گفتوگوی شهروند با
روشن تيموريان روزنامهنگار
تاجيک
تاجيکستان: ديروز و امروز
علی شريفيان
asharifian@sympatico.ca
تاجيکان در آسيای ميانه از زمان های قديم که به بيش
از شش هزار سال ميرسد، حيات داشته اند
در دوران باستان کورش کبير به آسيای ميانه آمد و
شهری را به نام "کورشکده"
بنياد نهاد. اين شهر امروزه "استروشن" ناميده ميشود و در شمال تاجيکستان
قرار دارد
اولين دولت تاجيکان در سال ۸۹۹ ميلادی به وسيله
اميراسماعيل سامانی در بخارا تشکيل شد
در دوران اتحاد جماهير شوروی، کمونيستها تلاش
ميکردند همه مراسم تاجيکان از جمله جشن نوروز را از زندگی مردم محو بکنند، از نظر
ايدئولوژی آنها، هر چه که با فرهنگ خراسان و ايران بزرگ و زبان فارسی در رابطه
بود، ضررآور بود و بايد از بين ميرفت
ابوالقاسم لاهوتی بانفوذ خود در دستگاه دولتی اتحاد
جماهير شوروی توانست دستگاه طبع و نشر کتاب را به دوشنبه بياورد
در طول ۵ سال جنگ شهروندی (داخلی) نخبگان تاجيک به
افغانستان، ايران و پاکستان گريختند و گروهی هم به اروپا، آمريکا و کانادا مهاجر
شدند
تقسيم بندی سياسی و مرزبندی های جغرافيايی تاثيری
در همبستگی تاجيکان با ايرانيان ندارد
هنوز عاملان ترور محمد عاصمی و محیالدين عالمپور افشا و شناخته نشده اند
و در اين باره شايعات بسيار است
فروغ فرخزاد، گوگوش و بسياری ديگر در ميان تاجيکان
از محبوبيت بلند برخوردارند
با روشن تيموريان در مراسم نوروز در
مونتريال آشنا شدم. روشن تيموريان با گفتار شيرين خود ضمن ارائه يک سخنرانی درباره
مراسم نوروز در تاجيکستان شعری از شاعر نوپرداز تاجيک "بازار صابر" به
عنوان حسن ختام گفتارش خواند که بسيار مورد توجه شرکت کنندگان در مراسم قرار گرفت.
پس از اين آشنايی از روشن خواستم که با هم به گفتوگو بنشينم،
بويژه آنکه روشن تيموريان از دانشآموختگان
ادبيات و زبان فارسی است و مدتهاست به عنوان روزنامهنگار برای رسانه های مختلف کار کرده و ميکند. از جمله مدتها با راديو
آزادی در پراگ همکاری کرده و برای همين راديو به عنوان گزارشگر آسيای مرکزی گزارش
ميفرستاده است. او اکنون در کانادا زندگی ميکند و مشغول آماده کردن خود برای ادامه
تحصيل در رشته روزنامهنگاری
است و به عنوان کارشناس مطبوعات تاجيک برای يک مرکز خبرگزاری در روسيه کار ميکند.
وی از فوريه سال ۲۰۰۰ تاکنون با اين مرکز کار ميکند. تيموريان مدتی هم سخنگوی دولت
تاجيکستان در دوره صدارت اکبر ميرزااف بوده است. روشن تيموريان شيفته فرهنگ و هنر
فارسی است و اطلاعات گرانبهايی درباره تاريخ تاجيکستان و ادبيات و هنر اين کشور
دارد. با وی ساعتها گفتوگو داشتم و در اينجا چکيده ای از گفت و
گويمان را ميخوانيد.
توضيح: نگارنده تلاش کرده است همانگونه
که روشن تيموريان سخن گفته سخنان وی را به نوشتار درآورد و هر جا که لازم افتاده
است توضيحاتی داخل کروشه گذاشته تا مطلب برای خوانندگان ايرانی تبار روشنتر شود. قصد ترجمه همزبان گرانقدرمان
آقای روشن تيموريان در ميان نبوده است. مقصود انتقال گفته های ايشان به خوانندگانی
که با گفتار فارسی تاجيک آشنايی ندارند، بوده است.
