رهبر
آمريکايی
عراق کيست؟
ترجمه
و اقتباس:
مهرنوش کيان
حمله به
عراق فصل جديدی
را در روابط
بين المللی
باز کرده است.
تغيير دولت و
سر کار آوردن
حکومت های دست
نشانده پديده
جديدی نيست،
ولی آنچه
امروز در عراق
رخ می دهد
عريان ترين
شکل تجاوز و
دخالت در امور
داخلی کشورهای
ديگر است.
دولت بوش،
خمينی وار، از
ابتدا به روشنی
اعلام کرده
بود که پس از
پايان جنگ در
عراق دولت
تعيين خواهد
کرد. بالاخره
پس از حدس و
گمان های
بسيار رئيس
آمريکايی و
عراقی دولت
آينده تعيين
گرديدند. بنا
به گفته رامزفلد
و ولفو ويتز(
معاون وزير
دفاع) ژنرال
بازنشسته
ارتش، جی
گارنر پس از
پايان جنگ
حاکميت را به
دست خواهد
گرفت تا به
همراه
همکاران عراقی
خود زمينه را
برای ايجاد
دولتی انتخابی
از طرف مردم
آماده نمايد.
ولفو ويتز در
مصاحبه ای
اعلام کرد که
مدل پيشنهادی
پنتاگون
تشکيل وزارت
خانه های موازی
تحت کنترل
عراقی ها و
آمريکايی
هاست که البته
بخش آمريکايی
آن رهبريت را
به دست دارد.
مسوليت کارهای
اداری مثل
خدمات بهداشتی،
تامين برق و
آب و غيره به
تدريج به عهده
عراقی ها قرار
می گيرد. وی
گفت که ژنرال
تامی فرانکس
که هم اکنون
جنگ در عراق
را رهبری می
کند زنجيره ای
از جلسات
شهرداری ها را
تشکيل می دهد
که در آن
معتمدين محلی
و نيروهای معتلفين
شرکت خواهند
کرد. بدين
ترتيب آمريکا
اميدوار است
که زمينه را
برای تشکيل
دولتی منتخب
مردم فراهم
نمايد.
از طرف
ديگر به نقل
از نيويورک
تايمز، دولت
بوش اعلام
کرده که از
هفته آينده
تلاش برای
يافتن رهبران
عراقی که در
گردندان دولت
به آمريکا کمک
کنند را آغاز خواهد
کرد! در همين
ارتباط
ولفوويتز گفت
که آمريکا در
پی تماس با
رهبران محلی و
مذهبی و يافتن
کسانی که از
نظر آمريکا
معروف و معتبر
بوده و کارنامه
ای در خور
توجه دارند
هستند. به نظر
می رسد که
ميان وزارت
دفاع به رهبری
رامز فلد و
وزارت کشور به
رهبری پاول
اختلافات جدی
در باره آينده
عراق وجود
دارد. کانديد
رامز فلد ،
ژنرال
بازنشسته جی
گارنر، پست
رهبری دولت
موقت را بدست
آورده است.
دعوا در حال
حاضر بر سر
کانديد عراقی
دولت موقت ،
احمد چلبی ،
است که به شدت
از جانب رامز
فلد،ديک چينی
و ولفو ويتز
حمايت می
گردد. چلبی در
يک اقدام
ناگهانی
همراه با
هفتصد نفر
مسلح به سلاح
های سبک توسط
هوا پيما های
آمريکايی به
شهر ناصريه
برده شد. ولفو
ويتز ادعا می
کند که وی در
آنجا موفق شده
حدود ۱۰۰۰۰
نفر را به دور
خود جمع کرده
و اثری آرام
بخش بر جمعيت
داشته است!
معاون رئيس
ستاد ارتش،
ژنرال پيتر پيس
با تائيد
اينکه
آمريکايی ها
تعدادی از
مخالفان رژيم
عراق را به
جنوب اين کشور
آورده اند،
گفت که اينان
پايه گذاران
ارتش آزادی
بخش عراق در
آينده هستند.
