جمعه ۱۴آذر ۱۳۸۲ - ۵ دسامبر ۲۰۰۳

در حمايت و لزوم پيوستن ايران به

"اتحاديه کشورهای عرب" و "مجمع ترکی همکاری و توسعه"

 

علی بيگلو

 

پس از آنکه سبحانی مديرکل خاورميانه عربی و شمال آفريقای وزرات امورخارجه ايران در سفر به مصر درخواست عضويت ايران در اتحاديه عرب بهعنوان عضو ناظر را ارائه کرد چند تن از صاحبنظران و سياستمدران فارس (آقايان هرميداس باوند ابراهيم يزدی و پيروز مجتهدزاده) به اظهار نظر و انتقاد در اين باره پرداخته اند. هرچند هر سه اين منتقدين در نظرات خود به شرحی که در زير ميآيد از پيشگوئی های عجولانه و تمايلات و احساسات قوميتگرايی فارسی فارغ نبوده اند در بيانات و ارزيابيهای آقای پيروز مجتهدزاده آشکارا موضع قوميتگرايی افراطی فارسي سائقه های شديد نژادمحورانه باستانگرايی-کوروشيسم و عصبيت پرخاشگرايانه ضدعربی و ضدترکی غليظ به چشم ميخورد. از سوی ديگر دکتر صادق زيباکلام, استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل استراتژيک اين اقدام را از چند منظر قابل تحسين دانسته است. در اين نوشته من ضمن تاييد عمومی ارزيابی دکتر صادق زيباکلام نه تنها از ضرورت پيوستن ايران به "اتحاديه کشورهای عرب" بلکه از لزوم پيوستن عاجل ايران به "مجمع ترکی همکاری و توسعه" دفاع نموده ام. قبل از آن نخست به منظور آشنايی با موضع طيفهای گوناگون جريان قوميت گرايی فارسی در اين مورد نظرات سه صاحبنظر مذکور را نقل ميکنم:

دکتر داوود هرميداس باوند ميگويد که اتحاديه عرب تا به حال فاقد کارآيی بوده است. وی تصميمات اين اتحاديه را بدون توجه به واقعيات و بر اساس پندارهای قبيلهای دانسته و پيشگويی کرده است که عضويت ايران بهعنوان ناظر هيچ تأثيری در اين تصميمات نخواهد داشت و نمیتواند منافع خاصی برای ما به همراه داشته باشد. او رد اين پيشنهاد که به گمانش هيچ مبنای منطقی ندارد از سوی اتحاديهعرب را، بهعنوان يک امتياز منفی برای کشوری مهم و تاريخی مانند ايران تلقی نموده است.

ابراهيم يزدی از نهضت آزادی و وزير امورخارجه دولت موقت با بيان اينکه رد درخواست ايران از سوی اتحاديهعرب، موجب سرافکندگی برای ديپلماسی کشور است، گفته است: به هيچ وجه نمیتوان تصميم ايران مبنی بر پيوستن به اتحاديه عرب به عنوان عضو ناظر را، در راستای منافع ملی و موقعيت استراتژيک در منطقه ارزيابی کرد و افزوده است که هيچ توجيه منطقی و عقلانی برای چنين درخواستی از سوی ايران وجود ندارد. وی نيز پيشگويی نموده است که حضور ما در اتحاديه عرب حتی بهعنوان ناظر نمیتواند باعث نقض تصميمگيریهای گذشته در مورد سياستهای اين اتحاديه در منطقه شود و يا کمترين کمکی به حل اختلافات ايران با امارات بر سر جزاير سهگانه ايرانی بکند. (اظهارات فوق همچنين با توجه به نزديک شدن روزافزون جريان سياسی موسوم به ملی مذهبی به جريان قوميتگرايی افراطی فارسی نيز قابل تامل اند).