* آقای تيموريان با تشکر از شما برای شرکت در اين گفتوگو، خواهش ميکنم برای آشنايی
خوانندگان شهروند، درباره خودتان بگوييد . . .
- من به سال ۱۹۶۱ ميلادی در دوشنبه پايتخت
تاجيکستان در يک خانواده کارگری به دنيا آمدم. پدر من راننده و مادرم شيرينی پز
بود و در يک شيرينی پزی کار ميکرد. مادرم از يک خانواده روشنفکر آمده است. افراد
خانواده مادری ام و اجداد ايشان در تحکيم دولت داری تاجيکستان سهم دارند.
يکی از دايیهايم،
آکادميسين "حبيبالله سعيد مرادف"
معاون وزير تاجيکستان در رشته علوم و فرهنگ بود. ايشان تا سال ۱۹۹۳ در همين منصب
مشغول کار بود.
يکی ديگر از دايیهايم پروفسور
"کرامتالله عاليم اوف" هم اکنون وزير فرهنگ
دولت جمهوری تاجيکستان است. تخصص وی تصوف و عرفان است.
* پروفسور عاليم اوف در اين زمينه چه کار کرده اند؟ آيا آثاری
درباره تصوف و عرفان دارند؟
- بله، وی کتابی درباره حکيم سنايی غزنوی نوشته و
به چاپ رسانده که از کتابهای پژوهشی قابل توجه در بررسی کارهای عرفانی حکيم سنايی
است.
دايی ديگرم "دکتر نبی جان ستاری" يکی از
خلبانان جنگی در زمان جنگ جهانی دوم بود که عليه نازی ها و فاشيستها جنگيده و به
خاطر قهرمانی هايش اکنون يک ده در تاجيکستان به نام وی ]ستاری[ نامگذاری شده است.
دکتر نبی جان ستاری به جز حرفه نظامی گری علاقه
بسيار به ادبيات داشت و در اين زمينه هم صاحب نظر بود و ادبيات شناس مشهوری است.
وی همراه با استالين برای شرکت در "ملاقات تهران" به سال ۱۹۴۳ به ايران
سفر کرده و در همين سفر به خاطر علاقه اش به بزرگان ادب ايران از آرامگاه فردوسی
در توس و آرامگاه سعدی و حافظ در شيراز، کمال خجندی در تبريز، آرامگاه ابن سينا در
همدان و همينطور آرامگاه حکيم عمر خيام در نيشابور ديدن کرده است.
* از طريق همين افراد خانوادهتان شما با هنر و فرهنگ ايرانی آشنا شديد؟
- اولين دفعه مهر ايران که در دل من بيدار شد توسط
استاد نبی جان ستاری بود که روحشان شاد . . . ايشان به سال ۱۹۸۴ درگذشته . . . مهر
ايران در نهاد استاد ستاری خيلی مستحکم جا گرفته بود. به اين خاطر استاد ۱۶ جلد
کتاب از آثار بزرگان فرهنگ (زبان) فارسی از زمان رودکی تا بزرگان سخنور ادب فارسی
تا قرن نوزدهم ميلادی به خط خود نگارش کرده، اين نسخه های خطی در خانه خود استاد
در شهر دوشنبه موجود هستند. استاد محمدعاصمی و ميرزا ترسون زاده اين کار استاد را
قدر دانسته و مورد ستايش قرار داده اند.
* از چه زمانی شما به طور گسترده تر با ادبيات و فرهنگ ايران آشنا
شديد؟
- توسط استاد ستاری و زمانی که وی شخصا مرا به
فاکلته ]دانشکده[ زبان و ادبيات فارسی برای تحصيل دعوت کردند. من در سال ۱۹۷۹ به
دانشگاه تاجيکستان شامل شدم و در سال ۱۹۸۴ همزمان با وفات استاد ستاری من دانشگاه
را ختم کردم.
