نگاهی
به
«بيانيه
نيروهای
سياسی ايران
پيرامون
تحولات منطقه»
رضا
ناصحی
سقوط صدام
حسين اگر با
شادی و
استقبال مردم
ايران و عراق
مواجه شد، اما
در مورد
روشنفکران و
نيروهای
سياسی ايرانی
همواره چنين
نبود. در اين
طيف شاهد
واکنش های
گوناگونی
هستيم از مدافعان
مداخله نظامی
تا مخالفان بی
قيد و شرط آن.
اما در اين
ميان، بيانيه
نيروهای
سياسی در
ايران،
شاهکاری است
تماشايی! سند
رقت انگيزی
است از کوته
بينی و تاريک
فکری کسانی که
هرگونه اميد
به نقش آنها
در تحولات
بعدی بدل به
يأس می شود.
در ميان
امضاء
کنندگان اين
بيانيه هستند
کسانی که در
گذشته و يا
هنوز هم بر سر
سفره خونين
آخوندها
نشسته اند؛
هستند کسانی
که پس از
پيمودن راهی
پر پيچ و خم،
پرچم جمهوری
خواهی را در
برابر نظامی
که به راستی
ننگ بشريت است
برافراشته اند.
و اگر امروز
نامشان را در
پای چنين
بيانيه ای می
بينيم جز حيرت
و افسوس نمی
توان داشت .
و اما
بيانيه و
محتوای آن:
يکی از نکات
مورد تأکيد
بيانيه که
بارها تکرار
ميشود، مسئله
"نقض حاکميت
ملی" است.
بيانيه،
وقايع اخير را
«لکه ننگی بر
پيشانی جهان
مدعی فرهنگ و
تمدن» ميداند
و برای آينده
عراق خواهان
حکومتی می شود
«که توسط مردم
عراق، از هر
مذهب، نژاد و
قوميت، از
طريق يک همه
پرسی و انتخابات
آزاد، با
نظارت کامل
سازمان ملل
متحد بر سر
کار آيد». سپس
با نصيحت به
ملاها که از
سرنوشت صدام
عبرت بگيرند،
در مقابله با
«تهديدهای خارجی»،
خواهان رفع
موانع موجود
از سر راه «مجلس
و دولت منتخب
مردم »، «لغو
نظارت استصوابی»
و «اجرای کامل
قانون اساسی»
ميشود.
سخن در
باره مداخله
نظامی امريکا
و متحدانش در
عراق بسيار
است و ميتواند
از زوايای
مختلفی مورد
بررسی قرار
گيرد و قصد ما
اين نيست که
در اين مختصر
نگاهی همه
جانبه به اين
موضوع داشته
باشيم، ولی
همين قدر
بگوييم که
سياست امريکا
به عنوان قدرت
منحصر به فرد
جهان امروز
مبنی بر تحت
فشار گذاردن،
و همان طور که
در مورد عراق
شاهد بوديم ،
برچيدن بساط
اين گونه رژيم
ها، با منافع
مردم همسو و
مشترک است.
اين که امريکا
با اين سياست
در پی چه هدفی
است موضوعی
است در خور
توجه و قابل
بحث که به هر
حال وقت و
مکانی ديگر می
طلبد. پس آن چه
مد نظر است
همسويی اين
سياست است با
منافع مردم. و
بنابر اين اگر
تهديدی هست،
بر خلاف مفاد
اين بيانيه،
نه عليه مردم
که عليه
حاکميت
آخوندهاست که
خود حضور و
وجودش «نقض
حاکميت يک ملت
است». برای
مردم ايران
هيچ تهديدی بالاتر
از حاکميت
آخوند نيست که
بيشترين جنايت
ها و خيانت ها
را در حق همين
ملت روا داشته
و ميدارد.
نگاهی به
کارنامه سياه
اين رژيم کافی
است تا نشان
دهد که هيچ
«خارجی» نيست
که به اندازه
يک هزارم اين
نظام اسلامی
که ظاهرا
ايرانی هم
هست، در حق
ايران و
ايرانی ستم کرده
باشد!
از
امضاء
کنندگان اين
بيانيه بايد
پرسيد که چرا
آنچه را که به
درستی برای
مردم عراق
مفيد ميدانند،
يعنی تعيين
نظام آينده
«از طريق يک همه
پرسی و
انتخابات
آزاد، با
نظارت کامل
سازمان ملل
متحد»، برای
ايران تجويز
نميکنند؟ چرا
به ايران که
ميرسد با در
خواست «اجرای
کامل قانون
اساسی» که
سلطنت مطلقه
ملاها را
قانونی کرده
است، خواهان
تداوم نقض حاکميت
ملی می شوند؟
در واقع اگر
بخواهيم يکی
از مصداق های
«لکه ننگی بر
جهان مدعی
فرهنگ و تمدن»
را مشخص کنيم
همين قانون
اساسی جمهوری
اسلامی از همه
دم دست تراست.
به چه دليل می
گويند مجلس و
دولت منتخب
مردم است؟ آيا
کسانی را که
از صافی های
مشتی آخوند
گذشته اند می
توان منتخب
مردم ناميد؟
آيا اصولا می
توان از انتخابات
سخن گفت وقتی
که انتخاب
کننده فقط حق دارد
رأی بدهد، آن
هم به کسانی
که قبلا
انتخاب شده
اند؟
بيانيه
با برجسته
کردن تهديد
خارجی، نگران
امنيت ملت
است. امنيت
مردم ايران
بيش از بيست
سال است که
بازيچه دست
آخوندهاست؛
ده ها هزار تن
از بهترين
فرزندان اين
ملت به دست
همين آخوندها
به قتل رسيده
اند. (برخی از
امضاء
کنندگان، قبل
از اصلاح طلب
شدن ، مستقيم
و غير مستقيم
در اين جنايات
شريک جرم بوده
اند).
چيزی که
امنيت مردم را
همواره تهديد
کرده و می کند
نظام جمهوری
اسلامی است.
«تهديد خارجی»
بر عکس، امنيت
اين رژيم را
نشانه خواهد
گرفت و امنيت
رژيم به هيچ
وجه با امنيت
مردم يکی نيست
.آری حضور
امريکا در
منطقه، امنيت
ملا ها را تهديد
می کند و اين
به سود مردم
ايران است.
رضا
ناصحی.
پاريس.
۱۲ آوريل ۲۰۰۳