترام و مهر فراوان به شما و راهی که پشت سر نهاده ايد. شما به هر حال هميشه الگويی برای من و همه زنانی که جسارت می کنند و حصارهای تعصب و جهالت رادر هم می شکنند، باقی خواهيد ماند. اگر چه، دوست داشتم شما را اين بار نيز در کنار خود در رديف طرفداران صلح، می ديدم . می دانم که شما نيز چون من، نگران سرنوشت زنان و دختران عراقی ، فلسطينی و ايرانی هستيد که هنوز در گير تغيير ابتدايی ترين حقوق خويش هستند و اين جنگ لعنتی، آنها را گامی به عقب می راند.

بامهر و دوستی و با آرزوی سلامتی برای شما،

عفت ماهباز کلن ۲۵.۰۴.۰۳

 

 

۱. مقاله خشم،غرور و ترديد ترجمه علی محمد طباطبايی به نقل از ايران امروز ۲۱.۰۳.۰۳