چلبی
رهبر کنگره ملی
عراق ،
بانکدار و
تحصيل کرده
آمريکا است و
در سی سال
گذشته در اردن
و آمريکا زندگی
کرده است. وی
مورد حمايت
گروه رامزفلد
بوده و ورود
او و هفتصد
مرد مسلح به
جنوب عراق
بدون تاييد و
اطلاع وزارت
کشور صورت
گرفته بود.
ظاهرا کالين
پاول با چلبی
موافق نبوده و
معتقد است که
وی در عراق از
پايگاه لازم
مردمی
برخوردار
نيست.
اما
رئيس آمريکايی
حکومت بعدی عراق
کيست؟
پرزيدنت،
نايب پادشاه،
فرماندار،
کلانتر. نمی
توان دقيق گفت
که عنوان جی
گارنر، ژنرال
بازنشسته
آمريکا که
قرار است رهبری
عراق را پس از
صدام به عهده
بگيرد را چه
بايد گذاشت.
او خود ترجيح
می دهد او را
هماهنگ کننده
دستگاه اداری
بنامند. اين
نام بی طرفانه
شغل آتی او به
عنوان رياست
دفتر کمک های
انسانی و
بازسازی است
که پنتاگون
برای حکومت بر
۲۳ ميليون
عراقی پس از
پايان جنگ برای
سازمان دهی
کمک های انسانی
و زمامداری
معامله پر
منفعت بازسازی
تشکيل داده
است.
پرونده
گارنر بسيار
جالب است. او
پيشينه ای
جالب
درعمليات کمک
های انسانی
تحت حمايت
سازمان ملل
داشته و نقش
مهمی در حمايت
از کردهای
شمال عراق پس
از جنگ خليج
در سال ۱۹۹۱
در عملياتی به
نام فراهم آوری
رفاه ايفا
کرده است.
آنچه که امروز
بسيار مهم است
اينکه او بر
خلاف همکارش
ژنرال تامی
فرانکس که
احتمالا
فرماندار
نظامی عراق
خواهد شد،
لباس نظامی را
در آورده و به
عنوان فردی
غير نظامی عمل
می کند. از طرف
ديگر او
ارتباط بسيار
نزديکی با
تندروها يعنی
وزير دفاع
آمريکا، رامز
فلد، معاون وی
پل ولفو ويتز
و معاون رئيس
جمهور ديک چينی
که طرفدار
سياست دور
نگاه داشتن
سازمان ملل ،
مثل پيش از
جنگ هستند،
دارد.
همچنين
وی مانند
افراد ذکر شده
به شدت طرفدار
اسرائيل است.
اودر شکل دهی
به سياست دفاعی
بحث انگيز
آمريکا ، شامل
سيستم دفاعی
موشکی آمريکا
که نقض واضح
معاهده ضد
موشک های
باليستيکی
سال ۱۹۷۲ می
باشد، نقش
داشته است.
شرکتی که وی
در حال حاضر
برای آن کار می
کند، متخصص
توليد موشک
بوده و منبع
مالی آن توسط
بکارگيری اين
موشک ها در
اسرائيل و در
حال حاضر در
جنگ عراق
تامين می شود.
با توجه
به پيش زمينه
وی، آژانس های
کمک رسانی به
نقش او با
ديده شک و
ترديد می
نگرند. فيل
بلومر عضو آکس
فام (يک
سازمان خيريه
انگليسی) می
گويد: عراقی
ها بايد بر
عراق حکومت
کنند و حکومت
موقت بايد تحت
نظر سازمان
ملل باشد و نه
آمريکا. بدترين
حالت اين است
که در راس
حکومت عراق در
دوران بازسازی
يک آمريکايی
يا انگليسی
باشد که با
صنا يع نظامی
و يا نفتی نيز
ارتباط نزديک
داشته باشد.
نظرات گارنر
در باره کارايی
ارتش آمريکا
در ايفای نقش
انسان
دوستانه در
دوران برنامه
تامين رفاه در
شمال عراق
کاملا روشن
شد. او گفت که
ارتش ابزاری
نجات بخش در
شکل دهی به
عمليات انسان
دوستانه
آينده است.
اما نکته در
اين است که
اين برنامه
اساسا تحت نظر
و حمايت
سازمان ملل
انجام گرفته
بود و جنگی که
در آن زمان
انجام شد نيز
مورد تائيد
اين سازمان
بود.
