پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ - ۲۰ مارس ۲۰۰۳
جهانی شدن ، دامی برای دمکراسی و رفاه

 

 

 

جهانی شدن ، دامی برای دمکراسی و رفاه

نوشته ی  هانس پتر مارتين و هارالد شومن

 

ترجمه ی  فريبرز جعفرپور

 

 

 

 

بخش سوم

( قسمت اول )

 

 

 

ديكتاتوری با مسئوليت محدود

 

بازی بيليارد در بازار جهاني دارايي

 

 

 

 

"ما دمكراسي مي خواستيم. آنچه كه بمادادند، بازار بازنشستگان بود."

 

                                                                           گرافيتولهستاني    

 

 

 

ميشل كامدسو بدون شك مردي قدرتمنداست. وي بسيار جدي سخن مي گويد و اظهار نظرهايشه ندرت مخالفتي را بر مي تابند.

اين بوروكرات زبده ي فرانسوي از پشت ميز تحرير عظيم اش در طبقه ي سيزدهم آسمان خراش بتوني بي روحي در گ. استريت واقع در شمال غربي پايتخت ايالات متحده ، نهاد جهاني جدال انگيز ليكن ظاهرا واجب صندوق بين المللي پول را رهبري مي نمايد. هر وقت كه دولت ها دست نياز به سوي وزراي دارايي و يا بانك هاي خارجي دراز مي كنند، زيرا كه قادر به پرداخت اقساط وام هاي خويش نيستند و يا نمي توانند بدون كمك هاي بين المللي بر بحران اقتصادي شان غلبه نمايند، به كامدسو و نهاد دارايي بين المللي اش كه بيش از ٣ هزار كارمند دارد، رجوع داده مي شوند.

 

در مقابل رئيس صندوق بين المللي پول كه مدت ده سال است در اين مقام انجام وظيفه مي كند، حتي نمايندگان كشورهاي بزرگي چون روسيه و برزيل و يا هندوستان گداياني بيش نيستند. اين كشورها در مذاكراتي كه ممكن است سال ها به طول انجامد مي بايد هميشه خود را به صرفه جوئي سخت و تقليل شديد بوروكراسي دولتي موظف نمايند. تازه در اين زمان است كه كامدسو پيشنهاد وام هاي چند ميليارد دلاري كم بهره ي آن ها را براي تائيد به كشورهاي وام دهنده و در صدر آن ها ايالات متحده ، ژاپن و آلمان ارائه مي دهد.

بعد از تائيد وام دهندگان وي با امضاي خويش پرداخت پول را بلامانع اعلام مي نمايد.

 

اما در غروب سرد روز دوشنبه ي سي ام ژانويه ١٩٩٥ اين روش از ديرباز موفقيت آميز ديگر فاقد ارزش بود. ساعت ٩ شب اين روز خبري به كامدسو رسيد كه وي را به هراس انداخت. وي از لحظه اي به لحظه ي ديگر مسئوليت جلوگيري از فاجعه اي را كه تا آن زمان وقوع اش را غير ممكن مي پنداشت ، به تنهايي به عهده داشت. شدت هيجان اش چنان بود كه نتوانست در پشت ميز تحريرش باقي بماند. مدارك لازم را جمع كرد و از دفتر كار عظيم اش كه با چوب هاي ماهاگوني تزئين شده است به سالن باز هم بزرگتر كنفرانس كه در آن معمولا ٢٤ تن از مديران زبده ي صندوق در مورد دادن وام به كشوري به شور مي پردازند، وارد شد. ليكن اكنون كامدسو با يك تلفن تنها بود. بعدها در اين مورد گفته است:"من به دنبال جواب سئوالي بودم كه تا آن زمان هرگز برايم طرح نشده بود. "(١) آن سئوال اين بود كه آيا وي مي تواند تمامي قوانين تا آن زماني صندوق را ناديده بگيرد و بدون هرگونه پيش شرط و قراردادي و بدون موافقت صاحبان پول ها، بزرگترين وام تاريخ ٥٠ ساله ي اين نهاد را پرداخت نمايد؟كامدسو گوشي تلفن را برداشت و در عرض چند ساعت اين رهبر قدرتمند بزرگترين نهاد وام دهنده ي جهان به عروسك خيمه شب بازي كوچكي بدل گرديد كه نخ هايش را افرادي در دست داشتند، كه وي حتي آن ها را نمي شناخت.

 

 

 

عمليات "سپر پزو"

 

درست هنگامي كه دنياي سياسي واشنگتن قصد رفتن به مرخصي زمستاني را داشت ، بحران آغاز گرديد. دولت مكزيك چهار روز قبل از عيد كريسمس اعلام نمود كه ارزش پول اش را مي بايد بعد از هفت سال دوباره پائين بياورد. از اين تاريخ به بعد پزو مي بايد تنها 5 سنت يعنی 15 درصد كمتر از ارزش قبلي اش ارزش داشته باشد. با اين خبر هراسي ناگهاني در ميان مديران شركت هاي سرمايه گذاري خصوصي جهان به ويژه بانك هاي بزرگ وال استريت نيويورك و صندوق هاي سرمايه گذاري وابسته به آنان حكمفرما گرديد.

آن ها بيش از ٥٠ ميليارد دلار در اوراق بهادار دولتي و سهام و اوراق قرضه ي مكزيك سرمايه گذاري نموده بودند. زيرا مكزيك تا آن زمان از اين شهرت برخوردار بود كه حكومتي از لحاظ سياست اقتصادي سالم مي باشد و تمامي شروط صندوق بين المللي پول را براي بهبود وضع دولت و اقتصاد كاملا برآورده نموده است. ليكن اكنون ثروت سرمايه گذاران خارجي در خطر از دست دادن بخش اعظمي از ارزش خويش بود. هر كسي كه مي توانست - هم چون سرمايه گذاران مكزيكي - از مكزيك پول خارج مي نمود. ارزش پزو در مقايسه با دلار تنها در طول سه روز نه ١٥ درصد، بلكه ٣٠ درصد كاهش يافت. مرخصي زمستاني براي رابرت روبين وزير دارايي و لئون پانتا رئيس ستاد كاخ سفيد و بسياري از همكاران شان شروع نشده به پايان رسيد. هيئتي براي رسيدگي به بحران تشكيل گرديد كه در آن نمايندگان تمامي بخش هاي حكومت از شوراي امنيت تا وزارت امور خارجه و وزارت اقتصاد شركت داشتند. يكي از مهمترين طرح هاي حكومت بيل كلينگتون در معرض خطر شكست قرار گرفته بود. طرح ثبات اقتصادي همسايه ي جنوبي ايالات متحده كه همه ساله ميليون ها نفر مهاجر فقير آن به سوي ايالات متحده هجوم مي آوردند. ازاين رو روبين و پانتا برنامه ي عمليات نجاتي را طرح ريزي نمودند كه روزنامه ي واشنگتن پست آن را با الهام از عمليات "سپر صحرا" در آغاز جنگ خليج فارس ، عمليات "سپر پزو"

ناميد. (٢)

 

بعد از سه هفته مذاكرات متوالي با دولت مكزيك ظاهرا چنين به نظر مي رسيد كه مشكل عجالتا حل گرديده است. ارنستو زديليو رئيس جمهور مكزيك با قرباني نمودن وزير دارايي خويش وعده ي بهبود فوري موقعييت دولت را داد. پرزيدنت كلينگتون اعلام نمود كه دولت اش وامي برابر ٤٠ ميليارد دلار به مكزيك خواهد داد و هيچكس نمي بايد از اين مسئله ترسي داشته باشد كه دولت مكزيك قادر به پرداخت قروض خارجي اش نباشد.