* درباره تاجيکستان و تاريخ آن تا تشکيل اتحاد جماهير شوروی
بگوييد؟
- تاجيکان در آسيای ميانه از زمانهای قديم که به
بيش از شش هزار سال ميرسد، حيات داشته اند. تاريخ مدون مردم تاجيک با سغديان و
باختريان که اجداد ما به شمار ميروند برميگردد به زمانی که کورش کبير به آسيای
ميانه آمد و شهری را بنياد کرد به نام کورش کده که امروز "استروشن"
ناميده ميشود، و در شمال تاجيکستان قرار دارد. اولين دولت تاجيکان در سال ۸۹۹ پس
از ميلاد يعنی اواخر قرن ۹ ميلادی در بخارا تشکيل شد. امير اسماعيل سامانی فرزند
بزرگ ملت تاجيک بود که حکومت پرقدرتی را در سرای خراسان بزرگ يا همان ايران بزرگ
تشکيل داد.
دولت داری متشکل به معنای امروزی را اميراسماعيل
سامانی درهمان قرن تشکيل داد. سر وزير وی علامه ابوالفضل بلعمی بود که از چهرههای
خيلی برجسته تاريخ ادبيات فارسی - تاجيک است و يکی از آثار تمدن اسلامی يعنی تاريخ
طبری را به فارسی دری ترجمه کرد و محض شرافت اميراسماعيل و علامه بلعمی استاد
ابوعبدالله رودکی، حکيم ابوالقاسم فردوسی، علامه ابوعلی سينا و ديگران به دربار
بخارا دعوت شدند.
* از زمان سامانيان به بعد تاجيکستان چه تحولاتی از نظر کشوری پيدا
کرده است؟
- متاسفانه در آخر قرن ۱۰ ميلادی دولت ]سلسله
سامانيان[ به علت ضعف جانشينان اميراسماعيل سامانی و هجوم ترکان کوچی غزنوی و
سلجوقی از بين رفت و تاجيکان تا اول قرن بيستم بیدولت بودند
ولی در دولتهای ترک و مغول که تا اين زمان بر تاجيکان حاکميت داشتند زبان فارسی،
تاجيکی زبان رسمی اين دولتها بوده است.
* در نيمه اول قرن بيستم جهان تحولات تازه ای را تجربه ميکند و به
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسيه ميرسيم. بعد از پيروزی انقلاب اکتبر تاجيکستان در چه
مسيری افتاد؟
- متأسفانه هر چند ما دوباره صاحب دولت شديم اما
مراکز و پايتخت های قديمی خود را، سمرقند و بخارا را از دست داديم و در بين کوهسار
و سنگزار با دستور استالين شهر "دوشنبه" را بنياد کرديم.
* در زمان اتحاد جماهير شوروی، تاجيکستان و مردم آن بويژه از نظر
مذهب، فرهنگ، سنتهای قومی و ادبيات و هنر چه وضعيتی پيدا کردند؟
- تاسيس يابی جمهوری سوسياليستی تاجيکستان در هيات
اتحاد جماهير شوروی هم جهت مثبت داشت هم جهت منفی . . . جهت منفی اش اين بود که ما
از ريشه های خود يعنی سمرقند و بخارا يعنی پايتخت خراسان بزرگ و مربوط به ملت
ايرانی که همان تاجيکی باشد از دست داديم.
* اينطور که ميگوييد با از دست رفتن سمرقند و بخارا چه چيزهايی در
ميان اقوام تاجيک و خراسانی از دست رفت؟
- مثل اينکه ريشه درخت را بريدند، با بريدن ريشه
درخت، درخت تاجيکان يکباره خشک نشد . . . سال ۱۹۹۲ عيان شد که خشکيده است زمانی که
جنگ برادرکشی بين شهروندان تاجيک شروع شد، منظورم از خشک شدن اين درخت تنومند همان
از دست رفتن فرهنگ، مثلا الفبای فارسی است و بزرگان و روشنفکران مردم تاجيک در
زمان استالين پاره ای کشته و پاره ديگر به افغانستان، ايران و پاکستان فرار کردند.