امروزه
رابطه ميان
گارنر و
سازمان ملل
بسيار پر تنش
است. اين تنش
درجلسه بسيار
سرد اوايل مارچ
که در طی آن او
در باره نقش
خود قبل از
ترک آمريکا به
سوی کويت
توضيحاتی
داد، کاملا
هويدا بود. يکی
از مقامات
سازمان ملل پس
از پايان جلسه
گفت که، شرکت
در اين
گردهمايی به
منظورايجاد
هماهنگی يا
مشاوره صورت
نگرفته بود.
سازمان ملل با
اين برخورد
موافقت ندارد
چرا که عمليات
اين سازمان
مستقل بوده و
ما نيازی به
مشاوره با
آمريکا
نداريم.
آمريکايی ها
هم با ما
مشاوره
نکردند چون
همگان می
دانند که آنها
می خواهند
بدون شرکت
سازمان ملل
عمليات خود را
پيش ببرند.
عليرغم
پيشرفت ها در
زمينه نقش
سازمان ملل در
بازسازی از
طريق گذراندن
قطعنامه ای
جديد و بسط
نقش سازمان
ملل در برنامه
نفت برای غذا،
بسياری از
مقامات اين
سازمان ترديد
های عميق نسبت
به نيات
آمريکا و
بخصوص دوستان
آقای گارنر
دارند. يکی از
اين مقامات
گفت: پاول اين
نبرد(نبرد
داخلی ميان
وزارت دفاع و
وزارت کشور)
را باخته است.
کاملا واضح
است که
رامزقلد ، چينی
و بقيه دست
بالا را دارند
و معتقدند که
چون جنگ را به
تنهائی پيش
برديم، منفعت
های بعدی را
نيز بايد به
تنهائی ببريم.
گارنر مهره
آنان است و به
همه اين سياست
ها کاملا
معتقد است.
گارنر
بجز روابط
محکم با
پنتاگون، به
عنوان ارتشی
سابق، به جناح
راست جمهوری
خواه ها
وابسته است.
دوستی او با
معاون رئيس
جمهور، ديک
چينی، به دوران
شرکت او در
برنامه تامين
رفاه ، يعنی
هنگامی که چينی
وزير دفاع در
دولت بوش پدر
بود بر گشته و
رابطه اش با
رامز فلد با
همکاری در
برنامه سياست
دفاع موشکی
عميق تر
گرديد.
اين
روابط شرکت های
غير آمريکائی
را نگران
ساخته است.
آنها معتقدند
که آمريکای ها
می خواهند بدون
توجه به
سازمان ملل
قراردادهای
بازسازی را
ميان خود قسمت
کنند. يک شرکت
وابسته به کمپانی
قديمی ديک چينی
به نام هالی
برتون اخيرا
موفق به
دريافت
قراردادی برای
خاموش کردن
آتش چاه های
نفتی در عراق
گرديد. ( لازم
به يادآوری
است که اين
شرکت پس از
دريافت
قرارداد
متخصصان کويتی
که در حال
خاموش سازی
چاه ها بودند
را از محل دور
کرد، مترجم)
هالی برون و
بشتل که دارای
روابط قوی با
جمهوری
خواهان هستند
در ليست نهائی
شرکت هايی که
می توانند در
برنامه ۹۰۰
ميليون دلاری
برای بازسازی،
تحت نظر گارنر
شرکت کنند ،
قرار داشتند.
شرکت های
انگليسی پس از
اعتراضات و
لابی فراوان
بالاخره موفق
شدند يک
انگليسی را در
دفتر گارنر
وارد نمايند و
وزير بازرگانی
برای شرکت
بيشتر انگليسی
ها همچنان
اقداماتی را
انجام می دهد.
اما
کنترات
گيرندگان می
گويند که به
تقاضا های
آنها برای
شرايط
قراردادها
پاسخی داده نمی
شودد. يکی از
آنان گفت: ما
از اين بابت
نگران هستيم.
