يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۲ - ۲۰ آوريل ۲۰۰۳
"جنگ"

"جنگ"

شعر از عبدالطيف لعبی

ترجمه افسانه خاکپور

 

 

۱

 

وطنم را از من ربوده اند

شما که قانون شناسيد

و ميدانيد چگونه حق خود باز گيريد

بگوييدم

کجا ميتوانم شکايتی بگذارم

چه کس ميتواند عدالت را به من باز گرداند؟

 

 

۲

 

 

هستند نگهبانان در همه جا

فرمانروايی ميکنند بر زباله ها

بر گاراژها

بر صندوق های پست

 

هستند نگهبانان در همه جا

در بطری های خالی

در زير زبان

در پشت آينه ها

ميان پوست و ناخن

ميان بينی و گل رز

چشم و نگاه

 

هستند نگهبانان در همه جا

در غباری که فرو ميدهيم

و لقمه ای که تف ميکنيم

نگهبانان افزون و افزون تر ميشوند

 

با اينهمه دور نيست روزی

که ما همگی يک ملت

خود نگهبان شويم