گفتوگوی ايسنا با محمد عطريانفر
کنگرهی دوم خرداد، لوايح پيشنهادی رييسجمهور
و احتمال کانديداتوری عبدالله
نوری
آقای خاتمی چه خواسته خود را که در قالب اين دو لايحه ارائه شده، محقق
شده ببيند و يا به خواسته خود نرسد در هر دو حالت پيروز است. چرا که مخالفين در
صورت مخالفت با تصويب لوايح، امکان تداوم و توسعه حيات سياسی خود را ضعيفتر میکنند
و عملا دستيابی به حيات مجدد سياسی خويش را با مخاطره جدی مواجه میسازند.
شخصيت جامع جناب آقای نوری مورد تأييد قاطبه نيروهای مؤثر و کارآمد
جبهه دوم خرداد و حتی بعضی از عقلای جناح مخالف اصلاحات است و همه علاوه بر تأييد
توانمنديها و شايستگیهای ذاتی آقای نوری برای اداره امور کشور معتقدند که در حق
آقای نوری ظلم فاحشی رخ داده است.
محمد عطريانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران
سازندگی در گفتوگويی با خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) به تشريح
ديدگاههای خود درباره برپايی کنگره دوم خرداد، لوايح پيشنهادی رييسجمهور و
مواضع جديد يکی از اعضای کارگزاران درباره حمايت از کانديداتوری عبدالله نوری برای
رياستجمهوری پرداخت.
وی با اشاره به اينکه برپايی کنگرههای حزبی معمولا
با هدف ايجاد و تقويت ارتباطی پايدار و تاثيرگذار روی نيروهای کارآمد و کليدی حزبی
است، گفت: احزاب نوعا در هر دورهای بنا به تشخيص چهرههای موجه و شاخص خود
بهمنظور تقويت بنيههای سياسی و رفع مشکلات و نارسايیهای کارکردی و تضمين
آيندهای پايدار، مبادرت به تشکيل کنگره و اصلاح ديدگاهها و تنظيم سياستها و
طراحی برنامههای اجرايی خود میکنند و با مهر تاييد عالیترين مرجع خود يعنی
کنگره، افق روشنی را برای آينده ترسيم مینمايند.
بر اين اساس، هدف برپايی کنگره، خواهناخواه نسبت
تنگاتنگی با اهداف استراتژيک حزب و مبانی شکلگيری آن دارد. بديهی است با توجه به
اين معنا، اگر بخواهيم کنگرهای را برای جبههی دوم خرداد اقامه کنيم، از جهاتی
متفاوت با کنگرهی حزبی خواهد بود و اين تفاوتها هم متاثر از جنبههای ساختاری و
هم تحتتاثير جنبههای فرآيندی جبهه است، جبهه کثيرالسليقه دوم خرداد برخاسته از
يک تفکر و انديشه حزبی نيست، بلکه مولودی است از متن يک جنبش گسترده اجتماعی و از
اين حيث خود بهخود جهتگيری و نوع برپايی کنگره آن نيز متفاوت خواهد بود و اين
نکتهای است که علیالقاعده در اين برگزاری بايد مورد توجه و عنايت دستاندرکاران
جبهه دوم خرداد قرار گيرد. طبعا اين عنايت و حساسيت میتواند در تحقق هرچه موفقتر
و فراگيرتر کنگره مؤثر و کارساز باشد.
اين عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، عدم همراهی
مجمع روحانيون مبارز در برپايی کنگره دوم خرداد را احيانا ناشی از کمتوجهی به
مشارکت دادنآنان و ضرورت دخالت دادن و رعايت نظرات آن مجمع از ابتدای تصميمگيری
دانست و گفت: احتمالا اين امر بخاطر عدم همفکری و همانديشی در اصل موضوع برپايی
کنگره از ابتدای طراحی و برنامهريزی آن بوده است.
وی تصريح کرد در صورتيکه جبهه دوم خرداد خواهان
برگزاری کنگرهای موفق، فراگير و همهجانبه با حضور فعال همه اجزاء و احزاب زير
مجموعه بايد دستيابی به يک فصل مشترک و آرمان واحد را در حوزه اهداف و برنامهها
عمدهترين ملاک و اصل لاينفک کنگره قرار دهد.
وی اهتمام مجمع روحانيون مبارز، حزب کارگزاران و
جبهه مشارکت را در جهت دستيابی به يک فصل مشترک روشن و آرمانی، مورد تاکيد قرار
داد و اظهار داشت، در صورتی که وجهه همت هر سه گروه عمده جبهه دوم خرداد صرف اهداف
اصلی شود و در مسير خود روح همبستگی و وفاق و التزام به اهداف متعالی جنبش مدنی را
سرفصل اقدام مشترک خود در کنگره قرار دهند، طبعا به افق روشن و آينده مطمئنی دست
خواهيم يافت.