* چه بر سر مذهب و اعتقادات دينی - مذهبی مردم تاجيک آمد؟
- عالم ها با اتهام اينکه ملا هستند يک قسمشان را
اعدام کردند و يک قسمشان را به سيبريای روسيه بدرقه ]تبعيد[ کردند. کتابخانه های
آثار فرهنگی را به کام آتش کشيدند. مسجدها و مدرسه ها را که از قرنها باستانی
ميراث مانده بود با ترکتور ]تراکتور[ چپه ]خراب[ کردند.
* مردم تاجيک چقدر باورهای مذهبی دارند، اديان و مذاهب در زندگی
روزمره مردم، در آموزش و در حکومت چه نقشی داشته و اکنون دارد؟
- در تاجيکستان هميشه دين از دولت جدا بوده، مثلا
در زمان شوروی دين داران خيلی اذيت کشيدند ]آزار ديدند[ کمونيستها کوشش ميکردند
مراسم دينی را از بين ببرند و همينطور مراسم ديگر مثل مراسم نوروز را که آن را
مراسم دينی ميدانستند. ميخواستند اين مراسم را هم از زندگی مردم محو بکنند و تحليل
آنها اين بود که نوروز نيز مذهبی و خرافی است و در کل هر چه که با فرهنگ خراسان و
ايران بزرگ و زبان فارسی در رابطه بود از نظر ايدئولوژی کمونيستی ضررآور بود و از
نظر آنها ميبايست از بين ميرفت.
* از جانب روشنفکران در مقابل اين قلع و قمع فرهنگی مقاومتی ميشد؟
به چه صورت؟
- بله مقاومت بود ولی کسی که مقاومت ميکرد از طرف
کی.جی. بی ]کا- گ - ب[ مورد اذيت و آزار قرار ميگرفتند . . . ليکن در همين شرايط
فرزندان بزرگ ملت تاجيک مثلا علامه صدرالدين عينی و ابوالقاسم لاهوتی که آبرو و
منزلت ويژه ای در روبروی رژيم استالينی داشتند برای تحکيم فرهنگ فارسی تاجيکستان
مبارزه ميبردند. مثلا علامه صدرالدين عينی در سال ۱۹۲۶ کتاب نمونه ادبيات تاجيک را
به خط فارسی در تاتارستان روسيه نشر کرد و يا استاد ابوالقاسم لاهوتی که از ايران
رانده شده بود به تاجيکستان، دستگاه طبع و نشر به زبان فارسی را از مسکو به دوشنبه
آورد و معاون وزير معارف تاجيکستان تعيين شد و با نفوذ در دستگاه دولتی جماهير
شوروی موفق شد گامهای بلندی در زنده نگاه داشتن فرهنگ فارسی در تاجيکستان بردارد و
اين خدمتهای بزرگ استاد لاهوتی را ملت تاجيکستان به نظر گرفته و در سال ۱۹۸۷ صدمين
سالگرد تولد استاد را تجليل کردند و مجسمه بزرگ او را در دوشنبه پايتخت تاجيکستان
برپا کردند.
* درباره تحولات تاجيکستان بعد از فروپاشی اتحاد جماهير شوروی
توضيحاتی بدهيد . . .
- نهم سپتامبر ۱۹۹۱ تاجيکستان جمهوری صاحب استقلال
اعلام شد ولی ديری نگذشته متاسفانه بين نيروهای سياسی تاجيکستان نزاع نظامی سرشد
]شروع شد[ . بايد بگويم که بعضی کشورهای همسايه مثل ازبکستان، روسيه و دگر کشورها
در دامن زدن ميان نزاع تاجيک ها فعالانه سهم گرفتند.
* همسايه های تاجيکستان، اين کشورها که ميگوييد به چه دليل و به
دنبال چه منافعی اين کار را ميکردند؟
- مثلا ازبکستان ميترسيد که تا تاجيکان اگر متحد
باشند سمرقند و بخارا را که اکنون مربوط به ازبکستان است، طلب خواهند کرد. روسيه
از آن در هراس بود که حکومت جديد تاجيکان تابع کرملين نخواهد بود. از اين رو
ميخواست يک رژيم دست نشانده در تاجيکستان به وجود بياورد.
