دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۱ - ۱۳ اکتبر ۲۰۰۳

جايزه صلح نوبل: انتخابی شيرين با پيامی روشن

 

مسعود بهنود

بعد از دوم خرداد سال ۷۶ اين دومين زلزله بزرگی است که ايرانيان موجب آن می شوند منتهی آن بار از ايران خبر به جهانيان رسيد و اين بار جهانيان خبر به ما ايرانيان داده اند.

الان ساعت هفت غروب است و من سه ساعتی است که به اتفاق خانواده ام با شنيدن خبر انتخاب خانم شيرين عبادی به عنوان برنده جايزه صلح نوبل جشن گرفته ايم، خبری که در سراسر جهان پخش شده است هنوز از صدا و سيمای جمهوری اسلامی پخش نشده است و اين خود بهترين گواه جدا ماندن بخش های انتصابی حکومت از مردم و احساس آن هاست.

يک بار ديگر جهان نشان داد که راهی جز مسالمت و مدارا برای پيشبرد دموکراسی و رسيدن به آزادی وجود ندارد، انتخاب خانم عبادی پيروزی بزرگی برای کسانی بود که اصلاحات سياسی را بهترين راه برای تغييرات دموکراتيک در ايران می دانند.

با اهدای جايزه صلح نوبل به شيرين عبادی در حالی که رهبر کاتوليک های جهان و شخصيت های معتبری مانند واسلاو هاول، رئيس جمهور سابق جمهوری چک و حتی ايرانی ديگری مثل هاشم آغاجری، نامزد آن بودند يک بار ديگر آشکار شد که جهان موجود به هم پيوسته ای شده است که در آن کمتر گوشه ای از ديد جهانيان ناپيدا می ماند.

با انتخاب يک اصلاح طلب که در دادگاه جمهوری اسلامی محکوم و زندانی هم شده است آشکار شد که نيروهای مرموزی در جهان از اصلاح طلبان و هواداران دموکراسی غربی حمايت می کنند.

پنج پيام اولی که در روز جمعه و به دنبال اعلام نام خانم شيرين عبادی به عنوان برنده جايزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ بر پيامگير بخش فارسی بی بی سی ضبط شد شايد خود بهترين نشانه تنوع نگاه ايرانيان به موفقيت يک هموطن در به دست آوردن يک عنوان معتبر جهانی باشد.

شيرين عبادی در ايران به عنوان نشانه فعاليت جدی و پی گير اما مسالمت جويانه برای حقوق انسان ها به ويژه زنان و کودکان ثبت است.

گرچه در سال های اخير نام خانم عبادی به عنوان يک فعال سياسی شناخته شد و شايد همين عنوان او را يک ماهی در اوج چالش محافظه کاران با جنبش اصلاحات سياسی به سلول انفرادی زندان اوين انداخت اما بيش از هر عنوانی بايد وی را يک حقوقدان انسانگرا خواند و اين صفت را شاگردان، موکلان، و خوانندگان کتاب های وی گواهند.

خانم عبادی حتی زمانی که به زندان افتاد به دليل فعاليت های حرفه ای حقوقی وی بود، جوانی از در دفتر وکالت وی وارد شد که از اعضای فعال گروه های فشار بود و از وی خواست که وکالتش را به عهده بگيرد چرا که به جهت افشای نقش گروه های فشار تحت تعقيب قرار گرفته و جان و آزادی خود را در خطر می بيند.

اميرفرشاد ابراهيمی که بعد از فاجعه کوی دانشگاه تهران از ادامه همکاری با گروه های خشونت طلب پشيمان شده بود پس از اعترافات تکان دهنده اش بيش از يک سال به زندان افتاد، خانم عبادی و محسن رهامی وکيل دانشجويان صدمه ديده نيز به همين دليل به زندان افتادند.

بازشدن رازهای سربسته ازتباط خشونت طلبان با گروه های محافظه کار درون حکومت توسط اميرفرشاد ابراهيمی موکل خانم عبادی، تحولی بزرگ در جريان اصلاحات سياسی بود گرچه محافظه کاران ناگزير شدند با استفاده از قدرت خود در دستگاه قضائی عاملان آن را مجازات کنند.