 

اما در ميان ناباوري مديران حل بحران ، موضعگيري كلينگتون نه تنها باعث بهبود وضع پزو نگرديد، بلكه به بي ثباتي اش بيشتر دامن زد. زيرا اگر قبلا سرمايه گذاران تنها حدس مي زدند كه دلارهاي مكزيك ته كشيده است ، اكنون ديگر از اين مسئله مطمئن بودند. افزون بر اين روشن نبود كه آيا قول كلينگتون مبني بر كمك هاي اقتصادي به مكزيك مورد توافق اكثريت جديد جمهوريخواه كنگره كه با

سياست هاي وي مخالفت مي نمودند، قرار خواهد گرفت يا نه. باوجودي كه بانك مركزي مكزيك روزانه نيم ميليارد دلار پزو مي خريد، ارزش پزو مرتبا تنزل مي كرد. اين مسئله از يك سو براي مكزيك خطر بزرگي داشت ، زيرا كالاي وارداتي اش بگونه ي وحشت انگيزي گران مي شدند و از سوي ديگر.براي ايالات متحده نيز مشكل آفرين بود، زيرا هزاران محل كار در بخش تجارت با مكزيك در خطر از بين رفتن بودند. اما چنين به نظر مي رسيد كه سقوط پزو به سختي بر نقاط ديگر جهان اثري خواهد نهاد.

 

اين وضع در روز دوازدهم ژانويه به شكل متاثر كننده اي تغيير كرد. در طول روزي كه كلينگتون و زديليو همبستگي خويش را نشان دادند، سير حوادث چنان شكل وحشت انگيزي به خود گرفت كه به ندرت كسي تصور آن را مي كرد. در تمامي بازارهاي معروف بورس جهان - از سنگاپور تا نيويورك- پول چندين كشور هم زمان تحت فشار قرار گرفتند. سلوتي لهستان به همان اندازه از ارزش خود را از دست داد كه باهت تايلند و يا پزوي آرژانتين. به ناگهان تمامي سرمايه گذاران در كشورهاي در حال ترقي اروپاي جنوبي ومركزي سهام و اوراق قرضه ي به اصطلاح ( بازار امرگينگ ) خود را به بازار سرازير نمودند تا بهاي حاصله را فورا به پول هاي باثباتي چون دلار، مارك ، فرانك سوئيس و ين تبديل نمايند. بدين طريق به همراه اوراق بهادار بهاي پول هايي نيز كه اين اوراق به آن ها صادر

شده بود، سقوط نمود. اين مسئله در كشورهاي مختلفي نظير مجارستان و اندونزي هم كه هيچگونه رابطه ي اقتصادي آن ها را به هم پيوند نمي دهد، به وقوع پيوست. براي اولين بار در تاريخ رهبران بانك هاي مركزي كشورهاي آسياي جنوب شرقي در يك جلسه ي مشورتي اضطراري هم ديگر را ملاقات نمودند. آن ها مي بايد تحت فشار ديناميسمي كه خود هيچگونه مسئوليتي در ايجاد آن نداشتند به خاطر راحت كردن خيال سرمايه گذاران با افزايش چشمگير نرخ سود، بهاي پول خود را به طور مصنوعي افزايش دهند. آرژانتين ، برزيل و لهستان نيز از اين سياست پيروي نمودند.

 

در روز بيستم ژانويه يعني در پايان چهارمين هفته ي بحران بهاي دلار نيز تنزل نمود. حال حتي آلن گرينزپن رئيس بانك فدرال آمريكا نيز كه در ميان محافل بانكي به خاطر خونسردي اش مورد تحسين قرار داشت ، اعلام خطر نمود. رئيس بانك فدرال در مقابل كنگره اعلام نمود كه "فرار سرمايه در معياري جهاني " و هجوم اش به سوي پول هاي قدرتمندي چون ين و مارك آلمان " تمايل فراگير به

دمكراسي و اقتصاد بازار" را به خطر انداخته است. وي هم دوش گروه كلينگتون دوستان جزبي اش را در كنگره تحت فشار قرار داد تا با پيشنهاد رئيس جمهور مبني بر دادن وام به مكزيك موافقت نمايند. يك بار ديگر وضع براي چند روزي آرام گرديد و ظاهرا پايان بحران عدم اعتماد به كشورهاي در حال ترقي جنوب و شرق به  نزديك مي نمود. تا آن دوشنبه ي سرد اواخر ژانويه.

 

كمي بعد از ساعت ٨ شب اين روز به پانتا رئيس ستاد دولت كلينگتون دو تلفن شد. يكي از طرف وزير دارايي جديد مكزيك گيليرمو اورتيس و ديگري از طرف نيوت گينجريش رهبر فراكسيون جمهوريخواهان در پارلمان. وزير دارايي مكزيك به پانتا اطلاع داد كه كشورش ورشكست مي باشد و آخرين ذخيره هاي دلارش نيز به اتمام رسيده اند. اگر جريان خروج سرمايه متوقف نگردد وي ناچار است تبديل پزو به پول هاي ديگر را متوقف نمايد و به بجا انداختن مكزيك در بازار جهاني كه نتيجه ي ده سال كوشش پر رنج بوده است به يك باره خاتمه دهد. پيغام گينجريش نيز خوشنينانه تر نبود. اين سياستمدار جمهوريخواه به رقبايش در كاخ سفيد اطلاع داد كه به اين زودي ها براي دادن وام به مكزيك اكثريتي در كنگره به وجود نخواهد آمد. از اين رو رئيس جمهور مي بايد مسئوليت را به تنهايي به گردن بگيرد و به پشتيباني كنگره اميدي نداشته باشد.

 

آن گونه كه پانتا بعدها گفته است بدين طريق براي كلينگتون و تيم اش تنها يك راه باقي مانده بود و آن اجراي طرحي معروف به "طرح ب " بود. ستاد مبارزه با بحران اكنون مي بايد از ٢٠ ميليارد دلار بودجه ي صندوق ويژه ي بحران كه براي مواقع ضروري در اختيار رئيس جمهور بود، استفاده نمايد. علاوه بر اين رئيس جمهور مي بايد از نهادهاي مالي ديگر نيز طلب ياري مي نمود زيرا كه اين رقم عظيم نيز كفاف نمي داد. اولين تقاضاي كمك از دفتر صندوق بين المللي پول واقع در گ- استريت شد. بدين طريق ساعات اضطراب ميشل كامدوسو آغاز گرديدند.

 

رئيس صندوق بين المللي پول دو هفته پيش از آن در يك اقدام تا آن زمان بي سابقه ٧،٧ ميليارد دلار وام به مكزيك را از تصويب كميسون هاي مربوطه گذرانده بود. بزرگترين وامي كه طبق قوانين صندوق اصولا ممكن بود. ليكن اين اقدام بي ثمر بود و هر كسي مي دانست كه اين مقدار وام كفاف نمي دهد. حد اقل ١٠  ميليارددلارديگر لازم بود تا مكزيك از ورشكستگي نجات يابد.

 

اما آيا وي اجازه داشت با پول هايي كه به وي سپرده شده بودند چنين عمل نمايد؟ در خواست آمريكا و مكزيك كاملا روشن بود. اما آيا افزودن ١٠ ميليارد دلار ديگر به وام اضطراري مكزيك  به نفع صاحبان فراوان پول و از آن جمله آلمان و فرانسه و بريتانيا و ژاپن نيز بود؟  براي اجراي مقررات صندوق و مشورت هاي تشريفاتي وقتي باقي نبود. در بن و پاريس ساعت ٣ صبح بود. ليكن تصميم مي بايد در همان شب گرفته مي شد، زيرا صبح روز بعد بي شك نقشه ي كلينگتون رسما در كنگره اعلام مي گرديد.

