جنبش دانشجويان ايران؛ مسخ يا
رشد هويت؟
(در رابطه با مقاله "آينه داران")
فرهنگ اعتمادی
farhang_etemadi.co.uk
در مقاله ای با عنوان آينه داران (۱) آقای داريوش
سجادی در مورد سرنوشت "جنبش دانشجويی ايران" مسائلی را طرح و نگرانی های
جدی را بيان می کنند. انگيزه مقاله يکی از بيانيه های دفتر تحکيم وحدت است که مدتی
پيش پيرامون تحولات عراق و منطقه منتشر شد. نويسنده مقاله، تحليل های اين بيانيه
را به مثابه "نعش" جنبش دانشجويی و "مسخ" هويت آن تلقی می کند
و ضمن ارائه تحليلی تاريخی-سياسی از اهداف و برنامه های دولت آمريکا، از دانشجويان
انتقاد می کند که چرا از خشونت اشغالگران دفاع کرده و با اين تحليلها ارتش آمريکا
را برای حمله به ايران ترغيب می کنند. انجمنهای دانشجويی در ايران، خود بايد به
اين انتقاد ها و پرسشها پاسخ دهند. يادآوری و انتقال تجارب گذشته جنبش و بيان
تحليلهای انتقادی سازنده و حتی هشدارهای جدی می تواند برای جنبش مغتنم باشد به
خصوص که فضای ذهنی و فرهنگی اين حرکت، آرمان گرا و مطلق گرا نيست و بيشتر ( خود)
انتقادی، انعطاف پذير و طرفدار گفت و گو است (۲).
من با تحليل نويسنده مقاله از اهداف منفعت طلبانه
اشغالگران (جدا از تبعات بعدی مثبت و\يا منفی ی آن در تحولات جامعه عراق) و در
مورد نفی خشونت و خونريزی برای رسيدن به اهداف سياسی، مخالف نيستم و تحليل بيانيه
انجمنهای دانشجويی در مورد آمريکا را هم نمی پسندم، اما مايل بودم چند نکته را در
بحث مربوط به جنبش ها و حرکتهای دانشجويی ايران مطرح کنم:
به گمان من حرکتهای اخير دانشجويی و حتی همين
بيانيه، به هيچ وجه نشانه مسخ يا مرگ هويت جنبش دانشجويی جوانان ايران نيست.
برعکس؛ نشانه آغاز توأم با ترديد مسيری تازه، و تبلوری از زايش فرهنگ و ذهنيتی نو
و قالب شکن در بين جوانان و دانشجويان جامعه است. از يک ديد فرا- سياسی، جنبش
دانشجويی امروز را، نمی توان جدا از پديده ي کلی تر "شورش" فرهنگی
جوانان ايران در مقابل مناسبات حاکم بر جامعه پير- سالار، سنت- زده و استبدادگرا،
در نظر گرفت. آثار ذهنی و عملی اين شورش، امروز در رفتارهای اجتماعی، سياسی، خانوادگی،
معاشرتی، فردی و ... در بين جوانان جامعه ايران قابل مشاهده است. دانشجويان ايران
به عنوان ا فراد مسئول سياسی در تضاد با فرهنگ سياسی حاکم، و به عنوان جوان در
تقابل با فرهنگ محدودکننده سنتی قرار دارند. در يک فرآيند فکری-فرهنگی، نسل جوان
ايران در تعامل با گرايشهای نسبيت گراي جهانی شدن، در پرتو انقلاب اطلاعاتی و در
غياب هر نوع ايدئولوژي مطلق نگر و بنيادگرا، به سرعت از قالبهای فکري ايدئولوژيک
(سوسياليسم، ناسيوناليسم، گرايشات بنيادگرای انقلابی و دينی و ...) و سنتی دور می
شود. در چنين فضايی از "آزادشدگی فرهنگی"، هويت جديد، هنوز شکل و قالب
نهايی خود را پيدا نکرده و نهادينه نشده است. اگر از اين ديد به بيانيه دفتر تحکيم
وحدت بپردازيم، به گمان من می توان در پرتواين تحول فکری عظيم که در جامعه جريان
دارد و در جوانان تبلور پيدا می کند، و با توجه به چهار چوب تنگ شرايط خشن حاکم بر
ايران و تأثير عميق يأس فراگير نسبت به حرکت اصلاح طلبی، به تحليل آن پرداخت. در
اين صورت، بيانيه ، نشانه اعتراضی عصيانگر و تابو شکن به فضای سياسی، اجتماعی و
فرهنگي ی است که جوانان دانشجو و در واقع اکثريت مردم ايران را، سالهاست در همه
حوزه های خصوصی و عمومی، زير فشار خفقان آور و کلافه کننده ای قرار داده است. با
چنين نگرشی، هدف بيانيه، توجيه خشونت و دعوت از نيروهای اشغالگر برای تسلط بر
