دکتر محمد ملکی خطاب به دانشجويان:
راهی که در پيش داريم
دين را يک امر موثر در مسائل
اجتماعی می دانم
اما معتقد به جدايی دين از دولت و حکومت هستم
ولايت فقيه و حق ويژه هر فرد
و صنف و طبقه را بر مردم نفی می کنم.
به حقوق انسانها که در بند بند
اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده ارج می گذارم
بزرگترين وظيفه سياسی دانشگاهيان
و دلسوزان ملت را در حال حاضر تبيين و پی گيری کار بزرگ و سرنوشت ساز مراجعه به آراء عمومی برای
تعيين تکليف نظام و آينده ايران می دانم
بسمالحق
قسم به صبح و قطره قطره باران
به رعد و برق، ابر و باد بهاران
به گل، به نغمههای بلبل بستان
«بهار» خواهد شد
پايدار نيست «زمستان»
عزيزان، دانشجويان، استادان، دانشگاهيان؛
با اين اميد که دگر بار پس از ۲۴ سال با تجربه
بيشتر و شناخت افزونتر شاهد پايان «زمستان» و آغاز دومين «بهار آزادی»
باشيم سال نو را به شما عزيزان تبريک میگويم.
اکنون کسی با شما سخن میگويد که واپسين روزهای
زندگيش را به سوی هفتاد سالگی پشت سر میگذارد و بيش از پنجاه سال در مسير
پر پيچ و خم دفاع از آزادی، عدالت، حاکميت ملی و استقرار نظام مردمسالار و
حکومت مردم بر مردم گام زده است و تلخیهای بسيار به کام ريخته و
آرمانی جز پيروزی مردم بر اهريمن جهل و استبداد و پايان سلطه زورمداران،
زراندوزان و تزويرگران ندارد و تنها آرزويش ادامه کار تعليم و تعلم تا آخرين
لحظات زندگيست.
عزيزان؛ وقتی تحولات دهههای اخير کشورمان و نقش
دانشجويان و دانشگاهيان را در اين دگرگونیها مرور میکنم وظيفه خود ميبينم
نه به عنوان نصيحت (که در حد اينکار نيستم) بل به نام «وصيت» مطالبی را
با شما در ميان بگذارم...
دانشجويان و همکاران دانشگاهيم گواهی خواهند داد
در بيش از ۴۵ سال ارتباط تنگاتنگ با دانشجويان و دانشگاهيان و فعاليت دانشگاهی
به خاطر دفاع از اين سنگر مقدس چه مشکلاتی را تحمل کردهام، از جمله در
سال ۱۳۳۹ به اتهام عضويت در کميته مرکزی دانشجويان جبهه ملی هنگام پخش
اعلاميه دستگير و به سلول انفرادی زندان قزلقلعه فرستاده شدم در سال
۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ به اتهام ايجاد بستری جهت فعاليت سياسی دانشجويان و استادان
و تشکيل شوراهای هماهنگی در دانشگاه تهران بيش از ۵ سال در زندانهای اوين
و قزلحصار زير بیرحمانهترين شکنجهها قرار گرفتم و در سال ۸۰ ۱۳۷۹ باز هم
با اتهام تحريک دانشجويان به قصد براندازی قانونی نظام ولائی در زندان ۵۹
(پادگان عشرتآباد) به شکنجه سفيد دچار شدم و پس از ماهها اسارت، محاکمه و
تا امروز در انتظار صدور حکم هستم و افتخارم اين است که بيشترين رنج و
شکنجهها را در دفاع از حقوق و آزاديهای دانشجويان و دانشگاهيان به جان
خريدهام.
