جمعه ۲ خرداد ۱۳۸۲ - ۲۳ مه ۲۰۰۳
روزگار است، آن که گه عزت دهد گه خوار دارد

 

دوم خرداد

روزگار است، آن که گه عزت دهد گه خوار دارد

چرخ بازيگر از اين بازيچه‌ها بسيار دارد

 

حسن زرهي

hassan@shahrvand.com

www.shahrvand.com

 

امروز دوم خرداد است. دوم خردادي که وارد هفتمين سالش شد و اميدها در دل مردم آفريد. جوانان و زنان و مردمان ميهن ما يک بار ديگر به وعده‌هاي يک روحاني که ادعا مي‌کرد، مانند ديگر همگنانش شيفته قدرت و تشنه‌ي حکومت نيست، اعتماد کردند! او چه گفت و مدعي پاسخگويي به کدام خواسته‌هاي خلق‌الله بود!؟

سخنراني و حضور خاتمي در ميان دانشجويان در نخستين سالگرد انتخاب او به رياست جمهوري آن هم با آن همه رأي و به آن قاطعيت را به ياد داريم.

دانشجويان از خاتمي حرف‌هايي شنيده بودند و به آن حرف‌ها دل خوش کرده بودند که شعار مي‌دادند:

خاتمي، خاتمي، حمايتت مي‌کنيم

خاتمي قهرمان، اميد نسل جوان

و يا از او مي‌خواستند که:

صدا و سيما، اصلاح بايد گردد

نيروي انتظامي، اصلاح بايد گردد

يزدي، يزدي، استعفا، استعفا

و دانشجويان آنقدر حرف نگفته و فرياد در گلو مانده داشتند که آقاي خاتمي پس از گذشت نزديک به يک ساعت و پانزده دقيقه از حضور و حرف‌هايش که بيشتر در ميان شعارها و فريادها و خواسته‌هاي دانشجويان و جوانان قطع مي‌شد، خطاب به آنان به زبان و حس و حال خودشان مي‌گويد: "اگر بخواهيد شعار بدهيد و مراسم سخنراني طولاني شود، به تماشاي مسابقه فوتبال نخواهيد رسيد!..."

آن روز، خاتمي به جوانان ايراني وعده داد و از رسانه‌ها اين وعده را همه‌ي ايرانيان و مي‌شود گفت جهانيان شنيدند که:

"مردم سختي‌هاي اين دوران را با سينه باز تحمل کردند، در صحنه‌هاي مختلف حضور شورانگيز داشتند. هر تحليلي انجام دهيم همه جا بايد متوجه صاحب اصلي اين انقلاب باشيم..."

و يا:

"دوم خرداد که مقام معظم رهبري از آن به حماسه تعبير کردند نه متعلق به رئيس جمهوري است و نه به هيچ دسته و گروهي، متعلق به مردم بزرگوار ايران است... به شرط آن که صاحب اصلي دوم خرداد يعني مردم مورد غفلت قرار نگيرند. مردمي که نه تنها صاحب دوم خرداد که صاحب کشور و انقلاب هستند!..."

خاتمي در همان مراسم آزادي انديشه را وعده داد و گفت:

"انديشه را به هيچ وجه نمي‌توان از بين برد و يا با فرمان و بخشنامه آن را محدود کرد، ولي نمي‌توان جلوي ابراز انديشه را گرفت. هر چه جلوي انديشه گرفته شود، انديشه در نهان به فعاليت مي‌پردازد و کار خود را به پيش مي‌برد. پوياترين نظام، نظامي است که کمترين محدوديت را براي ابراز انديشه اعمال کند..."

