هارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۱ - ۱۵ اکتبر ۲۰۰۳

طليعه نوبل در ايران

اين جايزه بطور صريح و شفاف گفتمان آزاديخواهی و دمکراسی را بعنوان اولويت علامت گذاری می کند و راه حل کليدی مسايل عديده کشور را در پيش مردم ايران و همه آزاديخواهان کشور قرار ميدهد. ترديدی نيست که اعطای صلح نوبل به شيرين عبادی قد و قامت تاريک انديشان حاکم بر کشور ما را کوتاهتر، فقدان حقانيت و مشروعيت سياسی و اخلاقی آنها را آشکار تر و راه ورود ايران به دوران تازه را هموارتر می کند. لذا ميتوان آنرا طليعه آزادی و دمکراسی در افق ايران دانست.

 

محسن حيدريان

 

انتخاب برنده جايزه صلح نوبل امسال از ميان بيش از ۲۵۰ نامزد موجود برای کميته نروژی نوبل گرچه طبق معمول غير قابل پيش بينی بود، اما برخالف سالهای پيش کار چندان دشوار و مناقشه انگيزی نبود. اولين گام انتخاب منطقه بود: کدام منطقه ای در دنيا از منظر توجه افکار عمومی جهان و جدال ميان استبداد و دمکراسی، شکاف ميان بحران و امنيت و شکاف ميان منطقه و جهان مناسبت تر و روز آمدتر از خاورميانه است؟

گام دوم انتخاب کشور در قلب چنين منطقه ای بود. کدام کشور از منظر شکاف ميان مردم و حکومت، شکاف ميان سنت گرايی و تجدد ، شکاف ميان حقوق زنان و مناسبات کنسرواتيو مرد سالارانه، شکاف ميان قوانين دينی و عرفی ، شکاف ميان آزادی، حقوق بشر و حکومت يک اقليت اقتدارگرا و شکاف ميان بومی گرايی و جهان گرايی مناسبت تر و حادتر از ايران وجود داشت؟ کدام کشوری از منظر افکار عمومی تشنه تر و آماده تر از ايرانيان برای پيوستن به کاروان تمدن بشری اند؟ گام نهايی اما انتخاب مناسب ترين فرد از ميان ايرانيان بود. کدام فردی از نظر جنسيت، خصوصيات فکری و رفتاری، تخصص تحصيل و شغل، پای بندی عملی و پرداخت هزينه، دفاع از فرو کاسته ترين آحاد جامعه ايران يعنی زنان و کودکان و سرانجام از جهت افق فکری، مساامت جويی و خشونت ستيزی و نيز سلامت روحی و شخصيتی و گذشته تميز و روشن مناسب تر و لایق تر از شيرين عبادی ميتوانست وجود داشته باشد؟

بنابراين تصادفی نيست که برخلاف سالهای پيش اعطای جايزه صلح نوبل به شيرين عبادی با استقبال يکپارچه افکار عمومی کشورهای اسکانديناوی و نيز همه اروپا و جهان و با اجماع عمومی نخبگان جهان روبرو گرديده است. تقريبا همه روزنامه های صبح و عصر سوئد نوشتند که برای گرامی داشت ياد و ميراث آلفرد نوبل سوئدی هيچ انتخابی بهتر از انتخاب امسال روح آن شادروان را قرين رضايت و غرور نمی کرد. اعطای نوبل به عبادی در بين ايرانيان نيز صرفنظر از تعلق فکری و سياسی يک احساس شکفتگی و سربلندی ملی و همگانی کم نظير برانگيخته است.

اما دامنه تاثيرات اعطای نوبل به شيرين عبادی نه تنها در ايران بلکه در همه کشورهای اسالامی بسيار گسترده خواهد بود. اين جايزه همچون پلی ميان فرهنگهای گوناگون و سرمشق تازه ای در اولويت بخشيدن به موضوع کليدی حقوق بشر و حقوق زنان و کودکان در ايران و همه کشورهای اسلامی خواهد بود. اما دامنه تاثير آن در هيچ کشوری به اندازه ايران نخواهد بود. کشوری که مردم آن در سالهای اخير از هر روزنه ای برای گشودن فضای سياسی کشور بهره برده ,ولی بهره چندانی از اين همه آمادگی و تالش نبرده اند. از اينرو کسب جايزه صلح جهانی نوبل از سوی شيرين عبادی چالش بزرگی در راه دمکراسی و حقوق بشر در ايران است. اين جايزه بطور صريح و شفاف گفتمان آزاديخواهی و دمکراسی را بعنوان اولويت علامت گذاری می کند و راه حل کليدی مسايل عديده کشور را در پيش مردم ايران و همه آزاديخواهان کشور قرار ميدهد. ترديدی نيست که اعطای صلح نوبل به شيرين عبادی قد و قامت تاريک انديشان حاکم بر کشور ما را کوتاهتر، فقدان حقانيت و مشروعيت سياسی و اخلاقی آنها را آشکار تر و راه ورود ايران به دوران تازه را هموارتر می کند. لذا ميتوان آنرا طليعه آزادی و دمکراسی در افق ايران دانست.

 

( به نقل از : سايت جمهوری )

www.jomhouri.com