وی افزود: از جمله نکاتی که هم برای مجمع روحانيون و
هم برای برخی ديگر از گروههای دوم خرداد بايد تشريح و توجيه شود، اينست که چه
ضرورتهای غيرقابل اجتنابی جبهه مشترک را به برگزاری کنگره رهنمون کرده و چه مقصدی
را نشانه رفته است. اين که در مقام تبيين ضرورتها و الزامات کارجمعی، توجيه
قانعکنندهای صورت نگيرد، توقع مشارکت فعال امری غيرقابل حصول خواهد بود. به نظر
من بزرگترين مقصدی که در چشمانداز کار کنگره بايد دنبال شود، نمايش قدرت
همانديشی و همزيستی و انسجام درونی عناصر تشکيلدهنده و وحدت گروههای جبهه دوم
خرداد است، و اگر مسير برپايی کنگره با اين هدف همسو نباشد، خواه ناخواه به مطلوب
و مقصود اصلی دست نيافتهايم.
عطريانفر با بيان ضرورتهای برگزاری اين کنگره، ضمن
تاکيد بر خلوص و پاکی و صداقت و نقدناپذيری جنبش دوم خرداد افزود: جوهره و حقيقت
جنبش مدنی دوم خرداد، برخاسته از بستری پاک، بیآلايش و صادق بوده است کهآحاد ملت
بخصوص قشر خلاق و پرخروش جوانان، مطالبات بر حقی را بازخوانی کردهاند، لذا از اين
منظر اصل جنبش به کرسی نقد و مناقشه نمینشيند اما سردمداران و پرچمداران و
دولتمردان مورد اعتماد اين جنبش که در مقام تحقق منويات مردم بر اريکه قدرت و
اختيار نشستهاند، بايد مورد نقد سازنده و مشفقانه قرار گيرند.
وی با تاکيد بر نقدناپذير بودن کليه جنبشها و
خيزشهای اجتماعی گفت: جنبشهای اجتماعی، فرآيندی پردامنه، پرشتاب و فطری است که
همچون سيلی خروشان موانع را پشت سر میگذارد و عموما ماهيتی جبرانی و عقلانی
دارد، و پاسخی اجتنابناپذير و قدرتمند به غفلتها و تاخيرهای گذشته است که بهطور
دفعی به ترميم عقبماندگیهای اجتماعی میپردازد.
وی از تودههای ميليونی مردم که بار اصلی جنبش را
بدوش میکشند به عنوان موتور محرکه و قدرت پيش برنده حرکتهای اجتماعی نام برد و
گفت: البته سردمداران و نه مردم - اگر در مقام تحقق سازمان سياسی جنبش غفلت کنند و
يا دچار خطا شوند به سرعت مورد نقد مردم قرار میگيرند و اين حق مسلم مردمی است که
نخبگان مقتدر جنبش را به خاطر تضييع فرصتها مورد سئوال و استيضاح قرار میدهند.
عضو ارشد کارگزاران با تأکيد بر حق مسلم پرسشگری
مردم، سه رکن اصلی جبهه دوم خرداد، حزب مشارکت، مجمع روحانيون مبارز و حزب
کارگزاران سازندگی را شايسته بيشترين نقد و پاسخگوی اصلی حقوق مردم دانست و گفت:
نقدمايههايی که از جلسات پيرامونی کنگره دوم خرداد بيرون میآيد، بايد حاوی
رهيافتها و راهکارهائی باشد که ۳ رکن عمده جبهه دوم خرداد در فرآيند تاريخی، ومانايی
جنبش مدنی به کار بست آن همت گمارند. وی همچنين توصيف ياد شده را رويکردی دانست که
طرح آن با پذيرش حزب مشارکت، مجمع روحانيون مبارز و کارگزاران همراه خواهد بود.
وی افزود: نقد عملکردها و اقرار صادقانه به ضعفها و
کاستیها در پيشگاه ملت توسط مسئولان میتواند بر عمق صداقت و ميثاق ملیآنها با
مردم بيافزايد و بر استحکام و وحدت مؤلفههای جنبش دوم خرداد تاکيد نمايد و حتی
بخشهای بينابينی با جبهه محافظهکاران را به اردوگاه اصلاحطلبان متمايل و نزديک
نمايد.
وی همچنين در پاسخ به اين سئوال که آيا برگزاری
کنگره در شرايط فعلی میتواند به تحقق وحدتی که به آن اشاره مینمائيد، بيانجامد
گفت: اميدوارم چنين اتفاقی بيافتد،البته بايد سعی کرد رضايت دوستان مجمع و يا
ديگر اجزاء و گروههائی که در وضعيت مشابهی با مجمع قرار دارند تامين و نظرشان را
جلب کرد. و برپايه حداقل فصول مشترک اعضا و به ميزان تاثيرگذاری آنها، جريان کنگره
را به سمتی هدايت کرد تا جبهه دوم خرداد با تمام قدرت در آن حضور مؤثر يابند و حتی
ضعيفترين عضو گروه دوم خرداد نيز از برگزاری اين کنگره ناراضی نباشد.
