مصاحبه با شادی
صدر
در باره جنبش زنان در ايران
پرسشگر: مهيندخت مصباح
شادی صدر سردبير نشريه الکترونيکی زنان
ايران و از فعالان جنبش اجتماعی زنان است که علاوه بر سخنرانی در مراسم مختلف
بزرگداشت هشت مارس ، در اجتماع جداگانه ای که شامل يک تريبون آزاد بود نيز شرکت
فعال داشت . دويچه وله صدای آلمان طی گفتگويی تلفنی به طرح چند پرسش از خانم صدر
پرداخت
.
صدای آلمان: خانم صدر، مراسم امسال روز
زن جنبه ای تاريخی داشت و شما از سخنران های اصلی گراميداشت هشت مارس در تهران
بوديد. لطفا توضيحات بيشتری درباره کم و کيف مراسم بدهيد.
صدر: امسال مراسم هشت مارس به طور گسترده تری در
تهران و بسياری شهرستان ها و بيشتر از طرف انجمن ها و گروهها و نهاد های غير دولتی
زنان برگزار شد. ما دو مراسم در روز پنچشنبه و دو مراسم در روز جمعه داشتيم و روز
شنبه هم در پارک لاله تجمع کرديم که بزرگترين و مهمترين مراسمی بود که امسال
برگزار شد. ديروز هم در دانشگاه تهران دو برنامه جداگانه بود و تا آخر هفته باز هم
مراسم مختلفی به همين مناسبت برگزار خواهد شد. تم اصلی بيشتر اين برنامه ها، مسائل
زنان در ايران بود. بيشترسخنرانان به مسائل حقوقی زنان پرداختند و برخی هم به
مسائل فرهنگی و در تريبون آزادی که در پارک لاله برقرار شد موضوع اصلی بر لزوم صلح
و مخالفت با جنگ عراق و هر کجای ديگر دنيا دور ميزد که البته سخنران ها مسائل زنان
ايران را هم مطرح کردند.
صدای آلمان: يکی از عمومی ترين مشکلاتی
که زنان ما با آن روبرو هستند خشونت در خانواده است. چه تعداد خانه امن در تهران
وجود دارد و اصولا طرح تلفن بحران و ايجاد اين خانه ها از سوی دولت حمايت ميشود ؟
صدر: متاسفانه هيچ خانه امنی، نه در تهران و نه
هيچ کجای ديگر ايران وجود ندارد. در حاليکه در تبليغات دولتی و به خصوص در گزارشی
که اخيرا به کميسيون بين المللی مقام زن درسازمان ملل ارائه شده ، عنوان شده که در
ايران خانه های امن برای حمايت از زنان خشونت ديده وجود دارد. چنين چيزی صحت ندارد
و ما تنها يکسال پيش خبر تاسيس اين خانه ها را البته نه بعنوان خانه امن ، چون
مسئولان به شدت از گفتن اين کلمه پرهيز دارند، بلکه با عنوان های ديگری در روزنامه
ها خوانديم اما هرگز وجود آنها را نديديم. من ميگويم اين قبيل خانه ها وجود ندارند
به اين دليل که ما هيچوقت نديديم يک زن خشونت ديده به چنين جايی پناه برده باشد.
تنها چيزی که در حال حاضر در ايران وجود دارد و زيرنظر بهزيستی اداره ميشود، خانه
هايی است به نام خانه های سلامت که فقط مخصوص زنان خيابانی و دختران فراری است که
اصولا مسئله ای است متفاوت از زنان خشونت ديده که مورد ضرب و شتم شوهران و يا
مردان خانواده قرارميگيرند. ما ميگوييم بايد نهادی وجود داشته باشد که بتواند
مشاوره های روانشناسی و حقوقی به اين زنان و بچه هايشان که اغلب در تحمل خشونت ها
با آنهاشريک هستند، ارائه کند و پناهگاه آنها باشد. چنين نهاد هايی در ايران وجود
ندارند و مرکز مشارکت زنان که نهادی رسمی و دولتی است تاسيس چنين مراکزی را موکول
به ارائه نتايج گزارش طرح ملی خشونت عليه زنان کرده که هنوز نتايج اين طرح هم
منتشرنشده است. بنابراين نه خانه امن در ايران هست نه خط تلفن بحران!
صدای آلمان: مسئله قتل های ناموسی که
من آن را " اعدام خانگی " مينامم، دستکمی از موضوع هولناک سنگسار ندارد.
