يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۲ - ۲۱ دسامبر ۲۰۰۳

نامه حسين خداداد به آيت الله منتظری

پيرامون حجاب اجباری

 

 

به نام خداوند مهربان که اختيار را در امر دين حکم کرد.

محضر مبارک حضرت ايت الله اقای شيخ منتظری دامت برکاته

لادين لمن لاعقل له (بحار ۷۷/۱۵۸) کسی که عقل خود را بکار نمی گيرد، دين ندارد. بنده عاجز مانده ام که عقل را در دينم راه بدهم يا سکوت و اطاعت کورکورانه در احکام دين. آيا بايد احکام امضايی از روز خارج شده را بپذيرم يا سخن معاصر را گوش کنم.

امام باقر(ع) از رسول گرامی اسلام(ص) نقل می کند «اگر روايتی از رسول خدا نقل شد، آنچه را که قلب آدمی نسبت به آن واکنش مثبت نشان داده و پذيرای آن می شود بايد پذيرفت و به کار بست و آنچه قلب آدمی نسبت به مفاد آن واکنش منفی نشان می دهد که در متن روايت می گويد «ما اشمازت قلوبکم ... آنچه قلب شما از آن مشمئز می شود.»(کافی ۱/۴۰۱ ش۱ .

حال يک سئوال بيشتر ندارم ايا در پوشش سر برای زنان بايد اجبار و زور حاکم باشد يا اختيار؟ نمی دانم چرا تابحال نتوانسته ام سخن دلم را بيان کنم. بنده می دانم پوشش سر که با نام حجاب بيان می شود در زمان پيامبر گرامی(ص) و ائمه معصوم(ع) اختياری بوده است و از واجبات دين است و همچنين از ضروريات دين بحساب می آيد. ولی بر روی کدام مصلحت خواهی برای زنان و يا برای نظام بايد اين حکم (( اجباری )) اجرا شود؟ چرا احساس می شود مهمترين امر دينی که خود از روش دينداری دور است پوشش اجباری سر زنان می باشد؟

تلاش بسيار شده که جواب مطلوبی پيدا شود که با عقل همرنگ باشد. بنده چون سالهاست دنبال جواب شفافی خارج از کليشه های معروف هستم و مخالف هرگونه ظلم به حقوق ملت هستم بايد روزانه از خود بپرسم که چرا به زنان مسلمانی که پوشش سر ندارند اين چنين بی احترامی بشود و به انها دستور داده بشود که پوشش سر داشته باشند. حتی افراد درجه دوم نظام اين تحکم را برای خدا ارزش می دهند. در حاليکه برای بيان اين اجبار( و يا خواهش دستوری) انسان بايد رنج بکشد. گاهی احساس می کنم که حرفمان شنيده نمی شود در حاليکه همه يک زبان داريم .

خيلی علاقه دارم بدانم مشکل چيست؟ ايا حجاب اجباری ارزش های نظام اسلامی محسوب می گردد که نبايد به اين ارزش بالا جسارت بشود؟ آيا تفکر معاصر هيچ نقشی در جهان اسلام ندارد. اگر اجبار و زور در پوشش سر مستحب يا واجب است چرا سخن شفافی پيدا نمی شود. اگر پارچه برسر با فشار قلب سياه را سفيد می کند چرا عقل بنده نمی تواند آنرا درک کند؟ حصر تمام زنان مسلمان و غير مسلمان در پوشش سر نظر جنابعالی نيز است؟ ايا واجب است سکوت کنم و مسئله را همچنين بپذيرم. ظلم را ببينم و سکوت کنم؟ در حالی که کشورها دست به زور و اجبار حجاب را برمی دارند سخن ما بايد مطلوب باشد و جوابگو. جواب ما به فرانسه اين است که ما اجبار پوشش سر داريم و ايا با اين سخن می توان جلوی زور و اجبار فرانسه را گرفت؟ يا ما او را به اين حرکت دعوت می کنيم؟ روش مسلمان بودن ما اين است؟

در هر خيابان ايران اين فشار بر سر زنان مانند شمشير کشيده شده است و اينگار تمام نظام و دين ما اين اجبار را دستور می دهد. پايداری اسلام را پوشش سر اجباری تلقين می کنند. وای که از ظلم به زنان از نام مبارک اسلام استفاده بشود. اگر دين ستيزی علتی داشت ، می توان اجبار و زور را تنها علت آن ناميد. اگر چشم پوشی به ظلم را در هر مکان ديد و نام رسول خدا را بر آن نهاد ، دين من چه می شود؟ اگر مطالعات بنده و اخبار رسيده همه بی مفهوم هستند ، دين من کجاست؟ چرا به سخنان توجه کافی نمی شود؟ چرا بايد دين مورد حمله قرار گيرد و دخالت عقل دور بماند؟

سالهاست درب خانه های دين را می زنم و سئوال می کنم جز بد سخنی چيزی نمی يابم. حال ديگر درب خانه شما آمده ام و از شما تقاضا دارم. فتوای شما در مورد پوشش موهای سر زنان در اسلام با اجبار و زور است يا ختيار؟

با احترام و ارزوی پايداری دين اسلام

حسين خداداد