مصطفی تاج زاده :
جمعيت مؤتلفه و ديکتاتوری
برای اينکه ديکتاتوری، اقليت يا اکثريت، در ايران حاکم نشود، پيشنهاد
میکنم همه طرفداران مردمسالاری هر گونه «قدرت مطلقه، فرا قانونی و غير پاسخگو»
را به صراحت نفی کنند.
-------------------------
اشاره:
چندی پيش يادداشتی از آقای تاجزاده با
عنوان «دوسوم ملت» در سايت رويداد منتشر شد. متعاقب آن پاسخی بر آن مطلب از آقای
اسدالله بادامچيان به دفتر دبيرکل جبهه مشارکت ايران اسلامی واصل شد که در آن
درخواست شده بود اين پاسخ نيز از طريق سايت رويداد منتشر شود.
سايت رويداد به دليل اعتقاد به تضارب
آراء و نيز ارائه طريقی برای ايجاد گفتمان بين صاحبنظران و چهرههای مختلف اساسا
از انتشار هر پاسخی که متضمن توهين يا دروغ و يا کلا مطالب غيرقانونی نباشد
استقبال میکند و علاقمندان میتوانند پاسخها و مطالب خود را از طريق Email برای اين سايت
ارسال دارند در عين حال گوشزد مینمايد برای اين منظور نيازی بهنامهنگاری با
دبيرکل يا ديگر ارکان جبهه مشارکت ايران اسلامی نيست.
----------------------------
پاسخ اسدالله بادامچيان به مقاله سيد
مصطفی تاج زاده
جناب آقای تاج زاده
سلام عليکم
۱- مسؤوليت اينجانب قائم مقام مقامی دبير کل مؤتلفه
اسلامی نيست و شما اين نکته را میدانيد.
۲- نکتهای را که گفتم در واقع نوعی نقد از برخی از
افراد و عناصر سياسی بود که نظرشان را به محضر مقام معظم رهبری گفته بودند و موضع
صحيح را از ايشان شنيده و انشاء الله تبعيت کردهاند.
۳- نظر اينجانب و مؤتلفه اسلامی هم همواره در بيان
ضرورت حضور همه مردم در همه صحنهها از جمله انتخابات بوده و هست و همچنين ضرورت
اداره امور کشور با همه ملت میباشد (کابينه ۳۶ ميليونی شهيد رجائی و اکنون کابينه
۶۵ ميليونی، نه مثل شما که حاکميت کامل و بلا منازع جناح خودتان را خواسته و
میخواهيد.)
۴- سوء استفاده سياسی از بيان يک حقيقت (موضع رهبری
نظام جمهوری اسلامی) و يک واقعيت (ديدگاههای در جامعه آزاد اسلامی) کار زشتی است،
که نتيجه آن برای جنابعالی و دوستانتان منفی بوده و در آينده اثرات منفی بيشتری را
به دنبال خواهد داشت.
۵- اتفاقا اکثر پيشنهاد کنندگان مذکور از دوستان
همراه شما بودند که در پی نامزدی فردی که منافع جناحی آنها را حفظ کند، بودند.
زيرا تصور نداشتند که آقای خاتمی که در آن موقع هم مطرح نبود رأی بياورد مثل آقای
مهاجرانی که پيشنهاد تغيير قانون اساسی را برای اينکه آيت الله هاشمی رفسنجانی
دوره سوم رياست جمهوری را داشته باشند ارائه داد!
۶- دروغ و تهمت «جايگزينی حکومت عدل اسلامی» به جای
«جمهوری اسلامی» برای آسودگی خيال از «جمهوريت» و از «انتخابات آزاد»، نسبت کذبی
بود که دوستان مجاهدين انقلاب در نشريه عصرما از يک عبارت در نامهای وارده، سوء
استفاده کردند و عليرغم توضيحات مکرر به خيال خود آن را عليه خط اصيل مردمی اسلامی
به کار میبرند.
اميدوارم شما ان شاءالله به قيامت و پاسخ در
پيشگاه عدل الهی اعتقادتان را حفظ کرده باشيد و لاقل آزاده بوده و از اينگونه
روشهای غير مشروع استفاده نکنيد.