 

كامدسو به ياد مي آورد كه در آن شب بار ديگر"به ياد تلفن هاي روزهاي گذشته ي بانك هاي طراز اول و مديران شركت هاي سرمايه گذاري افتاده بود" (٤) كه پيش بيني كرده بودند اگر بازار مكزيك از هم بپاشد تمامي بازارهاي جهان نيز دچار اين سرنوشت خواهند گشت. زيرا ترس از ايجاد بحران هاي مشابه در ديگر كشورهاي در حال توسعه باعث يك واكنش زنجيره اي مي گرديد كه در نهايت به يك بحران مالي جهاني منتهي مي شد.

 

كامدوسو به ترتيب با ٩ تن از نمايندگان دولت هاي عضو كميته ي اجرايي صندوق كه در آن زمان در واشنگتن حضور داشتند تلفني تماس گرفت. وي از تمامي آن ها اين سئوال واحد را نمود كه "آيا به نظر شما رئيس صندوق مي تواند در مواقع اضطراري كاملا خودمختارانه عمل نمايد؟" با كمال تعجب تمامي مخاطبين وي ابراز داشتند كه به وي كاملا اعتماد دارند. بعد از اين كامدوسو تصميم اش را به تنهايي گرفت. تصميمي كه بيل كلينگتون در نيمه هاي شب پس از بازگشت از صرف شام به كاخ سفيد از آن مطلع گرديد. كامدوسو با ناديده گرفتن تمامي قواعد صندوق بين المللي پول نه تنها موقعيت خويش ، بلكه شهرت تا آن زماني نهادش را نيز به مخاطره انداخت و به كلينگتون پيغام داد كه صندوق بين المللي پول با ١٠ ميليارد دلار ديگر يعني در مجموع ٧،١٧ ميليارد دلار وام توافق دارد.

 

زمان كوتاهي بعد از آن آندره كروكرت مدير ارشد بانك توازن پرداخت هاي بين المللي كه اتحاديه ي بانك هاي مركزي جهان محسوب مي گردد به ريسك مشابهي دست زد. در شهر بازل مركز اين بانك ساعت ٧ صبح بود كه از سوي بانك فدرال آمريكا تلفني از كروكت سئوال شد آيا بانك وي حاضر است در برنامه ي دادن وام به مكزيت شركت نمايد؟ اگر چه كروكت فقط گفت كه در بانك توازن پرداخت هاي بين المللي در اين مورد كه آيا اتحاديه ي بانك هاي مركزي جهان مي تواند با ١٠ ميليارد دلار وارد عمل گردد يا نه بحث شده است ، ليكن همين حرف براي تلفن كننده ي واشنگتني  به نظر مي رسيد. (٥)

 

اكنون ديگر روبين و پانتا با خونسردي به "طرح ب "ي خود جامه ي عمل پوشانيدند. رئيس جمهورشان در ساعت ١٥،١١صبح بعد از تنها ٤ ساعت خواب جلسه ي مجمع ساليانه ي فرمانداران ايالات آمريكا را با يك خبر شگفت انگيز آغاز نمود. كلينگتون در ميان بهت و حيرت مخاطبين اش گفت كه با كمك صندوق بين المللي پول و بانك توازن پرداخت هاي بين المللي و دولت كانادا بدون نياز به تائيد

كنگره وامي به مبلغ ٥٠ ميليارد دلار در اختيار همسايه بحران زده شان نهاده است. مكزيك تمامي قروض خويش را پرداخت خواهد نمود.

 

بدين گونه در كمتر از ٢٤ ساعت چند مرد از فراز تمامي كنترل هاي پارلماني با پول هاي حاصل از ماليات كشورهاي صنعتي غرب پرداخت بزرگترين  وام تاريخ را بعد از سال ١٩٥١ ممكن نمودند. در تمامي طول تاريخ تنها در يك مورد و آن هم در مورد كمك هايي كه در چهارچوب "برنامه ي مارشال " ايالات متحده براي بازسازي خرابي هاي ناشي از جنگ دوم جهاني در اروپاي غربي وامي بيش از

اين داده شده بود. كامدسو به نمايندگي از طرف دست اندركاران عالي مقام تهيه ي اين وام از هيچ كوششي براي توجيه اين معامله خودداري نمي نمود. اين شهروند فرانسوي رهبر صندوق بين المللي پول در اين مورد مي گويد: مورد مكزيك "اولين بحران بزرگ دنياي جديد بازارهاي جهان فراگير شده ي ما بود." وي ناچار بوده است بدون توجه به بهاي اين كار وارد عمل گردد. زيرا در غير اين صورت :

 "يك فاجعه ي واقعي جهاني به وقوع مي پيوست."

 

ليكن منتقدين بسياري اين معامله ي چند ميليارد دلاري را به گونه ي ديگري تفسير مي نمايند. ريمر د وريس اقتصاددان بانك سرمايه گذاري نيويوركي جي. پي. مورگان كه در جهش اقتصادي مكزيك شركت نكرده بود، بي پرده از "نجات سرمايه گذاراني كه سفته بازي هايشان نادرست از آب درآمده بود" سخن مي گويد. (٦) نوربرت والتر رئيس اقتصاددان "دويچه بانك " آلمان نيز انتقاد خود را چنين جمله بندي مي كند: " نمي توان فهميد كه چرا ماليات دهندگان مي بايد سودهاي سرشار سرمايه گذاران (اوراق قرضه ي مكزيك) را تضمين نمايند." (٧) ويليام بويتر استاد اقتصاد در دانشگاه كمبريج مي گويدتمامي اين عمليات چيزي "جز يك هديه از سوي ماليات دهندگان به ثروتمندان " نبود.(٨) 

 

روشن است كه اين انتقادات دلايل كامدسو، روبين و همكاران اش را نفي نمي كنند. زيرا كه معامله ي مكزيك هردوي اين ها بود. يعني هم جلوگيري از يك فاجعه ي تاريخ اقتصاد به مصنوعي ترين اشكال ممكن و هم يك دستبرد گستاخانه به خزانه هاي مالياتي كشورهاي عضو صندوق بين المللي پول به نفع يك اقليت ثروتمند بود. رئيس صندوق بين المللي پول در جواب منتقدين اش مي گويد مسلم است كه اين وام چند ميليارد دلاري به نفع سفته بازان بوده است اما "دنيا در دست اين افراد است."

 

بحران مكزيك چهره ي نظم جديد جهان در دوران جهان فراگيري را به شكل كاملا واضحي نشان داد. بازيكنان اين ماجرا به گونه اي تاكنون بي سابقه نشان دادند كه جاافتادن اقتصاد جهان فراگير با چه شدتي آرايش قدرت جهان را تغيير داده است. ابرقدرت آمريكا، صندوق بين المللي قدرتمندپول و تمامي بانك هاي مركزي كشورهاي اروپايي چنان كه گويي با دست هايي نامرئي هدايت مي شوند، سر به اطاعت قدرتي فراتر كه نيروي نابودكننده اش ديگر غيرقابل تصور گشته است ، نهادند. قدرت بازار بين المللي دارايي.

 

 

 

از بريتون وودز تا سفته بازي آزاد

 

 

در بورس ها و اتاق هاي دادوستد بانك ها و بيمه ها، در صندوق هاي سرمايه گذاري و بازنشستگي يك طبقه ي جديد سياسي وارد صحنه ي جهاني قدرت گرديده است كه هيچ دولت ، هيچ نهاد توليدي و خواه ناخواه هيچ شهروند ماليات دهنده ي معمولي قادر به فرار از دست آن نيست. طبقه ي تجاري كه به صورتي جهان فراگير در حوزه ي ارز و اوراق بهادار موجي فزاينده از سرمايه هاي آزاد سرمايه گذاران را رهبري مي كنند و بدين وسيله قادرند مصون از هرگونه كنترل دولتي در مورد رفاه يا رنج تمامي ملت ها، تصميم گيرند.

