اگر ايرانی ديگر می خواهيم :
اين نظام - همچون نظام ِ شاه - ، بايد برود ؛ باتمامِ جناح هايش !
محمد ايل بيگی
در ستيزم با
خود و مانده ام که چه بگويم وچگونه يقهء خودم را خلاص کنم ازاين " تضاد
" ؟ : ازطرفی معتقدم که همگان حقِ گفتن دارند وازجهتی ديگر ميخواهم بيان کنم
که تمام ِ جناح هایِ اسلامیِ حاکم و ناحاکم را بايد بدور انداخت ( که همه گان ؛
محافظه کاران ، اصلاح طلبان ، مجاهدين ِ انقلاب ِ اسلامی ، نهضت آزادی ومنتظری ها
و بنی صدری ها - که اين يکیِ چکمه پوش را
کردهایِ ايرانی هرگز نخواهند بخشيد ؛ همانطور که کردهای ِ عراق ، رجوی را هرگز
نخواهند بخشيد - و... حسابهایِ بسياربدی
پس داده اند و دستِ بيشترشان به خونهاوخونهایِ بسياری آغشته است و من و ماها
خروارهاو خروارها سند داريم ، اما بسویِ شان نمی روم و رو نميکنم که لايقِ اين نيستند
تا روزهاو روزها وقتم را برایِ اين کار بگذارم ) . وحتی بايد بدور انداخت تمامِ
باصطلاحِ مخالفينی ازنوعِ توده ای ها واکثريتی ها و اقليتي هایِ مارکدارِ از نوع ِ
توکل و مجاهدين ( چقدر دارم برایِ خودم
" دوست " جمع می کنم ! ) و تمام
ِ کسانی که تا بامروز " زحمتِ " پوزشخواهی رسمی و عاجزانه ازمردم ِايران
را برای ِتمام ِخبط ها و خيانت ها - آری تاکيد می کنم : خيانت ها - را به خود
نداده اند .
من تا بامروز
، اگرچه برای ِ دفاع از حقوق ِ پورزندها ، سحابی ها ، زرافشان ها و مسائلی از اين
دست ، امضايم را در زير فراخوان هائی در کنار ِ نام ِ " نامعذرت خواهان " گذاشته ام ، اما
ازاين به بعد ، هرگز تا زمانی که اينان رسما از مردم ِ ايران عذرخواهی نکنند ، هيچ
سندی را که نام ِ اين کسان در آن باشد – حتی اگر سندِ آزادی وخوشبختی مردم ِ ايران
باشد را امضا نخواهم کرد . چگونه ميتوان آيندهء حوبی برای ايران ، با اين کسان ِ بادبه
غبغب انداز ومفتخر به خيانت هايشان ، پيش بينی کرد ؟!
" برای
اتحادِ جمهوری خواهان ِ ايران " ، اگرچه سند بالنسبه خوبی ست ، اما نام ِ
بسياری از اين کسان درآن به چشم می خورد . نامم را در کنار ِ اين افراد بگذارم ؟
حاشا ! حاشا ! حاشا ! حتی برایِ اين سند .
***
محظورات ِ تارنماهایِ داخل ِ
ايران برکسی پوشيده نيست ، اما سراز " سياست ِ" تارنماهایِ خارج از کشور
درنمی آورم . خبررسانی و آوردنِ نظراتِ مختلف که صد البته درست و من از اولين ها
خواهم بود که " هورا " سر دهم ، اما برزگ کردنِ کسانی چون حجاريان و
بهزاد نبوی و ... ، ديگر قابل فهم نيست . بزرگ می کنند بخشی از گفته هایِ اين کسان
را که آنها را " غش غش " می کند ! و نمی بينند مابقی ِ گفته هایِشانرا .
چگونه می توانند فراموش کنند که حجاريان خودرا فاخر به بينانگذاری ِ وزارت ِ جهنمی
( باز هم اين " فرهنگ " اسلامی بلایِ جانمان ! ) اطلاعات جمهوری اسلامی
می داند و حتی دوستِ نزديکش - عمادالدين باقی - ، کتابی نوشت ( که متاسفانه " دوستی " آنرا "
قرض " گرفت و پس نداد و نمی توانم بيآورم گفتنی های ِ " شيرينِ "
عماد را ) برای ِ " برجسته "
کردن ِ " خدماتِ امنيتی " سعيد
.
بنای ِ تمام ِ حکومت ( جمهوری ِ
؟ ) اسلامی برفريب است - حتی نام ِ " رهبران " ش : خمينی نامِ واقعی اش
نبود ، رفسنجانی ، نام ِ واقعی اش نيست ، آيا حجاريان ، نامِ واقعی اش است ؟
بهرحال ، اين آقایِ " معاون ِ امنيتیِ نخست وزير " ، با نام ِ عاريتیِ
ديگری – که بيادم نيست - ، از لايحهء تاسيس وزارتِ اطلاعات دفاع کرد ! آنهم در
" مجلس " و ثبت شده در تاريخ ِ " اسنادِ " ايران ! مخالفينِ
رژيمی اگر نام ِ مستعار انتخاب کنند ، برآنان ايرادی نيست که ترس از جان دارند ،
" معاونِ نخست وزير " و نامِ مستعار ! چگونه می شود به چنين کسانی
" اعتماد " کرد ؟
آه که چه ها بياد دارم از خيانت
ها و جنايت هایِ اين آقایِ " بهزادِ نبوی " ! تيترهائی برای مصاحبه اش
با " ايسنا " انتخاب می کنند که گوئی با " ناجیِ " ايران
سروکارداريم و با "فرشتهء عدالت " و " مظهرِ آزادی " ! در
همين مصاحبه ای که اينچنان بزرگش کرده اند ، تنها يک نقلِ فول از " ايشان
" می آورم و باقی را " قيچی
" می کنم . و آن اينست : " شعار اصلاحطلبان و خاتمي در خرداد 76، ولايت
مطلقهي فقيه در چارچوب قانون اساسي بود.
" ! آخر چگونه می شود ، اينرا ديد و تيتر بزرگ نکرد و ديگر فريبانه
فريبگوئی هايش را بزرگ کرد !
***
پيش از اين بارها گفته ام و
بارها و بارها خواهم گفت : اين رژيم از درون اصلاح پذير نيست ! نه سرِ خود کلاه
بگذاريم ونه ديگران را فريب دهيم . يک رژيم ِ فاسد تا به قهقرا ، تنها از دو طريق
از بين ميرود : يا بدستِ مردمش ، يا با دخالتِ خارجی ها . تا پایِ " خارجی
"ها باز نشده ، خودمان - يا بهتر بگويم ، خودتان در داخل ، آنرا از بين ببريد
.
ونامه تمام شد ؟...
31 فروردين 82