۷- انتخابات ۳۰ ميليونی دوم خرداد ۷۶ را مقام معظم
رهبری هدايت فرمودند و دولت آيت الله هاشمی صادقانه اجرا کرد، آنهم به خاطر وظيفه
اسلامی و تکليف الهی، نه به خاطر اينکه آمريکا به ايران حمله بکند يا نکند؟
انتخابات دوم خرداد و شرکت ۳۰ ميلونی مردم هيچ ربطی به امثال جنابعالی و دوم
خردادیها ندارد و آمريکا هم به عقيده ما و امام راحل (ره) هيچ غلطی نمیتواند
بکند و اگر میتوانست اين کار را با بهانهجوئيهای مختلف انجام میداد.
۸- خوب است خودتان اعتراف داريد که خط ارزشگرا در
انتخابات ۱۸ خرداد ۸۰، نيز نسبت به روشهای غلط امثال جنابعالی و اصلاحطلبان
(اصلاحاتی که شما و آمريکائیها و انگليسیها به کار میبريد) اعتراض داشتند که
چرا اين روشها را به کار برديد که يک سوم شهروندان در انتخابات شرکت نکردند! پس
اعتراف داريد که آنها معتقد به حضور همگانی و همه مردم در انتخاباتها هستند.
۹- اگر شما به قول خودتان معتقد هستيد که در سال ۷۶
دو سوم از ملت به اقليت که آنها را به تقليد از رسانههای آمريکائی و اروپائی،
محافظه کاران میناميد اقبال نداشتند و اکنون ۸۵ درصد مردم به آنها اقبال ندارند
چرا اينهمه نگران و عصبانی و ناراحت هستيد؟
اگر واقعا اکثريتی ۸۵% مردم را داشت از ۱۵% بقيه
نبايد نگران باشد، بلکه بايد به آنها خيلی احترام بگذارد که لاقل انتخابات را به
حضور اقليت و اکثريت پر شور میسازند!
اما خودتان هم میدانيد که اگر امروزه اين نسبت به
عکس نباشد حداقل در درصدی است که کاملا شما را نگران ساخته است.
۱۰- لطفا شما از طرف (ملت) سخنگو نباشيد و بدانيد
بسياری از صاحبنظران عقيده دارند لايحه انتخابات اخير ضد آزادی انتخابات و ضد
استقلال رأی و آزادی رأی مردم، و ضد جمهوری اسلامی است و ديکتاتوری جناح اکثريت حاکم
را (هر جناحی که حکومت را در دست داشت.) بدنبال میآورد.
والسلام ۸/۷/۱۳۸۱
پاسخ سيدمصطفی تاج زاده به اسدالله
بادامچيان
جمعيت مؤتلفه و ديکتاتوری
سيد مصطفی تاج زاده
در پی انتشار مقاله «حذف دو سوم ملت»، رئيس محترم
مرکز امور سياسی جمعيت مؤتلفه اسلامی، آقای بادامچيان، توضيحاتی «برای سايت» ارسال
کرد که خوانندگان محترم ملاحظه فرمودهاند. اينک ضمن تشکر از نويسنده محترم نکاتی
را به استحضار آنان میرساند:
۱- نويسنده محترم قبلا در مصاحبه با روزنامه انتخاب
گفته بود: «گروههای مختلفی نزدمقام معظم رهبری میرفتند. حتی برخی میگفتند آقا
اينقدر نگوييد همه مردم بيايند، فضا باز شود. حال اگر۱۲-۱۰ ميليون هم بيايند و يک
آدم مطمئنی هم رأی بياورد که کاملا هماهنگ باشد، بهتر است. ولی مقام معظم رهبری
خيلی صريح اين موضوع را رد کردند و خواستار حضور هر چه بيشتر مردم شدند. من خودم
از ايشان شنيدم.»
من با استناد به اين سخنان نتيجه گرفته بودم که «نزد
برخی گروهها انتخاب نامزد کاملا هماهنگ به قيمت حذف دو سوم ملت بهتر بود تا حضور
گسترده مردم در انتخابات و پيروزی احتمالی نامزد ديگری.»