عزيزان دانشجو؛ حال که نمايندگان گروهی از شما
در نشست دانشگاه الزهرا (۹ و ۱۰ اسفند ۸۱) پس از تجربههای عبرتآموز (۸۱
۱۳۵۸) و طی دوران بيست و چهارساله در خدمت حاکميت بودن و نقد گذشته با اکثريت
قاطع تصميم به خروج از حاکميت و جريان دوم خرداد گرفتهاند و با پيشنهاد
تشکيل «جبهه دموکراسی خواهی» و اعلام عدم وابستگی به جريانهای سياسی داخل
حاکميت از دانشگاهيان و مردم خواستهاند نظرات خود را در اين مورد اعلام
کنند من به نام يک دانشگاهی، ضمن تبريکگويی به خاطر اين تصميم شجاعانه
و در خور جنبش دانشجويی و استقبال از اين فکر و در پاسخگويی به نظرخواهی
دانشجويان بار ديگر اعلام میکنم.
دين را يک امر موثر در مسائل اجتماعی میدانم
اما معتقد به جدايی دين از دولت و حکومت هستم
ولايت فقيه و حق ويژه هر فرد و صنف و طبقه را
بر مردم نفی میکنم.
به حقوق انسانها که در بند بند اعلاميه جهانی
حقوق بشر آمده ارج میگذارم
تنها راه نجات از وضع بحرانی و نابسامان کنونی
را مراجعه به آراء عموميوتعيين تکليف نظام ولائی میدانم
بزرگترين وظيفه سياسی دانشگاهيان و دلسوزان ملت
را در حال حاضر تبيين و پیگيری کار بزرگ و سرنوشت ساز مراجعه به آراء عمومی
برای تعيين تکليف نظام و آينده ايران میدانم
تعريف من از دموکراسی سپردن کارها به دست مردم
همراه با آگاه سازی آنهاست
عزيزان؛ بايد دانشجويان و دانشگاهيان با تجربهآموزی
از گذشته پر فراز و نشيب جريان تحکيم وحدت پای در ميدان، مبارزه به خاطر
برپايی يک جامعه آزاد و آباد بگذارند و ديگر بار دانشگاهها را به «سنگرهای
آزادی» تبديل نمايند و در اين راه لازمست:
۱ با توجه به چگونگی بوجود آمدن تشکلی به
نام «تحکيم وحدت» و اسناسنامه و مرامنامهای که از سوی حاکميت برای آن
تنظيم گرديد و اعمال و رفتارهای اعضاء و گردانندگان آن در دهه ۶۰ تا سال
۱۳۷۶ و سابقه فعاليت اين گروه در ذهن مردم، بهتر است نام اين تشکل به
«جنبش دانشجويی ايران» يا هر نام مورد تاييد دانشجويان تغيير يافته و
اساسنامه و مرامنامه مناسب با مرحله فعلی فعاليت دانشجويی برای آن تدوين
گردد.
۲ نيازهای مالی جنبش تنها از طرف مردم و دانشگاهيان
تامين شود که اين کار برای اعلام استقلال جنبش ضروريست.
۳ نقادی از خود و حاکميت، خودسازی و خودآگاهی و
آگاهسازی مردم در جهت شناخت حقوق واقعیشان يکی از رسالتهای جنبش باشد.
۴ جنبش دانشجويی بپذيرد انجام چنين رسالتی هزينههای
سنگين دارد که بايد پرداخت نمايد.
۵ جنبش بايد تنها متکی به مردم ايران باشد و بداند
هيچ بيگانهای در کولهپشتی سربازان خود آزادی و عدالت را برای مردم به
ارمغان نخواهد آورد، هرگز وعدههای دروغين بيگانگان و عوامل آنها را باور نکنيد
و از ياد نبريد که همه جنايتکاران و استبداديان به درازای تاريخ پيش از رسيدن
به قدرت وعده آزادی و عدالت میدادند، آزموده را آزمودن خطاست.
عزيزان دانشجو؛ از گذشته درس بگيريم و هشيارانه
عمل کنيم، پيروزی از آن خرد پيشهگان است.
موفق باشيد
نوروز ۸۲
دکتر محمد ملکی
.
|