 

عمليات "سپر پزو" تنها يكي از موارد برجسته ي قدرت اين طبقه ي جديد بود. ديگر سياستمداران و انتخاب كنندگان آن ها در سراسر جهان هرچه بيشتر متوجه ي اين موضوع شده اند كه چگونه بازيگران ناشناس بازارهاي دارايي سكان اقتصادشان را به دست مي گيرند و تنها نقشي كه براي آن ها به عنوان تماشاچياني ناتوان باقي مي ماند، سياست است. در سال ١٩٩٢ هنگامي كه چند صد مدير بانك و صندوق پول از شكل كار جورج سوراس ثروتمند بزرگ لهستاني الاصل پيروي نمودند و با ميلياردها دلار تصميم به پائين آوردن ارزش پوند انگليس و ليره ي ايتاليا گرفتند، بانك هاي مركزي انگليس و ايتاليا با وجود آن كه تمامي ذخاير دلار و مارك خود را وارد بازار نمودند، قادر به جلوگيري از سقوط پول هاي شان نگشتند. هر دو دولت سرانجام ناچار گرديدند ازسيستم ثابت پول اروپا كه براي آن ها مفيد بود، خارج شوند.

 

در ماه فوريه ١٩٩٤ هنگامي كه بانك فدرال آمريكا در تشريك مساعي با بازار سرمايه ي اين كشور بهره ي راهبر را افزايش داد، دولت آلمان فقط توانست تماشاگر اين امر باشد كه چگونه به ناگاه شركت هاي آلماني ، با وجودي كه سطح تورم پائين بود و بانك فدرال به اندازه ي كافي پول ارزان در اختيار بانك ها نهاده بود، مي بايد سودهاي بيشتري براي وام هاي خويش مي پرداختند. در بهار سال 1955 هنگامي كه ارزش دلار به پائين ترين سطح تاريخ خويش يعني ٣٥،١ مارك و يا ٧٣ ين ژاپن رسيد و صنعت صادراتي اين دو كشور را به زانو در آورد، دولت هاي ژاپن و آلمان نيز در مقابل انتخاب كنندگان خويش ناتوان جلوه گر مي نمودند.

 

از اين زمان به بعد روُساي دولت هاي بسياري كه توسط تجاري نامرئي به تنگنا افتاده بودند با جملاتي التماس گونه و ناسزاگويي هاي زير لب خود را تسليم نمودند. جان ميجر نخست وزير بريتانيا در آپريل ١٩٩٥ شكايت مي كرد كه نمي توان بر اين مسئله گردن نهاد كه وقايع بازارهاي مالي "با چنان سرعت و در چنان مقياس عظيمي در جريان باشند كه كاملا خارج از حيطه ي كنترل دولت ها و نهادهاي

بين المللي قرار گيرند."(٩) لامبرتو ديني رئيس جمهور گذشته ي ايتاليا كه خود به هر جهت در گذشته مديركل بانك مركزي كشورش بوده است در تاييد حرف ميجر مي گويد:"به بازارها نبايد اجازه داد كه كل سياست اقتصادي يك كشور را از پايه ويران نمايند."(١٠)

از نظر ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه مجموعه ي بازار مالي سزاوار سرزنش است. در يك كلام وي فرقه ي تاجران را "ايدز اقتصادي جهان " نام نهاده است."(١١)

 

ليكن اين توطئه ي اجتناب پذير اصولا توطئه نيست. زيرا هيچ سنديكايي از بانكداران سودجو دستي در آن ندارد. در هيچ كجا دواير مخفي در پستوي اتاق ها جلسه اي نمي گذارند تا پول كشوري را ضعيف و يا نرخ سهام را در بورسي بالا برند. آن چه در بازارهاي پول صورت مي گيرد از يك منطق كاملا قابل درك پيروي مي نمايد كه مسبب اصلي آن خود دولت هاي كشورهاي صنعتي مي باشند.

آن ها از شروع سال هاي دهه ي هفتاد به نام مكتب اقتصادي مقدس بازارهاي آزاد و نامحدود به طور اصولي تمامي موانعي را كه بر سر راه مراوده ي پول و سرمايه بود و سرمايه ها را قابل هدايت و در نتيجه قابل كنترل مي نمود، از ميان برداشتند. و اكنون هم چون كارآموزان درمانده ي فن جادوگري ديگر قادر به كنترل ارواحي كه مسئولين پيشين دولت هاي شان آن ها را احضار نموده اند، نمي باشند.

 

آزاد نمودن پول از محدوديت هاي كنترل دولتي با از ميان برداشتن نرخ ثابت تبديل پول كشورهاي بزرگ صنعتي در سال ١٩٧٣ آغاز گرديد. تا آن زمان قوانين سيستم بريتون وودز حاكم بودند. اين سيستم را كشورهاي پيروز گشته در جنگ جهاني دوم از طريق عقد قراردادي در مورد نظم بين المللي پول در ماه ژوئيه ١٩٤٤ در دهكده ي كوهستاني بريتون وود واقع در ايالت نيو همشاير به وجود آوردند كه تقريبا مدت سي سال ثبات پولي كشورها را باعث گرديد. در اين سيستم براي پول تمامي كشورهاي عضو اين پيمان يك ارزش ثابت نسبت به دلار مقرر گرديده بود. دلاري كه بانك مركزي آمريكا تضمين نموده بود آن را هر زمان با طلا معاوضه نمايد. در عين حال تجارت پول تحت نظر دولت ها بود و در اغلب كشورها تبديل پول به ارزهاي خارجي و يا انتقال پول به خارج ملزوم به اجازه ي كتبي دولت بود. اين سيستم به عنوان جوابي بود به شرايط آشفته ي حاكم در سال هاي دهه هاي بيست و سي كه به واكنش هاي دفاعي سركش ملي ، حمايت گرائي ها و سرانجام جنگ ختم گرديدند.

 

اما صنعت شديدا توسعه جو و بانك هاي بزرگ اين كنترل ديوان سالارانه را ترمزي مزاحم مي دانستند. ايالات متحده ، جمهوري فدرال آلمان ، كانادا و سوئيس از سال ١٩٧٠ كنترل مراودات سرمايه را از ميان برداشتند. بدين طريق سد شكسته شد. اكنون ديگر سفته بازان يعني تجاري كه قيمت پول ها را بر طبق امكانات مختلف ارزيابي مي كردند، نرخ ارزها را ميان خود تعين مي نمودند. بدين طريق سيستم نرخ ثابت ارزها از هم پاشيده شد.

 

هم زمان با اين تمامي كشورهاي ديگري كه هنوز از سياست كنترل بازار پيروي مي كردند، تحت فشار قرار گرفتند. كنسرن هاي اين كشورها شكايت داشتند كه از دسترسي به سرمايه هاي خارجي با سودهاي پائين محروم مي باشند. در سال ١٩٧٩ انگليسي ها آخرين محدوديت ها را از ميان برداشتند. ژاپن سال بعد راه انگليس را در پيش گرفت. حساب بقيه را صندوق بين المللي پول و بازار مشترك اروپا رسيدند. رهبران بازار مشترك اروپا در سال ١٩٨٨ با اعتقاد راسخ به افزايش رفاه از طريق آزادي اقتصاد بدون مرز،  بازارهاي بي حد و مرز را به وجود آوردند. در ماه ژانويه ي ١٩٩٠ ايتاليا و فرانسه نيز در راه جامه ي عمل پوشانيدن به اين به قول پتر اشميت كميسارياي بازار مشترك " بزرگترين بي نظمي تاريخ اقتصاد"  مرادوده ي ِ پول و سرمايه را آزاد نمودند. اسپانيا و پرتقال تا سال ١٩٩٢ مقاومت كردند.