پيروز مجتهدزاده مديرعامل مؤسسه مطالعات استراتژيک يوروسويک لندن که عموما مواضع بسيار غيردوستانه ای نسبت به ملل و کشورهای عربی و ترکی و همچنين اقوام ترک و عرب ايرانی دارد در اين باره از جمله ميگويد (به اختصار): "مليت عربی، هويت عربی، شخصيت ملی عربی بسيار عالی است؛ مبارکشان باشد به ما چه ربطی دارد؟ ما که عرب نيستيم. تصميمگيریهای اتحاديه عرب برای حفظ هويت و شخصيت واستقلال ملتها و کشورهای عرب است و هيچ ربطی به ما ندارد. اتحاديه عرب تشکيلاتی است که مديريتش هويت عربی و اساس موجوديتش بر اساس ناسيوناليسم و پان عربيسم از نوع ناصری و صدام حسينی است و برای اعتلا بخشيدن به شخصيت و هويت عربي ضديت با ايران و بر اساس پان عربيسم به وجود آمده است. اساسا دشمنی با هويتها و مليتهای غيرعربی و خصوصا هويت ايرانی دارد و عضويت در آن نشان از عربی بودن آن ملت دارد. چرا بايد شخصيت و هويت و مليت خود را لگدمال کنيم و عضو تشکيلاتی شويم که مربوط به ملل عرب میشود و در آنجا هويت و مليت و شخصيت ملی مستقل خود را با علامت سؤال مواجه کنيم. آن اتحاديه اساس کارش تنها دشمنی با هويت ملی ديگران است از جمله هويت ملی ايرانی".

وی ميافزايد: "تصميم گيران وزارت خارجه ما به کلی از مرحله پرت هستند. وزارت خارجه سرخود چنين تقاضايی کرده است و با اين کار هويت چند هزار ساله يک ملت را خدشه دار نموده است. يک چنين تقاضايی که برای همکاری مايه گذاشتن از هويت ملی مطرح شود مطلقا بيجاست. چطور است اصلا اسم خودمان را بگذاريم رئيس کل عربها؟. ورود به آن اتحاديه مساوی است با نابودی هويت ملی و استقلال و شخصيت ملی و زير پا گذاردن و ناديده گرفتن ۱۴۰۰ سال مبارزه ملت ايران برای ايرانی بودن و عرب نشدن. رهبران عرب يکسره با ايران و ايرانی بودن و هر آنچه مربوط به ايرانی حتی به کلمه فارس مربوط میشود دشمنی ورزيده اند؛ ايران چند هزار سال هويت و شخصيت مستقل دارد، ايران افتخار دارد که مسلمان است ولی خيلی بهتر از عرب توانست به اسلام خدمت کند. در قصص قرآن آمده است که بابل محل کفر و مبارزه ضدخدا بوده است و کورش که پيامبر خدا در دين يهودی و دين مسيحی قلمداد شده است و در قرآن ذوالقرنين آمده است و آن بساط کفر ضدخدايی را برداشت. به کورش فحاشی میکنند اين انگيزه از همان جا میآيد....."

پيروز مجتهدزاده به مسئله عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا نيز از همان چهارچوب قوميتگرايانه افراطی فارسی پرداخته است: "ترکيه میخواهد وارد اتحاديه اروپا شود و میخواهد بگويد هويت و ملتيش اروپايی است، ولی ما میگوييم که اين ملت ملتی است که هويت درستی ندارد. اگر هويت درستی داشته باشد، پايبند هويت خودش میبود".

در لزوم پيوستن ايران به "اتحاديه کشورهای عربی"(League of Arab States)

"اتحاديه عرب" (جامعه الدول العربيه) در سال ۱۹۴۵ بوجود آمد. هدف اوليه تاسيس اين اتحاديه دفاع از وحدت عربی و آزادسازی سرزمين های اشغالی اعراب بود. اما اکنون اين مجموعه در راه تغييرات ساختاری بنيادی بر اساس منافع سياسی و مشترک منطقه ای است. تعداد کنونی اعضای آن ۲۲ کشور است (اردن امارات بحرين تونس الجزيره جيبوتي عربستان سعودي سودان سوريه سومالي عراق عمان فلسطين قطر کومور کويت لبنان ليبي مصر مراکش موريتامی و يمن).