پشت پرده دعوای
عظيمی بر سر
اينکه هالی
برن و اشتل
تمامی
قراردادها را
می گيرند در
جريان است و
ما هم نمی
توانيم با
مردم ارتباط
مستقيم
برقرار کنيم.
اما
نگرانی ها از
اين مسائل
فراتر می رود،
بخصوص اگر کار
گارنر با
رامزفلد،
اقدامات تجاری
و عقايدش در
باره اسرائيل
را در نظر
بگيريم. رامز
فلد رئيس
کميسيون بررسی
خطر موشک های
باليستيکی
برای
آمريکابود و
در ۱۹۹۸ به
کنگره گزارشی
در اين باره
داد. کميسيون
رامزفلد در
اين گزارش سه
کشور را به
عنوان
کشورهايی که
آمريکا را
تهديد می کنند
مطرح نمود:
کره شمالی،
ايران و عراق
و بدين ترتيب
اولين قدم برای
طرح کشورهای
مثلث شيطانی و
سياست
استراتژی پيش
گيرانه مطرح
گرديد.
گارنر
درچارچوب
برنامه
رامزفلد در
جنگ ستارگان،
بکارگيری
موشک های
پاتريوت در
اسرائيل در ۱۹۹۱
در طی جنگ
خليج شرکت داشته
و فرمانده
دفاع فضايی و
استراتژيک
ارتش امرکا در
سالهای ۱۹۹۴
تا ۱۹۹۶ بود.
پس از آنکه
کارايی موشک
های پاتريوت
در سال ۱۹۹۲
در کنگره زير
سوال رفت
گارنر تمامی
انتقادات را
نادرست
دانسته و ادعا
کرد که کار
موشک ها در
اسرائيل تا ۴۰
و در عربستان
تا ۷۰ درصد
مثبت بوده
است. امروزه
گارنر در بخش
مالی پروژه
موشک های
پاتريوت
جديد، که
اخيرا در عراق
به کار گرفته
شدند، شرکت
دارد. او
مديرشرکت اس،
وای کولمن،
کنترات
گيرنده سيستم
های موشکی که
کار پشتيبانی
تکنيکی از
پروژه های جاری
را نيز به
عهده دارد، می
باشد. اسرائيل
به سيستم جديد
دفاعی به نام
تير مجهز است.
شرکت اس وای
کولمن در اين
زمينه نيز
فعال
است!گارنر بر
اجرای برنامه
توسعه اين
سيستم ها که
به نظر برخی
تا ۸۰ درصد
توسط آمريکا
تامين مالی
شده بود، دست
اندر کار بود.
رابطه
گارنر با
اسرائيل به
برنامه های
موشکی محدود
نمی شود. در اکتبر
۲۰۰۰ او
بيانيه ای که
اظهار می کرد :
اسرائيل در
مقابله با خطر
جدی (تروريسم)
مورد حمايت
رهبری فلسطينی
ها با خويشتن
داری بسيار
عمل کرده است.
سازمان تهيه
کننده اين بيانيه
انستيتو يهودی
امورامنيت ملی
که چينی و
ريچارد پرل از
اعضای آن
هستند، بود.
قابل توجه است
که همين هفته
گذشته پرل به
دليل دريافت ۷۲۵
ميليون
دلاربرای کمک
به سر گيری يک
معامله با
شرکت ورشکسته
تلفن گلوبال
کراسينگ
مجبور به
استعفا از پست
خود (رئيس يکی
از کميته های
اصلی مشاور
رامزفلد)
گرديد.
بدون
اين همه نيز
مسلما کسی
انتظار نداشت
جی گارنر
پرچمدار بازگشت
دموکراسی در
عراق گردد ولی
کارنامه وی جای
هرنوع شک و
ترديدی را از
ميان بر می
دارد.
Sources:
„Man who
would be king of Iraq“ from Observer, 30.03
U.S. to recruit Iraqi civilians to interim posts,
from the New York Times, 11.04
Pentagon defends Chalabi but won’t ‚Anoint’ him, The New York Times, 10.04
New Iraqi Leaders Eye ‚Rolling Dialogue’, The New
York Times, 11.04
New Iraq Government could take 6 months, Wolfowitz says, The New Yourk
Times, 06.04