 

آن چه كه رهبران هفت كشور بزرگ صنعتي غرب براي تحقق روياهاي اقتصادي شان تصويب نمودند به تدريج به ساير كشورهاي جهان نيز قبولانده شد. براي اين كار صندوق بين المللي پول كه در شوراي نظارت اش حرف آخر را هفت كشور بزرگ صنعتي جهان مي زنند، بهترين وسيله بود. قدرتمندان اين صندوق در ده سال گذشته به هر كشوري كه وام دادند، اين وام را با اين شرط دادند كه كشور مزبور نرخ پول اش را متغير نمايد و درهايش را به روي مراودات بين المللي سرمايه بگشايد.

 

تنها از طريق اين سياست هدفمند و قوانين تصويب شده توسط دولت ها و مجلس هاي غالبا به شكل دمكراتيك انتخاب شده بود كه آن سيستم خود مختار اقتصادي "بازار دارايي " كه دانشمندان علوم سياسي و اقتصاددانان ديگر به آن به مثابه يك نيروي مافوق طبيعي مي نگرند، توانست قد به قدم رشد يابد. اكنون ديگر ملت هاي جهان را هيچ چيزي از مكتب ها و موزيك پاپ گرفته تا سازمان هاي بين المللي و يا حتا محيط زيست به اندازه ي شبكه ي الكترونيكي دستگاه جهاني پول بانك ها، بيمه ها و صندوق هاي سرمايه گذاري به هم نزديك نمي كند.

 

 

 

شكار سود با سرعت نور

 

 

 

در ده سال گذشته معاملات دنياي دارائي با استفاده از اين شبكه ي الكترونيكي جهاني  به گونه اي انفجار آميزي رشد نموده اند. از سال ١٩٨٥ درآمدهاي حاصله از تجارت ارز و اوراق بهادار بين المللي بيشتر از ده برابر گرديده است. طبق تحقيقات بانك توازن پرداخت هاي بين المللي امروزه به طور متوسط در يك روز تجارت ارز بيش از يك و نيم بيليون دلار پول دست به دست مي گردد.

رقمي با دوازده صفر كه تقريبا برابر مقدار توان اقتصادي ساليانه ي آلمان و يا چهار برابر هزينه ي كل نفت خام ساليانه ي جهان است.(١٢)  درآمدهاي حاصل از سهام ، وام هاي كنسرن ها، قروض دولتي و انواع بي شماري از قراردادهاي ويژه يعني قراردادهاي به اصطلاح اشتقاقي نيز به همين مقدار مي باشند.

 

تا ده سال پيش هنوز در فرانكفورت بازاري ويژه ي قراردادهاي آلمان فدرال و در لندن  براي سهام كارخانجات انگليس و در شيكاگو براي معاملات مدت دار وجود داشت كه هر كدام از آن ها تابع قوانين خاص خويش بودند. امروزه تمامي اين بازارها بلاواسطه به يكديگر مربوط اند. لرقام نرخ تمامي بورس ها در هر نقطه ي جهان هر لحظه قابل دريافت مي باشند و دريافت كنندگان اين ارقام بر پايه آن ها به

خريد و فروش سهام مي پردازند. نرخ اين سهام به نوبه ي خود فورا به عنوان بهاي "خريد" و "فروش " جديد دوباره به اكناف جهان فرستاده مي شوند. از اين جهت است كه پائين آمدن نرخ سودپول در آمريكا در آن سوي جهان يعني در مالزي فورا باعث افزايش قيمت سهام مي گردد. زيرا هنگامي كه سرمايه گذاري در اوراق قرضه ي ايالات متحده ديگر چندان مقرون به صرفه نباشد، سرمايه گذاران به سهام خارجي روي مي آورند. يا آن كه هنگامي كه ژاپن پول هايي با نرخ كم به بانك هايش قرض مي دهد، ممكن است بهاي اوراق بهادار آلمان افزايش يابند. زيرا اين بانك ها ين هاي وام گرفته را با مارك تعويض نموده و با سرمايه گذاري آن در اوراق پرسودتر آلماني بدون هرگونه ريسكي سودهاي خوبي مي برند. درست به همين خاطر هر كس كه بخواهد پول و يا سرمايه اي وام بگيرد، حال خواه يك

دولت ، يك كنسرن و يا فرد ممعمولي كه قصد ساختن خانه اي را دارد، فورا وارد يك رقابت جهاني با تمامي بدهكاران بالقوه ي ديگر مي گردد. تعين كننده ي نرخ سود بازار سرمايه ي آلمان نه موقعييت اقتصاد و نه بانك مركزي اين كشور بلكه  فقط نظر پولسازان حرفه اي است كه به قول نشريه ي اكونوميست هم چون "ارتشي مجهز به دستگاه هاي الكترونيكي " بيست و چهار ساعته درگير مسابقه اي

جهاني با هدف دسترسي به بهترين سودها مي باشند. شكارچيان سود با سرعت نور در شعبه هاي فراوان  يك شبكه ي اطلاعاتي جهاني در حركت اند. - يك آرمانشهر پر انشعاب الكترونيكي كه از پيچيده ترين معادلات رياضي نيز پيچيده تر مي باشد. - از دلار به ين ، از ين به فرانك سوئيس و بعددوباره بازگشت به دلار- و بدين طريق در عرض چند دقيقه تجار ارز از بازاري به بازار ديگر و از يك طرف معامله مثلا در نيويورك به طرف معامله ي ديگري در لندن و يا هنگ كنگ روي مي آورند و قراردادهايي چند صد ميليون دلاري منعقد مي كنند. به همين طريق نيز مديران صندوق هاي پول اغلب در عرض چند ساعت ميلياردها سرمايه ي مشتريان خويش را ميان سهام و بازارهاي مختلف جابجا مي كنند. اوراق بهادار آمريكايي با فشار يك دكمه به اوراق قرضه ي انگليس ، سهام كارخانجات ژاپني و يا اوراق قرضه ي دولت تركيه كه به مارك آلمان صادر گرديده اند، تبديل مي گردند. در كنار ارزها بيش از ٧٠ هزار نوع اوراق بهادار مختلف در معرض خريد و فروش مي باشند. بازاري رويايي با شانس ها و ريسك هايي بينهايت زياد.

 

هر يك از تجار پول مي بايد براي هضم اين سيل ارقام توانايي هاي بالايي در بررسي اطلاعات از خود نشان دهند. يكي از اين افراد پاتريك اسلاف ٢٩ ساله است. وي به همراه ٤٠٠ تن همكاران اش همه روزه ده ساعت تمام بدون هرگونه استراحتي در سالن بزرگ تجارت بانك سرمايه گذاري لندن  مي نشيند و معاملات اين بانك را با فرانك سوئيس رهبري مي كند.