وی با تاکيد بر لزوم مشورتپذيری همه اعضاء جبهه دوم
خرداد در امر تعيين اهداف کنگره و چشمانداز آينده گفت: عقل سليم حکم میکند تا
احزاب و گروههائی که در تعيين اهداف کنگره از ابتدا صاحب نقش بودهاند در مراحل
بعدی از همراهی و همگامی کوتاهی و خودداری نکنند.
رييس شورای اسلامی شهر تهران، در ادامه اين گفتوگو،
بحث خروج از حاکميت را موضوعی دانست که از طرفداران گستردهای برخوردار نيست و
گفت: تز خروج از حاکميت فراگير نيست و اين فکر در حزب مشارکت نيز از غلظت بالايی
برخوردار نيست. ديدگاههای قابل استناد حزب مشارکت در اين زمينه همان مبانی و اصولی
است که در کنگره اخير اين حزب مطرح شده و در قالب بيانيه پايانی و يا سخنرانی
افتتاحيه دبيرکل حزب و يا سخنان آقای سعيد حجاريان ارائه شده است. از مجموعه اين
ديدگاهها و مستندات، صاحبنظران و سياسيون، بحث خروج از حاکميت را جدی قلمداد
نمیکنند.
وی از تز خروج از حاکميت به عنوان راهحلی احتمالی و
ضعيف نام برد و گفت: ديدگاه غالب حزب مشارکت نيز بدان، به صورت يک راهکار جانبی و
کاملا فرعی میانديشد، بعيد است قائل به بزرگنمائی اين وجه فرعی باشد. به نظر
میرسد آنها نيز خواهان ماندناند، البته ماندنی که بايد به رفع موانع همت گمارند.
بنظر میرسد تدوين لايحه تبيين اختيارات رئيس جمهوری خود بهترين دليل بر ضرورت
ماندن و تلاش در جهت رفع موانع و مقاومت در برابر مشکلات است.
وی با اشاره به اينکه آن دسته از اعضاء جبهه مشارکت
که به طرح تز خروج از حاکميت پرداختهاند،بحث خود را با اما و اگرهائی مطرح
ساختهاند تصريح کرد: به نظر خود آنها اين اما و اگرها هنوز در مقام تعين و تحقق
قرار نگرفته است.
اين عضو ارشد شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در
ادامه به بحث پيرامون لوايح پيشنهادی رئيس جمهور پرداخت و سخنان مخالفينی که با
هدف ديکتاتوری معرفی کردن محتوای لايحه ايراد کردهاند را رد و آن نشانه را ضعف
استدلال آنها عنوان کرد و گفت: هر گاه مخالفين در مقام استدلال و بحث حقوقی کم
میآورند، به روش تخريب و مناقشه روانی و شهرآشوبی روی میآورند.
وی با اشاره به اينکه در فهم عميق مسئوليتهای
گسترده رئيس جمهوری دچار نوعی غفلت تاريخی شدهايم گفت: مراجعه به جوهره حقيقی
قانون اساسی نشان میدهد، که رئيس جمهوری در قانون مطابق با آنچه که در اصل ۱۱۳
آمده دارای دو حيثيت و منزلت بزرگ و کاملا جدای از هم است، يک حيثيت جايگاه رئيس
جمهور را در مقام تعادل بخش و تنظيمکننده کليه اموری نشان میدهد که مستقيما به
رهبری مربوط نمیشود و در پارادايم مسئوليتپذيری اجرای قانون اساسی، وی موظف،
مسئول و متعهد به انجام آنست و اما حيثيت دوم رئيسجمهور مربوط است به مسئوليت وی
در مقام رياست قوه مجريه که دولت را بايد اداره کند. در شرايطی که قانونگزار در
اصل ۱۱۵ احراز شوؤن های سياسی و مذهبی را جزو شروط قطعی برای رئيسجمهور معين
میکند و میگويد بايد وی از رجال مذهبی و سياسی باشد، اين عناوين معطوف به همان
حيثيت نخستی است که وی را به عنوان عالیترين مقام رسمی کشور و مسئول اجرای قانون
اساسی معين میکند، در حالیکه اگر قرار بود رئيس جمهور فقط مسئوليت قوه مجريه را
عهدهدار باشد و يا مفهوم اجرای قانون اساسی برای او اين معنی را میداد که وی فقط
رئيس دولت است، شروط مذکور بلحاظ فلسفه وجودی نمیتوانست شروط وجوبی و الزامآور
باشد و هر کسی که اين شرايط را هم نمیداشت ولی مدير و مدبر بود و توان اداره
اجرايی کشور در او احراز میشد، میتوانست رئيس جمهور شود. علاوه بر اين اگر به
منطق جاری در متن قسمنامه رئيس جمهور که در اصل ۱۲۱ آمده مراجعه شود روشن خواهد
شد که وقتی گفته میشود رئيسجمهور بايد «پاسدار مذهب رسمی و نظام و قانون اساسی
کشور» باشد و يا «همه استعداد و صلاحيت خويش را در راه ايفای مسئوليت» بکار گيرد و
يا خود را «وقف خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترويج دين و اخلاق» نمايد و يا
«پشتيبانی از حق و گسترش عدالت» و حمايت از «آزادی و حرمت اشخاص و حقوق ملت»
نمايد، اينها همه نشانگر آنست که قانون اساسی حيثيت نخستين رئيس جمهور که همانا
عالیترين مقام رسمی کشور است را ملاک و مبنای تحقق اينهمه وظيفه قلمداد کرده است
و اين حقيقت فارغ از مسئوليت و رياست قوه مجريه اوست، کما اينکه همين محورها و
مبانی و ملاکها در قانون اساسی اول هم بعهده رياست جمهوری بوده و در عين حال وی
مباشرتا مسئوليت قوه مجريه را عهدهدار نبوده و نخست وزير بوده است که بار مسايل
اجرايی دولت و کشور را بر دوش میگرفت.
