جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۸۲ - ۴ آوريل ۲۰۰۳

ده رباعی از : رضا مقصدی

در خاطره​ها دوباره گل خواهم کرد

 

نوروز آيين نياکان ما را پاس می​داريم و سپاس می​گوييم و در فروردين از دل و روزگار، غبار بر​می​گيريم تا ايران جان خويش را زلال تر از پيش، به تماشا بنشينيم. سال تازه بر ايران و ايرانی گل​افشان باد.

 

ای شادی روزگار بنواز مرا

سرسبزترين بهار بنواز مرا

من آمده​ام که از شما بنويسم

ای عاطفه انار!  بنواز مرا

 

****

 

اينگونه اگر تر، است اينجا جانم

از طايفه طراوت بارانم

تا ناب ترين عاطفه ها، می​بردم

هر خاطر زلال لاهيجانم

 

*****

 

دوری زتو درد بی سرانجام من است

سنگی به دل آينه و جام من است

ای شهر برنج و رنج يادت نرود

در خاطر درخت تو نام من است

 

****

 

صبح آمده است درود بر اين خورشيد

در سينه ما دميد اميد سپيد

از کوچه، صدای آشنا می​آيد

در باز کن ای بهار نوروز رسيد

 

****

 

اين لحظه ترا که با خبر خواهد کرد؟:

شور تو مرا شکفته​تر خواهد کرد

با تو نفسی اگر کسی بنشيند

از شعر شکوفه​ها گذر خواهد گرد.

 

****

 

امشب به صدای مهربانت مستم

يعنی که: به آرزوی خود پيوستم

ای آنکه سخنسرای فروردينی

معنای معطر صدايت هستم

 

****

 

ای عشق من آن شعرطربناک توام

سرمست​تر از ترانه تاک توام

از سبزی تو چمن چمن، شادم من

غم چيست ؟ که ريشه ريشه، در خاک توام

 

****

 

بازآ و به سايه​بان سبزم بنشين

در زمزمه جهان سبزم بنشين

بگذار غم من از ميان برخيزد

نوروز ميان جان سبزم بنشين

 

****

 

چشم تو سخنسرای ديرينه  من

نام تو گل معطر سينه من

دانی که چرا به آينه، دل بستم ؟

همواره تو بوده يی در آيينه من

 

****

 

در شب ، چو يکی شراره، گل خواهم کرد

بر گستر ستاره، گل خواهم کرد

بر سينه اين سپيده دم، بنويسيد:

در خاطره​ها دوباره گل خواهم گرد.