حضور يک ماهه خانم شيرين عبادی در سلول انفرادی زندان اوين، جائی که سال ها وی برای دفاع از موکلان خود به آن سرزده بود، هيچ گاه موجب نشد که خانم عبادی در روش های حقوقی و مسالمت جويانه خود در پی گيری حقوق بشر دست بشويد چنان که وی را ازادامه فعاليت های انسان دوستانه و اجتماعی خود بازنداشت.

تاخير شش ساعته راديو وتلويزيون جمهوری اسلامی در پخش خبر مربوط به اهدای جايزه معتبر نوبل صلح به يک خانم ايرانی گواه مشکلی است که اين انتخاب برای رهبران محافظه کار جمهوری اسلامی پديدآورده است. آن ها در حالی که قبلا مخالفت خود را با اصلاحات سياسی و حمايت جامعه جهانی از فعالان سياسی نشان داده اند اين بار برای ايستادگی در برابر شادمانی ميليون ايرانی ناگزير به تامل شدند.

دو هفته پيش زمانی که موسسه پژوهشی صلح نروژ هاشم آغاجری استاد دانشگاه را که به خاطر سخنرانی عليه روحانيون محافظه کار به اعدام محکوم شد نامزد دريافت جايزه صلح نوبل کردند، محافظه کاران نتوانستند خشم خود را از اين اقدام پنهان کنند و در همان حال صدها استاد دانشگاه و فعال سياسی در نامه ای آن نامزدی را تائيد کردند.

روحانيون محافظه کار و پيروان قدرتمند آنان ها اينک با چالشی ديگر در سطح جهانی روبرو شده اند، آن ها که در شش سال گذشته به بهائی گران توانستند از جلوه گری جهانی نام و اعتبار محمد خاتمی يک روحانی اصلاح طلب و نوانديش دينی جلوگيری کنند، اين بار با انتخابی روبرو هستند که مقابله با آن آسان نيست.

به يادآوردنی است که به جز محمد خاتمی رييس جمهور اصلاح طلب ايران که سه سال پيش نامش برای نامزدی دريافت جايزه صلح نوبل مطرح شد، شاه سابق ايران در ۳۳ سال قبل با تشکيل لژيونی به نام خدمتگزاران بشر و پيشنهاد اختصاص يک روز از بودجه نظامی دولت ها برای مبارزه با بی سوادی خود را در معرض دريافت اين جايزه قرار داد.

اما انتخاب شايسته کسی که در مدار قدرت و حکومت جائی برای خود نمی شناسد، در مکانی که روزی به مادر ترزا داده شد نشان از آن دارد که در جهان امروز قدرت تاثيرگذاری و ثمربخشی الزاما از اتاق های حکومتی برنمی آيد.

انتخاب خانم شيرين عبادی جز آن که خبری خوش برای اکثريت ايرانيان است، شادمانی زنان شرقی و مسلمان را نيز در پی دارد، و علاوه بر آن که فعالان حقوق بشر را امتيازی بزرگ به حساب می آيد، بر روند جنبش مردم سالاری ايران تاثيری بسزا باقی خواهد گذاشت.

در حالی که حکومت ايران از جهات مختلف سياست خارجی زير فشارهای بين المللی است که بخشی عمده ای از آن به نقص حقوق بشر در ايران مربوط می شود، اهدای جايزه ای به اين اعتبار به يک مدافع صلح جو و مسالمت انديش حقوق بشر پيام روشن ديگری است که از سوی وجدان جامعه بشری برای تصميم سازان جمهوری اسلامی فرستاده شد.

پيامی روشن و گويا و همان که در اولين واکنش خانم عبادی به انتخاب خود به عنوان برنده جايزه صلح نوبل بر آن تاکيد شده بود: مردم سالاری و رعايت موازين حقوق بشر تنها راه زيستن مسالمت آميز در جهان امروز است.