 

محل كار وي يك كيوسك سه متري غيرمحسوس واقع در سالن نيمه تاريكي است كه غرق در همهمه و فريادهاي دستور مانندي مي باشد. بر روي سطح كوچك پشت سرش ٣ صفحه ي تصوير و دو بلندگو نصب گرديده اند كه بدون انقطاع ارقام جديد را به صورت سمعي و بصري به اطلاع وي مي رسانند. در طرف راست وي يك چتر رنگارنگ شركت رويتر كه شركت طراز اول توليد وسايل الكترونيكي بازار دارايي مي باشد، نصب گرديده است. رويتر از يك خبرگزاري معمولي به سازمان دهنده ي اصلي بازار الكترونيكي رشد يافته است و ساليانه بيش از يك ميليارد مارك سود مي برد. اسلاف از طريق خطوط ارتباطي ماهواره هاي خصوصي و يك رايانه ي عظيم رويتر در دوشلند لندن با ٢٠ هزار مركز دارايي و تمامي بازارهاي بزرگ بورس دنيا در ارتباط است.(١٣)

 

بر روي صفحه هاي تصوير در آن واحد نرخ آخرين سه عرضه و تقاضاي فرانك سوئيس ، بالاترين و پائين ترين نرخ يك ساعت گذشته ي تمامي پول هاي جهان و هم آخرين اخبار دنياي دارايي و پول ديده مي شوند. اسلاف مي تواند با گرفتن يك شماره ي مخصوص با هر شركت كننده يي در بازار بورس تماس برقرار نمايد و فورا يك معامله انجام دهد. ليكن وي اجازه ندارد تنها به اطلاعات فوق قناعت

نمايد و مي بايد به نرخ هايي كه دوتن از دلالان بورس شركت اش مستقلا از طريق بلندگو به اطلاع اش مي رسانند، نيز توجه داشته باشد. هر چند دقيقه يك بار خود او از طريق تلفن و يا رايانه چيزي به بازار عرضه مي كند. اگر يكي از دلالان مشتريان اش آن چه را كه وي عرضه كرده است بخواهد، تلفن زنگ مي زند.

 

اين قيمت يابان انساني از طريق سيستم هاي الكترونيكي رويتر و اي. بي. اس. با هم در رقابت اند. اي. بي. اس. يكي از شركت هاي رقيب رويتر است كه به يك اتحاديه ي بانكي بين المللي تعلق دارد. افراد اي. بي. اس. نيز هر عرضه اي را كه دريافت مي نمايند فورا به صورت ناشناس به روي صفحه ي تصوير منتقل مي نمايند. اسلاف از طريق صفحه ي تصوير اي. بي. اس. كه در طرف چپاش قرار دارد

قادر است در "زماني واقعبينانه " يعني فورا بالاترين قيمت هاي تقاضا و همچنين پائين ترين قيمت هاي عرضه ي فرانك سوئيس را به دلار و مارك كه در اين سيستم ارائه مي شود، در دسترس داشته باشد. آن چه در اين ميان مهم است و از اين رو نيز با خط سياه بر روي زمينه اي زرد نوشته شده است ، اعداد سوم و چهارم اعشاري مي باشند كه دائما در حال تغييراند. اگر اسلاف دكمه ي "باي " را فشار دهد رايانه مشخصات عرضه كننده را اعلام نموده و به طور خودكار با وي رابطه برقرار مي نمايد.

 

اسلاف مي گويد در اين پنجشنبه ي ماه ژانويه ١٩٩٦ "بازار خيلي عصبي است." وي قبل از شروع كارش روزنامه ي اطلاعات داخلي بخش اقتصادي شركت شان را مطالعه كرده است. يكي از مسائل تعيين كننده در اين روز نتيجه ي جلسه ي مديريت بانك فدرال آلمان در فرانكفورت خواهد بود. اگر اين بانك نرخ بهره ي راهبر را باز هم تقليل دهد دلار و فرانك سوئيس باز هم بيشتر ترقي خواهند نمود.

اما گمان نمي رود كه آلماني ها اجازه ي چنين كاري را به خود بدهند. زيرا كوه قروض دولت بسيار بلند است و ترس بانك فدرال از تورم عاملي تعيين كننده در معاملات پول است. از اين رو نيز اقتصاددانان شركت معتقد نيستند كه تغييري در بهره ي راهبر آلمان داده شود. اسلاف اين نظر را تائيد مي نمايد و بر روي قوي تر گشتن مارك حساب مي كند.

 

وي بعد از نيم ساعت بازار را مي آزمايد و "هفتاد مارك " به ازاي "٥٧٥ فرانك سوئيس " از بانك او. ب. اس. سوئيس مي خرد. اسلاف با يك قلم الكترونيكي به سرعت بر روي نقاط تماس كوزوله مشخصات معامله اي را كه كرده است به سيستم مدار بسته ي شركت مي دهد.

٧٠ ميليون مارك به ازاي ٥،٥٧ ميليون فرانك سوئيس . كمي بعد صداي يك " فاچ" بلند به گوش مي رسد و اين بدان معني است كه مارك يك هزارم فرانك تنزل نموده است. بدين ترتيب اسلاف -موقتا- هفت هزار فرانك ضرر نموده است. ليكن "بوبا" ، نامي كه دست اندركاران بورس به بانك فدرال آلمان داده اند، هم پيمان وي مي باشد. زيرا خبر مي رسد كه نرخ سود راهبر در آلمان تغييري نخواهد نمود. از اين رو نيز مارك ترقي مي كند و بدين گونه در عرض چند ثانيه اسلاف دو برابر زيان قبلي خويش سود مي برد. اسلاف با احتياط عمل مي نمايد و فورا مارك هاي خريده شده را مي فروشد و دقيقه اي استراحت مي كند.

 

اسلاف اين شغل اعصاب خرد كن را مسابقه اي با قوانين آهنين مي نامد و خود را سرباز كوچكي مي داند كه با موج بازار در حركت است. وي مي گويد: "حتي بازيگران بزرگ" مثل سيتي بانك نيويورك "نيز قادر نيستند به تنهايي نرخ ها را به حركت درآورند." زيرا بازار خيلي بزرگ است.

 

كار تاجر ارز هنوز ساده است زيرا براي وي فقط زمان حال مهم است. در آن سوي سالن همكاراني از وي نشسته اند كه با معاملات اشتقاقي سروكار دارند. كار آن ها به آينده مربوط مي گردد. به عبارت دقيق تر با قيمت هايي كه اكثريت شركت كنندگان در بازار سهام ، اوراق بهادار و يا ارزها در ٣ تا ٦ ماه و يا حتي يك سال آينده انتظار آن ها را دارند. آن ها با محصولاتي به نام هاي سواپ، كولا، فوتور، اوبسيون ، دينگو و زبرا سروكار دارند. هر ماه محصول جديدي وارد بازار مي گردد. نقطه ي اشتراك همه ي اين محصولات اين است كه ارزش همه ي آن ها ارزشي اشتقاقي است يعني بر پايه ي نرخ هايي استوارند كه امروزه و يا بعدها براي اوراق بهادار حقيقي و ارزها پرداخت مي شوند.

 

در اين سيستم براي آن كه در اقتصاد آلمان سرمايه گذاري نمود نمي بايد حتما سهام آلماني خريد، بلكه تنها كافي است كه بهاي آينده ي سهام آلمان را حدس زد و در صورتي كه در زمان مقرر شاخص بهاي سهام آلمان بالاتر از مقدار حدس زده شده باشد، اين تفاوت قيمت سود مشتري از اين معامله خواهد بود. در چنين معامله هايي بانك ها مي توانند خود را توسط يك قرارداد متقابل و يا موجودي سهام شان در مقابل زيان هاي احتمالي بيمه نمايند. اگر مشتري مايل باشد مي تواند به طور هم زمان خود را با يك اوبسيون در مقابل نوسانات بهاي مارك بيمه كند و با يك "سواپ - بهره " بهره ي يك وام دراز مدت اش را در مقابل بهره ي يك وام كوتاه مدت معاوضه نمايد و برعكس. مزيت شگفت انگيز چنين معاملاتي نسبت به معاملات واقعي اين است كه فاقد ريسك هاي ناشي از سقوط ارزش پول و يا مسامحه ي صاحبان اوراق بهادار و ارزها مي باشند. يعني خود ريسك هم به كالايي تجاري تبديل مي گردد.