۲- آقای بادامچيان خوشبختانه نتيجه گيری فوق را
تأييد، ولی اضافه کرده است: «اکثر پيشنهاد دهندگان مذکور از دوستان همراه شما (اصلاحطلبان)
بودند و در پی نامزدی فردی که منافع جناحی آنها را حفظ کند.»بنابراين ايشان مجددا
اعتراف کرده است در دوم خرداد ۷۶، گروههايی با نفوذ، که حتی به رهبری نظام دسترسی
دارند، خواهان «مشارکت حداقلی» مردم (در حدود يک سوم آنان) به منظور «انتخاب آدم
مطمئن و کاملا هماهنگ» بودند. ادعای جديد وی اين است که گروههای مذکور «اکثرا »
اصلاحطلب بودند. ايشان توضيح نداده است نامزد «مطمئن» اصلاحطلبان که قرار بود
«کاملا هماهنگ» (با کجا؟) باشد، چه کسی بود؟
۳- رئيس محترم مرکز امور سياسی جمعيت مؤتلفه در
جوابيه خود غير مستقيم اعتراف کرده است تعدادی از اين گروهها از جناح «اقليت»
يعنی از همفکران جمعيت مؤتلفه بودند. به اين ترتيب روشن میشود که نگرانی از «حذف
دو سوم ملت» به جا بود و لازم است برای پيشگيری از تحقق چنين پيشنهاد بنيان افکنی
آن را نقد کرد.
۴- پيشنهاد نخواهم کرد وی اسامی گروههای هم فکر خود
را که طرفدار مشارکت ۱۰ تا ۱۲ ميليونی مردم هستند تا فرد «مطمئن» و «کاملا هماهنک»
انتخاب شود (با وجود نزديک به ۳۶ ميليون شهروند واجد شرايط)، اعلان کند. زيرا بیفايده
است. همچنان که آقايان هنوز نويسنده مقاله ضرورت تبديل «جمهوری اسلامی» را به
«حکومت عدل اسلامی» در ارگان جمعيت مؤتلفه معرفی نکردهاند.
۵- سپاسگزار خواهم شد چنانچه وی اسامی افراد و
گروههای اصلاحطلب را که خواهان مشارکت ۱۰ تا ۱۲ ميليون نفری شهروندان بودند،
اعلام کند، تا مردم آنان را بهتر بشناسند. چون علاوه بر اين که دوم خردادیها به
«ايران برای ايرانيان» معتقدند، میدانند که موفقيت آنان در گروی مشارکت حداکثری
شهروندان است. بنابراين بايد معلوم شود به چه دليل میخواستند دو سوم مردم را از
شرکت در انتخابات محروم کنند.
۶- نويسنده محترم در توضيحات خود توصيه کرده است
اکثريت ۸۵ درصدی نبايد از ۱۵ درصد بقيه نگران باشد و حق با اوست. اما چه کنيم که
مردم میدانند اصلاحطلبان نه تنها به منتقدان خود احترام میگذارند،بلکه همواره
از حقوق اقليت دفاع کردهاند و حتی يک مورد به حقوق و آزادیهای آنان تعرض
نکردهاند و مطلقا نگران رأی اقليت نبودهاند. مشکل آنان کارشکنی و بحران آفرينی
ستاد ضد اصلاحات عليه اراده ملت و منتخبان آن است که البته راه به جايی نبرده و در
نهايت نيز نخواهند برد، هر چند فرصتهای بزرگی را از ملت گرفتهاند. در هر حال اگر
بگير و ببندها و رفتارهای غير قانونی خاتمه يابد، خواهند ديد که اکثريت حتی درباره
نحوه شرکت مسؤولانه و شفاف اقليت در مديريت کشور نيز برنامه ريزی و اقدام خواهد
کرد.
۷- نويسنده محترم در توضيحات خود ادعای بیسابقهای
مطرح کرده است، مبنی بر اينکه «نسبت ۸۵ به ۱۵ اگر به عکس نباشد حداقل در درصدی است
که اصلاحطلبان را کاملا نگران ساخته است» (يعنی مؤتلفه از حمايت ۸۵ درصد
شهروندان، يا اندکی کمتر برخوردار است). از تشکيلاتی که نزديک به نيم قرن سابقه
فعاليت سياسی دارد، میپرسم چنانچه جناحی از حمايت ۸۵ درصد مردم بهرهمند باشد،
آيا نياز به رد صلاحيت داوطلبان رقيب دارد؟ آيا لازم است از تعطيلی ۸۵ روزنامه
منتقد خود در طول دو سال حمايت کند؟ آيا به زندانی کردن شخصيتهای مخالف خود رضايت
میدهد؟ آيا رجوع به رأی ملت و همه پرسی را کار ضد انقلاب میخواند؟ آيا به صورت مستمر
ناسازگاری اسلام را با دموکراسی تبليغ میکند؟ آيا نسبت به آزادیهای سياسی آلرژی
دارد؟
۸- بسيار خوب! فرض میکنيم آرای ۸۵ درصد شهروندان،
يا اندکی کمتر، متعلق به جمعيت مؤتلفه اسلامی و گروههای همسو با آن است. پس منتظر
چه چيزی هستند؟ شايسته است، اولا صريح و شفاف از رفراندوم حمايت کنند. ثانيا زمينه
را برای انتخابات آزاد فراهم کنند و ۸۵ درصد کرسیهای مجلس و شوراها را در اختيار
بگيرند. ثالثا، رئيسجمهور مطمئن و کاملا هماهنگ خود را با ۸۵ درصد آرای ملت
برگزينند. رابعا مطبوعات مستقل تعطيل شده را آزاد کنند. اين اقدام نشان خواهد داد
که آقايان به استظهار به پشتيبانی اکثريت مردم اطمينان دارند.