۱-همسايگان جنوبی و غربی ايران را کشورهای با جمعيت عمدتا عرب تشکيل می دهند. (عراق با مرز خاکي کويت عربستان قطر امارات متحده عمان, بحرين با مرز آبی)

۲-پيوندها و درهم تنيدگی ژرف و ديرينه ی سياسي فرهنگي اعتقادی و تباری ميان مليتهای مختلف ساکن در ايران و اعراب بخشی از تاريخ هويت و تمدن اسلامی مليتهای ايران است. از آن جمله است دين اسلام خط عربي وجود ۶۰%-۸۰% لغات عربی در زبان فارسی و نقش تعيين کننده و غيرقابل انکار تبار عرب در تشکل تباری قوم فارس امروزی در ايران. بخش قابل توجهی از هموطنان فارس زبان امروزی ايران به واقع گروههای مهاجر و يا بوميعرب (تبار) اند که به مرور زمان داوطلبانه (در قرون گذشته) و يا به اجبار (در قرن بيستم) زبان فارسی را اختيار نموده اند.

۳-درصد مهمی (بين ۷% الی ۸%) از جمعيت ايران را هموطنان و شهروندان عرب تشکيل ميدهند. اعراب ايران متشکل از عربهای استان خوزستان و مناطق عرب نشين چسبيده به خوزستان عربهای جزاير و بنادر خليج فارس و بيش از پانصد هزار نفر عربهای استان فارس خراسان کرمان يزد بلوچستان و جنگ زده های خوزستانی مقيم کرج، تهران، اصفهان، مشهد و ديگر مناطق ايران ميباشند.

۴-جمعيت عرب ايران به تنهايی از جمعيت عرب بسياری از کشورهای عضو اتحاديه عرب بيشتر است. و از اين منظر ايران شايستگی عضويت نه تنها به عنوان ناظر بلکه حتی به عنوان عضو اصلی اتحاديه کشورهای عرب را نيز داراست.

۵-در عرصه همکاریهای اقتصادی و تجاری ايران با کشورهای عربی در حوزه خليج فارس و شمال آفريقا , اين اتحاديه دريچه ای به روی بازار نواحی مذکور خواهد بود.

۶-در سالهای اخير به موازات بحث های بسيار جدی در ميان روشنفکران و سياسيون جهان عرب در باره توسعه سياسی و روند دمکراسی منطقه ای تغييرات گوناگونی در ساختار اتحاديه عرب از جمله گنجاندن حقوق بشر و گسترش دموکراسی بعنوان بخشی از فعاليتهای اين اتحاديه نيز در حال انجام است. اکنون به خوبی دانسته شده است که بدون تعريف و تلقی منطقه ای از روند دمکراسی در خاورميانه، گذر به دمکراسی در کشورهای منطقه به طور منفرد غيرقابل تصور است. شواهد نشان ميدهد که موضوع دموکراسی در تعاريف جديد اتحاديه عرب هم بدرستی به شکل روند و مقوله ای منطقه ای تثبيت و تعريف خواهد شد. ايران به عنوان کشوری خاورميانه ای نميتواند بيش از اين خود را از روند دمکراتيزاسيون منطقه تجريد نمايد.

۷-از دگرگونی ها و تغييرات مثبت در حال انجام در ساختار و بنيان اتحاديه عرب يکی نيز حرکت به سوی اساس قرار دادن منافع متقابل و همکاری منطقه ای در قبول عضويتهای جديد و کمرنگتر و بياعتبار شدن مقولات گذشته مانند هويت ملی و منشا نژادی است. بنا به گفته عمرو موسی دبيرکل اتحاديه عرب در ماههای اخير علاوه بر ايران درخواستهای مشابهی از سوی کشورهای اتيوپی، اريتره ترکيه و حتی از آمريکای لاتين برای پيوستن به اتحاديه عرب به عنوان عضو ناظر دريافت شده است. در چنين شرايطی عضويت ايران در همسايگی با کشورهای عربي با وجود جمعيت بزرگ ايرانيان عرب مسئله تروريسم اسلامی و ديگر مسائل (بند ۸) در اتحاديه عرب امری بسيار معقول و منطقی جلوه ميکند.