 

سابقا اين معاملات مدت دار و پر ريسك تنها به عنوان نوعي بيمه براي اقتصاد واقعي تلقي مي گرديدند. مثلا صادر كنندگان مي توانستند از اين طريق از سرمايه ي خود در مقابل نوسانات پول كشورهاي طرف معامله شان حفاظت كنند. آن گونه كه الكساندر لامفاتوسي با رضايت خاطر مي گويد "از زمانيكه ظرفيت رايانه ها تقريبا نامحدود گشته است ، معاملات اشتقاقي كاملا خودمختار گرديده اند و يك "دوران انقلاب دارايي " را باعث گرديده اند. (١٤)

 

مدت هاست كه تمام مراكز بزرگ دارايي بورس ويژه اي نيز براي معاملات مدت دار داير نموده اند. از سال ١٩٨٩ تا سال ١٩٩٥ ارزش صوري معاملات مدت دار در هر دو سال دوبرابر گرديده است و در مقياس جهاني به رقم غير قابل تصور ٤١ ميليارد دلار رسيده است.(١٥)

 

تنها خود اين رقم بيان كننده ي تغيير شكل غير قابل تصور معاملات پول است. فقط دو تا سه درصد اين معاملات در خدمت حفظ صنعت و تجارت است. تمام قراردادهاي ديگر شرط بندي هاي سازمان داده شده ي ميان دلالان بازار است. الگوي اين معاملات چنين است:"شرط مي بندم كه " داون جونز"(سهام ده عدد از بزرگترين موسسات اقتصادي آمريكا) سال ديگر ٢٥٠ امتياز از مقدار كنوني اش بيشتر خواهد بود. اگر چنين نشد من فلان مقدار مي پردازم." روشن است كساني كه چنين شرطبندي هايي مي كنند نسبت

به كساني كه به يك قمارخانه مي روند يك مزيت دارند و آن اين است كه در هنگام بستن قرارداد فقط مبلغ كمي مي پردازند.مشكل واقعي در چنين معاملاتي زماني نمايان مي گردد كه مي بايد به قرارداد عمل شود. البته غالب تجار با قراردادهاي متقابل ريسك زيان خويش را تقليل مي دهند. از اين رو نيز نرخ واقعي بازار قراردادهاي مدت دار تنها بخش كوچكي از ارزش صوري آن ها مي باشد. ليكن در عوض

اين قراردادها پيشامدهاي بازار را از اساس تغيير داده اند. ديگر جابجايي هاي كوچك سرمايه نيز باعث حركت هاي بزرگ نرخ مي گردند و در نهايت انتظارات جمعي تجار، خود به يك شدت فيزيكي بدل مي گردند.

 

توماس فيشر رئيس بخش تجاري دويچه بانك آلمان كه خود سال ها بر "ببر مارك " سوار بوده است مي گويد: "دنياي دارايي خود را از طريق  معاملات مدت دار از دنياي واقعا موجود مستقل نموده است." روابط اقتصادي عيني يعني رابطه ي ميان بهره ي راهبر و نرخ اوراق بهادار وزنه ي خويش را هرچه بيشتر از دست مي دهد. آن چه كه بيشتر به حساب مي آيد در انتظار اين مسئله بودن است كه "ديگران چه مي كنند. مهم اين نيست كه چرا نرخي افزايش مي يابد، بلكه مهم اين است كه اصولا چرا نرخي مي تواند افزايش يابد." و اين امر را از قبل پيش بيني نمود. به عنوان مثال مدت هاست كه بهاي اوراق بهادار آلمان ديگر نه توسط دلالان سهام بانك هاي آلماني ، بلكه توسط يك گروه رنگارنگ از دلالان بازارهاي بورس مدت دار لندن كه دوسوم قراردادهاي "اوراق مدت دار آلمان " را انجام مي دهند، تعيين مي گردد. به خاطر چنين مكانيسمي طيف نوسانات تمام نرخ ها كه در زبان ويژه ي بازار دارايي "تبخير" ناميده مي شود شديدا افزايش يافته است. 

 

اين ريسك خود توليد نموده ي تجار معاملات اشتقاقي بيش از همه براي بانك هاي بزرگ كاسبي پر رونقي به وجود آورده است. دويچه بانك آلمان به تنهايي ساليانه يك ميليارد مارك از معاملات اشتقاقي سود مي برد. ترازنامه ي ساليانه ي بانك ها بيانگر اهميت روز افزون معاملات اشتقاقي و تغيير نقش بانك ها در دنياي مالي جهان فراگير مي باشد. براي بانك ها اداره كردن پس اندازها و دادن وام ديگر

اهميت خود را از دست مي دهد. بسياري از كنسرن ها مدت هاست كه خود ديگر بانك خود هستند. يكي از اين كنسرن ها كنسرن معروف زيمنس است كه از تجارت پول بيشتر سود مي برد تا از فروش توليدات صنعتي  معروف اش. صدها كنسرن ديگر وام هاي مورد نياز خويش را از اين طريق به دست مي آورند كه خود در مقياسي جهاني با اوراق بهادار معامله مي كنند. براي بيشتر بانك ها و بيمه ها به استثناي غول هاي نيويوركي و توكيوئي كه واقعا در سطحي جهاني فعال اند، تنها نقش تسمه ي انتقال حركت ماشين بازارها باقي مي ماند. بخش تجارت اين بانك ها و بيمه ها فقط نقش مزدوران ارتش الكتروني مالي را بازي مي كنند. فرماندهان اين ارتش اما دستورات خويش را از جايگاه هاي عالي تريصادر مي نمايند. آن ها در اتاق هاي روساي شركت هاي سرمايه گذاري و صندوق هاي بازنشستگي نشسته اند. شركت ها و صندوق هائي كه در ده سال گذشته با درصد رشدي دو رقمي به محل هاي واقعي انباشت سرمايه ي جهاني تبديل گشته اند. تنها شركت هاي سرمايه گذاري آمريكايي نزديك به ٨٠٠٠ ميليارد دلار پس انداز را اداره مي كنند و از اين طريق بزرگترين سرچشمه ي جريان بي نهايت و نااستوار سرمايه اند.(١٦)

 

 

 

خانه ی عروسكي كوچك كاخ سفيد

 

 

 

استيو ترنت جزو خبرگان اين حرفه است. (١٧) وي به همراه دومديركل ديگر، يك شركت سرمايه گذاري ويژه ي سرمايه گذاري هاي بسيار زيركانه ليكن پر ريسك را اداره مي كند. شركتي كه براي سهام داران اش دائما سودهائي با درصدهاي دو، سه و يا حتي چهار رقمي كسب مي كند. ترنت و همكاران اش از درون يك دفتركار لوكس در ساختماني واقع در خيابان كونكتيكات نبش (ها- استريت) كه با سنگ مرمر قهوه اي زنگ و چوب هاي كمياب تزئين شده است وقايع جهان را زير نظر دارند. اين ساختمان بهترين نشانه ي مشخص دوران جديد است. زيرا تا چند سال قبل در اين محل بسيار مورد توجه پايتخت ايالات متحده دفتر امور اداري نهاد لژيون صلح كه ده ها سال آمريكائيان مشتاق انجام كارهاي اجتماعي را به سراسر جهان گسيل مي داد، قرار داشت. نهادي كه با " اداره ي خدمات ويژه ي كشورهاي درحال رشد" آلمان قابل مقايسه است. در سال هاي دهه ي هشتاد يعني زماني كه مراكز شهرهاي آمريكاي شمالي دوباره رونق گرفتند، اين ملك ارزشمند به سفته بازان فروخته شد و به جاي آن يك ساختمان مجلل دفاتر كار بنا گرديد كه تا كنون به خاطر معماري زيبايش _چون تيم هاي ملي آمريكا در مسابقات المپيك _ مشغول جمع آوري مدال مي باشد. در طبقه ي هم كف اين ساختمان رستوران مجلل "اووال روم " قرار دارد كه نام اش كنايه اي عمدي از "اووال آفيس " مشهور كاخ سفيد مي باشد. 