خاتمي خبر از آزادي مخالف داد و گفت:

"اگر همه کساني که با قدرت هستند و با راه و کار قدرت آشنايي دارند و با آن موافقند، آزاد باشند، نمي‌توان گفت که آزادي وجود دارد. خارج کردن مخالفان از صحنه، هنر حکومت نيست بلکه هنر حکومت اين است که مخالفان خود را وادار کنند که در چارچوب قانون عمل کنند. اينجاست که حق متقابل ميان دولت و مردم ايجاد ميشود، يعني دولت حق دارد از شهروندان بخواهد در چارچوب قانون اعمال نظر کند و مردم نيز متقابلا حق دارند در چارچوب قانون، آزاديهاي خود را از دولت بخواهند . . . شخصا عقيده ندارم که يک دولت مقتدر بايد مخالفان خود را سرکوب کند، بلکه دولت مقتدر دولتي است که اين ظرفيت را داشته باشد تا انتقادات را  با آغوش باز تحمل نمايد تا جامعه در عرصه قانون گرايي به رشد و تعادل برسد!"

خاتمي در همه ي حضورها و اظهارنظرهاي علني خود جوانان را ميستود و  از جمله در همان مراسم گفت:

"جوانان از دست آوردهاي بزرگ دوم خرداداند، و برجستگي انتخابات گذشته و شادابي جامعه مرهون و مديون حضور جوانان در عرصه سرنوشت بوده است، جواناني که هر جا حضور پيدا کردند معجزه آفريده‌اند. . ."

خاتمي از توسعه سياسي و حق راي و نظر مردم هم غافل نماند و گفت:

"مهمترين شعار انتخاباتي شعار توسعه سياسي بود. در توسعه سياسي همه مردم صاحب حق راي و حق نظر هستند. . .  مردم‌سالاري مورد نظر ما، استيلا و ديکتاتوري اکثريت و اضمحلال اقليت نيست، بلکه وجود اقليت براي جامعه لازم است، زيرا اگر قدرت در مقابل خود انتقاد نداشته باشد به سوي ديکتاتوري پيش ميرود. . ."

خاتمي به جوانان و مردم ايران در همان مراسم اطمينان داد که:

"مطمئن باشيد هيچ مانعي جلوي پافشاري ما براي انجام برنامه‌هاي‌مان وجود ندارد، ممکن است مشکلات و موانع شتاب برنامه‌ها را کم کند، ولي تحت هيچ شرايطي جهت و هدفمان را گم نخواهيم کرد. و براي اينکه بتوانم به عهد خود وفا کنم نخست به خدا پناه مي‌برم و در درجه دوم از مردم استمداد مي‌طلبم."

و يا:

"قانون نظام ما قانون اساسي است که حق حاکميت مردم را به رسميت مي‌شناسد و هم آزادي‌هاي اساسي را به رسميت مي‌شناسد. آزادي از ارجمندترين گوهرهايي بوده است که همواره انسان و بشريت به سوي آن رفته است. به صراحت مي‌گويم، سرنوشت و وجهه‌ي اجتماعي دين در امروز و فردا در گروي اين است که طوري دنيا را ببينيم که با آزادي سازگار باشد . . ."

اما در پايان سخنراني‌اي که خاتمي آن همه از آزادي و حق ملت و جوانان و ايران پس از دوم خرداد حديث کرده و وعده داد اين خبر هم انتشار يافته بود.

"حدود يکصد نفر از شرکت‌کنندگان در سخنراني رئيس جمهوري در دانشگاه تهران هنگام بازگشت از دانشگاه در تقاطع بلوار کشاورز و خيابان اميرآباد توسط نيروهاي انتظامي مورد ضرب و شتم قرار گرفتند! اين عده پس از ترک دانشگاه همچنان در حال سر دادن شعارهايي بودند که مورد تهاجم افراد نيروي انتظامي که با باتوم، کلاه‌خود و سپر در محل حضور داشتند، قرار گرفتند و تعدادي از آنها دستگير شدند."

حاصل آن همه وعده به همين نمونه ختم نشد. در همه‌ي اين سالها از وعده‌هاي آزادي‌هاي سياسي ـ اجتماعي، آزادي بيان و نهادهاي مدني، و حاکميت قانون تنها اثر و نشان، همان حرف‌ها و وعده‌هاست و بس!

به فرمايش حافظ: "که عشق آسان نمود اول، ولي افتاد مشکل‌ها."