وی گفت: در سال ۱۳۶۸ پس از ادغام عنوان حقوقی
نخستوزيری در مقام رياست جمهوری در جريان اصلاح و بازنگری قانون اساسی، متاسفانه
همواره وجه اصيل و عنوان عمده «عالیترين مقام رسمی کشور و مسئول اجرای قانون
اساسی» رئيس جمهوری تحتالشعاع و در سايه وجه پررونق و پرهياهوی رياست قوه مجريه
او قرار گرفت و تا سال ۱۳۷۶ به خاطر پاسخگويی به عقبماندگیها و خسارتهای جنگ،
توقعات و مطالبات اقتصادی و اجرايی مردم نيز اين فرصت را فراهم نکرد که اين وجه
اصيل و مسئوليت مهم رياست جمهوری از زير سايه سنگين مسئوليت قوه مجريه او بيرون
آيد و به نقشآفرينی و پاسخگويی به مردم و اجرای قانون اساسی بپردازد، خوشبختانه
با تحقق جنبش مدنی دوم خرداد و ضرورتهايی که بايد مسئولان نظام را در برابر
مطالبات سياسی و فرهنگی جامعه وادار به پاسخگويی و انجام تعهدات خود مینمود،
شرايطی فراهم شد تا رئيس جمهور به عنوان عالیترين مقام سياسی کشور خود را از زير
سايه سنگين مسئوليت قوه مجريه خارج سازد و ابزار و اختيارات لازم را برای ايفای
تعهدات و انجام رسالت بزرگ اجرای قانون اساسی خود جستجو نموده و يا طلب کند و يا
برای جبهه مخالف که در لايههای «قدرت» موانعی را بر سر راه او تدارک ديدهاند به
تبيين وظيفه و مسئوليت خود در قالب ۲ لايحه پيشنهادی بپردازد.
وی تصريح کرد: اين اقدام رئيس جمهوری گامی بلند و
مؤثر برای صيانت از قانون اساسی است که بيش از آنکه شخص آقای خاتمی برخوردار از
اختيار و اقتدار و برکات آن برای تسهيل در ايفای رسالت ملی خود گردد، رؤسای جمهور
آينده اين کشور را بهرهمند از توان و اختيار و اقتدار ملیشان خواهد کرد و عملا
نتايج مثبت و برکات آن را در چشمان اميدوار و پر درخشش نسلهای آينده برای نيل به
مطالبات و نيازهای اجتماعیشان خواهيم ديد.
وی با اشاره به دوران هشتسال دولت سازندگی هاشمی
رفنسجانی گفت: جناب آقای هاشمی در مقام جبران خسارتها و و پرکردن حفرهها
عقبماندگیهای دوران جنگ و رساندن کشور به حداقل استانداردهای زندگی مورد قبول
مردم و اهتمام جدی بر تقويت زيرساختهای اقتصادی و اجرايی کشور، از تمام وجاهت و
سابقه انقلابی سياسی و اقتدار ملی خود استفاده نمود و حتی از حيثيت نخستين رياست
جمهوری - عالیترين مقام رسمی کشور- به نفع تقويت رياست قوه مجريه نظام مايه گذاشت
تا دولت جمهوری اسلامی را در پاسخگويی به نيازهای اقتصادی و معيشتی مردم و ارتقاء
قدرت راهبری اجرائی کشور مقتدر سازد. در واقع وی شان نخستين رياست جمهوری را به
نفع ارتقاء جنبههای اجرايی کشور بهکار بست تا امروز با توجه به تحولات و نيازهای
اجتماعی نسل جوان دولت بتواند از توان اجرايی و اقتصادی خود به نفع تبيين شان
نخستين رياست جمهوری که با تمسک به آن اجرای تمامعيار قانون اساسی بخصوص در زمينه
تامين آزاديها و صيانت از حقوق مردم تضمين میشود، استفاده نمايد.