۸-عضويت در اتحاديه عرب امکان تشريک مساعي گشودن باب ديالوگ و تفاهم تاثير و تعديل در سياستگذاريهايی مانند مسئله فلسطين و اسرائيل امنيت خليج فارس مشکلات موجود ايران با مصر و عربستان , آينده عراق مسئله جزاير سه گانه عربي تروريسم اسلامی و ... را فراهم خواهد ساخت. بدون ايجاد روابط مستحکم دمکراتيک و با احترام متقابل با مصر و عربستان ايجاد روابط مستحکم با دنيای عربی فوق العاده دشوار است.

در لزوم پيوستن ايران به "مجمع ترکی توسعه و همکاری"(TKA) و "سازمان همکاری اقتصادی دريای سياه" (BSEC) ويا KE))

"مجمع ترکی توسعه و همکاری" Trk birlii ve Kalknma daresi Bakanl در سال ۱۹۹۲ بوجود آمد. هدف شکل گيری اين اتحاديه گسترش و توسعه تعاون و همکاری منطقه ای بين کشورهای ترکزبان کشورهای همسايه ترکيه و ديگر کشورها در همه زمينه های اقتصادي تجاري اداري تکنولوژيک و آموزشی بوده است. تعداد اعضای آن در حال حاضر ۱۸ کشور مرکب از کشورهای شبه جزيره بالکان قفقاز و آسيای ميانه است (ترکيه آذربايجان قزاقستان ازبکستان ترکمنستان قيرقيزستان قبرس شمالي گرجستان بلغارستان اوکرايني روسيه روماني مقدونيه مولداوي آلباني بوسنی هرزگوين مغولستان تاجيکستان) "سازمان همکاری اقتصادی دريای سياه" BSEC - Black Sea Economics Cooperation - Karadeniz Ekonomik birlii Örgt نيز تشکيلاتی است مشابه که در همان سال تاسيس شده و دارای ۲۰ عضو است. (اعضای آن: ترکيه آلباني بلغارستان رماني مولداوي يونان آذربايجان گرجستان ارمنستان روسيه اوکراينی. اعضا ناظر: اتريش ايتاليا آلمان فرانسه اسرائيل مصر تونس لهستان و سلواکی)

۱-همسايگان شمالی ايران را کشورهايی با جمعيت عمدتا ترک تشکيل ميدهند (ترکيه آذربايجان ترکمنستان با مرز خاکي قزاقستان با مرز آبی).

۲-پيوندها و در هم تنيدگی ژرف و ديرينه سياسي فرهنگي اعتقادی و تباری ميان مليتهای مختلف ساکن در ايران و ترکها بخشی از تاريخ هويت و تمدن خاورميانه اسلامی و مليتهای ايران است. از آن جمله است مذهب تشيع (که توسط ترکهای آسيای صغير مذهب حاکم ايران و از جمله قوم فارس شده است) وجود هزاران لغت ترکی در زبان فارسي نقش تعيين کننده ترک ها در تشکل تباری و هويتی قوم موسوم به فارس در ايران. بخش قابل توجهی (۳۰%-۴۰%) از هموطنان فارس زبان امروزی ايران به واقع ترک تبارانی هستند که به مرور زمان داوطلبانه (در قرون گذشته) و يا به اجبار (در قرن بيستم) زبان فارسی را اختيار نموده اند. علاوه بر آن ايران به عنوان کشوری که بيش از هزار سال تحت حاکميت خاندانها ارتشها و سلسله های ترکی بوده عملا در دوره مذکور نشی محوری در تاريخ و دنيای ترکی داشته است. عضويت ايران در مجمع کشورهای ترکی بازگشت به هويت اصيل و ايفای دوباره اين نقش تاريخی پس از غيبتی صدساله خواهد بود.

