گزارش سالانه ديده بان حقوق
بشرازخشونت عليه زنان
بايد به خشونت جنسی در زمان جنگ نه به
عنوان پديده ای مجزا بلکه به عنوان دنباله ای از انواع تبعيض و خشونتی که عليه
زنان در زمان صلح اعمال می شود نگاه کرد . همان خشونت جنسی که در زمان صلح به صورت
فراگير و پنهانی عليه زنان وجود دارد در زمان جنگ مانند هر پديده ديگر به طرزی
وحشيانه تر و آشکارتر ظهور می کند . خشونت جنسی در زمان جنگ پديده ای نوظهوری نيست
مترجم: هما مداح
تريبون فمينيستی ايران:
سازمان ناظر بر حقوق بشر ( ديده بان حقوق بشر ) که
سازمانی غير دولتی ، بی طرف و بين المللی است گزارش سال ۲۰۰۴ خود را منتشر کرده
است . اين گزارش شامل بخش های درباره جنگ در عراق ، آفريقا ، صلح در افغانستان ،
چچن ، آمريکا بعد از ۱۱ سپتامبر ، کودکان و جنگ ، بمب های خوشه ای ، جنگ در بالکان
و بازتاب ۲۵ سال جنبش حقوق بشر است . يک فصل از اين گزارش مفصل به بررسی وضعيت
زنان پرداخته است که در زير ترجمه قسمت هايی از اين بخش را می خوانيد :
" خشونت جنسی : وضعيت زنان در زمان جنگ
بازتاب وضعيت آنان در زمان صلح است "
از خشونت جنسی ، که زنان و دختران را هدف قرار می
دهد ، در تمامی جنگ های اخير استفاده شده است : يوگوسلاوی سابق ، سيرالئون ، هند (
کشمير ) ، رواندا ، سريلانکا ، جمهوری دمکراتيک کنگو ، آنگولا ، سودان ، تيمور
شرقی ، ليبريا ، الجزاير ، فدراسيون روسيه ( چچن ) و شمال اوگاندا .
تجاوز همواره برای قربانی با آسيب مستقيم روحی و
جسمی و محروميت از حقوق اجتماعی همراه است. همچنين زن تجاوز ديده ممکن است محکوم
به مرگ شود. زنان به طور گسترده ای از طريق تجاوز در زمان جنگ آلوده به ويروس اچ
آی وی می شوند . منازعات نظامی از طريق مختل کردن فعاليت عادی اقتصادی و از بين
بردن پايه های اقتصادی خانواده ها ، زنان را در معرض خطر تجارت جنسی و تن فروشی
قرار می دهند .
دليل چيست ؟ خوب است نگاهی به وضعيت زنان در زمان
صلح بيندازيم . بله . خشونت عليه زنان در زمان صلح هم وجود دارد . زنان در سراسر
دنيا با حمله های متوالی به حقوق انسانی و شهروندی خود مواجه اند . خشونت عليه آنها
در بسياری از کشورها پذيرفته شده است . هم در برابر قانون و هم در عمل زنان نسبت
به مردان در حاشيه قرار دارند و ناديده گرفته می شوند . در اغلب کشورها زنان
شهروندانی برابر مردان به حساب نمی آيند . در اغلب کشورها تجاوزها گزارش نمی شوند
و وقتی هم که گزارش می شوند به ندرت پيگرد قانونی آنها موفق است . در بعضی موارد
بر اين اساس که آيا قربانی باکره بوده است يا نه درباره ی مجازات متجاوز تصميم
گرفته می شود . مقامات قضايی با اظهارات زنانی که روابط جنسی خارج از ازدواج دارند
جانبدارانه برخورد می کنند و برای آنها ارزشی قائل نيستند . در بعضی از کشورها عدم
توانايی قربانی در اثبات تجاوز می تواند موضوع تجاوز را تبديل به روابط جنسی خارج
از ازدواج کند و خود قربانی را به جرم زنا تحت تعقيب قرار دهد . بسياری کشورها حق
زنان برای داشتن روابط جنسی آزاد و تملک بر بدنشان را ناديده می گيرند . بسياری از
زنان نمی توانند از نظر قانونی خود را از روابط جنسی ناخواسته حفظ کنند . بسياری
کشورها تجاوز در ازدواج را از قانون تجاوز معاف دانسته اند . بعضی حکومت ها هنوز
به متجاوز اجازه می دهند برای فرار از مجازات با قربانی ازدواج کند . بعضی از دولت
ها شرايط گرفتن طلاق برای زنان را مشکل می کنند و از اين طريق آنها را مجبور به
زندگی تحت خشونت جنسی و خانگی می کنند . بعضی دولت ها اجازه می دهند سنت و اعمال
ديگری چون ازدواج اجباری و به ارث بردن همسر ديگری همچنان به حيات خود ادامه دهند
( هرچند که می دانند ريسک خشونت جنسی در همه اين موارد بسيار بالا و قابل پيش بينی
است .) در بسياری کشورها هنوز شرف و آبروی يک قبيله يا خانواده شديدا با کنترل
اميال جنسی زنان و دختران آن خانواده گره می خورد و تا زمانی که اين اصل تغيير
نکند زنان و دختران همواره در خطر خواهند بود . خشونت جنسی تنها جرمی است که واکنش
جوامع نسبت به آن اغلب لکه دار کردن حيثيت قربانی به جای تحت پيگرد قانونی قرار
دادن متجاوز است . اين نوع خشونت عليه زنان اغلب از نظر فرهنگی و گاهی از نظر
قانونی مجاز دانسته می شود .
