مسعود مهرابی - مدير مسوول ماهنامهی فيلم:
کارکرد "نقد" تاثير گذاری بر روی
مخاطب است و نه فيلمساز
قصد ضربه زدن به سينمای بدنهای را نداريم
"مسعود مهرابی" - صاحب امتياز و مدير مسوول
ماهنامهی سينمايی فيلم - تاثير برخی از نشريات و مجلات سينمايی را بر روی توليد و
جهتگيری سينما در طول ۲ دهه پس از انقلاب موفق ارزيابی کرد.
وی در گفتوگو با خبرنگار سينمايی ايسنا، در توضيح اين مطلب
گفت: در مقولهی نقد فيلم، در سينمای قبل از انقلاب چند نفر شاخص مینوشتند که
تاثير آنچنانی نداشت. در دوران بعد از انقلاب، مجلهی فيلم به عنوان نخستين مجلهی
تخصصی سينما به همراه تعداد معدودی از نشريات سينمايی اگر هم کاری نکرده باشند، در
واقع جريان نقد فيلم را به راه انداختهاند و در بعضی جهات، تاثيرات مثبتی هم
گذاشتهاند. کارگردانها و فيلمسازهايی هستند که معتقدند از قلم منتقدها چيزهای
فراوانی آموختند.هر چندمن هم معتقدم که هيچ گاه مجسمهی هيچ منتقدی را نمیسازند و
سينماگران و نويسندگان حتما حقشان است.
وی افزود: ولی برخی از نشريات سينمايی اين جريان نقد را به
راه انداختند. نقد نوشته میشود که نه تنها بر روی فيلمساز تاثير بگذارد که در
درجه اول نوشته میشود تا بر روی مخاطب تاثير بگذارد. يعنی هنگامیکه تماشاگر
سينما به داخل سالن سينما میرود و سپس بيرون میآيد، بگويد چرا؟ و شروع کند به
پرسش کردن. يعنی مهمترين وجه نقد تاثيری است که بر روی تماشاگر میگذارد تا برود
فيلم خوب ببيند و هر تماشاگری را تبديل به يک منتقد فيلم کند. وظيفه نقد اين نيست
که سينما را سالم کند و فيلمساز بهتری بسازد کوشش نقد اين است که مجموعه سينمايی
را سالم کند، هم به جهت فرهنگی و هم به جهت هنری.
مدير مسوول مجلهی فيلم، فضای حاکم بر مطبوعات امروز ايران را
نامناسب دانست و افزود: فضای مطبوعاتی امروز ايران فضای زردی است و متاسفانه اغلب
نشريات سينمايی (نه همه آنها) در اين حيطه نفس میکشند و به وجه تئوريک و به وجه
تفکر سينمايی، هيچ توجهی ندارند. اغلب اين نشريات بر روی شاخ کلوز آپ و تصوير
بازيگر، سينمای گيشه و سينمای جذاب میگردند. به نظر من موارد ياد شده هيچ اشکالی
ندارند، اما به شرطی که اسباب و ادوات آن هم جور باشد. در قبل از انقلاب نشريات سينمايی
بيشتر بر روی اين قضايا کار میکردند و طبيعی هم بود، در آن زمان همه چيز نمايش
میدادند و اکثريت عوامل سينما و از همه مهمتر سيستم به اين نوع فيلم سينما
علاقهمند بود. تعدادی فيلم ازجمله شب قوزی و يا گاو هم ساخته شده است که آن
فيلمها دنيای خاص خودشان را داشتند.
مهرابی، سينمای بدنهای را جزو ارکان اصلی سينمای ايران دانست
و خاطر نشان کرد: ما به هيچ وجه قصد ضربه زدن به سينمای بدنهای را نداريم و برای
آن بسيار هم احترام قائليم، ولی اين حق را داريم که نگذاريم اين نوع سينما به سمت
ابتذال پيش برود و هر جا رفت اين هشدار رامیدهيم. شايد در اين ميان فشارهای زيادی
به منتقدين وارد شود، چون که اين جريان قدرتمندتری است و به دليل اينکه سرمايه و
گردش مالی را پشت خود دارد راه خود را ادامه خواهد داد، اما مطبوعات سينمايی، قلم،
کاغذ و تعدادی خوانندهی پشتيبان و حامیشان است.
مسعود مهرابی ،نقش نشريات تخصصی سينما و از جمله مجلهی فيلم
را، در شکل دهی نوعی فرهنگ سينمايی در ميان قشر جوان جامعه انکارناپذير دانست و
ادامه داد: تعدادی از مجلات سينمايی ، مخاطبی را پرورش دادند که نسلی از بچههای
علاقمند و پيگير سينما بودند و هستند و به آنها ياد دادند که چگونه فيلم ببينند و
چه فيلمی ببينند. سالهايی بود که يک سری فيلمهای اکشن و فيلمهای دسته سوم
کرهای، ژاپنی و روسی در سرتاسر ايران پرفروش بودند ، اما بعد از مدتی میبينيم
که زير درختان زيتون (عباس کيارستمی) میآيد و در ردهای نخستين فروش قرار میگيرد
و فيلمهای صرفا اکشن و ملودرامهای سطحی به تدريج در انتهای جدول فروش ساليانه
قرار میگيرندو اين به نظر من يک موفقيت بزرگ برای نشريات تخصصی سينما محسوب
میشود. حداقل نقش بعضی از مجلات سينمايی اين بوده است که توانستهاند نسلی با
فرهنگ و با شعور در زمينه سينما پرورش دهند. شايد تعداد اين افراد نسبت به کل
جمعيت کشورمان اندک باشد که اين بستگی به تعداد تيراژ مجله ما و ديگر نشريات
سينمايی و فضای فرهنگی مملکت دارد.
به گزارش ايسنا، مهرابی، مشکلات سينمايی ايران را جدای از مشکلات فرهنگی
جامعه ندانست و افزود: ما از وضعيت فرهنگی جامعه که در سطح فرهنگ توده مردم جامعه
را تامين میکند میرسيم به سطح فرهنگ سينمايی، به سطح فرهنگ ادبيات و به سطح
فرهنگ نشريات. متاسفانه شرايط فرهنگی جامعه ما رو به نزول است و رو به پالندگی و
رشد و توسعه نيست. اگر خيلی بخواهيم خوشبين باشيم داريم در جا میزنيم و هيچ حرکت
رو به جلويی نداريم. اگر فرهنگ يک جامعه رو به نزول باشد، همه چيز آن جامعه رو به
نزول و سقوط میرود. الان که فرهنگ سرمايهسالاری حاکم است، اين تعميم پيدا میکند
بر تمامی گستره جامعه و فرهنگ و سينما و نشر و همه و همه چيز را تحت تاثير قرار
میدهد و تبديل به فيلم بد، کتاب بد، ادبيات بد و ... میشود. اينجاست که بايد
بگوييم مجموعه شرايط فرهنگی رو به نزول است، زيرا اينها همه به هم مرتبط است.
سينمای ما نيز هر چند از بقيه از بدنه محکمتری برخوردا است اما متاسفانه رو به
نزول و پسرفت است. ما بعد از دوم خرداد تصور نمیکرديم که وقتی آن همه از فضای باز
دم زده میشود که چنين هم شد، به جای اينکه به سوی يک سينمای فرهنگتری بروند، به
سمت اين رفتند که رنگ و لعاب و جذابيتهای سطحی و ظاهریاش را بيشتر کنند، به طرف
کلوزآپ و مسائل پيش پا افتاده رفتند و اين برای من و بسياری از دوستان مطبوعاتی
جای تاسف دارد.
|