 

در همان طبقه اي كه دفتر كار ترنت قرار دارد كاركنان كنسرن ارتباطي عظيم تيم وارنر نيز دورنمايي سمبل گونه را در جلوي ديدگان خويش دارند. از درون پنجره هاي رنگي دفاتر كار آن ها محل اقامت بيل كلينگتون در خيابان پنسيلوانيا هم چون يك خانه ي عروسكي كوچك به چشم مي آيد. از چشم انداز مديران دنياي مالي و ارتباطات مستقر در اين ساختمان حتي كاخ غول آساي سفيد رنگ وزارت دارايي نيز هم چون كلبه اي محقر به نظر مي رسد. در مقايسه با اين ساختمان حد اكثر ستون مرمرين غول آساي بناي يادبود جورج واشنگتن اولين رئيس جمهور و مرد بسيار ثروتمند آمريكا، مي تواند عرض اندام نمايد.

 

ترنت از درون دفتر كار مجهز به همه نوع وسائل لكترونيكي اش به گونه اي راحت ليكن پر دقت وقايع جهان را پيگيري مي نمايد تا دو ميليارد دلار سرمايه ي مشتريان اش را از طريق مجراهاي صحيحي هدايت نمايد. در دفتر كار او نيز يك صفحه ي تصوير رويتر جاي گرفته است. او نيز در دفترش يك بلندگو دارد كه ميكروفون سياهرنگاش هم چون يك چراغ روميزي از ميان صفحه هاي تلويزيون و

رايانه سرك مي كشد. از طريق اين ميكروفون نزديك به صد تن از همكاران اش در تمامي دنيا و در درجه ي اول در بورس هاي توكيو، لندن و نيويورك مي توانند صداي وي را بشنوند. بدين طريق وي قادر است در عرض چند ثانيه ميلياردها دلار سرمايه را بگونه اي غير محسوس ليكن موثر جا به جا نمايد.

 

اگر كنگره ي آمريكا كه در آن سوي خيابان پنسيلوانيا قرار دارد جلسه داشته باشد، يك چشم ترنت هميشه به صفحه ي تلويزيوني است كه بحث هاي كنگره را به طور مستقيم پخش مي نمايد. وي بر خلاف پاتريك اسلاف علاقه اي به سودهاي چند ثانيه اي ناشي از سفته بازي هاي روزانه در بورس ها و بازار هاي داخلي ندارد. طرز كار ترنت بيشتر شبيه برآوردهايي است كه سازمان هاي امنيتي و جاسوسي 

از اوضاع جهان در اختيار دولت هاي شان قرار مي دهند.   

 

وي ساليانه پنج تا ده بار براي يك تا دو هفته به مهمترين بازارها و مناطق از لحاظ اقتصادي در حال ترقي جهان سفر مي نمايد. در اين مناطق وي در مورد هر جنبه ي قابل تصور زندگي اقتصادي كشورها تحقيق مي نمايد. تقريبا هيچ دري بر روي وي بسته نمي ماند، زيرا طرفين صحبت وي در صنايع و دولت ها و بانك هاي مركزي از ارزش بينهايت زياد اين راهنماي جريان سرمايه هاي فرامليتي به

خوبي آگاه اند. ترنت در تماس هايش به دنبال اعداد و پيش بيني هاي متكي بر رياضيات نيست و مي گويد: "هر كسي از طريق رايانه اش به ارقام روز دسترسي دارد. آن چه اما مهم است فضا و تضادهاي سياسي نهاني و تاريخ و باز هم تاريخ است. هر كس كه تاريخ يك كشور را بشناسد بهتر مي تواند دريابد كه در هنگام  بحران هاي شديد چه اتفاقاتي در آن كشور روي خواهد داد." اين سفته باز به صورتي كاملا دقيق و خونسرد در پي كشف حدسيات نادرست دولت ها و رقباي معتقد به رايانه اش مي باشد. وي يك چنين موقعيتي را در پائيز ١٩٩٤ به دست آورد. در اين سال وضع اقتصادي جهان رو به بهبود بود. در مورد اقتصاد آلمان پيش گوئي ها بسيار خوب بودند. از اين رو نيز بازار بر روي بالا رفتن ارزش پول آلمان حساب مي كرد. ترنت امروزه با خوشحالي مي گويد: "اما اين حسابي كاملا احمقانه بود. زيرا همه ي ما مي دانستيم كه آلمان قادر نيست بر درصد بالاي بيكاري اش غلبه نمايد و باز هم اين را مي دانستيم كه شركت هاي آلماني ناچار بودند هر دلار كسب كرده در خارج را به مارك تبديل نمايند تا قادر گردند مخارج خود را در آلمان تامين نمايند." از اين رو اين امر بر روي بالا رفتن ارزش مارك و فروكش نمودن سريع روند اقتصادي و تنزل بهره تاثير مي نهاد. جريان وقايع به وي حق دادند. وي با خريد مقادير بسيار زيادي مارك و اوراق بهادار آن به قيمت هايي پائين و به صورت مدت دار، موفق گرديد "يكي از موفقيت آميزترين سفته بازي هاي سال هاي گذشته را انجام دهد." اين اوراق مي بايد سه ، شش ، و يا حتي دوازده ماه بعد به فروش مي رسيدند و براي ترنت اضافه ارزشي معادل ده درصد به همراه داشتند.

 

مسلم است كه بيشترين پول تنها نصيب آن كس مي گردد كه -هم چون شركت هاي سرمايه گذاري- فقط سرمايه هاي مشتريان شان را سرمايه گذاري نمي كنند، بلكه با وام هاي كوتاه مدت سرمايه ي خود را چند برابر مي كنند. البته ريسك اين شكل كار بسيار بالا است ، ليكن اگر تخميني كه زده شده است درست از كار درآيد به سرعت پنجاه در صد سود براي سرمايه گذاران كسب مي گردد و مديريت شركت مي تواند در ظرف چند روز فوق العاده اي برابر حقوق ساليانه اش دريافت نمايد. زماني كه شركت هاي سرمايه گذاري و بانك هاي ديگر نيز به اين استراتژي سرمايه گذاري به پيوندند، از آنجا كه خود قادرند بر روي رشد نرخ هاي تخمين زده شده تاثير بگذارند، مي توانند ميلياردها دلار سود ببرند. ترنت و همكاران اش در چند سال گذشته بارها موفق به اين كار شده اند. نرخ اوراق بهادار شركت آن ها از سال ١٩٨٦ تا ١٩٩٥ حدود ١٢٢٣ در صد افزايش يافته است. با اين حساب سرمايه ي هر يك از سهامداران اين شركت ساليانه به طور متوسط دو برابر گرديده است.

 

بگفته ي تئو وايگل (وزير دارائي آلمان) در سال هاي ١٩٩٢ و ١٩٩٣ كه سفته بازها دروازه ي سيستم پولي اروپا را از پاشنه درآوردند، به همين گونه عمل شد. در آن زمان نيز پول سازان حرفه اي به طور عمده سرمايه هاي وام گرفته شده را به كار انداختند. آن ها بار ديگر سودهايي را به دست آوردند كه در اقتصاد توليدي هرگز ممكن نيست. تنها تفاوت موجود در اين مورد مشخص اين بود كه رقابت نه ميان ديگران بلكه ميان خود پانزده كشور اروپايي و مسئله نه تنها بر سر پول ، بلكه بيشتر از هر زمان ديگري بر سر جنگ قدرت ميان بازار و دولت بود.

 

ادامه دارد

 

socialistha@ois-iran.com

www.ois-iran.com