پس بايد به خشونت جنسی در زمان جنگ نه به عنوان
پديده ای مجزا بلکه به عنوان دنباله ای از انواع تبعيض و خشونتی که عليه زنان در
زمان صلح اعمال می شود نگاه کرد . همان خشونت جنسی که در زمان صلح به صورت فراگير
و پنهانی عليه زنان وجود دارد در زمان جنگ مانند هر پديده ديگر به طرزی وحشيانه تر
و آشکارتر ظهور می کند . خشونت جنسی در زمان جنگ پديده ای نوظهوری نيست . کافيست
به وضعيت زنان قبل از آغاز جنگ نگاهی بيندازيم .
قبل از اينکه جنگ در کنگو آغاز شود هم زنان و
دختران شهروند درجه ۲ به حساب می آمدند . قانون آنها را مجبور به تمکين از
شوهرانشان که رييس خانواده به حساب می آمدند می کرد . برای خانواده ها آموزش پسران
مهم تر از آموزش دختران بود و درصد بيشتری از آنها به مدرسه می روند . بعضی از
اعضای مذکر خانواده قربانی با گرفتن پول از متجاوز يا خانواده اش از تجاوز او (
نسبت به خواهر يا دخترشان ) چشم پوشی می کردند يا متجاوز را مجبور به ازدواج با
قربانی می کردند .
در سيرالئون قبل از جنگ زنان با خشونتی فراگير در
قانون ، سنت و عمل مواجه بودند . زنان هويتی از آن خود نداشتند و به واسطه
شوهرانشان شناخته می شدند . يک زن فقط در صورتی که مريض بود يا بچه شير می داد می
توانست از داشتن روابط جنسی با شوهرش امتناع کند . خشونت فيزيکی عليه زنان در
سيرالئون همه گير بود و از نظر قانونی شوهر حق داشت با کتک زدن همسرش را تنبيه کند
. بنابراين زنان سيرالئونی خيلی قبل تر آنکه جنگ شروع شود کنترل بر بدنشان را از
دست داده بودند .
مردان که به تملک بر بدن زنان در زمان صلح خو
گرفته اند به اين کار با وحشيگری بسيار بسيار بيشتر در زمان جنگ نيز ادامه می دهند
.
در طول زمان منازعات رزمندگان ، زنان را برای مدت
کوتاه يا بلندی می دزدند و آنها را مجبور می کنند همسرشان شوند و از آن مهم تر
اجبارا غذا بپزند ، نظافت کنند ، لباس ها را بشويند و با آنها رابطه جنسی داشته
باشند . که همه ی اين اعمال قسمتی از تقسيم کار جنسی کليشه ای موجود در زمان صلح
است .
در جنگ های داخلی الجزاير گروه های مبارزان مسلمان
زنان و دختران را از دهکده ها می دزديدند ، اغلب به آنها تجاوز می کردند ،
بيشترشان را می کشتند و بقيه را برای پخت و پز و کارهای خانه به اسارت می گرفتند .
پارتيزان های کلمبيايی و شبه نظاميان دختر بچه های
رزمنده را مجبور به برقراری رابطه جنسی با نظاميان رده بالا و استفاده از ابزار
ضدبارداری می کنند .
در شمال اوگاندا دختران نوجوان را مجبور می کنند
برده ی جنسی نيروهای مبارز شوند که آنها را مورد تجاوز يا ديگر انواع خشونت جنسی ،
بارداری های ناخواسته ، بيماری های مقاربتی و ايدز قرار می دهند .
راه حل در ارتقا وضعيت زندگی زنان و بالا بردن
منزلت آنها در زمان صلح است.
متن کامل اين بخش و همچنين کل گزارش ( به زبان
انگليسی ) را می توانيد در آدرس زير پيدا کنيد :
www.hrw.org