محمد عطريانفر، در ادامهی گفتوگوی خود با خبرنگار
خبرگزاری دانشجويان تصريح کرد: از منطق حاکم بر اين لوايح، اينطور درک میشود که
رييس جمهور محترم، چيزی فراتر از اختيارات مندرج در قانون اساسی طلب نمیکنند،
تنها نکتهای که از لابهلای کلمات و فرازهای لوايح پيشنهادی بهدست میآيد اين
است که رئيسجمهور يک حق مسلم مکتوم و بايگانی شده را از صندوقچه «دولت اقتصادی»
خارج کرده و میخواهد در منزلت بالاتری يعنی در رأس «دولت اجتماعی و مدنی» دوم
خرداد بنشاند.
وی با اشاره به مقاومت سنگينی که از سوی مخالفان
بهخاطر عدم تثبيت موقعيت و شأن نخستين مورد انتظار رياستجمهوری صورت میگيرد،
تصريح کرد: چون قرار نيست حرکت اصلاحی ملت ايران که از سالهای پس از جنگ آغاز و
در سال ۱۳۷۴ با نمايش قدرت کارگزاران جلوهگر شد و در خرداد ۱۳۷۶ با خلق حماسه
مدنی به اوج خود رسيد، در پايان دولت دوم آقای خاتمی به نقطه پايانی خود برسد بايد
بپذيريم که اين اقدام بزرگ رئيسجمهور در مسير تثبيت حق مردم و در مقام تضمين
آينده جنبش اصلاحات است و اين هوشياری و اقدام ديرهنگام آقای سيدمحمد خاتمی را
بايد نوعی حرکت استشهادی توصيف کرد.
وی در ادامه اين بحث افزود: بايد قبول کنيم که آقای
خاتمی با ورود به اين موضوع دست به يک مباهله سياسی زده است و تمام حيثيت و آبروی
فردی خويش را بهنفع جنبههای آرمانی خود و جنبش اصلاحی در سبد اخلاص به صحنه
آورده است. وی با عرضه اين لوايح از همه ظرفيت ملی خود برای تأمين خواستهها و
مطالبات مدنی نسل جوان استفاده کرده است. آقای خاتمی با عمل صادقانه خود میخواهد
نشان دهد که حقيقتا هم رئيسجمهور اکثريت است و هم رئيسجمهور اقليت و در اين
تصميم منافع ملی را در نظر گرفته است.
رئيس شورای اسلامی شهر تهران، ضمن آن که تأکيد خاتمی
بر مسألهی تصويب لوايح را زمينهساز احتمالی همراهی عقلای گروههای مخالف دانست،
اظهار داشت: البته نيروهای عاقل محافظهکار بر لزوم تقويت خاتمی تأکيد دارند. اما
بهنظر میرسد در اين عرصه بايد به توجيه نيروهای سنتی همت گماشت و فهم غلط آنها
را از جهتگيری درست لوايح پيشنهادی اصلاح کرد. بايد تلاش کرد ذهنيت منفی عناصر
سنتی و مؤثر در مخالفت با لوايح را به حقيقت موضوع واقف کرد و دست خناسان و عناصر
تفرقهافکن را از پيرامون آنها قطع کرد. به عقيده من نمايندگان مجلس بايد برای
تصويب اين لوايح از ساز و کار مناسبتر و متفاوتی نسبت به ديگر لوايح استفاده کنند.
نمايندگان اکثريت بايد به حقيقت و هدفی که در لايههای مفهومی اين لوايح نهفته است
توجه کافی داشته باشند و در صدد باشند که اقليت را در تصويب اين لوايح قانع کنند،
اکثريت در تصويب اين دو لايحه گرفتار غرور نشود، زيرا بیتوجهی به توجيه ذهنی
اقليت جهت همراهی با اين لوايح با روح و ماهيت خواسته رئيسجمهور مغاير است.
وی عملکرد درست اکثريت نمايندگان مجلس در تبارشناسی
و کالبدشکافی اين لوايح را با هدف قانع کردن اقليت مورد تأکيد قرار داد و اظهار
داشت: اميدوارم اين لوايح با تفاهم و موافقت قاطبه نمايندگان مجلس به عنوان يک
لايحه جامع و ملی که با سرنوشت مردم ارتباطی تنگاتنگ دارد به تصويب برسد و در اين
شرايط علیالقاعده شورای محترم نگهبان نيز مخالفت نخواهد کرد. چه بسا که اقدام
اينچنينی نمايندگان اکثريت برای اقناع فکری و ذهنی اقليت، شورای نگهبان را هم خود
به خود همراه نمايد و نيازی به ارجاع به مجمع تشخيص مصلحت نظام هم نباشد.
وی افزود: در صورت ارجاع لوايح به مجمع تشخيص بهنظر
میرسد با توجه به سابقه مسووليت گذشته رياستمحترم مجمع که در مصدر امور اجرائی
کشور قرار داشتند و درک درست ايشان از مسايل و توجهی که به جايگاه و مسووليت خطير
مقام رياستجمهوری دارند، نقش مؤثری را در ايجاد تفاهم و همگرايی برای تصويب لوايح
بهکار بندند.