* اين نزاع به کجا رسيد؟ در حال حاضر ساختار حکومتی در تاجيکستان
از چه قرار است؟
- جنگ شهروندی ]داخلی[ پنج سال ادامه پيدا کرد و
سال ۱۹۹۷ حکومت تاجيکستان تحت رهبری پرزيدنت رحمان اف با اپوزيسيون اسلامی
تاجيکستان سازشنامه (قرارداد) صلح را در کشور به امضا رساندند و اکنون هر دو جناح
در حکومت سهم دارند اما متاسفانه در جنگهای شهروندی تقريبا ۳۰۰ هزار نفر کشته شدند
و حدود يک ميليون نفر مهاجر شدند.
* اين مهاجران به کدام کشورها مهاجرت کردند؟
- اکثريت به روسيه و جمهوريهای سابق شوروی،
افغانستان و ايران پناه بردند. يک قسمتی از مهاجران هم به اروپا، آمريکا و کانادا
آمدند.
* در تاجيکستان امروز موقعيت فرهنگ و هنر به چه قرار است؟
- تدريجا وضع فرهنگ و هنر بهتر ميشود چرا که حکومت
مرکزی تا رفت ]به مرور[ تحکيم مييابد. اکثريت از هنرمندان، عالمان و دانشمندان که
در وقت جنگ شهروندی و برادرکشی در خارج از کشور به سر ميبردند دوباره به تاجيکستان
برگشته اند و يک قسمی در خارج باقی مانده اند؛ مثلا استاد شعر فارسی معاصر، شاعر
توانای تاجيک "بازار صابر" در شهر سياتل آمريکا و آکادميسين اکبر تورسان
زاد در فيلادلفيای آمريکا مشغول به فعاليت است، اما همه اين بزرگان در خدمت فرهنگ
و علم تاجيکستان کار ميکنند.
* وضع هنرهای ديگر مثل تئاتر و سينما، موسيقی و رقص در تاجيکستان
به چه صورت است؟
- در زمان شوروی تئاتر و سينما از بودجه دولت
تاجيکستان شوروی مبلغ گذاری ميشد، ولی با فرو پاشيدن شوروی و پيامد جنگ شهروندی،
تئاتر و سينمای تاجيک ضرر کلانی ديده اند زيرا از نبودن مبلغ و شرايط فراهم کاری
يک عده از هنرمندان يعنی آکتوران ]بازيگران[ و کارگردانان تاجيکستان را ترک کرده
اند ولی حالا تدريجا عن عنات ]سنت های[ بهترين تئاتر و سينمای تاجيکستان احيا
ميشود.
*. . . و در زمينه موسيقی و رقص . . .؟
- در اين زمينه هم تاجيکستان هميشه در صف پيش بوده
و اکنون کوشش به خرج داده ميشود که موسيقی اصيل تاجيکی موسيقی "شش گام"
احيا شده و به مردم عرضه شود. در زمينه رقص . . . هم رقص های سنتی و هم رقصهای
کلاسيک فعاليتهايی صورت ميگيرد.
* چه پيوندها و نزديکیهايی
بين مردم تاجيک و ايرانيان وجود داشته و اکنون وجود دارد و چه همکاريهايی در زمينه
های مختلف بين تاجيک ها و ايرانيان در جريان است؟
- مردم تاجيکستان و مردم ايران خيلی توجه بزرگی
دارند ]بسيار باهوش هستند[ ما تاجيکان خود را ايرانی ميدانيم . . . از ايران و
خراسان بزرگ . . . مردم تاجيکستان مردم ايران را از خود جدا نميکنند، در هر کجا
هستند و باشند و تقسيم بندی سياسی و مرزبندی های جغرافيايی برای آنها در همبستگی
شان و برادريشان با ايرانيان تاثير ندارد. مثلا حکومت جمهوری اسلامی از نظر
تاجيکان هيچ ربطی به يگانگی آنها با برادران و خواهران ايرانی شان ندارد. . . در
مورد همکاری ها بايد بگويم دولت تاجيکستان در سطح سياسی و اقتصادی با دولت جمهوری
اسلامی ايران همکاری دارد و در زمينه فرهنگی "انجمن پيوند" که انجمن
همزبانان و فارسی زبانهای دنياست با ايرانيان همه جهان از جمله ايرانيان مقيم
اروپا، آمريکا و کانادا و تمام جهان همکاری ميکند.