سرنوشت جامعه ايران نيست. در واقع شايد بتوان گفت در جو حاکم، جوانان دانشجو و
ديگران، با اين تحليلها که در نامه اخير نمايندگان مجلس هم ديده می شود (و به گفته
آقای خامنه ای به علت مرعوب شدن آنها در برابر دشمن است)، به تعبيری می خواهند
قدرت پرستان خودفريب را از لولوی اشغالگر همسايه بترسانند! مردم ايران خوب می
دانند سقوط ديکتاتور بغداد که مثل خويشاوندان تاريخی و فکری اش در تهران، در رجز
خواندن استاد بود، استبدادگرايان تاريکخانه نشين را تا چه حد ترسانده است، اما
جامعه ايران و قبل از همه روشنفکران و دانشجويان، هرگز و تحت هيچ شرايطی، دخالت
نيروهای مسلح خارجی را در کشورشان نمی پذيرند و اگر گاهی از استبداد خفقان آور
حاکم به تنگ می آيند و فرياد می زنند، فريادشان تلاشی برای انذار و اتمام حجت با
کسانی است که به ندای متمدنانه مردم گوش نمی دهند. دانشجويان ايران مانند ساير
فعالين سياسي منتقد و روشنفکران داخل (و به نوعی ديگر بيرون) کشور در شرايط سختی
مقاومت و مبارزه کرده و می کنند.
انجمنهای دانشجويی ايران در راه تلاش مدنی برای
دمکراسی و در مسير فاصله گرفتن هر چه بيشتر از شکل "حکومت دينی" و جدايی
دين از حکومت، دراسفند ماه سال گذشته با انتشار بيانيه ای (۳)، دست اتحاد و ائتلاف
به سوی همه نيروهای آزادی خواه دراز کردند و از آن زمان برای شکل گيری يک
"جبهه دموکراسی خواهی و جمهوری خواهی" گسترده تلاش می کنند اما تاکنون
از روشنفکران و بخش قديمی تر گروههای سياسی و متحدان طبيعی چنين حرکتی در درون و
بيرون ايران، جواب قاطع و مشخصی دريافت نکرده اند. با اين وجود، امروز در پرتو
رويدادها و تجربه های ماههای اخير درايران، منطقه و جهان، به نظر می رسد زمينه
اتحاد و همکاری نسبت به گذشته مساعدتراست و ضرورت آن بيشتراحساس می شود (۴). به
عقيده من جنبش دانشجويی ايران علی رغم انتقاداتی که می توان به آن وارد کرد،
همچنان جويای آزادی و عدالت، و پويا و زنده است و دير نيست که در پيوند، همکاری و
تعامل سازنده با ساير افراد و گروه های روشنفکر، دموکرات و آزاديخواه جامعه ايران،
بستر مناسب خود را بيابد.
فرهنگ اعتمادی
۱) "آينه داران، داريوش سجادی، خبرنامه گويا
http://news.gooya.com/2003/05/30/3005-h-03.php
۲) به طور مثال
نگاه کنيد به: "راه پيش رو"، شهاب شاهين فر، خبر نامه امير کبير
اين مقاله به نظر من در واقع بيان توجه دانشجويان به
همان مسائلی است که آقای سجادی در مورد نقش اشغالگران، احتمال وابستگی بعضی گروهها
به آمريکا و ... عنوان کرده اند و شايد بتوان آنرا شرحی بر بيانيه و پاسخ به
انتقادات نيز دانست. مقاله اين طور نتيجه گيری می کند: "تش-کيل ج-بهه جمهوری
خواهی يا دمکراسی خواهی، آغازی خ--وب ولی شايد دير باشد که بايد به جديت و بدور از
هرگ---ونه خود م--حوری، ح--ب و بغض شخصی و فرص----ت طلبی، با سرع-ت هرچه بيشتر
پيگيری شود و ب---ه وادی ع--مل رس--د ت---ا از ف--روغلتيدن ميهنمان، ايران، به دره
س----قوط و نابودی بيشتر جلوگيری شود."
http://www.akunews.org/Articles/View.asp?ID=66
۳) قطعنامه پايانی نشست شورای عمومی دفتر تحکيم
وحدت، يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۱، خبر نامه امير کبير
http://www.akunews.org/News/View.asp?ID=1652
همچنين نگاه کنيد به:
فراخوان ائتلاف جمهوريخواهان (سازمانهای جبهه ملی
ايران در خارج کشور)، خبرنامه ايران امروز
http://www.iran-emrooz.de/archiv/nameh/1381/farakhan811222.html
۴) فراخوان برای ات-حاد ج-مهوری خواهان ايران،
خبرنامه اخبار روز