عطريانفر افزود: معتقدم آقای هاشمی رفسنجانی هم به
لزوم حمايت از آقای خاتمی در اين مقطع زمانی تأکيد جدی دارند و خواهان تداوم
فعاليتهای ايشان تا پايان دوره بر پايه تأمين خواستههای ملی رييسجمهور هستند.
عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی افزود: آقای
خاتمی چه خواسته خود را که در قالب اين دو لايحه ارائه شده، محقق شده ببيند و يا
به خواسته خود نرسد در هر دو حالت پيروز است. چرا که مخالفين در صورت مخالفت با
تصويب لوايح، امکان تداوم و توسعه حيات سياسی خود را ضعيفتر میکنند و عملا
دستيابی به حيات مجدد سياسی خويش را با مخاطره جدی مواجه میسازند.
وی اظهار داشت: بهدور از هرگونه قرينهسازی تاريخی،
اميدوارم در اين مباهله سياسی چيزی اتفاق افتد که مشابه آن در تاريخ صدر اسلام
اتفاق افتاد، و اين مجموعه اندک مخالف، با عقلانيت و هوشمندی و چشمگشودن به افق
روشن و پرفروغ آينده نظام سياسی ايران اسلامی، با عمل درست و منطقی خود، به بهبود
وضعيت آينده اين مردم کمک کنند.
وی با اشاره به نقش جهانی خاتمی و اعتباری که حضور
وی در مقام رياستجمهوری از منظر جهانی برای کشور فراهم ساخته است، گفت: ای کاش
مخالفين اصلاحات نگاه خود را از مناقشات و درگيريها و دعواهای کودکانه برمیگرفتند
و از زاويه بيرونی و منزلت عظيمی که در پی جنبش مدنی ۷۶ برای ايران حاصل شده، و
جهان هنوز نظارهگر آن است به مناسبات داخلی مینگريستند و میديدند که اين نوع
خصومتها چقدر حقير و کوچک است. طبيعی است اگر نگاه مخالفين، عقلانی و از منظر
جهانی باشد، آنها نيز خود پيشقدم میشوند و با گريز از غفلت گذشته پشت سر آقای
خاتمی میايستند و جايگاه رفيع ايران اسلامی را در مدار جهانی آن همسو و همراه با
جنبش مردم تثبيت میکنند.
عطريانفر در ادامه اين گفتوگو به بحث يکی از جلسات
داخلی حزب کارگزاران سازندگی درباره شايستگیهای عبدالله نوری برای کانديداتوری
رياستجمهوری در انتخابات بعد و صلاحيت کارگزاران برای تشکيل دولت آتی پرداخت و
اظهار داشت: کارگزاران میتواند گزينه مهم و قابل توجهی برای اداره کشور باشد. اين
مجموعه که در کشور به شايستگیهای کارشناسی معروف است، از تجربههای تاريخی طولانی
و موفقی در عرصه امور اجرايی و اقتصادی برخوردار است.
وی رنسانس در مديريت شهری و تقويت بنيههای اقتصادی
و زيرساختهای کشور را متأثر از نگاه تکنوکراسی بدنه کارشناسی کشور که کارگزاران
اين بدنه عظيم را حدفاصل سالهای پس از جنگ تاکنون نمايندگی کرده است، دانست و
اظهار داشت: فرآيندی که ديپلماسی خارجی همزيستی جهانی و يا نگاه تعديل اقتصادی
کارگزاران را تعقيب کرد مبتنی بر مطالبات مردم و پاسخی منطقی به نياز جامعه بود،
درست همان محورها و فرآيندی که امروز در دولت آقای خاتمی مستقر است و توسط مديران
ارشد نظام تعقيب میشود.
وی همچنين از درستی تثبيت اين دو ديدگاه به عنوان
محورهای عمدهای که به استقلال کامل اقتصادی و ديپلماتيک ايران در عرصه جهانی
میانجامد نام برد و افزود: فارغ از برخی اختلافسليقههای عملياتی در عرصه سياست
داخلی، دولت کارگزاران در گذشته و دولت مشارکت در حال حاضر نمیتوانند همسو و
همافق نباشند، چرا که از منظر دولتمداری و تأمين نيازهای مردم که حاکميت بايد
پاسخگوی آن باشد از يک منشأ و آبشخور فرهنگ سياسی برخوردارند و به لحاظ ماهيت حرکت
اصلاحی تفاوت چندانی بين کارگزاران و مشارکت احساس نمیشود.
وی از باب تمثيل؛ استيلای انديشه اقتصادی دکتر
نوربخش رئيس بانک مرکزی را در بين چهرههای شاخص اقتصادی دولت، صرفا متأثر از نفوذ
و برد شخصی وی ندانست و گفت: آن تفوق، معلول قوت انديشه و فکر اقتصادی ممتازی است
که آقای نوربخش نمايندگی موفق آن را عهدهدار است.