ما خيلی خوش هستيم که در ايران کتابهای آثار
فرهنگی فارسی و تاجيک به نشر ميرسد و در دسترس خوانندگان تاجيکستان ميگردد و ايران
برای برگشتن به ميراث فرهنگی ما از جمله خط و زبان نيکان به تاجيکستان کمک فراوان
ميکند و تحکيم و قدرت ما در اتحاد فرهنگی مان با هم به دست ميآيد و اين در آينده
مردم ايران و تاجيکستان بسيار مهم است.
* آزادی بيان و مطبوعات به نظر شما که خود روزنامهنگار هستيد در تاجيکستان چگونه است؟
- تا سر زدن جنگ شهروندی در تاجيکستان واقعا
مطبوعات آزاد وجود داشت ولی در زمان جنگ ۵ ساله شهروندی ]داخلی[ يک عده
ژورناليستهای تاجيک مورد ترور قرار گرفتند از جمله ژورناليستان مشهور تاجيک استاد
قاطع خان لطيفی، محی الدين عالم پور و دهها نفر ديگر هدف ترور قرار گرفتند.
متاسفانه در همين مرحله علامه آکادميسين محمد عاصمی و يوسف اسحاقی، پرفسور منهاج
غلام اف، نويسنده و ژورناليست سيف رحيم و دهها نفر از
فرهنگيان و علمای تاجيکستان از جانب دشمنان ملت تاجيکستان و فرهنگ آن قربانی شدند.
* و اکنون اوضاع از چه قرار است؟
- . . . و حالا مطبوعات آزاد طبق قانون های
تاجيکستان ضمانت داده شده و ميشود ولی خودسانسور ژورناليستان و بيم و ترس از دوره
جنگ شهروندی هنوز باقی مانده است. سازمانهای حقوق بشر ميگويند که مطبوعات
تاجيکستان در مقايسه با مطبوعات کشورهای همجوار ]جمهوريهای آسيای ميانه[ خيلی
پيشقدم است اما برای احيا کردن دوره طلايی مطبوعات آزاد تاجيکستان در سال ۱۹۹۲
زحمتهای زيادی کشيدن ضروری ميآيد.
* در مورد ترور استاد محمد عاصمی و محی الدين عالم پور ممکن است
توضيحات بيشتری بدهيد؟
- همانطور که گفتم اين بيشتر تاسف است که در زمان
جنگ شهروندی ]داخلی[ استاد آکادميسين محمد عاصمی و ژورناليست مشهور تاجيک محی
الدين عالم پور گلهای سرسبد ملت تاجيک مانند دهها چهره برجسته سياسی، فرهنگ و مطبوعات
هدف تروريستان قرار گرفتند ولی متاسفانه اکثريت قاتلان و عاملان اين قتلها افشا
نشدند، هر چند حکومت تاجيکستان چند تن از فرماندهان حکومتی و اپوزيسيون اسلامی را
مسئول اين کشتار اعلام کرد و به جزا کشيد ]مجازات کرد[ اما متأسفانه عاملان مستقيم
قتل محمد عاصمی و محی الدين عالم پور و همين طور قاطع خان لطيفی معلوم نشدند و در
مورد عاملان ترور قتل آنها شايعات بسيار است.
*اجازه بدهيد درباره روابط فرهنگی ايران و تاجيکستان با هم کمی گفتوگو کنيم . . . چه شاعرانی - از شاعران شعر نو ايران در تاجيکستان و در
بين اهل شعر و ادب شناخته شده اند؟
- از شاعران و نويسندگان معاصر ايران استاد سعيد
نفيسی، دکتر پرويز ناتل خانلری، پروين اعتصامی . . . يا فروغ فرخزاد که از محبوبيت
بلند برخوردار است. احمد شاملو هم بسيار مشهور است . . . ميرزاده عشقی، مهدی اخوان
ثالث شاعر خراسانی، سياوش کسرايی، نادر نادرپور، و ژاله بديع هم در تاجيکستان خيلی
دوست داشته ميشوند.