جنبش زنان چه حساسيت هايی دراين رابطه دارد ؟
صدر: طبيعی است که قتل های ناموسی به عنوان يکی از
دردناک ترين اتفاقاتی که تنها برای زنان در جوامعی مثل ايران آن هم نه درتمام نقاط
بلکه دربرخی شهرستان ها می افتد ، مورد توجه جنبش زنان باشد. به خصوص در سال گذشته
ما چند مورد قتل ناموسی داشتيم که افکار عمومی را سخت تحت تاثير قرار داد و در
موردشان مطالب زيادی نوشته شد. مشکل اصلی اين است که در مناطقی که قتل ناموسی رواج
دارد نه تنها دولت قدرت و نفوذی ندارد بلکه قوانين ما هم به نوعی از مرتکبين اين
قتل ها حمايت ميکنند. در قوانين ما پدر به خاطر قتل فرزند قصاص نميشود. اگر پدری
دخترش را بکشد حداکثر مجازات او ده سال است که ضمنا همين را هم ميتواند با اتکا،
به شرايط و عوامل خاصی کمتر کند و تخفيف مجازات و يا حتی فرار از مجازات بگيرد. از
طرف ديگر ميدانيم که قتل ناموسی قتلی است سازماندهی شده از سوی خانواده و ما اين
قانون را داريم که اگر اوليای دم يا وراث مقتول از قصاص و مجازات قاتل صرفنظر کنند
اين تبديل به ديه ميشود و می توان حتی ديه را هم بخشيد. بنابراين عملا هم عاملان
قتل های ناموسی چنانچه پليس از آن خبر داشته باشد که خيلی موارد مطلع نميشود،
مجازات نميشوند.
نکته قابل تاسف ديگر اين است که به تازگی روش
جديدی در اين گونه قتل ها ابداع شده و اين رسم ناهنجارنه تنها برنيفتاده بلکه با
توسل به راههای ديگر در حال تداوم است. مثلا يکی از روش هايی که اخيرا باب شده اين
است که دختری را که خانواده تصميم به قتل اش گرفته، در يک تصادف ساختگی جلوی
ماشينی می اندازند که راننده اش اجير شده و به عنوان پاداش و اجرت خود، ديه ای را
که از بيمه گرفته ميشود دريافت ميکند و در واقع مزدش را از بيمه های دولتی ميگيرد
! ما تا آنجا که بتوانيم اين واقعيت ها را انتقال داده و نسبت به آنها هشدار
ميدهيم اما عملا تا کنون هيچ اتفاقی نيفتاده است.
صدای آلمان: در قطعنامه دوازده ماده ای
ديروز شما جای موضوع فحشا و زنانی که به اين کار رو مياورند خالی بود. طرح چنين
مسائلی تابوست ؟
صدر: راستش اين ربطی به تابو ندارد. چرا که اين
تابو مدتهاست شکسته شده و ما در بين مسئولان و مقامات رسمی هشدارهای زيادی در مورد
فحشا، و قاچاق زنان که در جوار پديده فحشا وجود دارد ميبينيم. دليل اين که اين امر
در قطعنامه نيامده شايد اين باشد که جمع به اين نتيجه رسيده بوده که اين موضوع در
دوازده ماده قطعنامه نباشد و يا شايد هم جمع خطا کرده و آن را از قلم انداخته است.
من شخصافکرميکنم که اين مسئله خيلی مهمی است ولی متاسفانه هيچ برنامه ای برای حل
اش وجود ندارد .مثلا طرح خانه های عفاف که راه حل کودکانه و خنده داری برای اين
مسئله بود را ديديم که جامعه چه واکنش هايی در قبالش نشان داد در جامعه ما هر نوع
رابطه ای خارج از ازدواج جرم شناخته ميشود و اين در حالی است که زنان روسپی به
فراوانی در اجتماع وجود دارند و کار ميکنند و ضمنا مورد هيچ حمايتی هم نيستند . در
بسياری اوقات هيچ راه ديگری جز تن فروشی برای گذران زندگی ندارند. اين واقعيت ها
مدام ناديده گرفته ميشوند و هيچ چيز هم عليرغم تمام اعتراض ها تغيير نميکند و دولت
هم هيچ برنامه ای برای کمک به اين زنان که در بسياری موارد ناخواسته وارد اين حرفه
شده اند ندارد..
|