وی پيرامون طرح کانديداتوری عبدالله نوری که اخيرا
از سوی دکتر محمدعلی نجفی، رئيس شورای مرکزی کارگزاران مطرح شده است، اظهار کرد:
شخصيت جامع جناب آقای نوری مورد تأييد قاطبه نيروهای مؤثر و کارآمد جبهه دوم خرداد
و حتی بعضی از عقلای جناح مخالف اصلاحات است و همه علاوه بر تأييد توانمنديها و
شايستگیهای ذاتی آقای نوری برای اداره امور کشور معتقدند که در حق آقای نوری ظلم
فاحشی رخ داده است.
وی با ناعادلانه خواندن جريان محاکمهای که بر طبق
آن شخصيتی نظير نوری که دارای سابقه انقلابی است و به عنوان فردی مخالف و نظام در
دادگاه محکوم شده است، گفت: آقای نوری همه عمر خود را صرف اسلام، انقلاب و دفاع از
حريم آزادی و دين و ستمديدگان و مظلومان کرده است و عملکرد موفق و سابقه درخشان او
بر اين امر تصريح دارد لذا نمیتوانيم به صرف چاپ چند مقاله در روزنامه خرداد شاهد باشيم که در حق اين مرد
بزرگ ظلم فاحشی صورت گيرد.
وی ضمن بيان اينکه بسياری از مقامات عاليرتبه قضايی
هم باقی ماندن نوری در زندان را به نفع کشور نمیدانند اظهار داشت: به اعتقاد من
قابليتهای موجود در نوری به شکلی است که به ايشان اين قدرت و شايستگی را میدهد
تا همانند رؤسای جمهور، خاتمی و هاشمی، روزی اداره مملکت را عهدهدار باشد.
وی ادامه داد: بهوقوع پيوستن اقتراح آقای نجفی
نيازمند آن است که مسوولان ارشد و بلندپايه کشور بپذيرند که باقی ماندن نوری در
زندان ظلم است لذا در صورت تحول در چارچوبها و ساختاری که مورد اشاره آقای نجفی
است نوری يکی از شاخصترين چهرهها و شخصيتهايی خواهد بود که از توانايی بالايی
برای تصدی پست رياست جمهوری برخوردار است.
وی تأکيد کرد: در صورت تغيير ديدگاهها بايد دلجويی
صادقانه و صميمانهای از آقای نوری صورت گيرد و از کسی که ۴۰ سال عمر خويش را در
راه تحکيم اسلام و انقلاب سپری کرده است، بهصورت ملی تقدير بهعمل آيد.
وی اظهار داشت: ملتهای پيروز آنهايی هستند که از
نخبگان و شايستگان خود که چکيده و سمبل تمام عيار مقاومتها و تلاشها و زحمات
آنها هستند به شايستگی تقدير نمايند.
اين عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با بيان
اينکه در کشور ما روحيه قدرشناسی از نخبگان در لايههای قدرت کمتر وجود دارد گفت:
اميدواريم چشم غرور قدرت که مردمسالاری اين ملت را برنمیتابند در جامعه واقعبين
شود و از نيروهای لايق خود بهعنوان منابع عظيم انسانی بهخوبی استفاده نمايد.
وی در ادامه با تقدير از شايستگیهای نجفی، وی را به
عنوان يک مسوول موفق، همچون نوری دارای شايستگیها و توانمندیهايی دانست که از
تدبير و هوش سرشاری برای اداره امور اجرايی کشور بهرهمند است.
عطريانفر همچنين درباره اقدام اين عضو حزب
کارگزاران سازندگی در اعلام حمايت از کانديداتوری عبدالله نوری گفت: اقدام ايشان
در حمايت از کانديداتوری عبدالله نوری در کلان قضيه قابل تأييد است اما اقدامی زود
هنگام بود. هر چند بهقول جناب آقای نجفی تلاش نخستين بايد تلاش در جهت اصلاح
ساختار معيوب در حاکميت باشد و در صورت اصلاح چرخههای معيوب، زمينه حضور امثال
آقای نوری در صحنه به صورت طبيعی فراهم خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: به واسطه آنکه صحبتهای آقای نجفی
درباره کانديداتوری عبدالله نوری در يک محفل کاملا خصوصی مطرح شده است و در چنين
محافلی نوعا با نگاه به افقی بلندمدت، آينده را به بحث میگذارند، اصل طرح موضوع و
اعلام نظر آقای نجفی مورد ايراد و نقد نيست، اگر هم نقدی هست به انتشار خبر در
زمان غير مناسب وارد است.