۳-مليت ترک يکی از دو مليت عمده ايران است. بخش بسيار قابل توجهی از جمعيت ايران (در منابع مختلف بين ۵۰%- ۲۵%) را هموطنان و شهروندان ترک تشکيل ميدهند. گروههای منسوب به اين مليت علاوه بر ترکهای استانهای آذربايجانی شمال غرب کشور (آذربايجان شرقي آذربايجان غربي زنجان همدان اردبيل قزوين و مناطق ترک نشين چسيبده به اين استانها در استانهای مرکزي قم کردستان کرمانشاهان گيلان تهران) شامل ميليونها تن ترک ساکن در استانهای خراسان فارس اصفهان کرمان سمنان مازندران خوزستان لرستان چهارمحال کهگيلويه بوشهر و.... ميباشند. همچنين ترکمنها در استانهای گلستان خراسان و مازندران و خلجها قزاقها اويغورها و ازبک ها از ديگر گروههای ترکی ساکن ايران ميباشند.

۴-جمعيت ترک ايران به جز ترکيه بيش از جمعيت ترک همه کشورهای عضو مجمع کشورهای ترکی است (ايران به لحاظ نفوس دومين کشور ترک زبان جهان است). از اين زوايه ايران شايستگی آن را دارد که نه تنها به عنوان ناظر بلکه به عنوان عضو اصلی کشورهای ترکی به عضويت "مجمع ترکی همکاری و توسعه" در آيد.

۵-توسعه اقتصادی همانند روند دمکراسی مسئله ای منطقه ای است. به لحاظ همکاریهای اقتصادي مجمع ترکی همکاری و توسعه و مشخصا کشورهای ترکيه آذربايجان و ترکمنستان و ديگر کشورهای ترکی در اروآسيا, دريچه ای به روی بازار اورآسيا آسيای ميانه قفقاز و اروپای جنوب شرقی خواهند بود. در واقع اين دو سازمان از معدود امکانات واقعی ايران برای پيوستن به اتحاديه ها و سازمانهای اروپايی نيز بشمار ميروند.

۶-مجمع ترکی همکاری و توسعه و سازمان همکاری اقتصادی دريای سياه تشکيلاتی بر مبانی نژادی و هويت ملی نيستند. مجمع ترکی همکاری و توسعه اتحاديه ای منطقه ای مرکب از سه دسته کشورهای ترک زبان (ترکيه آذربايجان قزاقستان ازبکستان ترکمنستان قيرقيزستان قبرس شمالی) کشورهای همسايه ترکيه (گرجستان بلغارستان اوکرايني روسيه) و ديگر کشورها (روماني مقدونيه مولداوي آلباني بوسنی هرزگوين مغولستان تاجيکستان) است. در "سازمان همکاری اقتصادی دريای سياه" اکثر کشورهای عضو را کشورهای غيرترک مانند يونان و ارمنستان تشکيل ميدهند. عضويت ايران در اين دو مجمع و سازمان به عنوان کشوری با جمعيت عمدتا ترک در همسايگی ترکيه و ديگر کشورهای ترکی و نيز پاره ای مسائل سياسی ديگر (بند ۸) امری بسيار معقول فوق العاده منطقی و مطابق بر منافع دراز مدت ملی است.

۷-فعاليت و اهداف تاسيس "مجمع ترکی همکاری و توسعه" شامل گسترش همه نوع همکاری و تعاون در عرصه های اقتصادي بانکداري بيمه بودجه سيستمهای مالياتي تجارت خارجي تکنولوژي اجتماعي فرهنگی و آموزشی و ...است. عرصه هايی که توسعه و گسترش آنها زيربنای توسعه سياسی و گسترش ساختار دمکراتيک در منطقه نيز ميباشند.

۸-عضويت در مجمع کشورهای ترکی امکان تشريک مساعي گشودن باب ديالوگ و تفاهم تاثير و تعديل در سياستگذاريهايی مانند مسئله اشغال قره باغ توسط ارمنستان امنيت دريای خزر مشکلات موجود ايران با ترکيه و آذربايجان, آينده عراق و افغانستان (هر دو با جمعيت قابل توجه ترک خواهان به رسميت شناخته شدن حقوق ملی خويش) مسئله چاههای نفتی و تقسيم منابع زيرآبی دريای خزر تروريسم اسلامی و ... را فراهم خواهد ساخت. بدون ايجاد روابط مستحکم با ترکيه نيز آذربايجان ايجاد روابط دوستانه با دنيای ترکی بسيار دشوار خواهد بود.