۹- در خاتمه جوابيه ادعا شده است بسياری از
صاحبنظران لايحه انتخابات دولت را «ضد آزادی انتخابات»، «ضد استقلال رای و آزادی
رای مردم» و «ضد جمهوری اسلامی» میدانند که «ديکتاتوری جناح اکثريت» را به دنبال
میآورد.
اولا، ضمن تقدير از مخالفت و نگرانی جمعيت مؤتلفه
اسلامی از حاکم شدن «ديکتاتوری اکثريت»، تأسف خود را از اين که آقايان «ديکتاتوری
اقليت» را محکوم نمیکنند، اعلام میدارم.
ثانيا، از وی میپرسم برای اين که فرد يا جناحی
ديکتاتور شود، آيا جز اين است که وی نياز به «قدرت مطلقه غير پاسخگو» با ابزارهای
ذيل دارد؟
الف- نيروهای مسلح
ب- نهادهای قضايی، اطلاعاتی، امنيتی،زندانها و .
ج-انحصار راديو، تلويزيون
د- اختيارات فرا قانونی (حتی در حد انحلال پارلمان)
ه- پاسخگو نبودن به دستگاه قضايی و نيز به نهادهای
حکومتی و مدنی
و- نفی عملی و مقابله با هر مرکز و کانون مستقل قدرت
(احزاب، NGOها، مطبوعات
آزاد، تشکلهای دانشجويی منتقدو...)
ز- اختيار رد صلاحيت غير قانونی رقبا و نامزدهای
مستقل در رقابتهای انتخاباتی
ح- امکان پرونده سازی قضايی عليه منتقدان و نيز
رقبای سياسی و محکوم کردن آنان
ط- مهمتر از همه «اعتقاد به کسب و حفظ قدرت به هر
قيمت» و «فقدان حمايت اکثريت مردم».
با توجه به نکات فوق، به نظر ايشان آيا خاتمی
میتواند «ديکتاتوری» را حاکم کند؟
ثالثا، اگر ميزان آرای اصلاحطلبان حدود ۱۵ درصد يا
اندکی بيشتر است، علی القاعده آنان بايد در پی حاکميت «ديکتاتوری اقليت» باشند و
شديدا از استقرار «ديکتاتوری اکثريت» بپرهيزند. بنابراين چرا لايحهای تنظيم
کردهاند که نتيجه آن ديکتاتوری اکثريت است نه اقليت؟
رابعا، فکر نمیکنم هيچ فرد دلسوزی، تضمين آزادی انتخابات
را زمينه سازی برای حاکميت استبداد نمیخواند.
۱۰- برای اينکه ديکتاتوری، اقليت يا اکثريت، در
ايران حاکم نشود، پيشنهاد میکنم همه طرفداران مردمسالاری هر گونه «قدرت مطلقه،
فرا قانونی و غير پاسخگو» را به صراحت نفی کنند. به اين ترتيب هيچ يک از مقامات و
نيز هيچ يک از نهادهای اجرايی و نظارت در انتخابات، دارای «اختيارات مطلق، غير
قانونی (سليقهای) و غير پاسخگو» نباشند. در نتيجه استقلال رأی مردم و آزادی
انتخابات سراسری تضمين میشود و جمهوری اسلامی ايران، بدون نياز به استقرار
ديکتاتوری، سربلند و قدرتمند به حيات خود ادامه خواهد داد. اين بهترين راه گرامی
داشت خون شهيدان است. آن را پاس داريم!
|