وی افزود: متأسفانه در مناقشات مطبوعاتی و سياسی،
برخی سعی میکنند تا کارگزاران و مشارکت را در تقابل هم قرار دهند، در حاليکه وجه
اشتراک اين دو تفکر در امر اداره کشور آنقدر بالا و گسترده است که فرصتی برای طرح
وجوه افتراق باقی نمیماند. مسير اصلاحات بهمثابه مسابقهای است امدادی که مقطعی
را کارگزاران صحنهگردانی کردهاند و امروز ادامه همان مسير توسط نيروهای جوانتری
که نام مشارکت يافتهاند، دنبال میشود.
عضو شورای مرکزی کارگزاران افزود: بايد تلاش ما در
جهتی باشد که آينده سياسی کشور بعد از آقای خاتمی همچنان در بستر انديشه جنبش
حماسی دوم خرداد جريان يابد و رئيس جمهور نيرويی باشد که بهصورت کاملا منطقی و
بدون دوپينگ سياسی تبليغی از درون اين جنبش انتخاب شود.
وی با تأکيد بر اينکه نيروی جانشين خاتمی بايد از
قدرت، جامعيت و استعداد کاملی در جبهه دوم خرداد بهرهمند باشد گفت: فرقی نمیکند
که اين نيرو کارگزارانی باشد يا مشارکتی و يا از مجمع روحانيون، مهم آنست که عنصر
مورد نظر از جامعيت و اصالتی برخوردار باشد که بتواند به تداوم حرکت سازنده و
پايداری که از سالهای پس از جنگ آغاز شده است بينديشد و اهتمام و کوشش خود را در
آن مسير بهکار بندد.
وی با تأکيد بر اينکه حاکميت سيستمهای نظارتی فعلی
موجب خواهد شد تا بسياری از شخصيتهای شايسته و اصلاحطلب موفق به عبور از اين
فيلترها نشوند گفت: ما بايد تلاش کنيم تا ذهنيت جرياناتی که از قدرت امتناع و نقش
نظارتی بازدارنده برخوردار هستند اصلاح شود و صميمانه درک کنند که اداره يک کشور
۶۰ ميليونی با اقتدار ۱۵ درصدی ميسر نيست.
وی عدم تحول در ديدگاه يادشده را زمينهساز بروز
بحران در کشور دانست و اظهار داشت: در صورت انتقال قدرت اداری کشور به حاکميت
ديدگاهی که از پاسخگويی به نيازهای ۸۵ درصدی ملت ناتوان است قطعا جامعه دچار بحران
میشود.
وی افزود: آيا شخصيت محترمی که به نمايندگی از
اقليتی در جامعه و به يمن کنترلهای شديد نظارتی خود را به پست رياستجمهوری
برساند، راضی میشود حيثيت خود را بر روی مسووليتی بگذارد که امکان موفقيت او در
آن کم و يا غيرممکن باشد.
وی با بيان اينکه در حال حاضر آمريکا به عنوان دشمن
در تلاش و تدبير سياسی و نظامی عليه ايران اسلامی است گفت: برای مقابله با اين
شرايط بايد به بالا بردن سطح همبستگی داخلی، زنده نگه داشتن اميدواری همه اقشار به
مشارکت در فعاليتهای سياسی، اجتماعی و اجرايی و اصلاح ديدگاههای مخالف اصلاحات
بپردازيم.
عطريانفر با بيان اينکه عملکرد پنج سال اخير
اصلاحطلبان موجب شده تا اکثريت ۷۰ درصدی افزايش خوبی يابد گفت: اين علامت موفقيت
است و نشان میدهد که آخرين مقاومتهای نيروهای سنتی هم به نرمش میگرايد.
وی در خصوص اين امر که آيا تغييرات و تحولاتی که طی
پنج سال اخير بهوقوع پيوسته میتواند قبل از پايان دوره کار خاتمی به نتايج مطلوب
منتهی شود گفت: برخلاف دوستانی که بحث خروج از حاکميت را مطرح میکنند به آينده
خوشبين و اميدوار هستم. بايد توجه داشت هميشه در عرصه خدمت به مردم مشکلاتی وجود
داشته و دارد و هيچ کس و هيچ دولتی هم تا به حال نتوانسته به تنهايی به رفع همه
مشکلات بپردازد. صبوری و اميدواری دو جزء لاينفک پيروزی در همه عرصههاست.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، خروج از حاکميت را
نشانه کم مقاومتی دانست و اظهار داشت: بايد با ماندگاری در حاکميت و تقويت آن،
عارضهها را کاهش داد. از اين رو در صورتیکه حرکت اصلاحی مردم يک «حق» تلقی
میشود هيچ کس نبايد از راههايی که منتهی به استيفای اين «حق» میشود و مشکلات و
مصيبتهايی را هم بهدنبال دارد، سرباز زند. بديهی است در صورتيکه دفاع از اين امر
مستلزم تحمل فشار و پذيرش مشکلات باشد بايد آن را قبول کنيم چرا که هنر ما در همين
است و خروج از حاکميت نام ما را در ليست چهرههای خدوم و فداکار تاريخ ثبت نخواهد
کرد.
|