* در زمينه موسيقی سنتی ايرانی . . .
- در اين زمينه استاد شجريان را خيلی دوست ميدارند
و از خوانندگان پاپ خانم گوگوش محبوبيت بلند دارد و از خوانندگان برون مرزی ايرانی
معين و اندی و شهرام شب پره در ميان مردم و جوانها زيادتر شناخته شده اند.
* از قصه نويسان ايرانی، آثار کدام نويسندگان بيشتر مورد توجه مردم
تاجيکستان است؟
- صادق هدايت، بزرگ علوی، گلشيری، محمود دولت
آبادی و بسياری ديگر خوانندگان تاجيک بسيار دارند.
* مردم تاجيکستان با سينمای ايران چقدر آشنايی دارند؟
- تاجيکان خيلی به سينمای ايران اشتياق دارند.
مخصوصا فيلمهای کارگردانهای مشهور معاصر مثل بهرام بيضايی، مجيد مجيدی، محسن
مخملباف، و عباس کيارستمی از شناخته شدگان سينمای ايران در تاجيکستان هستند.
تلويزيون تاجيکستان هر هفته يک فيلم ايرانی نمايش ميدهد.
* آقای تيموريان از اينکه وقتتان را برای اين گفتوگو به شهروند داديد از شما سپاسگزارم و برايتان بهروزی و شادمانی آرزو
ميکنم.
- و من هم از روزنامه شهروند خيلی تشکر ميکنم که
اين امکانيت صحبت با شما را فراهم آورده است . . . آرزوی يگانه من واحد دين ملت
ايرانی نژاد و بنياد خراسانی بزرگ با قلمروی ايران امروزه، افغانستان امروزه و
تاجيکستان است.
اپريل ۲۰۰۳
اسماعيل سامانی ديوار بخارا بود
اثر: بازار صابر شاعر نوپرداز
تاجيکستان
از خون سياووشيم،
هم خون سياووشيم،
از جامعه سفيدانيم، هر جامه نميپوشيم
همسان اوستاييم، هم آتش زردشتيم
ما آتش زرتشتی ناکشته نميکشتيم
***
هم تيشه فرهاديم، انديشه همی کرديم
جز ريشه آهرمن ما تيشه نمیکرديم.
از دوره ديوشيج * در کوزه ما ديوی است
اين ديو عداوت نيست، اين ديو وطن خواهی است
***
چون زال زر از مادر کم بچه تولد شد
هم روی سفيدش بود، هم موی سفيدش بود
ما هم که از آن ذاتيم، ما هم که از آن بابا *
هم موی سفيد از ماست، هم روی سفيد ازما
***
در قبله دل ما را طاق هم محراب است
در قبله دل ما را محراب نه، سهراب است
در بازوی دل ما را يک پنجه کوتاه است
در پنجه کوتاهش از باربدست اين دست
***
اسماعيل سامانی ديوار بخارا بود
ما هموطن اوئيم، او هموطن ما بود
ما هم کوی خارائيم، ديوار بخارائيم
ديوار بخارائيم، ما هم کوی خارائيم
***
يک طايفه از لاهور، يک طايفه از تويسم
هم وارث خاموشيم، هم وارث ناموسيم
همشهری فردوسی، همشهری اقباليم
همشهری به ناموسيم، همشهری به اقباليم
***
در کاهی عجم کوه هست، در موری عجم ميراست
در شعری عجم شير * است، در شعری عجم شير * است
شعری که در انبوه نيزار قلم خوابست
شير نر شعرش را دشمن نتواند بست
پانوشتها:
ديوشيج يکی از قهرمانان اوستا
بابا پدربزرگ
اين شير، شير خوراکی است
واين شير به معنی شير حيوان است
بازار صابر در سياتل آمريکا به تدريس زبان ادبيات
تاجيک اشتغال دارد
|