از ديگر فوائد پيوستن ايران به اتحاديه های منطقه ای ترکی و عربی:

- گردهمآيی و همکاری کشورها در مجموعه های منطقه ای که به سرعت در سطح جهان در حال گسترش است به هيچ وجه ناقض هويت ملی و يا نافی استقلال ملی نيست. همانطور که عضويت و همکاری فرانسه لاتين آلمان ژرمن مجارستان اوراليک و يا مالتای سامی در اتحاديه اروپا به نفی هويت يکديگر منتهی نشده است. پس از عضويت روسيه در کنفرانس کشوهای اسلامی به عنوان عضو ناظر - به سبب داشتن اقليت مسلمان همسايگی با کشورهای اسلامي مسئله ترور اسلامي منافع ملی و ديگر ملاحظات - عضويت ايران در "اتحاديه عرب" "مجمع ترکی توسعه و همکاری" و يا "سازمان همکاری اقتصادی دريای سياه" و ... نيز از الزم واجبات است.

- روند دمکراتيزاسيون تدريجی در داخل ايران باعث تمثيل و اشتراک هر چه بيشتر هموطنان به حاشيه رانده شده ترک و عرب در تعريف هويت ايرانی و سياستهای کلان دولت و - دير يا زود - منجر به رسمی شدن زبان عربی در مناطقی که هموطنان عرب در آن مناطق از جمعيت قابل توجهی برخوردارند همچنين اعلام زبان سراسری ترکی به عنوان يکی از دو زبان رسمی دولت مرکزی ايران خواهد شد. و بدنبال آن نتيجه منطقی گسترش و نهادينه شدن دمکراسی در ايران از جمله اين خواهد بود که هويت های ترکی و عربی ايرانيان ترک و عرب نيز به عنوان بخشی جدايی ناپذير از هويت ايراني منافع و ملاحظات پايه ای ايران و مولفه های اصلی سياستهای منطقه و خارجی آن پذيرفته و تلقی گردد. بهبود وضعيت مليتهای ترک و عرب در ايران به تلطيف روابط ايران با به ترتيب دنيا و کشورهای ترکی و عربي و به عکس مستحکمتر شدن روابط با کشورهای ترکی و عربی به بهبود وضعيت شهروندان ايرانی ترک و عرب ياری خواهد رساند. عضويت ايران در اتحاديه کشورهای عربی و مجمع ترکی توسعه و همکاری و ....روندهای لابد فوق را تسريع خواهد نمود.

- عضويت ايران در اتحاديه کشورهای ترک و عرب باعث دور شدن و پاکسازی ايران از انديشه های نژادپرستی آريايي رسوبات باستانگرايی-کورشيسم استعمار ساخته پهلوی و تضعيف سياستهای قوميت گرايی افراطی فارسی حاکم بر بخشی از دولتمردان مقامات و بروکراتهای فارس خواهد شد. اين عضويتها همچنين به دور شدن از سياستهای ضدعربی و ضدترکی دولت پهلوی در ايران -کشوری محصور بين کشورهای عرب و ترک- در سده بيستم کمک خواهد نمود. سياستهای ضدملی ای که ايران را منحصرا مترادف با فارس ميداند (مشابه آنها را در بيانات پرويز مجتهدزاده شاهد بوديم) و مردم و کشور ايران هزينه های فوق العاده زيانبار آنها را متحمل شده و ميپردازند.

سياستگذاران و مسئولين کشور کثيرالمله ايران بايد هر حرکت و تصميمی که ايران را به سمت جهان عربی و دنيای ترکی نزديک ميسازد پيگيرانه دنبال کنند. روابط حسنه و پيوندهای مستحکم بين ايران و کشورهای منطقه و جهان اسلام و در اين ميان اتحاديه عرب و مجمع کشورهای ترکی هم به نفع ايران, هم به نفع اعراب و اتراک خارج و داخل و همه ديگر مليتهای ايرانی و هم به نفع توسعه و ثبات کل جهان اسلام و خاورميانه است.